بخش دوم
خود علامه داستان ورودش به شهر نجف رو اینطوری بیان میکنه:
🔸 هنگامی که از تبریز به قصد ادامه تحصیل علوم اسلامی به سوی نجف اشرف حرکت کردم، از وضع نجف بیاطلاع بودم، نمیدانستم کجا بروم و چه بکنم.
در بین راه همواره به فکر بودم که چه درسی بخوانم، پیش چه استادی تلمّذ کنم و چه راه و روشی را انتخاب کنم که مرضیّ خدا باشد، وقتی که به نجف اشرف رسیدم، رو کردم به قبله و بارگاه امیرالمؤمنین(ع) و عرض کردم:
یا علی(ع)! من برای ادامه تحصیل به محضر شما شرفیاب شدهام ولی نمیدانم چه روشی را پیش گیرم و چه برنامهای را انتخاب کنم، از شما میخواهم که در آنچه صلاح است مرا راهنمایی کنید.
☢️ منزلی اجاره کردم و در آن ساکن شدم. در همان روزهای اول، قبل از اینکه در جلسه درسی شرکت کرده باشم در خانه نشسته بودم و به مشکلات و آینده خود فکر میکردم؛ ناگاه درب خانه را زدند، درب را باز کردم ـ دیدم یکی از علمای بزرگ است....
🌷 سلام کرد و داخل منزل شد. در اطاق نشست و خیرمقدم گفت.
🌺 چهره ای داشت بسیار جذاب و نورانی. با کمال صفا و صمیمیت به گفتگو نشست و با من انس گرفت و سخنانی بدین مضمون گفت:
✅ کسی که به قصد تحصیل به نجف میآید خوب است علاوه بر تحصیل "به فکر تهذیب و تکمیل نفس خویش" باشد و از نفس خود غافل نشود....
🔶 این را فرمود و حرکت کرد. من در آن مجلس شیفته اخلاق او شدم. سخنان کوتاه و بانفوذ آن عالم ربّانی چنان در دلم اثر کرد که برنامه آیندهام را شناختم و تا مدتی که در نجف بودم محضر آن عالم باتقوا را رها نکردم و از محضرش استفاده نمودم.
💥 آن دانشمند بزرگ آیت اللّه العظمی حاج سیدعلی قاضی طباطبایی بود....
بخش سوم:
🔹 زندگی علامه در شهر نجف خیلی سخت بود. بالاخره ایشون تمام عمرشون رو توی تبریز با اون آب و هوای سردش زندگی میکرده و تحمل هوای بسیار گرم نجف واقعا براشون سخت بوده.
⭕️ بعد از چند وقت پسرشون محمد بیمار میشه و چون پزشک مناسبی توی نجف نبوده اون بچه که چشم و چراغ خونه علامه بوده فوت میکنه...
این مصیبت خیلی برای همسر علامه سخت میگذره اما ایشون تحمل میکنه و همیشه یار و یاوری همسرش بوده...
❇️ 🔸منزل علامه یه خونه بدون اتاق و فقط یک حال بوده که همون رو هم یه پرده وسطش زده بودند و علامه شاگردانش رو توی همون اتاق درس میداده و زن و بچش اون طرف پرده زندگی میکردن....
بخش چهارم:
🔺 بعد از فوت پسر اولشون خدا دوباره به این زوج جوان یه فرزند دیگه ای میده که اون هم بعد از یک سال از دنیا میره..
💢 بعد دوباره بچه دار میشن و بچه سوم هم بعد از مدتی از دنیا میره و هر روز مصیبت های این زن بیشتر میشه.
🔸 فرزند چهارم رو که این بانوی بزرگوار باردار میشن یه روز که علامه قاضی منزل علامه طباطبایی دعوت بوده رو میکنه به خانم علامه و میفرماید:
🔹 دخترعمو! این فرزندت باقی خواهد ماند و پسر است و آسیبی به او نخواهد رسید. نامش را عبدالباقی بگذارید تا ان شاءاللّه برایتان بماند...
اتفاقا فرزند چهارم علامه باقی میمونه و بعدا منشأ خدمات زیادی میشه.
☢️ هزینه زندگی علامه از مقدار کمی اموال موروثی بوده که از تبریز برای ایشون میرسیده که بعد از روی کار اومدن رضاخان اون مبلغ هم تموم میشه و علامه برای گذران زندگی مجبور به فروختن اثاثیه منزلش میشه تا جایی که دیگه چیزی براشون نمیمونه...
بخش پنجم:
❇️ بعد از مدتی علامه دوباره به تبریز برمیگرده و برای بهتر شدن اوضاع معیشتش به مدت 10 سال مشغول کشاورزی میشه. با اینکه ایشون کوله باری از علم بوده ولی آستین بالا میزنه و کشاورزی و دام پروری راه میندازه...
در واقع ایشون میتونه الگویی باشه برای همه عزیزان طلاب که یه بخشی از وقتشون رو برای بهتر کردن معیشتون قرار بدن.
🔹 بعد از چند سال علامه برای ادامه تحصیل و نوشتن کتاب های جدید به قم هجرت میکنه و مجبور میشه در خونه های محقر و زیر زمینی و آب انبار های منازل مردم زندگی کنه.
🔶 در همه این سختی ها کسی که همیشه مراقب حال علامه بود همسر فداکارشون بوده که در مورد ایشون میفرماید:
خانم به حدی به من کمک میکند که گاه اطلاع از چگونگی تهیه قبای خود ندارم...
✅@IslamLifeStyles
بخش ششم:
❇️ علامه طباطبایی در مورد همسرشون میفرماید: وقتی مشغول تحقیق و پژوهش و یا نگارش بودم با من سخن نمیگفت و سعی میکرد شرایط آرامی را پدید آورد تا رشته افکارم از هم گسسته نشود و برای اینکه خسته نگردم، رأس هر ساعت در اطاق مرا باز میکرد و چای میگذاشت و سراغ کار خود میرفت.
همسر علامه به یکی از شاگردان علامه میفرماید: هنوز هم بین من و ایشان تعارفات مرسوم وجود دارد و حضرت علامه تاکنون با تعبیر سبکی نام مرا نبرده و هرگز اسم مرا به تنهایی نمیبرد.
🔷 آقای سید عبدالباقی ـ فرزند علامه ـ نقل کرده است:
🌷 علامه در خانه، "مهربان و بدون دستور" بود و هر وقت به هر چیزی نیاز داشت خودش میرفت و میآورد و چه بسا هنگامی که عیال و یا یکی از اولادشان وارد اطاق میشد، ایشان در جلوی پای آنها تمام قامت برمیخاست....
بارها اظهار میداشت: عمده موفقیتهایش را مدیون همسرش بوده است...
بخش هفتم:
دختر علامه میگه:
🔸 مادرم مشکلات را از پدرم پنهان می کرد و معتقد بود حتی یک ساعت اشتغال ذهن پدرم به مسائل زندگی، برای مادر گناه محسوب خواهد شد و تمامی مشکلات زندگی را از پدر پنهان می کردند تا ایشان با خیال آسوده به تحصیل و تدریس بپردازند.
من در تمام عمرم عصبانیتی از پدرم ندیدم و این مسئله را مرهون آرامشی هستم که بین پدر و مادرم حکمفرما بود.
❇️ دختر علامه در صحبت دیگه ای میگه: خانواده مان هرگز ما را به داشتن حجاب مجبور نکردند و "از روی رفتار پدر و مادرم آموختیم که باید پوشش مناسبی داشته باشیم و به نامحرم نگاه نکنیم".
⚫️ همسر علامه متاسفانه خیلی زودتر از خود ایشون فوت میکنند و علامه که در هیچ صورتی درس و تدریس رو قطع نمیکردند انقدر این اتفاق براشون تلخ بود که چند ماه درسشون رو تعطیل کردند و تا مدت ها از فقدان این بانوی بزرگوار با صدای بلند گریه میکردند...
🌹 ایشون در صحبتی میفرماید که تمام کارهایی که من کردم به خاطر زحمت های این بانو بود و نصف ثوابش برای ایشون خواهد بود...
🌷 برای شادی روح این بانوی با عظمت همگی فاتحه ای قرائت کنیم...
🌺 این مطالبی که تقدیم شد بخش کوچکی از فداکاری های ایشون بود. واقعا زندگی علامه و همسرشون میتونه به عنوان یک الگوی موفق برای همیشه تاریخ ثبت بشه و میلیون ها خانواده با استفاده از این الگو بتونن زندگی خودشون رو به بهترین شکل لذت بخش کنند.
🌻هر روز غذای نذری🌻
شهید سیاهکالی در راستای توسل به اهل بیت در همه امور حتی کارهای عادی و روزمره جدولی را با دست خط خود درست کرده و روی یخچال چسبانده بودند که در آن مشخص کرده بود هر روز از ایام هفته طبخ غذا به نام کدام یک از ائمه باشد
مثلا نوشته بودند نهار روز شنبه نذر پیامبر اکرم(ص)، شام روز شنبه نذر امیرالمومنین علی(ع) و...
با این کار اعتقاد داشتند هر روز غذای نذر شده به نام ائمه را تناول می کنند.
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
هدایت شده از تنهامسیرآرامش 💞
#اطلاعیه
🌷 با یکی از تنهامسیری ها که در لشگر فاطمیون مشغول به خدمت هستند صحبت میکردم. ایشون میفرمودن که خانواده های شهدای فاطمیون وضعیت مناسب معیشتی در این روزهای آخر سال ندارند. اگه میشه کمکی بهشون بشه.
❇️🔸 شما بزرگواران میتونید برای کمک به این عزیزان که نان آور خانوادشون رو در راه دفاع از حرم و امنیت کشورمون از دست دادند هر مبلغی که دوست داشتید رو به شماره کارت زیر واریز بفرمایید👇🏼👇🏼
6037998174624782به نام فاطمه حسینی ان شالله که از همگی قبول باشه 🌹
هدایت شده از تنهامسیرآرامش 💞
🔶🔺 یکی از همین خانواده ها رو سراغ دارم که پسرشون چند سال قبل توی سوریه به شهادت رسید. بعد هم به فاصله یک ماه مادر و برادر شهید توی تصادف از دنیا رفتن و الان پدر پیر خانواده و دو تا دخترش زندگی میکنند. بنده های خداخواهرهای شهید برای گذران زندگی خونه های مردم میرن و تمیز کاری میکنند..
واقعا این درست نیست که ماها انقدر راحت و زود خانواده این عزیزان رو فراموش کنیم...
📆رفقااا دقیقا شیش روز به تولد اقا مونده😍
نظرتون چیه به بابامهدی هدیه بدیم؟😌
شاید بگی حاجی هدیه چی میتونیم بدیم؟🤔
ببین تو وقتی میخوای به یکی هدیه بدی به این فکر میکنی چی خیلی خوشحالش میکنه
یعنی میگردی و خودتو هلاک میکنی تا یک چیزیو پیدا کنی تا اون رو خوشحال کنه
اما...امام زمانمون که قربونش برم 💌
گناه نکردن ما : یعنی ضرر نزدن ما به خودمون خیلی خوشحال میکنه🥰واقعا مثل مامانا میمونن😊
دقت کردی؟
امام میگه همینکه تو خوب و خوشحال باشی و به خودت اسیبی نزنی برا من بهترین هدیس🎁
ای جااانم💓
پس هدیمون ترک گناه باشه...
ببینیم کی هدیه ی بزرگ تر و خفن تری به اقا میده
معیار خفن بودن کادو میدونی چیه؟
هرچی گناه برات ترکش سخت تر باشه انگار کادویی که به اقا دادی بزرگترو خفن تره😮
چون براش داری سختی میکشی و این سختی خیلی رشدت میده...
و این رشد تو اقارو خیلی خوشحال میکنه😍
پس هرچی گناه برات سنگین تر کادوتم سنگین تر و با ارزش تر🎈
#نشرمیلیونی
#به_عشق_مهدی💞
😎خودسازی❣+دینداریِ لذت بخش✌️
#هدیہ_ای_به_امام_زمانم 🎊🎁
رفیق درگیر چه گناهی هستی؟!
۱-چت با نامحرم؟ 📵
۲-رابطه با نامحرم؟👫
۳-قضا شدن نماز؟ 🤬
۴-بد دهنی؟ 🤐
۵-فحاشی؟ 🚫
۶-زودرنجی؟ 🥺
۷-زود از کوره در رفتن؟😠
۸-نگاه حرام؟👀
۹-خودارضایی؟⛔️
۱٠-دروغ؟ 🤥
۱۱-غیبت؟ 👅
۱۲-بی احترامی به پدر ومادر؟ 🤨
۱۳-رفیق ناباب؟ 😈
۱۴-وسواس؟🌊
15-بدبینی؟
و -سایره گناهان...
چقدر امام زمان رو دوست دارے؟
همون تعداد بهش هدیه بده 😍
راستی
اینجا بگو کادویی که میدی رو تا بقیه بچه ها هم انگیزه بگیرن😍👇
https://harfeto.timefriend.net/16470914603337