میخوام ببرمتون یه جای خوب...
نیت کنید
بسم الله...
360p.ir/8 📲
التماس دعا ویژه
شهید حمید سیاهکالی مرادی💕
میخوام ببرمتون یه جای خوب... نیت کنید بسم الله... 360p.ir/8 📲 التماس دعا ویژه
روی لینک کلیک کنین بریم واسه زیارت آقا امام هشتم💔😭💔
قطعه گمشده ای از پر پرواز کم است
یازده بار شمردیم و یکی باز کم است
این همه آب جاریست نه اقیانوس است
عرق شرم زمین است که سرباز کم است
صلوات
#امام_زمانی_ام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_وفرجنابه
#حجاب
جانت را که بدهی در راه خدا #شهید مینامند تورا؛
به گمانم اگر #روحت را هم بدهی شاید...!😉
ومن احساس میکنم اینجا و در این سرزمین؛
دختران زیادی هستند که هر روز پشت #سنگرسیاه
ساده ی سنگین خود #دفاع میکنند از نجابتشان...☺️
و هر لحظه #شهید میشوند انگار❤️
پس #شهید_زنده حواست به حجابت باشد...☺️
گاهی که چادرت خاکی میشود از #طعنه های مردم شهر...😔
یاد #چفیه هایی باش که برای #چادری ماندنت،خونی شدند...😭
♡♡♡ 😍🌿♥️🍃
زندگیه و غم زینب نوکری علم زینب 1.mp3
1.85M
🍃زندگیه و غم زینب نوکری علم زینب
🎤 محمدحسین_حدادیان
#شور_احساسی
🌹مرتضی حاجی باقری از فرماندهان لشکر 41 ثارلله 19 ساله بود که به جبهه رفت. او مسئولیت فرماندهی تخریب لشکر 41 ثارالله، فرمانده تیپ در این لشکر و معاونت عملیات لشکر را برعهده داشت. در عملیات والفجر 4 مجروح شد و یک دست خود را از دست داد و در عملیات کربلای 5 علاوه بر مجروحیت به اسارت دشمن درآمد.
✍او در خاطرهای از دوران اسارت و وساطت شهید حاج قاسم سلیمانی برای بخشیدن یکی از آزادگان تعریف کرد: «زمانی که به اسارت درآمدم، معاون لشکر بودم، عراقیها در به در میگشتند تا از بین اسرا فرماندهان را پیدا کنند، یکبار تصویری آوردند و از اسرا خواستند تا افراد داخل عکس را شناسایی کنند، اتفاقا من هم در آن عکس بودم، بچهها حرفی نزدند و این ماجرا گذشت تا اینکه بعد از مدتی یکی از اسرا نتوانست مقاومت کند و من را لو داد، با چند افسر عراقی آمدند بالای سرم، نزدیک به هزار نفر دیگر از اسرا شاهد ماجرا بودند، به من که رسیدند این اسیر به من اشاره کرد و گفت: «این مرتضی حاجی باقری معاون لشکر 41 ثارالله است» یک دفعه افسر عراقی سیلی محکمی به او زد و گفت «اینکه محمدرضا شمس است» ماجرا از این قرار بود که در لحظه اسارت لباس یکی از دوستانم به نام محمدرضا شمس را به تن داشتم که اسم او روی لباس خورده بود.
بعدها وقتی آزاد شدیم و به ایران بازگشتیم شرایط برای اسیری که من را لو داده بود سخت شد، همه او را به نام فردی که مرا فروخته میشناختند. این اتفاق آنقدر برای او سخت تمام شد که ماجرا را به حاج قاسم سلیمانی گفت. حاجی فرمانده من بود، یک روز صدایم کرد و گفت یک جلسه میگیرم و کل آزادههای استان را به سپاه دعوت میکنیم، هم جلسه دورهمی باشد و هم اواخر مجلس این بنده خدا را داخل میفرستم تو بلند شو و او را در آغوش بگیر و ببوس مثل اینکه هیچ اتفاقی نیفتاده است.» بعد هم پنج انگشتش را بالا آورد، گفت: «هیچ کدام از انگشتهای دست یکی نیستند، از هر انگشتی یک توقع میرود، این آدم هم همینکه به فرمان امام به جبهه آمده باید نوکریاش را کنیم و ممنونش باشیم، از او بگذر.»
📚برگرفته از سایت defapress
در وصف مولا علی🌱
عشــق علی از سینه ی من کم شدنی نیست
مهرش به زر و مال فراهم شدنی نیست
جانم علی 🌿🦋
❤️🧡💛💚💙💜
🌿🌸🌿
🍃| خود را بکشی در ره اثبات ولایت
🍃|خصم علی وفاطمه آدم شدنی نیست
جانم جانم علی وفاطمه 😍♥️