#هو_العشق🌹
#پلاڪ_پنهاݩ
#قسمت35
#فاطمه_امیرے_زاده
ــ آروم باش مرد
کمیل خیره به دایی اش گفت :
ــ چطور میتونم آروم باشم ،سمانه الان گوشه بازداشگاه نشسته میخوای آروم باشم
ــ اینقدر حرص بخوری نه قرصی که خوردی اثر میکنه نه مشکل سمانه حل میشه
ــ میدونم ،میدونم ولی دست خودم نیست.
ــ روی رفتارت تسلط داشته باش والا پرونده رو ازت میگیرن
ــ مگه دست خودشونه
محمد پشت خواهرزاده اش ایستاد و شانه هایش را ماساژ داد تا شاید کمی آرام شود.
ــ میدونم برای خودت منصب و جایگاه داری اما اینو بدون که بالاتر از تو هم هست ،به خاطر سمانه هم که شده ،آروم رفتار کن
کمیل که سرش را بین دستانش گرفته بود،زیر لب زمزمه کرد:
ــ اوضاع بهم ریخته ،سهرابی نیستش هرچقدر گشتیم نیست،احتماله اینکه فرار کرده.
ــ سهرابی کیه؟
ــ یه آدم عوضی که به خاطر کاراش سمانه الان اینجاست
ــ سمانه فهمید کارت چیه؟دونست من از کارت خبر دارم
ــ آره فهمید خیلی شوکه شد،اما در مورد شما نه
بوسه ای بر سر خواهرزاده ی دلباخته اش زد و با لبخند گفت:
ــ همه ی ما نگران سمانه ایم به خصوص من و تو که میدونم تو چه تله ی بزرگی افتاده،ولی میدونم که میتونی و به خاطر سمانه هم که شده این پرونده رو با موفقیت میبندی
کمیل لبخند تلخی از دلگرمی های دایی اش بر روی لبانش نشست،.
ــ من میخوام برم تو هم بلند شو برو خونه یکم استراحت کن
ــ نه اینجا میمونم
ــ تا کی؟
ــ تا وقتی که سمانه اینجا باشه
ــ دیوونه نشو،اینجوری کم میاری ،تو هم آدمی به استراحت نیاز داری
ــ نمیتونم ،برم خونه هم همه فکرم اینجاست،اینجا باشم بهتره
محمد از جایش برخاست و گفت:
ــ هر جور راحتی،کمکی خواستی حتما خبرم کن
کمیل فقط توانست سری تکان دهد.
با صدای بسته شدن در ،او هم چشمانش را بست....
#ادامه_دارد
🍂✨🍂✨🍂✨🍂✨
@ham_gam
🍂✨🍂✨🍂✨🍂✨
👆🏻👆🏻تقدیم به اعضای انقلابی کانال👆🏻👆🏻
خادمان شما امیدوارند با بالا رفتن اعضا کیفیت کانال هم رشد داشته باشه🙏
🍂خدایا🍂به🍂بندگان 🍂رو🍂سیاهت🍂فرصت🍂رشد🍂بده🍂
🍂فضای🍂شهر🍂آلوده🍂تر🍂از🍂این🍂حرفاست🍂
~❥~❥~❥~❥
@ham_gam
~❥~❥~❥~❥
#حدیث_مهدوی
#حدیث_روزانه
امام مهدي از ديدگاه حضرت فاطمه زهرا
«يا فاطمه والذي بعثني بالحق، ان منهما مهدي هذه الأمة، اذا صارت الدنيا هرجا و مرجا و تظاهرت الفتن و تقطعت السبل و اغار بعضهم علي بعض، فلا کبير يرحم صغيرا و لا صغير يوقر کبيرا فيبعث الله عزوجل عند ذلک من يفتح حصون الضلالة: و قلوبا غلفا يقوم بالدين في آخر الزمان کما قمت به في اول الزمان و يملأ الأرض عدلا کما ملئت جورا».
حضرت زهرا مي فرمايند پدرم به من فرمودند: «اي فاطمه! سوگند به خداوندي که مرا به حق برانگيخت، مهدي اين امت از اين دو (حسن و حسين) مي باشد [مادر امام باقر فرزند امام حسن و پدر ايشان فرزند امام حسين هستند]. چون دنيا پر از هرج و مرج شد، فتنه ها همه جا را گرفت، راهها نا امن شد، گروهي بر گروهي شبيخون زدند، بزرگان بر زيردستان ترحم نکردند، کوچکها احترام بزرگان را رعايت نکردند، خداوند در چنين زمان کسي را مي فرستد که قلعه هاي ضلالت را فتح مي کند و دلهاي بسته را مي گشايد و دين را در آخر الزمان به پا مي دارد، چنانکه من در اول زمان به پا داشتم. زمين را پر از عدل و داد کند، چنانکه پر از ستم شده باشد».
ذخائر العقبي/ ص136 و اربعين ابونعيم/ حديث5
@ham_gam🌸🍃