eitaa logo
همدم
6.8هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
276 ویدیو
722 فایل
🔸️🔷️ 📚 همدم 📚 🔷️🔸️ همراه دانش آموزان معارف معاونت آموزش سازمان مدارس صدرا: 🆔 @amozesh_sadra
مشاهده در ایتا
دانلود
پیشنهاد به مناسبت عید بزرگ غدیرخم
🏴14 ذی الحجه وفات آیةالله «شیخ علی اکبر برهان» (1378 ق)
📚قسمت بیست و هفتم: 🔻بیعت با مولای آب و آینه🔻 🔷پیامبر هنوز بالای منبر است ، او نگاهی به مردم می‌کند و می‌گوید : 💫«ای مردم❗️ اکنون وقت آن فرا رسیده است که به من تبریک بگوئید ،👏 زیرا خداوند ولایت و امامت را به عترت من داده است ، از شما می‌خواهم تا با علی بیعت کنید و به او با لقب «امیرِ مؤنان» سلام کنید ، خدا مرا مأمور کرده است تا از شما برای ولایت علی و امامانی که بعد از او می‌آیند و از نسل او هستند، اقرار بگیرم🤝.»۱۲۳ 🔹همه مردم به چهره پیامبر چشم دوخته‌اند👥، آنها می‌دانند که پیامبر منتظر شنیدن جواب آنها می‌باشد، برای همین آنها یک صدا جواب می‌دهند: 💫 «ما سخن تو را شنیدیم و به امامت و ولایت علی و فرزندان او اقرار می‌کنیم✋.»۱۲۴ 🔷اکنون پیامبر و علی(ع) از منبر پائین می‌آیند. 🔹پیامبر می‌خواهد مراسم بیعت با علی(ع) به صورت رسمی باشد برای همین دستور می‌دهد تا زیر سایه درختان🌴 ، خیمه‌ای بر پا کنند .⛺️ 🔷آیا می‌دانی این خیمه برای چیست❓ این خیمه سبز ولایت است❗️ 🔹بیا ، من و تو هم کمک کنیم تا این خیمه برپا شود⛏⛓ .۱۲۵ 🔷پیامبر از علی(ع) می‌خواهد تا در این خیمه بنشیند و مردم برای بیعت نزد او بروند . 🔹علی(ع) وارد خیمه می‌شود ، خیمه ولایت چه حال و هوایی دارد❗️😀 🔷پیامبر وارد خیمه ولایت می‌شود ، کنار علی(ع) می‌ایستد ، گویا پیامبر کار مهمّی با او دارد .🤔 🔹آیا می‌دانی در میان عرب، رسم بر این است که وقتی می‌خواهند ریاست شخصی را بر قومی اعلام کنند بر سر او عمامه می‌بندند❓ 🔷پیامبر هم عمامه مخصوص خود را به عنوان تاج افتخار بر سر علی(ع) می‌بندد 👑، نام این عمامه ، سحاب می‌باشد .۱۲۶ سیمای مولا، زیباتر شده است 😃. تاج ولایت که بر سر اوست بر جلال او افزوده است . 🔹پیامبر از خیمه بیرون می‌آید ، تا لحظاتی دیگر ، مراسم بیعت با علی(ع) شروع می‌شود .🙂 💫آنجا را نگاه کن❗️ در این میان ، گروهی از بزرگان قریش به سوی پیامبر می‌آیند و به پیامبر می‌گویند : 🔷 «ای رسول خدا❗️تو می‌دانی که این مردم تازه مسلمان شده‌اند ، آنها هنوز رسم و رسوم دوران جاهلیّت را فراموش نکرده‌اند ، آنها هرگز به امامت پسر عمویت ، علی ، راضی نخواهند شد ، برای همین ما از تو می‌خواهیم تا شخص دیگری را برای رهبری انتخاب کنی» 😱. 🔹پیامبر رو به آنها می‌کند و می‌گوید : «ولایت و رهبری علی به انتخاب من نبوده است که اکنون بتوانم از این تصمیم برگردم ، این دستوری است که خدا به من داده است👌» . 🔷بزرگان قریش وقتی این سخن را می‌شنوند به فکر فرو می‌روند 🤔. در این هنگام ، یکی از آنها رو به پیامبر می‌کند و می‌گوید : 🔹«ای پیامبر❗️ اگر می‌ترسی مخالفت خدا را بکنی و علی را بر کنار کنی ، بیا و یکی از بزرگان قریش را در رهبری با علی شریک کن»😳 . 🔷پیامبر از قبول این کار خودداری می‌کند ، امر امامت و ولایت به دست خداست ، اگر خدا می‌خواست برای علی در امر امامت شریکی👤👤 قرار می‌داد .۱۲۷ 🔹این مردم نمی‌دانند که ولایت و امامت ، چیزی بالاتر از یک حکومت ظاهری است😡 ، ولایت ، یک مقام خدایی است که فقط خدا آن را به هر کس که بخواهد می‌دهد 👌. 🔷بزرگان قریش با ناامیدی خیمه پیامبر را ترک می‌کنند . 💫آنجا را نگاه کن❗️👀 🔹مردم آماده شده‌اند تا مراسم بیعت را انجام دهند 🤝، سلمان ، مقداد ، ابوذر و عمّار را نگاه کن ، آنها در اوّل صف ایستاده‌اند .👏 🔷همه دوستان امامت ، امروز خوشحال هستند 😄، به راستی که امروز روز عید است .🎉🎊 🔹مردم خود را برای بیعت با علی(ع) آماده می‌کنند ، در این میان ، چشم من به دو نفر می‌افتد .👥 🔷آنها وقتی با پیامبر روبرو می‌شوند سؤال می‌کنند : «آیا دستور خدا این است که ما باید با علی بیعت کنیم یا این خواسته خود توست❓»😳 . 🔹پیامبر در جواب می‌گوید : «این دستور خداست» .۱۲۸ 🔷بعد از شنیدن این سخن ، آن دو نفر نیز خود را برای بیعت آماده می‌کنند . 💫همسفر خوبم ، بیا تا ما هم با مولای خود بیعت کنیم .👇👇
📚قسمت بیست و هشتم: 🔻خاک بر سر خود می‌ریزیم🔻 🔶آیا می‌دانی که همه پیامبران وقتی می‌خواستند جانشین خود را معرّفی کنند در روز هجدهم ماه ذی الحجّه این کار را انجام می‌دادند😳❓ 🔸روز هجدهم ماه ذی الحجّه از همان ابتدای تاریخ🗓 ، روز مقدّسی بوده است . 🔶امروز روزی است که دین خدا کامل شده است ، آیا ما نباید شاد باشیم😄❓ 🔸به نظر من که عید واقعی امروز است ، هیچ روزی به بزرگی امروز نمی‌رسد👌 .۱۳۱ 🔶جانِ برادر❗️ 💫 آنجا را نگاه کن❗️👀 چرا اینان خاک بر سر خود می‌ریزند😳❓ 🔸اینان که هستند❓امروز که روز سرور و شادی🎉🎊 است ، چرا این چنین می‌کنند❓ 🔶اینها همه ، شیطان‌های زمین هستند😱 که وقتی فهمیده‌اند که پیامبر ، علی(ع) را به عنوان جانشین خود معرّفی کرده است ناراحت شده‌اند😡 و برای همین خاک بر سر خود می‌ریزند ، امروز برای آنها روز غصّه است . 🔸آنها نزد رئیس خود ، ابلیس👹، جمع می‌شوند ، ابلیس به آنها نگاه می‌کند و به آنها می‌گوید : «چه شده است❓چرا خاک بر سر خود می‌ریزید❓» . 🔶آنها جواب می‌دهند : «مگر ندیدی که محمّد ، ولایت علی را برای همه اعلام کرد و همه مردم با علی بیعت می‌کنند🤝❓» . 🔸ابلیس خنده‌ای می‌کند😈 و می‌گوید : «ناراحت نباشید ، در میان این جمعیّت عدّه‌ای هستند که قول داده‌اند به بیعت امروز خود وفا دار نمانند» .۱۳۲ 🔶شیطان از پیمانی که عدّه‌ای از بزرگان قریش در داخل کعبه🕋 بسته‌اند خبر دارد ،👁 او می‌داند که آنها تصمیم گرفته‌اند بعد از وفات پیامبر نگذارند حکومت به دست علی(ع) بیفتد😔 . 🔸درست است که امروز ، این گروه نمی‌توانند در این اجتماع باشکوه کاری بکنند و به ظاهر با علی(ع) بیعت کرده‌اند ، امّا عشق به ریاست👑 ، آنها را به شکستن این پیمان📜 وادار می‌کند . شیطان هم برای این که حکومت عدالت‌محور علی(ع) برپا نشود همه سعی و تلاش خود را خواهد نمود 🔥. 💫آنجا را نگاه کن❗️👀 🔶یک نفر با سرعت از جمعیّت دور می‌شود ، حدس می‌زنم🤔 او نمی‌خواهد با علی(ع) بیعت کند . 🔸بعد از لحظاتی او را می‌بینم که به سوی خیمه 🏕پیامبر می‌آید . 🔸به راستی چه شده است ، چرا او برگشته است❓ 🔶وقتی او با پیامبر روبرو می‌شود چنین می‌گوید : «من داشتم از اینجا می‌رفتم و نمی‌خواستم با علی بیعت کنم ، ناگهان به سواری برخوردم که صورتی زیبا😍 داشت و بسیار خوشبو بود ، او به من گفت که هر کس از بیعت غدیر، خودداری کند یا کافر است یا منافق😡 ؛ برای همین بود که من بازگشتم تا با علی بیعت کنم 👏.» 🔸پیامبر لبخندی می‌زند و می‌گوید : «آیا آن سوار را شناختی❓ او جبرئیل بود که تو را به بیعت با علی تشویق کرد»😃 .۱۳۳ 🔶خداوند در مقابل دسیسه‌های شیطان 😈، فرشتگان خود را می‌فرستد تا مردم را به راه راست هدایت کنند . 🔸اکنون نوبت آن است که زنان با علی بیعت کنند ، پیامبر دستور می‌دهد تا همسران او هم با علی(ع) بیعت کنند . 🔶به دستور پیامبر ظرف آبی را می‌آورند و پرده‌ای بر روی آن می‌زنند . زنان در آن سوی پرده دست خود را در آن آب می‌نهند و علی(ع) هم در سوی دیگر پرده دست خود را در آب می‌گذارد و به این روش آنها هم با امام خود بیعت می‌کنند .😄 ... 🍃🌸🍃🌸🍃 @amoozeshmaaref
😔ببخشید که امشب با تاخیر ارسال شد☺️
📣📣📣📣📣📣📣📣📣📣📣برگزاری مسابقه بزرگ کتابخوانی غدیر 🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁 جوایز مسابقه: ۱۰نفر : ۵،۰۰۰،۰۰۰ میلیون ریال ۱۰۰نفر: ۲،۰۰۰،۰۰۰ میلیون ریال ۱۰۰نفر: جوایز ارزنده دیگر 📅زمان برگزاری: ۲۰ مرداد ماه 📚منبع آزمون: کتاب روی دست آسمان 📝جهت ثبت نام ، دریافت فایل کتاب و یا اطلاع بیشتر به سایت: maarefemamat.ir ایتا : @maarefemamat شماره: ۰۹۱۳۶۰۷۳۵۷۳ مراجعه فرمایید
همراهان کتابخوان می‌توانند در این مسابقه هم شرکت کنند.
📚قسمت بیست و نهم: 🔻هنر آسمانی در اوج می‌ماند🔻 💫نگاه کن ،👀 🔷حَسّان ، شاعر توانمند عرب به سوی پیامبر می‌آید . 🔹وقتی او روبروی پیامبر قرار می‌گیرد چنین می‌گوید : 💫«ای رسول خدا❗️ آیا اجازه می‌دهی شعری📝 را که امروز در مدح علی سروده‌ام بخوانم❓» . پیامبر لبخندی می‌زند و به او اجازه می‌دهد . 🔷حَسّان سینه‌ای صاف می‌کند و با صدای بلند شروع به خواندن می‌کند 🗣: 🍃«یُنادیهِم یَومَ الغَدیرِ نَبیُّهُم/ بِخُمٍّ وَاَکْرَمَ بِالنَّبیِّ مُنادِیا... 🍃پیامبر در روز غدیر با امّت خویش سخن گفت و تو می‌دانی هیچ سخنگویی گرامی‌تر از پیامبر نیست 👌، او از امّت خود پرسید : 💫مولایِ شما کیست❓، همه مردم در پاسخ گفتند : خدا و شما ، مولای ما هستید و ما همه ، گوش به فرمان تو هستیم ، سپس پیامبر رو به علی(ع) کرد و گفت : 💫 ای علی❗️از جای خود برخیز که من تو را امام و جانشین بعد از خود قرار داده‌ام» .۱۳۴ 🔹شعر حسّان تمام می‌شود ، پیامبر به او نگاه می‌کند و می‌گوید : 💫 «ای حسّان ، تا زمانی که با شعر خود ما را یاری کنی از جانب فرشتگان یاری خواهی شد» .۱۳۵ 🔷به راستی که هنر می‌تواند حقیقت را ماندگار کند و تا قیامت، شعر حسّان از یادها فراموش نخواهد شد ، کاش من و تو هم با زبان عربی آشنایی بیشتری داشتیم و می‌توانستیم زیبایی این اشعار را بهتر درک کنیم😀 . 🔹این شعر آن قدر در کام عرب‌ها، زیبا و دلنشین است که دیگر ممکن نیست از ذهن‌ها پاک شود👌 ، این شعر در طول تاریخ همچون خورشیدی☀️ در آسمان ولایت خواهد درخشید و روشنی بخش راه آزادگان خواهد بود . 🔷اگر اجازه بدهی، من در اینجا آرزویی بکنم:🤲 🔹کاش همه ما ، این شعر را حفظ می‌کردیم❗️ این شعر، یکی از سندهای ولایت و امامت است📜 . ... 🌴🌸🌴🌸🌴 @amoozeshmaaref
📚قسمت سی ام: 🔻پیامبر عاقل‌تر از همه است🔻 🔶من دیگر خسته شده‌ام 😕، اگر اجازه بدهی بروم و خیمه‌ای⛺️ برای خود آماده بسازم و قدری استراحت کنم . 🔸آیا به من در آماده سازی 🔨خیمه کمک می‌کنی❓ 🔶خدا خیرت بدهد❗️🙏تو بهترین همسفر دنیا هستی😄 . 🔸من وارد خیمه می‌شوم و قلم ✏️و کاغذ 🔖را برمی‌دارم و می‌خواهم حوادث امروز را بنویسم . 🔶به راستی که هیچ گاه تاریخ🗓 ، امروز را فراموش نخواهد کرد . 🔸هیچ کس نمی‌تواند غدیر را انکار کند . 🔶پیامبر در حضور هزاران نفر فرمود : 💫«هر که من مولای او هستم ، این علی ، مولای اوست»✋ . 🔸این سخن را همه شنیدند . ناگهان ، مطلبی به ذهنم می‌رسد ، نمی‌دانم به تو بگویم یا نه🤔❗️ 🔶تو دوست من هستی و من می‌توانم خیلی راحت حرف خود را با تو بزنم . آیا می‌دانی منظور پیامبر از کلمه مولا چه بود❓ 🔸در زبان عربی کلمه مولا ، دو معنا دارد : ❤️الف . صاحبِ ولایت . ❤️ب . دوست . 🔶ممکن است یک نفر با توجّه به معنای دومِ کلمه مولا ، از سخن پیامبر چنین بفهمد : 🍃 «هر کس که من دوست او هستم ، علی هم دوست اوست» . 🍃و تو خوب می‌دانی که با این معنا ، دیگر ولایت علی(ع) ثابت نمی‌شود .👌 💫همسفر خوبم❗️ 🔸 باور کن ، فرداعدّه‌ای از دشمنان علی(ع) ، وقتی ببینند که نمی‌توانند اصل غدیر را انکار کنند ، سعی خواهند کرد در معنای سخن پیامبر ، اشکال وارد کنند .۱۳۶ 🔶آیا تو به من کمک می‌کنی تا برای این شبهه ، جوابی پیدا کنم❓🙏 🔸من فکر می‌کنم ، تو هم فکر کن❗️ آری، یک ساعت فکر کردن🧐، بهتر از هفتاد سال عبادت است 📿. 💫همسفرم❗️ من جواب را نیافتم ، امّا به چند سؤال مهم رسیده‌ام : 🔶چرا پیامبر دستور داد تا آن همه جمعیّت در آن هوای گرم😥 توقّف کنند❓ 🔸چرا پیامبر همه آنهایی را که جلوتر رفته بودند، باز گرداند❓ 🔶برای چه پیامبر از همه مسلمانان خواست تا با علی(ع) بیعت کنند❓ چرا امروز آیه قرآن 📖نازل شد که خدا ، دین اسلام را کامل کرد❓ 🔸برای چه خداوند به پیامبر قول داد که او را از فتنه‌ها✡🕎 حفظ می‌کند❓ 🔶چرا پیامبر دستور داد تا مردم علی(ع) را امیر مؤمنان خطاب کنند❓ 🔸آیا در اعلام «دوستی با علی(ع)» ، احتمال خطر و فتنه‌ای می‌رفت👿 که خدا به پیامبر وعده داد که ما تو را از فتنه‌ها حفظ می‌کنیم❓ 🔸آیا می‌شود اعلامِ دوستی با علی(ع) ، این‌قدر مهم باشد که اگر پیامبر این کار را انجام ندهد وظیفه پیامبری خود را انجام نداده باشد❓❗️ 🔶آیا اعلام دوستی با علی(ع) نیاز به آن داشت که پیامبر مردم را در غدیر جمع کند❓❗️ 🔸فقط در اعلام ولایت و رهبری علی(ع) بود که احتمال فتنه دشمنان می‌رفت و خدا پیامبر را از این فتنه‌ها حفظ فرمود . این ولایت علی(ع) است که دین را کامل کرد❗️👏 🔶فقط ولایت و رهبری علی(ع) است که با بیعت 🤝کردن سازگاری دارد . 🔸آیا موافقی کارهای پیامبر را با هم مرور کنیم❓ 🔶پیامبر دستور داد زیر درختان 🌴را جارو بزنند ، آب بپاشند💦 ، منبری درست کنند ، همه مردم جمع شوند ، در نماز شرکت کنند و بعد از سخنرانی او ، همه مردان و زنان با علی(ع) بیعت کنند . این کارهای پیامبر فقط با معنای صاحبِ ولایت سازگاری دارد . 🔸منظور پیامبر این بود : 🍃 «هر کس من بر او ولایت دارم ، علی هم بر او ولایت دارد» . 🔶ای کسی که می‌گویی منظور پیامبر در غدیر فقط اعلام دوستی با علی(ع) بود ، به سخن من گوش کن : من حرفی ندارم که سخن تو را قبول کنم ، امّا در این صورت دیگر ، پیامبر انسان کاملی نخواهد بود.😳 💫تعجّب نکن❗️ 🔸آیندگان که این سخن را بشنوند که پیامبری پیدا شده و در هوای داغ و سوزان ، ۱۲۰هزار نفر را ساعت‌ها معطّل کرده برای اینکه بگوید من پسر عموی خودم را دوست دارم، انصاف بدهید، آیا آنها نخواهند گفت آن پیامبر چگونه انسانی بود❓🤭 🔶همه این مردم می‌دانند که پیامبر علی(ع) را خیلی دوست دارد💖 ، دیگر چه نیازی بود که این مراسم باشکوه برگزار شود❓ 🔸عشق و دوستی پیامبر به علی(ع) ، حرف تازه‌ای نیست❗️ 🔶از روز اوّل ، پیامبر عاشق او بوده است ، این که دیگر این همه مراسم نمی‌خواهد . 🔸پس چرا می‌خواهی سخن پیامبر در غدیر را به گونه‌ای معنا کنی که از پیامبر تصویر انسانی غیر کامل ساخته شود❓ باید سخن پیامبر را به گونه‌ای معنا کنی که با عقل و هوش و سیاست پیامبر مطابق باشد . 🔶پیامبر این مراسم باشکوه را برگزار کرد تا مسأله مهمّ رهبری جامعه را بیان کند .👑 🔸به راستی چه مسأله‌ای مهمّ‌تر از رهبری جامعه وجود دارد❓👌 🔶فقط با این معناست که همه دنیا از عقل و درایت پیامبر متعجّب می‌شوند . پیامبر ما به دستور خدا در بهترین زمان و مکان ، امّت خویش را جمع کرد و جانشین خود را به آنها معرّفی نمود . ... 🌾🍃🌾🍃🌾 @amoozeshmaaref
💥امام صادق (ع)، به نقل از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم : هر کس به نوشته‌ای از فضائل علی بن ابی طالب *نگاه* کند، خداوند گناهانی را که او از راه چشم مرتکب شده را می‌آمرزد.😍
🔊توجه ❗️ توجه❗️ 📝نتایج دومین هفته مسابقه کتابخوانی صوتی اعلام شد❓...😧 📚 💥بعد از ارسال فایلهای صوتی کتاب مورد نظر قرعه کشی صورت پذیرفت و ... 😰سرکار خانم ... 🤒خانم... 😃خانم فاطمه توکلی☄ از شهرستان تربت حیدریه برنده هفته دوم مسابقه کتابخوانی گردیدند.🎉🎊 🎀تبریک و تشکر 🙏🙏 🎈همچنین از دوستان عزیز معارفی که در این مسابقه شرکت نمودند و فایل برایمان ارسال کردند کمال تشکر و قدردانی را داریم.🙏 💥 در ادامه جهت ارج نهادن به زحمات این دوستان، اسامیشان اعلام می گردد..👇👇 ♦️محمدجواد توکلی ،شهرستان تربت حیدریه👏 ♦️زهرا کارگران ،ابرکوه👏 ♦️سارا داوودی، ابرکوه👏 🍃🌸🍃🌸🍃 @amoozeshmaaref
📌سازمان مدارس صدرا برگزار می نماید... 💕پویش به عشق علی علیه السلام 💕 📢صدرایی های عزیز بیایید عشق و ارادت خودمان را به هر طریقی که می توانیم به امام علی علیه السلام نشان دهیم.👇 ✅یک دلنوشته برای امام علی بنویسید.📝 ✅ یک داستان از غدیر با صدای خودتان بخوانید.🎙 ✅ نقاشی بکشید🖌 یا پوستر طراحی کنید. ✅ یک کلیپ به مناسبت غدیر درست کنید 🎥📱 ✅ از جشن های خانگی خودتان عکس و فیلم بگیرید..🎊🎉 ✅ چند جمله در مورد غدیر صحبت کنید و از خودتان فیلم بگیرید 🎬 ✅ و ... ♦️آثار خود را حداکثر تا تاریخ ۲۵ مرداد به آی دی زیر در پیام رسان ایتا ارسال فرمائید..↙️ Eitaa.com/sadra_news 🍃🌸🍃🌸🍃 @madares_sadra
📚قسمت سی و یکم: 🔻جوانی که با غرور می‌رود🔻 🔷گروهی از مردم هنوز منتظر هستند تا نوبت آنها فرا برسد، آنها هم می‌خواهند با علی(ع) بیعت کنند🤝. 🔹دیدن این صحنه برای پیامبر بسیار لذّت بخش است😄 . 🔷او بعد از بیعت هر گروه ، رو به آسمان می‌کند و می‌گوید : 💫 «ستایش خدایی🤲 که من و خاندان مرا بر همه برتری بخشید» .۱۳۷ 🔹او از اینکه برای بیعت با علی(ع) چنین مراسم باشکوهی🎉🎊 برگزار شده است ، شادمان است . 🔷اکنون دیگر جامعه اسلامی رهبر و امام دارد و اگر مرگ پیامبر😔 فرا برسد جامعه ، مسیر کمال و سعادت خود را ادامه خواهد داد .👌 🔹می‌بینم که تو در گوشه‌ای ایستاده‌ای و به خیمه⛺️ مولایت نگاه می‌کنی . در این فکر هستی🙄 که چه موقع نوبت تو فرا می‌رسد تا برای بیعت بروی . به راستی آن لحظه‌ای که وارد خیمه مولای مهربان بشوی چه خواهی گفت❓ 🔹می‌دانم که اشک ، امانت نخواهد داد 😭، لحظه بیعت با امام ، بهترین لحظه زندگی تو خواهد بود . 🔷با امام خود بیعت می‌کنی و پیمان می‌بندی 🤝که تا پای جان در راه او و مکتبش ، ایستادگی کنی❗️ 🔹در این هنگام ، سر و صدایی می‌شنوی . 🔷چه خبر شده است❓ 💫آنجا را نگاه کن❗️👀 🔹آن جوان را ببین 🙎‍♂. او با چند نفر از اینجا دور می‌شود ، او چقدر با غرور و تکبّر راه می‌رود😡❗️ این جوان کیست❓ چه می‌گوید❓ چرا اینقدر عصبانی است😤❓ او فریاد برمی‌آورد : «محمّد دروغ گفته است😧❗️ 🔷ما هرگز ولایت علی را قبول نمی‌کنیم❗️» . 🔹به راستی او کیست که چنین سخن می‌گوید🤔❓ 🔷از اطرافیان خود پرس‌وجو می‌کنم ، می‌فهمم که او معاویه است 🤨. 🔹جای هیچ تعجّبی نیست ، سال‌ها پدر او پرچمدار 🇺🇸لشکر کفر بوده است 💀. 🔥او پسر همان کسی است که برای کشتن پیامبر به مدینه لشکر کشی کرده بود. 🔷معاویه دشمنی با حق و حقیقت را از پدر به ارث برده است👌 . 🔹او نه تنها با علی(ع) بیعت نمی‌کند بلکه آشکارا مخالفت خود را اعلام می‌دارد ⚔. 💫نگاه کن❗️ 🔷 او به سوی خاندان و فامیل خود که بنی اُمیّه نام دارند می‌رود . 💫همسفر❗️ ما چه باید بکنیم❓ نکند این کار معاویه ، باعث فتنه‌ای بشود❓🤭 🔹آیا موافقی برویم و به پیامبر خبر بدهیم❓ 🔷آنجا خیمه پیامبر است 🏕، عدّه‌ای از مسلمانان داخل خیمه هستند ، من و تو هم وارد خیمه می‌شویم . 🔹سکوت همه جا را فرا گرفته و نگاه پیامبر به گوشه‌ای خیره مانده است ، هیچ کس سخن نمی‌گوید🤫 . 🔷بعد از لحظاتی . . .پیامبر سکوت را می‌شکند🎵 و آیه‌هایی که همین الآن جبرئیل آورده است را می‌خواند : 🍃(فَلا صَدَّقَ و لاصَلّی... وَ لـکِنْ کذَّبَ و تَولّی ... ) ، 🍃 «وای بر آن کسی که حق را قبول نکرد و آن را دروغ شمرد و با تکبّر به سوی خویشانش رفت ، پس وای بر او😧❗️.»۱۳۸ 🔹همه با خود می‌گویند: این آیه‌ها به چه مناسبت نازل شده است❓ 🔷آنها خبر ندارند که معاویه ، ولایت علی(ع) را قبول نکرده و با تکبّر به سوی خاندان خود رفته است . 🔹جبرئیل ، همه خبرها را برای پیامبر آورده و با نازل شدنِ این آیه‌ها ، آبروی معاویه پیش مردم می‌رود . 🔷پیامبر در ابتدا تصمیم می‌گیرد تا معاویه را مجازات کند⚖ ، امّا از این کار منصرف می‌شود .139 🔹شاید تو بگویی: پیامبر باید او را به سزای عمل خود برساند . 🔷امّا بدان که امروز ، حنای🤡 معاویه رنگی ندارد . 🔹او دشمنی خود را با پیامبر آشکار کرد👿 و دیگر مردم او را شناختند و فریب او را نمی‌خورند . 🔷مردم او و پدرش (ابوسفیان) را به خوبی می‌شناسند ، آنها از قدیم دشمنان پیامبر بوده‌اند ، دست آنها آلوده به خون حمزه، عموی پیامبر است❗️😔 💫همسفرم❗️ آیا می‌دانی باید نگران چه باشیم❓ 🔹پیرمردهایی که سنّ و سالی از آنها گذشته است ، آنها به ظاهر ریش خود را در راه اسلام سفید کرده‌اند🤨 و مردم آنها را به عنوان یار پیامبر می‌شناسند و همه جا خود را همراه و همیار پیامبر نشان داده‌اند❗️❗️ 🔷آنها با علی(ع) بیعت کردند 🤝و اتفاقا ، اوّلین نفرهایی بودند که این کار را کردند ، امّا . . .😟 🔹آنها امروز بیعت کرده‌اند ، امّا به فکر فتنه‌ای بزرگ هستند 🔯، آنها می‌خواهند با نام اسلام ، کمر ولایت را بشکنند❗️ ... 💥🍃💥🍃💥 @amoozeshmaaref
📚قسمت سی و دوم : 🔻فراموش نکن❗️ما همسایه تو هستیم🔻 🔶کم‌کم خورشید دارد به افق نزدیک می‌شود🌞 ، هنوز خیلی از مردم بیعت🤝 نکرده‌اند . 🔸به من خبر می‌رسد🗣 که پیامبر می‌خواهد دو روز دیگر در غدیر بماند تا همه مردم با امام خود بیعت کنند .۱۴۰ 🔶مراسم بیعت فعلاً متوقّف می‌شود و اذان مغرب گفته می‌شود ، نماز برپا می‌شود و بعد از نماز هر کسی به خیمه خود می‌رود ⛺️. 🔸امشب ، این بیابان میزبان۱۲۰هزار نفر است ، زیر نور ماه🌙 تا چشم کار می‌کند خیمه می‌بینی . 🔶ساعتی می‌گذرد 🕘و من در خیمه خود هستم ، امّا نمی‌دانم چرا خواب به چشمم نمی‌آید . 🔸خوب است بلند شوم و دوری بزنم . من کنار برکه می‌روم ، تصویر زیبای ماه در آب افتاده است ، نسیم آرامی می‌وزد . 🔶بلند می‌شوم که به خیمه خود بروم تا استراحت کنم . 🔸در مسیر راه ، صدایی به گوشم می‌رسد❓گویا چند نفر در خیمه‌ای با هم سخن می‌گویند .👥👤 💫گوش کن 👂، صدای آنها را می‌شنوی: ــ به خدا قسم ، محمّد دیوانه شده است😳❗️ ــ آیا می‌بینید که چگونه عشق علی ، محمّد را دیوانه کرد❗️ ــ او آرزو دارد که بعد از او ، علی به حکومت برسد ، امّا به خدا قسم ، ما نمی‌گذاریم که چنین بشود😧 .۱۴۱ 💫خدای من🤭❗️چه می‌شنوم❓ 🔶اینان چه کسانی هستند که این چنین به پیامبر خدا جسارت می‌کنند❓ 🔸نکند آنها نقشه‌ای😡 در سر داشته باشند❓ نکند بخواهند فتنه‌ای برپا کنند🕶❓ 🔶امّا خداوند خودش به پیامبر قول داده است که او را از فتنه‌ها حفظ کند👌 . 🔸در این هنگام یک نفر وارد خیمه آنها می‌شود و با ناراحتی به آنها می‌گویید 🔶«هنوز رسول خدا در میان ماست و شما این چنین سخن می‌گویید❓ به خدا قسم☝️ ، فردا صبح همه سخنان شما را به پیامبر خواهم گفت» . 💫نگاه کن❗️ 🔸وقتی آن مرد از خیمه آنها بیرون می‌آید ، من به سراغ او می‌روم تا او را ببینم . 🔶او حُذیفه یکی از یاران باوفای پیامبر می‌باشد 🙂. 🔸ظاهرا ، خیمه او در همسایگی خیمه این سه نفر بوده و سخنان اینها را شنیده است . 💫نگاه کن❗️ در تاریکی شب ، این سه نفر به دنبال حذیفه می‌دوند : ــ ای حُذیفه❗️ما همسایگان تو هستیم . تو را به حقِّ همسایگی قسم می‌دهیم، راز ما را فاش نکن 🤫. ــ اینجا جایِ حقِّ همسایگی نیست ، اگر من سخن شما را از پیامبر پنهان کنم وظیفه خود را نسبت به پیامبر انجام نداده‌ام .۱۴۲ 🔶این کار خدا بود 👌که این سه نفر حواسشان پرت شود و آن قدر بلند حرف بزنند که صدای🎶 آنها به گوش حُذیفه برسد . 🔸خدا به پیامبر خود وعده داده بود که او را از فتنه‌ها حفظ می‌کند . ... 🦋🌷🦋🌷🦋 @amoozeshmaaref
✅فروش فوق العاده 📖 کتاب 💠ویژه دانش آموزان صدرا 💰قیمت پشت جلد ۳۰۰۰۰تومان ‼️هزینه پست رایگان https://pay.eitaa.com/?link=u1Uob
📚قسمت سی و سوم: 🔻برق یک شمشیر، پشیمانمان کرد🔻 💫همسفر عزیز❗️برخیز❗️ صبح شده است . 🔷مردم برای خواندن نماز صف می‌بندند ، نماز صبح برپا می‌شود . خورشید🌞 روز دوم غدیر طلوع می‌کند و همه جا را روشن می‌کند . 🔹من در اطراف خیمه🏕 پیامبر پرسه می‌زنم ، منتظر هستم تا حُذیفه را پیدا کنم ، می‌دانم او به خیمه پیامبر خواهد آمد . 💫آنجا را نگاه کن❗️👀 حُذیفه به این سو می‌آید ، او داخل خیمه می‌شود ، خوب است من هم همراه او بروم . ــ ای پیامبر❗️دیشب ، صدای چند نفر را شنیدم که ظاهرا می‌خواهند توطئه‌ای بکنند👿 . ــ ای حُذیفه❗️ آیا آنها را می‌شناسی❓ ــ آری . ــ سریع برو و آنها را به اینجا بیاور . 🔷حُذیفه برمی‌خیزد و آن سه نفر را با خود می‌آورد . 🔹آنها وارد خیمه پیامبر می‌شوند ، علی(ع) را می‌بینند که شمشیرش را در دست دارد . 🔷پیامبر رو به آنها می‌کند و می‌گوید : «شما دیشب با یکدیگر چه می‌گفتید❓» . 🔹همه آنها می‌گویند : «به خدا قسم ، ما اصلاً با هم سخنی نگفته‌ایم😳 ، هر کس از ما چیزی برای شما گفته، دروغگو است🤥» . 🔷این سه نفر قسم دروغ می‌خورند و پیامبر آنها را به حال خود رها می‌کند و آنها از خیمه پیامبر بیرون می‌آیند و به خیمه‌های خود می‌روند .۱۴۳ 🔹اکنون دیگر آنها شناسایی شده‌اند و با دیدن برق شمشیر🗡 علی(ع) ترس تمام وجود آنها را فرا گرفته است . 🔷پیامبر دستور می‌دهد تا بقیّه مردم با علی(ع) بیعت کنند ، کسانی که روز قبل موفّق به بیعت نشدند به سوی خیمه ولایت می‌آیند و بیعت می‌کنند . 🔹پیامبر می‌خواهد همه مردم با امام بیعت کنند🤝 تا برای هیچ کس بهانه‌ای باقی نماند . 🔷خورشید روز نوزدهم ماه ذی الحجّه غروب می‌کند 🌄و دوّمین روز غدیر هم تمام می‌شود . ... 🦋🌷🦋🌷🦋 @amoozeshmaaref
📚قسمت سی و چهارم : 🔻چوب خدا صدا ندارد🔻 🔶امروز ،🗓 سه شنبه ، بیستم ماه ذی الحجّه است ، امروز روز سوم است که در غدیر هستیم .۱۴۴ 🔸اکثر مردم با علی(ع) بیعت کرده‌اند🤝 و گروه کمی باقی مانده‌اند . 🔶فکر می‌کنم که امروز تا ظهر مراسم بیعت تمام شود 🤔و ما به سوی مدینه حرکت کنیم . 💫آنجا را نگاه کن❗️👀مردی سراسیمه به سوی پیامبر می‌آید . 🔸اسم او حارث فَهری است ، او نزد پیامبر می‌ایستد و چنین می‌گوید : 💫 «ای محمّد❗️به ما گفتی که به یگانگی خدا و پیامبری تو ایمان بیاوریم✋ ، ما هم قبول کردیم ، بعد به ما گفتی که نماز بخوانیم و حج 🕋به جا آوریم ، ما هم قبول کردیم ، امّا اکنون پسر عموی خود را بر ما امیر کردی ، بگو بدانم آیا تو این کار را از جانب خود انجام دادی یا این که خدا این دستور را به تو داده است❓»😳 . 🔶پیامبر نگاهی به او می‌کند و می‌گوید : 💫«آنچه من گفتم دستور خدا بوده است و من از خود سخنی نمی‌گویم» . حارث تا این سخن را می‌شنود سر خود را به سوی آسمان می‌گیرد و می‌گوید: 🔸«خدایا❗️اگر محمّد راست می‌گوید و ولایت علی از آسمان آمده است ، پس عذابی را بر من بفرست😡 و مرا نابود کن»❗️ 🔶حارث سه بار این جمله را می‌گوید و از پیامبر روی برمی‌گرداند.۱۴۵ 🔸من از سخن این مرد تعجّب می‌کنم😯 ، آخر نادانی و جهالت تا چه اندازه❓❗️ 🔶پیامبر نگاهی به او می‌کند و بعد از او می‌خواهد تا از آنچه بر زبان جاری کرده است توبه کند🤫 . 🔸شاید نادانی باعث شده که او این چنین سخن بگوید ، پیامبر خیلی مهربان است ، از او می‌خواهد که توبه کند . 🔶حارث می‌گوید : «من از سخنی که گفته‌ام توبه نمی‌کنم» .😲 🔸او در دلش می‌خندد😈 و می‌گوید : «پس چرا عذاب نازل نشد❓شما که خود را بر حق می‌دانستید ، پس کو آن عذابی که من طلب کردم❗️» . 🔶او خیال می‌کند که پیروز این میدان است😏 ، زیرا عذابی نازل نشد . 🔸من هم در فکر فرو رفته‌ام ، راستش را بخواهید کمی گیج شده‌ام 🙄. 🔶مگر علی(ع) بر حق نیست ، پس چرا خدا با فرستادن عذابی ، آبروی حارث را نمی‌برد❓❗️ 🔸اگر عذاب نازل نشود مردم فکر می‌کنند که همه سخنان پیامبر دروغ است .😔 💫خدایا! هر چه زودتر کاری بکن❗️🙏 امّا هر چه صبر می‌کنم عذابی نازل نمی‌شود که نمی‌شود❗️ 🔶پیامبر نگاهی به او می‌کند و می‌گوید : «اکنون که توبه نمی‌کنی از پیش ما برو» .۱۴۶ 🔸حارث می‌گوید : «باشد من از پیش شما می‌روم» 👈. 🔶او در حالی که خوشحال است🙃 سوار بر شتر 🐫خود می‌شود و از پیش ما می‌رود ، سالم و سرحال❗️ 🔸یکی از یاران پیامبر، وقتی می‌بیند که من خیلی گیج شده‌ام نزد من می‌آید و می‌گوید : 💫ــ آقای نویسنده📝❗️ چه شده است🧐❓ ــ چرا خدا عذابی نازل نکرد تا آبروی آن مرد را ببرد❓ من برای خوانندگان خود چه بنویسم❓ آیا درست است بنویسم که حارث صحیح و سالم از پیش پیامبر رفت❓ ــ آری ، تو باید واقعیّت را بنویسی❗️ ــ یعنی می‌گویی که او راست می‌گفت❓❗️ این چه حرفی است که تو می‌زنی❓❗️ ــ مثل اینکه تو از قانون خدا اطّلاع نداری❓ ــ کدام قانون❓ ــ مگر قرآن را نخوانده‌ای📖❓ آنجا خدا می‌گوید : 💫«ای پیامبر❗️تا زمانی که تو در میان این مردم هستی من عذاب نازل نمی‌کنم» .۱۴۷👇👇
ادامه قسمت سی و چهارم👇👇 🔶پیامبر ما، پیامبر مهربانی است 👌، اینجا سرزمین غدیر است ، سرزمینی مقدّس❗️ 🔸چگونه خدا در این سرزمین مقدّس و در حضور پیامبر عذاب نازل کند👊❓❗️ ــ خیلی ممنونم ، من این آیه را فراموش کرده بودم . ــ خوب ، حالا زود به دنبال حارث برو ، وقتی او از سرزمین غدیر دور شود عذاب نازل خواهد شد . 🔶من تا این سخن را می‌شنوم ، دفتر📒 و قلم✏️ خود را جمع می‌کنم و به دنبال حارث می‌دوم . 🔸آیا می‌دانید حارث از کدام طرف رفت❓ 🔶یکی می‌گوید : «از آن طرف» . من به آن سمت می‌دوم تا به او برسم . آیا تو هم همراه من می‌آیی❓ 🔸من در دل این بیابان به دنبال یک شتر سوار می‌گردم . 🔶کیلومترها از غدیر دور می‌شوم ، هنوز او را پیدا نکرده‌ام . 💫خدایا آن مرد کجا رفته است❓ من باید همین طور برای طلب حقیقت بدوم❗️ 💫آنجا را نگاه کن❗️👀 شتر سواری از دور پیداست . 🔸نزدیک و نزدیکتر می‌شوم ، خودش است ، این حارث است . 🔶من دیگر از سرزمین غدیر خیلی دور شده‌ام ، دیگر درختان 🌴غدیر را هم نمی‌بینم . 🔸حارث سوار بر شتر خود در دل بیابان به سوی خانه‌اش می‌رود . 🔶او خیال می‌کند که پیروز میدان 🏆است و گاهی نیشخندی😏 به من می‌زند . 🔸و من هیچ نمی‌گویم . ناگهان صدای گنجشکی🕊 به گوشم می‌رسد👂 . 🔶ای گنجشک❗️ در وسط این بیابان چه می‌کنی❓ 🔸نه این که گنجشک نیست ، ابابیل است❗️ 🔶آیا سوره فیل را خوانده‌ای❓ وقتی ابرهه برای خراب کردن کعبه 🕋آمده بود خدا این پرندگان کوچک را (که نامشان ابابیل است) فرستاد ، بر منقار هر کدام از آنها سنگی بود که بر سر سپاه ابرهه زدند و همه آنها را نابود کردند 😳. 💫نگاه کن❗️ 🔸این پرنده کوچک هم بر منقار خود سنگی دارد ، او می‌آید و درست بالای سر حارث پرواز می‌کند . 🔶او منقار خود را باز می‌کند و سنگ را بر سر او می‌اندازد☄ . 🔸وقتی سنگ بر سر حارث می‌خورد سر او را می‌سوزاند🔥 و در آن فرو می‌رود و او بر روی زمین می‌افتد و می‌میرد😲 .۱۴۸ 💥ای حارث❗️ تو عذاب خدا را برای خود طلب کردی💪 ، این هم عذاب خدا❗️ 🔶شنیده بودم که چوب خدا صدا ندارد❗️ 🔸من باید سریع برگردم تا ماجرا را برای بقیّه مردم باز گویم . 🔶در میان راه عدّه‌ای از مردم را می‌بینم ، آنها سراغ حارث را از من می‌گیرند ، من مکانی که حارث به عذاب خدا گرفتار شده است🔥 را به آنها نشان می‌دهم ، مردم به آن سو می‌روند . 🔸من به سوی غدیر می‌آیم ، می‌خواهم خبر کشته شدن حارث را بدهم🗣 ، امّا می‌بینم که مردم خبر دارند . 🔶تعجّب می‌کنم😦 ، به یکی می‌گویم : ــ شما که اینجا بودید چگونه باخبر شده‌اید❓ ــ خداوند دو آیه📖 را بر پیامبر نازل کرده است❗️❗️❗️ ــ آیا می‌شود این آیه‌ها را برای من بخوانی❓ ــ آری❗️ گوش کن : 🍃«سَأَلَ سَآئِلُ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ... مردی عذاب را برای خود طلب کرد ، عذابی که بر کافران نازل می‌شود و هیچ کس نمی‌تواند آن را برطرف گرداند.»۱۴۹ 💫همسفرم❗️از این به بعد، هر وقت که این آیه‌ها را می‌خوانی، این حادثه را به یاد آور. ... 🕊☄🕊☄🕊 @amoozeshmaaref
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸 💐دست دل میزنم به دامانت 💐می سرایم برای چشمانت 🎤 👏 👌فوق زیبا 🌷 بر شما مبارک باد.
📚قسمت سی و پنجم: ❤️خداحافظ ای چشمه آسمان❤️ 🔶خبر نازل شدن عذاب بر حارث به گوش همه مردم می‌رسد🗣 ، آنها به سخنان پیامبر یقین بیشتری پیدا کرده‌اند . 🔸من امیدوارم که این خبر برای منافقان🤡 که در میان این مردم هستند درس عبرتی باشد👊 . 🔶پیامبر نگاه به مردم می‌کند ، می‌بیند که هلاک شدنِ حارث ، زمینه خوبی در مردم ایجاد کرده است . 🔸خیلی به جا است که پیامبر برای مردم سخنرانی کند 🎤. 🔶الآن باید از فرصت پیش آمده استفاده کرد ، پیامبر دستور می‌دهد تا همه مردم پای منبر جمع بشوند . 🔸او به بالای منبر رفته ، رو به مردم می‌کند و می‌گوید : 💫 «ای مردم❗️ خوشا به حال کسی که ولایت علی را قبول کند😃 و وای بر کسی که با علی دشمنی کند😡 ، علی و شیعیان او در روز قیامت به سوی بهشت خواهند😀 رفت و در آن روز ، هیچ ترس و واهمه‌ای نخواهند داشت . خداوند از آنها راضی خواهد بود و آنها غرق رحمت و مهربانی خدایند. شیعیان علی به خوشبختی همیشگی خواهند رسید 😊و در بهشت منزل خواهند کرد 🏞و فرشتگان بر آنان سلام خواهند کرد .»۱۵۰ مراسم غدیر با این سخنان پیامبر به۸ پایان می‌آید ، آخرین سخنان پیامبر در غدیر، وعده بهشت 👌برای شیعیان علی(ع)است . 🔶هر کسی که به ولایت علی(ع) وفادار بماند و او را دوست بدارد، در بهشت منزل خواهد نمود👌 . 💫همسفرم❗️ 🔸مراسم غدیر رو به پایان است 🕹، مردم دیگر می‌خواهند به خانه و کاشانه خود برگردند . 🔶آنها نزد پیامبر می‌آیند و اجازه☝️ می‌خواهند تا حرکت خود را آغاز کنند . پیامبر به آنها اجازه می‌دهد ، مردم خود را برای حرکت آماده می‌کنند ، خیمه‌ها⛺️ جمع می‌شود . 🔸ساعت ⏳حدود چهار بعد از ظهر است ، من با خودم می‌گویم کاش امشب هم اینجا می‌ماندیم و صبح زود حرکت می‌کردیم . 🔶امّا مردم دیگر می‌خواهند هر چه زودتر نزد خانواده‌های خود باز گردند . 🔸اهل مکّه و یمن برای خداحافظی می‌آیند آنها با پیامبر وداع می‌کنند و به سوی شهر خود می‌روند . سپس آنانی که منزلشان در مسیر عراق و مصر است با پیامبر خدا حافظی کرده و حرکت می‌کنند . 🔶پیامبر هم همراه با مردم مدینه به سوی مدینه حرکت می‌کند . 🔸من و تو تصمیم داریم به مدینه برویم. ما اکنون باید با غدیر خُم ، این برکه زیبا🏝🏜، وداع کنیم ، به راستی که دل کندن از اینجا سخت است 😢. 🔶بیا تا با این سرزمین آخرین سخن‌های خود را بگوییم : 🍀ای غدیر❗️ 🍀ای زمزمه آبِ حیات❗️ 🍀ای برکه‌ای که یکباره ، چشمه آسمان شدی❗️ 🔸به راستی که تو همواره ، گنج بزرگ💎 تاریخ خواهی ماند . 🔶ما سوگند می‌خوریم🙏 که هرگز فراموشت نکنیم ؛ 🔸و تا نفس در سینه داریم ، از حقیقت تو دم بزنیم ؛ 🔶تا جان در بدن داریم ، به شکوه تو بیافزاییم ؛ 🔸و حماسه جاوید تو را رونقی دوباره ببخشیم . 💎 ❤️🌸❤️🌸❤️ @amoozeshmaaref
💐💐💐ضمن تبریک عید بزرگ غدیرخم به اطلاع می‌رسانیم مسابقه کتبی کتاب روز دوشنبه برگزار می‌گردد. 🌐لینک سوالات مسابقه روز دوشنبه ساعت ۹ صبح در کانال همدم بارگزاری میگردد و تا ساعت ۹ شب فرصت پاسخگویی به سوالات وجود خواهد داشت.
‼️پنجمین مسابقه کتابخوانی‼️ ✅جهت شرکت در مسابقه روی لینک زیر ضربه بزنید و به سوالات مسابقه پاسخ دهید. 🌐 https://b2n.ir/ketabkhani5.ir
‼️کنکوری ها‼️ ✅هفته قبل از کنکور چه کار کنیم؟ 📱 📣بخوانید و با هشتک نشر بدهید.