یا علیم
🗓 #درباره_نشست
🔻 گفتگوهای انتقادی درباب چگونگی روایت انسان جدید و اندیشه جدید
🔰 با گذشت حدود یک دهه از مطرح شدن موضوع صورتبندی نظریه"پیشرفت" و دستیابی به الگوی بومی پیشرفت در مقابل الگوی توسعه، عرصهی جدیدی شکل گرفته که توانسته است تا حدودی در فرآیند تصمیمگیریهای کلان مسیر توسعه کشور نیز نقشآفرینی کند. اگرچه این عرصه، کنشگران و بازیگران خاص خود را نیز یافته است اما هنوز در ابتدای این راه طولانی و صعب العبور قرار دارد. آنچه در این مقطع زمانی ضروری به نظر میرسد، #بازاندیشی و بازنگری در این مسیر طی شده است تا ضمن شناسایی خلاها و چالشها، با خطای کمتر و سرعت بیشتر گامهای بعدی برداشته شود.
🔰 یکی از نقاط کلیدی و اثرگذار در این بازاندیشی، بررسی #نسبت_نظر_و_عمل در موضوع پیشرفت و گفتمانسازی پیشرفت است. شدت گرفتن طنین ادبیات "گفتمانسازی"، "روایتگری"، "سیاستگذاری" و امثال آن، خود دلیلی است بر این که نحوهی برقراری ارتباط نظر با عمل، مسأله مهمی برای بازیگران و نقشآفرینان این عرصه شده است و بعضاً این موضوعات به عنوان راهحلهایی جهت برقراری این ارتباط، فهمیده میشود.
🔰 باید در نظر داشت که نظر و عمل دو مقوله جدا از هم نیستند که بنا باشد با پل یا میانجگریِ مقولهی دیگری بین آنها اتصال برقرار کرد. بنابراین استفاده از واژه اتصال و ارتباط، تا حدی مسامحتاً صورت میپذیرد زیرا اساساً یکی از دلایل گسستی که میان این دو وجود دارد، به خود اصل نظر و عمل و عدم تناسب آنها با هم، باز میگردد.
🔰 با انقلاب اسلامی و ظهور اندیشهای جدید از یک سو و ساخته شدن #انسان_جدید از سویی دیگر، در واقع عمل و نظر متناسبی با هم تکوین یافتند که طبیعتاً به هم نیز مرتبط بودند. و امروز بخشی از راهحلِ اتصال نظر و عمل، دستیابی به خودآگاهی جمعی نسبت به این اندیشهی نو و این انسان جدید است.
🔰 براساس مقدماتی که بیان شد فراهم کردن بستری به منظور امکان برقراری گفتگوی انتقادی میان اندیشهورزان و کنشگران میدانِ عملیات، راهی جهت رسیدن به این خودآگاهی و توجه بیشتر پیدا کردن به ابعاد این مساله خواهد بود.
سلسله نشستهای همعزم نیز با این هدف طراحی شدهاند و امید داریم با عنایت الهی این هدف در کنار همعزمان این مسیر تحقق یابد.
همان طور که پیش از این بیان شد، سه مرحله گفتوگو در این برنامه طراحی شده است:
۱. گفتوگوهایی در جهت روشن ساختن ابعاد مسالهی نسبت نظر و عمل براساس تجربهای موفق از روایتگری
۲. گفتوگوهای انتقادی پیرامون مسائل احصا شده در نسبت با مساله اصلی نحوه اتصال نظر و عمل در فرآیند گفتمانسازی پیشرفت
۳. رجوع به تجربههای تحقق یافته در میدان گفتمانسازی و کالبدشکافی و بازبینی آنها.
#گفتگو_های_انتقادی
#نشست_های_هم_عزم
✅ @hamazm
یا علیم
#دربارهی_نشست
🔻 گفتمانسازی پیشرفت؛ از معنا تا فرآیند
🔰 امروز در #موقعیت_تاریخی خاصی قرار داریم که بدون التفات به آن، وضعیتمان را تنها نوعی آشفتگی و بیسامانی و شاید انحطاط درک میکنیم؛ ملت ما امروز در موقعیت «ساخت» و موقعیت «عزم» کردن است. موقعیتهای تاریخی در مقیاس ملت، بازههای زمانی طولانیتر را در بر میگیرند و گاه ممکن است چندین دهه به طول انجامند. ما امروز در مرحلهی عزم برای تکوین و تولد یک ساخت نو هستیم.
🔰 در یادداشتهای پیشین در توضیح هدف نشستهای همعزم، بیان شد که در انقلاب اسلامی #انسان_جدید با اندیشهی نو ظهور یافت که از همان ابتدای انقلاب و در خود مرحلهی انقلاب، دست به عمل نویی زد و به گونهای متمایز عمل کرد. البته که ما هنوز به اندازه کافی این انسان و عملش را نشناختهایم و بالتبع هنوز این انسان توضیح داده نشده است. این انسان جدید، نظر و عمل را در نسبت جدیدی بر هم زده و #عصر_نو را خلق کرده است و همچنان میکند.
🔰 گفتوگو در سهگانهی اول مجموعهی نشستهای همعزم، از "روایت فتح" شروع شد، با این منطق که مؤلف آن این توجهِ تاریخی را دریافته بود و در میانهی نشدنها و نفهمیدنها، شدنها و فهمهایی را درک میکرد. لذا از سویی در روایت فتح تلاش کرده بود تا نقطهی این ایجابها را نشان دهد و از سوی دیگر و با زبانی دیگر و برخوردی انتقادی تلاش داشت در مجموعه تألیفاتش، این مسیر جدید و جریان ناب فتحی که دریافت کرده بود را از آسیبها و افتادن در نظم پیشین که از آنها رهایی یافته بود، حفظ کند. آوینی در روایت فتح با توضیح انسان جدید تلاش کرد نقطهی متمایزی از توضیح "فتح" و پیشرفت که تا آن زمان درک میشد را نشان دهد. اما همزمان نظم پیشینی که با بازتولید ساختارهای برآمده از همان نظم، قدرت داشت تا این انسان را در خود هضم کند و به جای توسعه آن، به سرکوب آن منجر شود، نقد میکرد و تضاد میان این انسان جدید و خروجی ساختارهای پیشین را نشان میداد.
🔰 هدف اصلی مرحلهی قبل توجه به #پرسش های اصلی در روایت حرکتمان -چه آن را پیشرفت بدانیم چه ندانیم- بود. سوال از اینکه این حرکت را چه چیزی یا چه کسی رقم زده است، سوال از نسبتی که باید میان انسان و دستاوردش در روایت پیشرفت توضیح داد و سوال مهمتر اینکه چه شرایط و امکاناتی در خلق اجتماعی این روایت باید وجود داشته باشد.
🔰 "روایت پیشرفت" در نسبتِ با "همعزم شدن" ملت در مسیر "حرکت" ش، مسأله اصلی این نشستها بوده است. و اگر این همعزم شدن را «گفتمان» شدن بدانیم، موضوع فاز دوم گفتگوها، بازخوانی تعریف گفتمان و مسائل و ابعاد آن در نسبت با انسان انقلاب اسلامی و حرکت او است. به عبارتی در فاز دوم بنا داریم دربارهی این تعریف و معنای آن، اما کمی آشناییزدایانه گفتگو کنیم.
🔰 داستان بر سر گفتمان و گفتمانسازی همانقدر نیاز به توضیح دارد که "پیشرفت" و پیشرفته شدن. اما هنوز به اندازهی کافی سوالات و مسائل اصلی حول این دو مفهوم، مشخص نشده است که یک پیامد آن در صحنه، انزوای خود این ادبیات است. امروز بعد از حدود بیش از ۱۵ سال از شکلگیری این ادبیات، بازخوانی یا واکاوی مفاهیم گفتمان و پیشرفت ضروری است. اما این بازخوانی باید با توجه به ما بإزای عینی و بیرونیاش باشد تا گرفتار مفاهیم ذهنی و یا عملگرایی دور از نظر نشویم. مرز باریک و تیزی بین نظر و عمل در اینجا وجود دارد و نیافتن این نسبت، گاهی ما را به یکی از دو سوی #عملگرایی، یا #ذهنگرایی پرتاب می کند که وجه مشترک هر دو سو، این است که بریده از #واقعیت هستند.
🔰 انقلاب اسلامی شبیه همه انقلابهای بزرگ_بزرگ در ابعاد تغییر در نظمی که یک انقلاب اجتماعی میتواند در زندگی یک ملت و ملتهای دیگر ایجاد کند_ از ابتدا نیاز به مفاهیمی در نسبت با وضعیت متمایزی که خلق شده بود، داشت و این اتفاق کموبیش از ابتدای انقلاب رخ داد، به عنوان مثال مفاهیمی همچون استکبار در مقابل مفهوم امپریالیسم. اما به اندازه کافی نتوانستهایم همان مفاهیم و یا مفاهیم و واژگان جدیدی که در نسبت با نیازها و واقعیتهای جدیدی که به آن نیاز داشتیم و داریم را در منظومه مفاهیم پیشین جایابی کنیم و توضیحشان دهیم.
🔰#گفتمان و #گفتمان_سازی و همچنین پیشرفت، در یک وضع خاص و نیاز جدید خلق شدند، اما بعضاً با بریده شدنشان از وضعیت واقعی و خارجیشان، تبدیل به مفاهیمی تا حدی ذهنی شدهاند. نتیجه این امر، عدم توان ما در توضیح حرکت طی شدهمان شده است. هر تلاشی در جهت تجمیع عزمها که لازمه حرکت یک ملت است، نیاز به دفاع از این مفاهیم و بیان ضرورت آنها در نسبت با واقعیت دارد که این هم بخشی از فرآیند گفتمانسازی پیشرفت است.
#گفتگو_های_انتقادی
#نشست_های_هم_عزم
#گفتمان_سازی_پیشرفت_از_معنا_تا_فرآیند
✅@hamazm
یا علیم
📝 #دربارهی_نشست_چهارم
🔰 گفتمان بخشی از فرآیند زمینهسازی تحقق یک اتفاق در جامعه است و میتوان آن را به مفاهیمی چون اقناع، تبلیغ، فرهنگ و فرهنگ سازی و ... نیز نزدیک دانست و البته قطعا این مفاهیم با هم ارتباط دارند. اما گفتمان شدن در ادبیات سیاسی اجتماعی انقلاب اسلامی نسبت وثیقی با #آگاهی_عمومی و #عقلانیت_جامعه دارد. برخلاف برخی برداشتها که آن را مساوی کار رسانهای و ترویج و ترفیع یک حرف در فضای رسانهای در نظر میگیرند...
🔰گفتمانسازی بخشی از حرکتِ جامعه است. گاهی تصور میشود که رقم خوردن تحولات و اتفاقات، وابسته به یک ارادهی فردی یا جمع محدودی از صاحبان قدرت است. اما آنهایی که با پدیدههای اجتماعی از نزدیکتر مواجهه دارند، بطلان این نگاه برایشان روشن است.
🔰 جامعه مبتنی بر اراده و عزم جمعی است که شکل میگیرد، پایدار میماند و پیش میرود. اما براساس نوع نگاه به انسان و نقش او در جامعه، منطقهای مختلفی میتواند برای شکل دادن به این #ارادهی_جمعی وجود داشته باشد. از آنجاکه هدف اصلی جامعهی اسلامی، رشد انسانها است، آگاهی و ارادهی این انسان نیز محور اساسی آن قرار میگیرد. لذا #تحولات_اجتماعی باید از پسِ فراهم کردن امکانات و #زمینه هایی رخ دهند که براساس شکل دادن به این ارادهی آگاهانه تکوین یافتهاند.
🔰در نشست چهارم از مجموعهی نشستهای همعزم هدفمان این است که بدون اصالت دادن به واژه "گفتمان" و "گفتمانسازی" به ارتباط این واژه با واقعیت بپردازیم و این سوال را مطرح کنیم که اگر صحبت از گفتمان شدن در جامعه میشود، منظورمان این است که باید چه شود و چگونه؟ و اساساً چرا گفتمانسازی در این برهه برجسته شده و این واژه به ادبیات انقلاب اسلامی وارد شده است؟
🔰چهارگانهی دوم از مجموعهی نشستهای همعزم، کمی به پیشینه و الزامات مباحثی بازمیگردد که در سهگانهی اول به آن توجه شد. در این چهار نشست بنا داریم به ابعاد مسأله گفتمانسازی پیشرفت در نسبت با آنچه در این سالها در میدان رخ داده است، بپردازیم. براساس یافتههای این دور از گفتگوها، در مرحلهی سوم و پایانی این نشستها، ان شالله تجربیات تعدادی از مجموعههای با دغدغه پیشرفت و گفتمانسازی پیشرفت بیان خواهد شد.
#گفتگو_های_انتقادی
#نشست_های_هم_عزم
#گفتمان_سازی_پیشرفت_از_معنا_تا_فرآیند
✅@hamazm
یا علیم
#دربارهی_نشست
#نشست_پنجم
🔰 "پیشرفت" از مفاهیم خاص انقلاب اسلامی است و در مقابل مفهوم "توسعه" که دارای بار معنایی و ارزشی خاصی در فهم و عرف جهانی و جامعهی علمی است، وضع شده است. ما بعضاً در فرآیند انقلاب اسلامی، براساس نیازها و اقتضائاتمان با این قبیل واژهسازی و مفهومسازیها روبرو بوده ایم. به عنوان مثال مفهوم "استکبار" که امام خمینی (ره) آن را در مقابل مفهوم پربسامد و پرکاربرد "امپریالیسم" با ادبیات پرباری که داشت، به کار بردند.
🔰 برخلاف مفهومی مثل امپریالیسم که هم در عرف عمومی و هم نخبگانی، معنای نسبتاً مشترک و ارتکاز واحدی یافت و توجه به آن میتوانست موجب عمل متناسب با دایرهی معنایی خودش شود، در مفهوم پیشرفت هنوز در مرحلهی #تشتت_معنایی هستیم و با طیفی از تعاریف که یک سر آن حتی به مهمل دانستن این مفهوم ختم میشود، روبروییم.
🔰 یکی از دلایلی که این مفهوم را از معنای وضع شده برای آن دور میکند، جدا کردنش از #واقعیت و عدم توجه به مابازایهای بیرونیاش است. "پیشرفت" ابتدائاً به مثابه یک تحقق بیرونی -ولو این تحقق کامل نبوده است- درک شده است و سپس مفهومی برای این معنای واقعی وضع شده است. به عبارتی این مفهوم در نسبت با یک واقعیت بیرونی و #نیاز_واقعی به کار رفته است و لذا نیاز داریم برای پرکردن این مفهوم و معنادارکردنش، به این نیاز و واقعیت، توجه دوبارهای داشته باشیم.
🔰 هر چند صحبت از چیستی پیشرفت و تمایزش با مفاهیم مشابه و بدیل و بعضاً غیریتهایش حتماً نیاز به مباحث نظری دارد، اما براساس مقدمهای که بیان شد، در این نشست بنا داریم برای برای رسیدن به تعریفی از "پیشرفت"، از مسیر واقعیت به سمت مفهوم، حرکت کنیم. و به همین دلیل مسأله اصلی این نشست، فهم مفهوم پیشرفت در نسبت با واقعیت امروز #جمهوری_اسلامی است. لذا تلاش داریم برای توضیح مابازای بیرونی پیشرفت براساس سوالی که "آیا ما پیشرفت کرده ایم؟" یا این انگاره که "ما پیشرفت کردیم" به واکاوی مفهوم پیشرفت بپردازیم.
🔰 سوال جزییترمان براساس مقوم یا مقوماتی که پیشرفت را با آن توضیح میدهیم، این است که تمایز پیشرفت با مفاهیم مشابهاش و مشخصا مفهوم "توسعه" در چیست؟ سپس این پرسش پیش میآید که آنچه را به عنوان حقایق بیرونی در جامعه با آن روبرو هستیم، چگونه با این مفهوم پیشرفت توضیح دهیم و چگونه تمایزش از توسعه را نشان دهیم؟ و از آنجا که پیشرفت از مقوله و سنخ "حرکت" است، لذا در این مقومات و آنچه در توضیح این مفهوم در نسبت با واقعیت میخواهیم بیان کنیم، عنصر حرکت هم باید دیده شود. با در نظر گرفتن این امر، یکی دیگر از سؤالات نحوه لحاظ کردن عنصر حرکت در تعریف مدنظرمان از پیشرفت است.
#گفتگو_های_انتقادی
#نشست_های_هم_عزم
#گفتمان_سازی_پیشرفت_از_معنا_تا_فرآیند
✅@hamazm
یا علیم
📝 #دربارهی_نشست
#نشست_ششم
🔰 مساله نشست ششم، در ادامه نشست پنجم، همچنان واکاوی مفهوم پیشرفت در نسبت با واقعیت امروز جمهوری اسلامی است. در نشست پیشین در باب مقوم یا مقومات پیشرفت به بحث پرداختیم و در همین راستا از پیشینه این مفهوم نیز صحبت شد. در اینباره سه دیدگاه مطرح شد:
🔰 در نگاه اول، پیشرفت تماماً یک مفهوم ابداعی نیست، بلکه تبارش به دورهای از تاریخ غرب باز میگردد. با اینحال در وضعیت امروز ما، بهعنوان یک واژهی خاص، با هدف عدم هضمشدن در مفهوم توسعه و پذیرفتن همهی الزامات آن، به کار رفته و کارکردش بیشتر سیاسی بوده است.
در نگاه دوم، پیشرفت ابتدا از وجه سلبیاش فهم شده است و ما یک سیر تطوری را در نفی این مفهوم و واقعیت از قبل از انقلاب و آغاز اجرای برنامههای توسعه تا امروز طی کردهایم و از این وضعیت که قائل به امکان جمع توسعه با مبانی و آرمانهای خودمان بودیم، امروز به نفی کامل آن رسیدهایم. با این وجود، به جهت ایجابی امروز هنوز در مرحلهی ابهام نسبت به این مفهوم قرار داریم.
نگاه سوم این است که پیشرفت یک اصطلاح خاص، با پیشینهای در تراث خودمان است.
🔰 هر کدام از سه دیدگاه در نسبتگیری با وضعیت امروز، حتماً دلالتهای خاص خودشان را دارند. اما وجه مشترک این سه دیدگاه، پذیرفتن تمایز بین دو مفهوم "پیشرفت" و "توسعه" است. با قبول این فرض، سوال بعدی این خواهد بود که در نسبت با مصادیق بیرونی چگونه باید این دوگانه را فهم کرد و این دو مفهوم در چه نسبتی با هم، وضعیت امروز را توضیح میدهند.
🔰 ما امروز با پدیدههایی روبرو هستیم که نیاز به توضیح آن در #حرکت_مجموعی_جمهوری_اسلامی داریم. چه آن پدیدههایی که پیشرفت به معنای عامش فهمیده میشود و رشد در #شاخصهای_توسعه بوده است، مثل شاخص توسعهی انسانی، رشد فناوری و جهشهای علمی، تغییراتی در حوزهی امکانات و رفاه عمومی و ... و چه آنهایی که پیشرفت به معنای خاص دانسته میشود، مثل رشد معنویت در نمودهایی مثل افزایش شرکت در اعتکاف و ... و همچنین توضیح وضعیتهایی که نمیتوان مدعی پیشرفت یا حداقل جهش در آنها شد، مانند وضعیتمان در عدالت اجتماعی، آسیبهای اجتماعی و ...
🔰 برای توضیح این وضعیت و رسیدن به این ارزیابی که در مجموع حرکت جمهوری اسلامی رو به چه سمتی و با چه سرعتی بوده است، این چالش وجود دارد که ما در نهایت باید در نسبت با شاخصهای توسعه خودمان را بسنجیم، یا نیاز به وضع شاخصهای جدیدی داریم؟ و یا آیا راههای دیگری وجود دارد؟ و به طور مشخص در مقابل پدیدههای مثل ساخت موشک، واکسن و فناوریهایی از این دست، یا ورزش قهرمانی و ... آنها را به حساب پیشرفت بگذاریم یا خیر؟ مساله اصلی در این نشست نیز بعد از گذر مروری به بحث نشست پنجم و سوالات مطرح شده در آن، بحث از #نحوه_نسبت_برقرار_کردن با مصادیقی که بعضا توسعه دانسته میشود، در جهت رسیدن به پیشرفت است.
#گفتگو_های_انتقادی
#نشست_های_هم_عزم
#گفتمان_سازی_پیشرفت_از_معنا_تا_فرآیند
✅@hamazm
یا علیم
#درباره_نشست
#نشست_هفتم
🔰 گفتمان با "گفت"، با کلام، مفاهیم، معنا، واژه، خطاب و ... نسبت دارد، گفت و بیان از "وضعیت"، از "واقعیت" و ... اما وجه مهمترش "عزم" است. گفتمان، گفتی است که بنا دارد برانگیزاند، بپیونداند. از سوی دیگر "روایت" نیز با بیان و شرح در نسبت است. روایت تلاش راوی است برای تشریح وضعیتی که میبیند و میفهمد. حال چه با زبان گزارشگری و چه با زبان قصه و داستان بخواهد آن را بیان کند. روایت نسبتی برقرار میکند بین دنیای راوی که به واقعیتی دست یافته، با دنیای مخاطبش که #مردم است. روایت را حتی اگر افسانه هم بدانیم، بدون ارتباط با واقعیت، بر جان مخاطب نمینشیند. اما این واقعیت نه یک پدیده واحد، تک و جداافتاده، که واقعیت کل جامعه است.
🔰 در نشستهای سهگانهی اول تا حدی تلاش شد به ساختار خود روایت پرداخته شود؛ از این که موضوع روایت در "روایت پیشرفت" چه باید باشد و اگر آن را انسان انقلاب اسلامی و انسان جدیدی که در انقلاب و بعد از انقلاب ظهور کرده میدانیم، چگونه باید او را نشان داد. از ساخت روایت چه در نقطهی ساختش توسط راوی، چه در نقطهی ساخت اجتماعیاش که چه شرایط و امکانهایی بخصوص در نسبت با واقعیت نیاز است، تا "روایت پیشرفت" و خلقش به عنوان #روایت_کلان اجتماعی ممکن شود.
🔰 در این نشست "روایت پیشرفت" در نسبت با "گفتمان پیشرفت" محل بحث است. بخصوص این که حدود یک دهه و کمی کمتر است که جریان "روایت پیشرفت" شکل گرفته است. برای رشد و گسترش این جریان باید به چه بیاندیشیم و چه مسائلی پیش روی ماست، چه به لحاظ وضعیت بیرونی و موانع و امکانات آن و چه به لحاظ درونی در فرآیند تولید روایت پیشرفت. مسیری که غایتش ایجاد عزم عمومی و ایجاد گفتمان پیشرفت باشد.
🔰 در ادامهی این سوال؛ یعنی نسبت بین روایت و ایجاد عزم عمومی، واکاوی نمونههای روایت و دستهبندیاش در نسبت با اهداف و کارکردشان اهمیت مییابد. دلیل بحث از دستهبندی روایت، به جهت نیاز به این تمایز بخشی است. همیشه در مقابل جنس اصل، جنس بدل هم وجود دارد و به جهت اثربخشی و کارکردی حتی ضد آن هم وجود دارد. با توجه کردن به ضرورت مضاعفی که امروز برای وجود روایت پیشرفت داریم، یعنی بودن در میدان مبارزهای که رقیب دائماً تلاش دارد روایتی از وضعیت به ما دهد که حرکتمان در جهت و سوی مدنظر خودش قرار گیرد، این تمایز بخشی اهمیت بیشتر مییابد.
🔰 یکی از منطقهای تقسیمکننده روایتها در میان کنشگران این صحنه، منطق دوگانه "پیشرفت" و "توسعه" است. اما به نظر میرسد این منطق با این دو نسبت تباینی که فهم میشود، در این لایه راهگشا نیست. چرا که این تمایز در لایهی مصادیق و واقعیت، تباینی نیست و حتی نمیتوان نسبت منطقی بینشان برقرار کرد. به این صورت که یک پدیده را سلاخی کنیم و یک بخش را توسعه بدانیم و بخشی دیگر را پیشرفت. بلکه در واقعیت ما از یک #چرخش_نسبت میتوانیم صحبت کنیم که تا حدی در نشست پیشین در این مورد صحبت شد.
🔰 به عبارتی هر چند حتما بین "توسعه" و "پیشرفت" در لایهی مبانیمان تمایز روشنی داریم، اما در نسبت با واقعیت نیاز به برقراری نسبتی بین آنچه پیشرفت یا آنچه توسعه میدانیم، داریم و روایت پیشرفت اگر میخواهد روایت "پیشرفت" کند، این نسبت را باید توضیح دهد. یک نقطهی مشترک، حتماً انسانی است که این وضعیت را خلق میکند و انسانی که در این وضعیت خلق میشود.
🔰 اما در گفتوگو در باب انواع روایت، کمی از این نزاع میگذریم، و با نگاه وسیعتری به #صحنهی_روایت_پیشرفت در نسبت با همهی مولفههایش از جمله مردمی که بنا است روایت را بشنوند، از گونههای روایت و از کارکرد هر کدام و جایگاهی که در ایجاد گفتمان پیشرفت دارند، بحث خواهیم کرد.
#گفتگو_های_انتقادی
#نشست_های_هم_عزم
#گفتمان_سازی_پیشرفت_از_معنا_تا_فرآیند
✅ @hamazm
یا علیم
🗓 #درباره_نشست
🔰 فاصله نظر تا عمل؛ به تعبیر دقیقتر فاصله #میدان_عمل با #عرصه_فکر و ذهن گاهی شبیه فاصله یک خط کوتاه در یک کالک و نقشه عملیاتی با تحقق یک عملیات پیچیده است، که حتی اگر به پیروزی و موفقیت منجر شود همراه با تلفات مادی و انسانی و شکستها و عدم موفقیتهایی است. شان عرصه نظر و فکر، زدن حرف کلی و بیان منطقها و قواعد اصلی است و عرصه عمل ورود به جزییات و درگیری با مسائل متصل به زمان و مکان و شرایط خاص است.
🔰 تلاش "همعزم" در این نشستها این بوده که درباره دو سوی داستان نظر و عمل در صحنهی گفتمانسازی پیشرفت وارد بحث شود تا گفتگوهایی شکل گیرد و #پرسش هایی قوام پیدا کند. در مسیر این تلاش در مرحلهی سوم از این گفتگوها خود به میدانِ عملِ مساله اتصال نظر و عمل زده است. به این صورت که در این مرحله تلاش خواهد کرد تا #"نظر"- که از نقطه مبانی میتواند شروع شود و تا نقطهی پیش از عمل که یک طراحی، رسیدن به یک منطق و چیزی شبیه این است را شامل شود- و #"عمل" که همان لحظهی ورود به میدان و درگیر شدن با جزییات است را به صورت همزمان در نمونه تجربههایی از این دست مورد واکاوی قرار دهد.
🔰 در مسیر طراحی یک عملیات، سویههای نظری یا گزارههایی که طراحی مبتنی بر آن انجام می شود تا کشیده شدن به صحنه عمل، یک مسیر پیوستهای است که گاهی بنا به درگیریهای در اجرا و گاهی بنا به دوری از میدان و غفلت از جزییات در صحنه مورد توجه نیست. در این #خط_پیوسته -که پیوستگیاش باید آگاهانه پیگیری شود و مورد توجه باشد- مجموعهی زیادی از افراد و گروهها قرار میگیرند که ممکن است همگی به این "کل" متفتن و متوجه نباشند اما فردی، افرادی یا گروه و گروههایی هستند و باید باشند که از بالا این مسیر را زیر نظر داشته باشند و دائم این اتصال و پیوستگی را رصد کنند.
🔰 تجربههای خُرد بسیاری یا تک پروژه و مجموعه پروژههای زیادی میتواند ذیل چنین منطقی قرار گیرند که در مجموع حرکتی را موجب میشود. اما منطقی حاکم بر این حرکت هست و باید باشد تا موجب تحقق حرکت جمعی در نسبت با یک ماموریت مشخص و هدفی روشن باشد. بخصوص در بحث گفتمانسازی که "گفتمان سازی" در نسبت با "حرکت عمومی" و حرکت عمومی در نسبت با "تجمیع اراده" هاست.
🔰 در این مرحله مدنظر است تا دو ایده مورد کاوای قرار گیرد: یک ایده مربوط به یکی از جریانهای اصلی "روایت پیشرفت" و ایده دیگر ذیل تجربه "اتم" و در امتدادش تجربه "نوپیا" خواهد بود ان شالله. نقطه ی مشترک این دو تجربه این است که اول: کنشگران این جریان به صورت آگاهانه منطقی برای حرکت خود داشته اند، دوم این که تلاششان در جهت ایجاد یک #حرکت_عمومی بوده است؛ به عبارتی افقی که داشته اند ایجاد حرکت عمومی در موضوع پیشرفت در کشور بوده است، سوم این که براساس دادههایی که در یک فرآیند زمانی از میدان و صحنه عمل دریافت کردند حرکت خود را طراحی نمودهاند و چهارم این که طراحی را در میدان هم، پیگری نموده و به تعبیری درگیر عملیات شدهاند و اکنون در میانهی این حرکت قرار دارند. ممکن است بتوان بر این ویژگیها افزود و یا براساس آن چه ما شاخص #ایده_گفتمانی داشتن یک تجربه میدانیم به آنها نظم دیگری داد.
🔰 همان طور که اشاره شد این جلسات که ان شالله پایهای برای شکلگیری جلساتی از این دست باشد، تلاشی ناظر به مساله اصلی این مجموعه نشستها؛ یعنی برقراری نسبت و اتصال بین نظر و عمل است. که نقطهی این اتصال را در واکاوی تجربههایی با #پیشینه_نظری دیده است. در این واکاوی ابتدائاً سوالاتی هست و براساس آن تجربه مورد نظر بررسی میشود اما بنا است در این نقطهی اتصال، #سوالات_پیشبرنده ای شکل بگیرند؛پرسشهایی که هم بازنگری در بخش تلاشهای نظری را در پی داشته باشند و هم توجهاتی در طراحیها برای عملیات را ایجاد کنند انشاءالله.
#گفتگو_های_انتقادی
#نشست_های_هم_عزم
#گفتمان_سازی_پیشرفت_از_معنا_تا_فرآیند
#ایده_گفتمانی
✅@hamazm
یا علیم
#درباره_نشست
#نشست_دهم
🔰 یکی از چالشهای جدی در فرآیند تحقق گفتمان پیشرفت و حتی به طور عام در تحقق بسیاری از موضوعات مورد نیاز در جامعه، گسست میان دو #عرصه_نظر و #میدان_عمل است. عدم التفات یا عدم توجه به این چالش خود چالشی مضاعف است که نیاز است تا با بررسی مختصات این مساله ابتدا وجه مسالگی آن در وضعیت امروزمان روشن شود.
🔰 آنچه ما را به این گسست ملتفت میکند، نقطهی توضیح #وضعیت_امروز_جمهوری_اسلامی است. پیشرفت هم به عنوان مفهومی برای توضیح این وضعیت و هم برانگیزانده به سمت افقی متفاوت از افق توسعه وضع شده است. اما در هنگام مواجه شدن با واقعیت بیرونی تفاوتهای معناداری در روایت وضعیت به وجود میآید. بعضاً این روایتهای در دو سر طیفِ "پیشرفت کردهایم" و "پیشرفت نکردهایم"، هر دو مستند به شواهدی عینی و آمار کمی است. این تفاوت در واقع نشاندهنده همین فاصلهی بین نظر و عمل است.
🔰 روایت پیشرفت با درکی اولی از معنای پیشرفت شکل گرفته است و نیاز است تا از این روایتها به #صورت بندی نظری دست پیدا کنیم. در واقع مفهوم پیشرفت و مفاهیم در ارتباط با آن آنقدر سهل الوصول نبودهاند که دست راوی را قبل از ورود به میدان پر کند. چرا که ما در داستان "پیشرفت" با یک #قصد برای #تغییر خود شروع کردهایم و خواستهایم به نحوی توسعه را از آن خود کنیم یا بدیلی برای این مدل توسعه که بر جهانِ امروز ما غلبه یافته است، بیابیم. با این توصیف باز به همان سوالی که در نشستهای پیشرفت-نشست 5 و 6- با آن روبرو بودیم میرسیم که اساساً در واقعیت و خارج چه نسبتی بین این دو مفهوم برقرار است و چطور یک پدیده را میتوانیم پیشرفت یا توسعه لحاظ کنیم؟ که این سوال بیان دیگری از مسأله نحوه تعیین نسبت نظر و عمل در این صحنه است.
🔰 نسبت نظر و عمل در لایههای مختلفی مطرح میشود که در بحث از آن باید به تفکیک این لایهها دقت داشت چرا که هر لایه میتواند احکام خاص خود را داشته باشد، هر چند بین آنها نسبتی برقرار است. لایهی اول نسبت کنشگران عرصه نظر و کنشگران میدان عمل است، که اساساً می توان در مورد چنین تفکیکی در ساختارها و نهادهای اجتماعی مناقشه کرد. لایهی دیگر نسبت بین #نظام_دانش و #نظام_کنش است و لایهی سوم نسبت نظر و عمل است که بحث آن کمی مفهومیتر است و به تعریف ما از علم و عمل و نسبت میان این دو در کنش انسانی باز میگردد.
🔰 حد وسط این دو عرصه در هر سه لایه "واقعیت" است. در #روایت_وضعیت از سویی و در #خلق_واقعیت از سوی دیگر پیوند میان این دو رقم می خورد. در روایت واقعیت ما چگونه باید مفاهیم مربوط به پیشرفت را لحاظ کنیم. این مسیر در ابتدا از کدام سو است؟ از سمت میدان عمل به سمت عرصه فکر و نظر یا بالعکس؟ آیا وضعیت ما و مباحث مربوط به پیشرفت که ضرورتی تاریخی داشته است در تعیین نوع این نسبت اثرگذار است و نسبت متفاوتی را رقم می زند؟ به عبارتی آیا پیشرفت که به عنوان مفهومی در اتصال با واقعیت امروز جمهوری اسلامی و بعد از انقلاب اسلامی تکوین یافته است یا حداقل مطرح شده است، نسبت متفاوت و خاصی را براساس این ضرورت تاریخی بین این دو عرصه ایجاد میکند؟
#گفتگو_های_انتقادی
#نشست_های_هم_عزم
#تحقق_گفتمان_پیشرفت
#نسبت_عرصه_نظر_و_میدان_عمل
✅ @hamazm
یا علیم
#درباره_نشست
#نشست_یازدهم
🔰 صورتبندی اولیه نشستهای همعزم از چالش عرصه گفتمان پیشرفت "گسست میان نظر و عمل" بود که پیش از این نیز دراین باره صحبت شده است. با این وجود باید برای تکمیل بحث وارد این سوال شد که داستان گسست میان عرصه نظر و میدان عمل در پیشرفت کجا خودش را نشان می دهد؟ از ابتدای این گفتگوها واژه پربسامدی داشتیم که این نشست میخواهیم دربارهی آن صحبت کنیم؛ واقعیت. و نسبت آن را با مسأله اصلی این نشستها کمی واکاوی کنیم.
🔰 اما وضعیت امروز ما در نسبت نظرورزیهای پیشرفت با میدان عمل داستان پیشرفت چیست؟ چند سوال و مثال بهتر میتواند پاسخ را روشن کند. برنامه هفتم توسعه بعد از حدود ۱۵ سال صحبت از بحث پیشرفت کجای کار است؟ الگوی پیشرفت بعد از حدود ۷ سال و خروجی سه چهارصفحهایاش چه سهمی در سیاستگذاری کلان کشور ایفا کرد؟ البته که توانست به طور بیسابقهای اجماعی در بین صاحب نظران ایجاد کند، اجماع در #بیفایدگی اش و مرکز الگو هم در نهایت چراغ خاموش به خاموشی گرایید! و آیا دست برتر گفتمان رقیب در توضیح وضعیت امروز ما و القا احساس عقبماندگیمان مطلقاً قابل انکار است؟
🔰 پاسخهای موجود در نحوه نسبت برقرار کردن میان عرصه نظر و میدان عمل را شاید بتوان در دو دسته اصلی قرار داد. یک پاسخ باز کردن مسیری است که حداقل از اواخر دههی ۷۰ آغاز شد؛ یعنی مسیر تولید علم تا رسیدن به امتدادهای عملیاش، اما این مسیر ظاهرااً نتوانسته به مطلوب و مقصد مورد نظرش برسد. گویی هر چه در جاده نظر و نظرورزی پیش رفتیم به جاده عمل نرسیدیم! اما بعد از این تجربه مسیر جایگزینی سر دست گرفته شد؛ مسیر تجربه و بازخوانی تجربه و یا از عمل به سمت علم کاملتر و به تعبیری تفصیلی رسیدن. اما باز این سؤال مطرح است که اگر از این سمت حرکت کردیم آیا ما را به نقطهی اتصال میرساند؟ به نقطهای که ادعا میشود میتوانیم علم را بازبینی کنیم و به علم راهگشا و قابل امتداد در عمل دست یابیم یا این مسیر هم جادهای موازی با جادهی قبلی خواهد شد؟
🔰 به نظر در هر صورت در حرکت از هر دو سو باید به یک نقطهی پیوندگاه برسیم، اما در این نقطه نحوه پیوند نظر و عمل در هر دو مسیر روشن نیست. آیا میشود راه سومی پیدا کنیم؟ آیا لحاظ واقعیت یا شروع از واقعیت میتواند نقطهی سومی برای حرکت باشد؟ که در این نقطه بتوانیم هم با گذشته خود گفتگو کنیم برای ساخت لحظه امروز و هم مسیر نویی برای آینده باز کنیم؟ اگر پاسخ به این سوال مثبت هم باشد این چالش را کماکان خواهیم داشت که در توضیح واقعیت باز در دور بحثهای نظری بی ثمر قرار بگیریم.
🔰 واقعیت گاهی خود را با حوادثی به رخ میکشاند که در آن لحظات #عجزمان از توضیح واقعیت و فهمش عیان میشود؛ لحظاتی که در طول انقلاب و بعد از آن کم نبودهاند، و گاهی ما با کنکاش "مسائل" میخواهیم به آن دست بیابیم که در این باره نیز حرف و نقد فراوان است. به نظر میرسد در این مسیر و برای توضیح واقعیت نیاز به #مواجه_شدن با واقعیت داریم، مواجههای شجاعانه در میانهی تهور و جُبن. شاید همچون مواجههای که ابتدای انقلاب با واقعیت آن دوره داشتیم: در جهاد، در نهضت سوادآموزی، در دفاع مقدس و امروز در داستان مقاومت در منطقه و ..
🔰 فرضی از ابتدای ورود به بحث پیشرفت برایمان شکل گرفته بود در یافتن مقوم "پیشرفت"، یافتن آن نقطه اصلی و واقعی که پیشرفت را توضیح میدهد که هر چه میگذرد برایمان روشنتر و قابل دفاعتر میشود؛ نقطهی #استقلال. و به نظرمان این مواجهه با واقعیت آنگاه پیشرفت را رقم خواهد زد که مستقلانه با آن مواجهه شویم، این استقلال نوعی مواجهه در لحظهای است که متعلق به"ما" است و ما یعنی انسان را همزمان میسازد. و پیشرفت هم در همین نقطه که نظر و عملش هم به هم پیوند خوردهاند محقق میشود. اما چطور میتوانیم این لحظه را دریابیم، فهم کنیم و در آن عمل کنیم؟
در این نشست با حضور سه ایده که هر سه در این نکته #لحاظ_واقعیت و همچنین #درهم_تنیدگی_نظر_و_عمل مشترک اند به این موضوع ورود خواهیم کرد ان شالله.
#گفتگو_های_انتقادی
#نشست_های_هم_عزم
#تحقق_گفتمان_پیشرفت
#چگونگی_لحاظ_واقعیت_در_پیوند_نظر_و_عمل