همگــ👣ـام باشهدا
آهنگ جوون
حامد زمانی
#ایستائیست
تقدیم به تمام جوون ها🙈
🌺🌺🌺معلم ما علی اکبره............
⊰❃⊰❃⊰❃⊰❃⊰
@ham_gam
⊰❃⊰❃⊰❃⊰❃⊰
به یاد علی اکبر های زمان ما
«شهید یعنی: به خیرگذشت...نزدیک بود بمیرد!»
برادر آسمانی من ،،تو چه میکنی،این میانه ی خون برادرم...؟ !برای بیداری ما...؟!
ما در خواب غفلت هفت پادشاه فرو رفتیم.....
شهید بیدارمی کند ،،
شهید دستت را می گیرد ،،،
شهید بلندت می کند ،،،
شهید ، "شهیدت" می کند ...
فکه و اروند یا دمشق وحلب... یا صعده و صنعا...!
فرقی نمی کند...
بیدار که بشوی ،، جاده خاکی انحرافی رفته را برمی گردی به صراط مستقیم...
شهادت میوه درختان جاده ےصراط مستقیم است ..!
یادت باشد : «شهید ، شهیدت می کند»
#سلام_برادر_آسمانی_ام
روزت مبارک جوانِ جوانمرد
🌷🌷🌷🌷
⊰❃⊰❃⊰❃⊰❃⊰
@ham_gam
⊰❃⊰❃⊰❃⊰❃⊰
#رفاقت_با_خدا♥️
خدايـــــا
مدعيان رفاقت ، هر کدام تا نقطه اي همراهند..
عده اي تا مرز منفعت..
عده اي تا مرز مال..
عده اي تا مرز جان..
عده اي تا مرز آبرو..
و همگان تا مرز اين جهان....
اما
تنها رفاقت توست که مرز ندارد..
رهـــــايم نـکن
رفیق واقعی من..
⊰❃⊰❃⊰❃⊰❃⊰
@ham_gam
⊰❃⊰❃⊰❃⊰❃⊰
او تولد یافت جانبازی کند
میکنم ایران سرافرازی کند
او تولد یافت تا رهبر شود
ما همه عشاق ، او دلبر شود
او تولد یافت ، گردد نور عین
برترین آقا پس از نور خمین
ما همه عمار ، او باشد ولی
جان ما قربان تو سید علی
❤آقا جان تولدت مبارک❤
⊰❃⊰❃⊰❃⊰❃⊰
@ham_gam
⊰❃⊰❃⊰❃⊰❃⊰
سلام محبوبم امام زمانم❤️
آقا برای بی کسی دل دعا کنید
فکری به حال و روز دل این گدا کنید
دل،دل نشد بدون حضور شما به دل
دل را به یمن مقدم خود با صفا کنید
اللهم_عجل_لولیک_الفرج_الساعه
تعجیل در فرج سه #صلوات
تا زنده ام #عاشقت میمانم ❤️
#العجلمولایبیپناهان
⊰❃⊰❃⊰❃⊰❃⊰
@ham_gam
⊰❃⊰❃⊰❃⊰❃⊰
تا حالا شده برای خودتون یه دوست شهید انتخاب کنید؟
اگه پاسختون منفیه پیشنهاد میکنم این متنو بخونید..
🌸🌺🌸🌺🌸🌺
بیایم باهم قراری بزاریم.از شهدای مدافع حرم گرفته تا شهدای هشت سال دفاع مقدس،حتی شهدای هسته ای کشور عزیزمون. با زندگی هاشون،با نحوه شهادتشون،با اخلاقشون تو خانواده اشنا بشیم،حتی اگه میشه بریم سر مزارشون.
همه ی شهدا خوبن و برامون عزیزند اما بعضی مواقع یک شهید حب ومحبتش توی دل ادم جامیگیره.و اون موقع است که میتونیم با اون شهید دوست بشیم.وازش کمک بخواهیم برای زهرایی شدن ظاهر وباطنمون.مطمئنا توی زندگی هامون برکت میاد و نتیجه ی توسل و توکل هامون رو میبینیم.
ان شاالله که نتایج خوبی بگیرید.
🌺🌸🌺🌸🌺🌸
التماس دعا
🌸🌺🌸🌺🌸🌺
⊰❃⊰❃⊰❃⊰❃⊰
@ham_gam
⊰❃⊰❃⊰❃⊰❃⊰
🍃🌺بِسْــــــمِ رَبِ الْمَــــــــهْدِی🌺🍃
🔶موضوع : ثبٺ نام سپاه مولا
🔸فراخوان ثبٺ نام در سپاه آخرالزمان . . .
🔸امام عصر"علیہ السلام" در نظر دارند براے ٺڪمیل سپاه آخرالزمانے خود از انسانهاے غیور ثبٺ نام بعمل آورند .
✅شرایط ثبت نام :
🔻1. ایمـــــان
🔻2. ٺقــــــوا
🔻3. عمــــل صالح
🔻4. اخلاص در عمـــــل
🔻5. صبـــــر و بردبارے
🔻6. شجــــاعٺ
🔻7. صــــداقٺ
🔻8. امـــــانٺ دارے
🔻و ...
✅مدارڪ مورد نیاز :
🔻1. یڪ قطعہ عڪس زمینہ سفید از آیینہ قلبٺان .
🔻2. شناسنامہ معرفٺ علمے و عملے به آقا امام عصر"علیہ السلام" و دو ڪپے از آن .
🔻3. ڪاٺ معافیٺ از گناه یا پایان دوره معصیٺ .
🔻4. ٺوبہ نامہ معٺبر ممهور به مهر امام حسین"علیہ السلام" .
🔻5. واریز فیش به مبلغ 1000 صلواٺ بہ حساب انٺظار نزد بانڪ ظهور .
🔻6. اعٺقاد قلبے و راسخ به ولایٺ مطلقه حضرٺ حجٺ ابن الحسن العسڪرے .
از مٺقاضیان واجد شرایط درخواسٺ مے شود با همراه داشٺن مـــــدارڪ ثبٺ نام هر چہ زودٺر بہ نزدیڪٺرین قرارگاه امام عصر"علیہ السلام"مراجعہ فرمایند .
✅قرارگاههاے ثبٺ نام :
🔻1. مساجـــــد
🔻2. حسینیـــــہ ها
🔻3. حرم هاے مطهـــــر
🔻4. هیئٺـــ
⊰❃⊰❃⊰❃⊰❃⊰
@ham_gam
⊰❃⊰❃⊰❃⊰❃⊰
#هو_العشق 🌹
#پلاڪ_پنهاݩ
#قسمت18
#فاطمه_امیرے_زاده
هر دو ساکت شدند،تنها صدایی که سکوت را شکسته بود نفس نفس زدن های عصبی کمیل بود،با حرفی که سمانه زد ،دیگر کمیل نتوانست بیخیال بماند و با تعجب نگاهی به سمانه انداخت:
ــ آقا کمیل چرا شکایت نکردید؟چرا گفتید شکایت کردید اما شکایتی در کار نبود؟
کمیل نمی دانست چه به دختر لجباز و کنجکاوی که روبرویش ایستاده بگوید،هم عصبی بود هم نگران.
به طرف سمانه برگشت و با لحت تهدید کننده ای گفت:
ــ هر چی دیدید و شنیدید رو فراموش میکنید،از بس فیلم پلیسی دیدید ،به همه چیز شک دارید
ــ من مطمئنم این..
با صدای بلند کمیل ساکت شد،اعتراف می کند که وقتی کمیل اینطور عصبانی می شد از او می ترسید!!
ــ گوش کنید ،دیگه حق ندارید ،تو کار من دخالت کنید ،شما فقط دخترخاله ی من هستید نه چیز دیگری پس حق دخالت ندارید فهمیدید؟
و نگاهی به چهره ی عصبی سمانه انداخت
سمانه عصبی با صدایی که سعی می کرد نلرزد گفت:
ــ اولا من تو کارتون دخالت نکردم،اماوقتی کاراتون به جایی رسید که به منو صغری آسیب رسوند دخالت کردم.ثانیا بدونید برای من هیچ اهمیتی ندارید که تو کارتون دخالت کنم،و اینکه اون ماشین چند روزه که داره منو تعقیب میکنه!
کمیل وحشت زده برگشت و روبه سمانه گفت:
ــ چرا چیزی به من نگفتید ها؟؟
سمانه لبخند زد و گفت:
ــ دیدید که من پلیسی فکر نمیکنم و چیزی هست که داری پنهون میکنید
کمیل از رو دستی که از سمانه خورده بود خشکش زده بود
سمانه از کنارش گذشت؛
ــکجا؟
ــ تو کار من دخالت نکنید
کمیل از لجبازی سمانه خنده اش گرفته بود اما جلوی خنده اش را گرفت:
ــ صبر کنید سویچ ماشینو بیارم میرسونمتون
کمیل سریع وارد باشگاه شد بعد اینکه همه کارها را به حامد سپرد و سویچ ماشین را برداشت از باشگاه خارج شد ،اما با دیدن جای خالی سمانه عصبی لگدی به لاستیک ماشین زد:
ــ اه لعنتی
نمی دانست چرا این دختر آنقدر لجباز و کنجکاو است،و این کنجاوی دارد کم کم دارد کار دستش می دهد،باید بیشتر حواسش را جمع کند فکر نمی کرد سمانه آنقدر تیز باشد و حواسش به کارهایش است،نباید سمانه زیاد کنارش دیده شود،نمیخواهد نقطه ضعفی دست آن ها بدهد.
نفس عمیقی کشید و دوباره به یاد اینکه چطور از سمانه رودست خورده بود خندید...
***
خسته وارد خانه شد،سلامی کرد و به طرف اتاقش رفت که با صدای مادرش در جایش ایستاد؛
ــ شنبه خانواده ی محبی میان
ــ شنبه؟؟
ـــ آره دیگه،پنجشنبه انتخاباته میدونم گیری فرداش هم مطمئنم گیری ،شنبه خوبه دیگه
سمانه سری تکان داد و به "باشه" ای اکتفا کرد و به اتاقش رفت
#ادامه_دارد
🍂✨🍂✨🍂✨🍂✨
@ham_gam
🍂✨🍂✨🍂✨🍂✨