🥀🕊#لاله_های_زینبی
🌾همرزم شهید نقل می کند:جمعه ظهر (۶ آذر ۹۴)توی سنگر بودیم. اگر ایستاده نماز📿 می خواندیم دشمن ما رو میزد. علیرضا نمازش📿 رو بصورت نشسته توی سنگر ما خوند.ده الی بیست دقیقه بعد از نماز ظهر بود که تیر خورد بالای چشم چپش،با اینکه کلاه سرش بود تیر از کلاه رد شد و پیشونی اش رو شکافت. سریع سوار ماشینش کردیم، هنوز نبضش میزد و داشت خس خس می کرد.توسل کردیم به حضرت زهرا،اماعلیرضا انتخاب شده بود و فدای زینب سلام الله علیها شد.وقتی می خواستیم دفنش کنیم انگار به خواب رفته بود. آرامش توی چهره اش موج میزد.😭
❤️#میشود_باتو_دل_به_دریا_زد...
🌷به همه دوستان
توصیه می نمـایم
ڪہ راه " شهـدا " را
سرلوحه کار و حرکت خود
قرار دهند ، چرا ڪہ راه آنان
راه خدا ، ائمه و امام (ره) است.🌷
📖#کلام_شهید
🥀#پاسـدار_مدافع_حـرم
#شهید_علیرضـا_قلی_پور
#سالروز_شهادت🕊
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
🥀🕊#لاله_های_زینبی
💐فرزند شهید نقل میکند:مادر و پدرم عاشق هم بودند.پدرم در کارهای خانه خیلی به مادرم کمک میکرد.در خانه غذا درست میکرد و ظرف میشست.عموی من هم در دوران هشتسال دفاعمقدس شهید شده است.مادربزرگم که پیش از این هم مادر شهید بود،طبقهی بالای خانهی پدرم زندگی میکرد.صبح به صبح،پدرم میرفت بالا،برایش نان داغ میبرد.گاهی خم میشد روی پای مادرش و پای مادربزرگم را میبوسید.
🌷دست همه را میگرفت.هر کسی به او بدی میکرد میگفت:«اشکالی ندارد،شما خوب باشید».هرکسی زنگ میزد و میگفت:«آقای عباسی!گره به کارمان افتاده»،پدرم دستش را میگرفت و هر کمکی از دستش برمیآمد،انجام میداد. پدر در فکرِ رفتن به سوریه نبود اما یک خواب باعث شد برود.خواب دیده بود که یک راه سبزیاست وهمه دارند میروند که انتهایش به حرم حضرت زینب میرسد. آنجا دوستانش را که شهید شده بودند، دیده بودکه به اوگفته بودند"حاج منصور جا نمانی"!
🌹#رزمنده_دیروز_مدافع_امروز
#پاسدار_مدافع_حرم
#شهید_منصور_عباسی_هفشجانی
#سالروز_شهادت🕊
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
🥀🕊#لاله_های_زینبی
💐همسرشهید نقل میکنند:یکروز تو خیابون احمدآباد مشهد درحال راهرفتن بودیم که حسینآقا از اوضاع حجاب و پوشش خانمها دراون مکان بهشدت ناراحت شد؛گفت:جرات نمیکنم حتی لحظهای،چشمهام رو به روم رو نگاه کنه!مگر این خانمها که اینطور وارد خیابان میشن برادر یا شوهر یا پدر ندارند؟!
🌷بعد متوجه صدای اذان مغرب شد و گفت:که دیگه امر به معروف و نهی از منکرِ زبانی فایده نداره رفت واز جلو یک مغازه یک کارتُن آورد ومن متعجب او را نگاه میکردم!کارتن رو باز کرد وایستاد و باصدای بلند شروع کردبه اذانگفتن؛مردم همه نگاه میکردن؛اصلا نگاههای مردم براش مهم نبود؛شروع کرد به نماز📿خواندن؛من خیلی خجالت کشیدم؛رفتم یک متر اون طرف تر ایستادم؛کاش اون. روز میرفتم وبا افتخار کنارش می ایستادم؛آدمهایی که درحال رفت و آمد بودند،مثل آدمهای متحجّر به اونگاه میکردند.نمازش که تمام شد کارتُن رو برداشت وگذاشت سر جاش وگفت الان باید باکار عملی امر به معروف را انجام داد ومن الآن معنی حرف آنسال او را میفهمم.
🥀#پاسدار_مدافع_حرم
#شهید_حسین_محرابی
#سالروز_شهـادت🕊
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
🌷🌷🕊🌷🌷🕊🌷🌷
🌹🕊#لاله_های_زینبی
🥀#حاجت_گرفتن_ازشهدای_گمنام
💐آقا میثم به شهدا خیلی ارادت داشتن مخصوصا شهدای گمنام،بیشتر وقتایی می تونستن آخر هفته می رفتیم بهشت زهرا زیارت شهدا،وقتی به شهدای گمنام می رسیدیم یک بطری پیدا می کردن تا جایی که می تونستن مزار شهدا رو می شستن بعد می شستیم و زیارت عاشورا می خوندیم.خیلی معتقد بودن شهدای گمنام حاجت میدن هر وقت حاجت داشتن متوسل به شهدای گمنام می شدن.برای خادمی کردنشون تو دوکوهه هم از شهدای گمنام میخواستن چون از طرف سر کارشون بهش اجازه نمی دادن برن،می گفت:رفتن من نیاز به اجازه هیچ کسی نداره باید از خود شهدا بخوام.🕊
✏️راوی:همسر شهید
🥀#پاسـدار_مدافع_حـرم
#شهـید_میثم_نجفی
#ســالروز_شهـادت
#شهادت_اربعین۹۴🕊
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
🥀🕊#لاله_های_زینبی
🌾دل حاج رضا از پیش رویِ تکفیری ها به سمت حرم عقیله بنیهاشم خون بود. همیشه ناراحت و نگران بود،تا اینکه یک شب خواب دیده بود که مرگش به شهادت ختم میشود.اما اینکه کجا و چگونه برایش مشخص نبود.
💐حاج رضا از درد پاهایش رنج میبرد و از طرفی هم ۵۸ سالش بود و با این شرایطی که او داشت از لحاظ سنی یک سری محدودیتهایی برای سوریه رفتن برایش به وجود میآمد.تصمیم حاج رضا برای رفتن به سوریه برای ما نه تعجب برانگیز بود و نه یک تصمیم جدید.باتوجه به روحیات و خلقیات حاجی،هر لحظه گرفتن تصمیم های انقلابی و اعتقادی را از ایشان پیش بینی می کردیم.
🌷وقتی همرزمان و دوستانش از او می پرسیدند که چرا با این سن و سال می خواهی به سوریه بروی؟حاج رضا جواب میداد:برای لبیک به ندای ولی امرم و من حاضرم به فرمان ایشان، حتی جان خود را هم فدا کنم.
✍به نقل از:همسر شهید
🌹#رزمنده_دیروز_مدافع_امروز
#شهید_حاج رضا_ملایی
#سالروز_شهـادت
#شهادت_اربعین۹۴🕊
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
🥀🕊#لاله_های_زینبی
💐همسر شهید نقل میکنند:مجتبی در همهحال شوخطبع بود.چشمان روشن و صورتی نورانی و شاداب داشت؛هروقت از مقابل ساختمان بنیاد شهید باغملک عبور میکردیم،با شوخی میگفت:خانم! این آدرس را حفظ کن،بعد از شهادت من مسیرت زیاد به اینجا میخورد!من متوجه میشدم که حرفش جدی است اما برای اینکه ناراحتم نکند،با شوخی و خنده میگفت!
🌷حتی در خود سوریه دوستانش می گفتند برخی اوقات که در منطقهی عملیاتی راه را گم میکردیم،در عین عصبانیتِ همهی ما،شهید مجتبی زکوی زاده با لبخند میگفت:نترسید راه ما به سمت بهشت است،گم نمیشویم.مجتبی شدیداً بر حفظ حجاب تاکید داشت و به اقوام میگفت چادر حضرت زهرا(س)را از سر برندارید.
🥀#پاســدار_مدافع_حـرم
#شهـید_مجتبی_زکوی زاده
#سـالروز_شهـادت
#شهادت_اربعین۹۴🕊
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
🥀🕊#لاله_های_زینبی
🌾مادر شهید نقل می کند:میلاد به آموزش مسائل دینی و آگاهی و معرفت نسبت به دین آنقدر اهمیت می داد که بعد از اخذ مدرک دیپلم تجربی برای ادامه تحصیل وارد حوزه علمیه سفیران هدایت حضرت ابوالفضل علیه السلام شهرستان امدیه شد.در بسیج هم فعالیت داشت و مربی حلقه های صالحین بود و همیشه صبحت هایش سرشار ازعشق به اهل بیت علیه السلام بود.
💐او بچه ی ساکت،سربه زیر و کم توقعی بود؛هر وقت از بیرون خانه می آمد دست من و پدرش را بوسه می زد من می گفتم که پسرم این چه کاری است که می کنی؟می گفت:«می خواهم درجه ایمانم را افزایش دهم.»او برای انجام هر کاری برای خودش برنامه ومحدودیتهایی را قائل می شد من همیشه در کارهای او می ماندم!و به خدا می گفتم چرا این بچه اینطوری است؟اکنون،جواب سؤالات خودم را از خدا گرفتم آن روز که میلاد توفیق شهادت را پیدا کرد.😔
🥀🕊سرباز اسلام ڪہ باشی
گاه درحجرهٔ طلبگی با مباحثه
و گاه در معرڪہ جهاد با مبارزه
سـرباختۂ اسلام ڪہ باشی ،
#شهیـد میشوی . . .🕊🥀
🌹#طلبه_مدافع_حرم
#شهید_میلاد_بدری
#سالروز_شهـادت
#شهادت_اربعین۹۴🕊
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
🥀🕊#لاله_های_زینبی
💐برادر شهید نقل می کند:با آن حالت معنوی كه شهید محمد احمدی جوان داشت ما فكر می كرديم كه روزی در مأموريتهايش به شهادت می رسد.محمد ارتباط بسيار عاطفی با پدر و به خصوص با مادرمان داشت.
🌷مادرم موقع زايمان آخرين فرزندش محمد در خواب ديده بود كه خدا به او پسری عطا خواهد کرد كه بعدها مانند دايی اش به شهادت خواهد رسيد.دايی ما از شهدای دفاع مقدس است.چون محمد بچه آخر خانواده بود مادرم به رفتوآمدهايش بسيار توجه داشت.خود شهيد هم به مادرم هميشه می گفت:كه تو فقط خواهر شهيد نيستی مادر شهيد هم هستی.
🥀 برادرم شهید محمد احمدی جوان علاقه زيادی به شهدا داشت.هر سال در ظهر تاسوعا يادواره شهدای روستا را برگزار می كرد.جالب است كه خودش هم در ظهر تاسوعاي سال ۱۳۹۴ مجروح شد و در اربعين همان سال به شهادت رسيد.
🌷ذره ای ڪم نشود
حرمت بانویِ دمشـق
تا دفـاع حرمـش
دستِ علی اکبرهاست🕊
🌹#اولین_شهید_مدافعحرم_بوشهر
#شهید_محمد_احمدی_جوان
#سالروز_شهـادت🕊
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
🥀🕊#لاله_های_زینبی
💐همسر شهید نقل می کند:در آن زمان آقا مهدی کارمند حرم حضرت معصومه (س)و مسئول صحن صاحبالزمان(عج) بودند بهقدری اشتیاق به خدمت حضرت در وجودشان حاکم بود که خدمت به زائران را بر هر کار دیگری ارج میدانست و از هر لحظهای بدون در نظر داشتن روز تعطیلی برای حضور در بارگاه نورانی آن حضرت بهره میجست و با این گفته که هیچگاه حضرت را تنها نخواهد گذاشت روزگارش را به بهترین حال سپری میکرد.
🌷با علم به علاقه و اشتیاقی که آقا مهدی به شهادت داشتند در حالیکه لحظهای نمیتوانستم نبود ایشان را باور و تحملکنم،در آخرین سفری که به مشهد الرضا(ع)داشتیم،گویی سرنوشت چیز دیگری را برایمان رقمزده بود.وقتی خود را در حریم حرم امن رضوی یافتم همه وجودم غرق در احساس رضای الهی شد و با آرزوی عاقبت بهخیری همسرم از همه وجودم دست کشیدم.
🥀چون شیر ، مدافع حرم بودی تو
هم خـادم بانـوی ڪرم بودی تو
یڪ هدیه به نام " مهدی ایمانی"
از بانوی قـم بهر حـرم بودی تو🕊
🌹#خادم_حرم_حضرت_معصومه
#مدافع_حرم_حضرت_زینب
#شهیـد_مهدی_ایمانی
#سالروز_شهـادت🕊
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
🥀🕊#لاله_های_زینبی
💐همسر شهید روایت میکند:یکبار به او گفتم:«محمد!چرا موقع قنوت،این
قدر دستهاتو بالا میبری؟»گفت:«آدم وقتی داره گدایی میکنه اون هم در خونهٔ خدا، هر چقدر دستهاشو بالاتر ببَره،خدا هم بیشتر بهش توجه میکنه. گدا باید گدایی کنه.باید طوری گدایی کنه که وقتی صاحب خانه او رادید دلش براش بسوزه. هرچه بیشتر گدایی کنی، خدا بیشتر به پات میریزه.لطفشو دریغ نمیکنه.»
🌷گفتم:«اینقدر دستهاتو بالا نبَر،
شاید مردم مسخرهات کنند!»خندید و گفت:«مگه من برای رضایت مردم نماز میخونم که فکر این چیزها باشم؟من در محضر پروردگارم هستم،دست به دامن خُدام، بگذار هرکی هرچی میخواد بگِه!»
🌹#شهید_حاج_محمد_شالیکار
#جانبـاز_دفـاع_مقـدس
#سردار_مدافع_حـرم
#سالـروز_شهــادت🕊
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
🥀🕊#لاله_های_زینبی
🌾مادر شهید نقل می کند:زمانیکه عبدالکریم،کودکی یکساله بود،من را از خطری جدّی نجات داد.آن روز او در گهواره بود و من مشغول انجام کارهای منزل بودم.وقتی به سمت آشپزخانه حرکت کردم، فرزندم با جیغ ناگهانی،مرا متوجّه خود کرد.به طرف او رفتم که ناگهان صدای مهیبی از آشپزخانه برخاست.صدای ترکیدن زودپز بود. عبدالکریم با گریه خود سبب شد من از این اتفاق در امان بمانم.
💐احترام به والدین،بارزترین ویژگی فرزندم بود؛هیچگاه تندخویی و یا صدای بلند عبدالکریم را نشنیدم.او همواره متبسّم بود و سعهصدر داشت.حتی اگر موضوعی فرزندم را آزردهخاطر میکرد، هیچگاه آن را به روی ما نمیآورد.
🌷از کودکی، روحیهی ایثار و ازخود گذشتگی در وجود عبدالکریم نهادینه شده بود.نوجوانی کمسنّ و سال بود که اشتباه یکی از اعضای خانواده را برعهده گرفت تا به جای او بازخواست شود.
🥀🕊ای شهیـد
دستـی بـر آر ،
نفْس ما را هم تخریب کن
تا معبرِ آسمـــان
به روی مـا هـم باز شود . . .
🌹#پاسـدار_مدافــع_حــرم
#شهید_عبدالکریم_پرهیزگار
#سالروز_شهــادت🕊
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
🥀🕊#لاله_های_زینبی
💐مادر شهید نقل میکنند:شهید ابوالفضل شیروانیان همیشه به ما سفارش حجاب می کرد؛می گفت:«اگه میخواید قیامت،جلوی حضرت زهرا سلاماللهعلیها روسفید باشین،نباید گوش به حرف دیگران بدید و روی مُد رفتار کنین.نباید بگید عُرف جامعه فلانحرف رو میگه یا فلان چیز رو میخواد!باید نگاه کنین به آیات قرآن و زندگی حضرت زهرا سلاماللهعليها.ببینین اونها چی میگن، همون کار رو بکنین.»
📖#ڪلام_شهــید :
🌷تا شهـادت را ،
از خدا نخواهـید
نصیب تان نمی شود . . .🕊
🌹#پاسدار_مدافع_حـرم
#شهـید_ابوالفضل_شیروانیان
#سالروز_شهــادت🕊
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯