فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چند کلیپ از #بهشتیها ببینید در
👈 #بهشت_حسینی ...
#پیادهروی_اربعین
#حب_الحسین
اینجا #تربیت رنگ و بوی دیگری دارد. راه و رسم دیگری دارد.
#حمید_کثیری 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
چند روز با گروه بودیم و امروز از گروه جدا شدیم تا دو روز دیگه که دوباره به هم برسیم
از کربلا خارج میشیم و یک روز به کاظمین میریم و بعد هم نجف و بعد هم به سمت ایران. آخه ما سفرمون رو از اول مشایه شروع کردیم و نشد خدمت امیرالمومنین برسیم ...
تا امروز ۶ تا بچه با هم بودند و از حالا تا پسفردا که بچهها توی نجف دوباره همدیگرو ببینند از هم جدا شدیم. با دو تا بچه به سمت کاظمین میریم
دقت کنیم اگر خسته راه هستیم، میشه زیارت کاظمین و سامرا رو به زمان دیگری موکول کرد ...
از کربلا که خارج میشی انگار یک تکه از خودت رو جا گذاشتی؛
شاید مهمترین تکه ...
#خارج_از_اربعین
🔴 نمایندگانی که به یک باره #اپوزسیون میشوند!
یک نکته به تجربه - و با استدلال استقرایی - عرض کنم؛
برخی از نمایندگان مجلس با عِلمِ به اینکه رد صلاحیت خواهند شد، در این فاصله مانده تا انتخابات شروع میکنند به داغ کردن اوضاع و سخنرانیهای جفنگ کردن ...
یعنی نماینده محترم! به دلایل مختلفِ اخلاقی، اقتصادی، اعتقادی و ... رد صلاحیت میشه و خودش هم میدونه که چرا رد میشه اما چون به تجربه دیده که شورای نگهبان دلایل رد صلاحیت افراد رو برای حفظ آبروی اونها و البته دلایل قانونی و شرعی منتشر نمیکنه، میاد شروع میکنه ژست اپوزوسیون گرفتن و علیه نظام و رهبری صحبت کردن!
👈 چرا؟!
چون اگر فردا روز کسی بهشون گفت چرا رد صلاحیت شدید، بتونن بگن به خاطر اون سخنرانیها! و بعد هم ژست مظلوم بگیرند.
راه شناخت این دسته هم اینه که در دو، سه سال گذشته از این حرفها نزدند اما الان یک دفعه در این سال پایانی مسئولیتشون یادشون افتاده از این حرفها بزنند!
این حرف هر چند قاعده کلی نیست، اما برای طیف بزرگی از نمایندگان اینچنینی صدق میکنه! خواهشاً توی بازیشون نیفتید و نگذارید ما رو چیز فرض کنند!!
#حمید_کثیری 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
تا کسی اربعین نیومده باشه عراق، تصورش رو هم نمیتونه بکنه چه چیزی در انتظارش هست ...
اینجا همه تعاریف و مفاهیم تغییر میکنند. اینجا محبت بیدریغ، مودت، تربیت و وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا رنگ و شکل دیگری داره ... معجزه الهی اینجا جاری است.
#حمید_کثیری 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
#دیشب
#کاظمین
دیشب ساعت حدود ۲۳.۳۰ بود که بعد از زیارت امام موسی ابن جعفر و امام جواد علیهماالسلام، خسته و کوفته توی خیابون مونده بودیم ...
یک نفر دید با دو تا بچه هستم، آمد و خواهش کرد بیایید برویم حسینیه برای استراحت. چند نفر دیگر را هم همراه کرد، حدود ۲۰ نفر شدیم. گفت پنج دقیقهای حرم هستیم، آن طرف دجله.
همه پشت او میرفتیم. دو خانواده افغان، چند مرد آذری و خانواده ما ...
چون آرام راه میرفتیم، حدود ده دقیقه طول کشید. توی مسیر که بودیم یک وانت به ما گفت بیایید برویم منزل استراحت کنید، عربی و فارسیِ درهم به او گفتم با این بنده خدا داریم میرویم حسینیه ...
رسیدیم به حسینیه. ساعت نزدیک ۲۴ بود. بالای در حسینیه عکس مقتدی صدر بود ... برای استراحت احتمالاً مشکلی نداشت از فضا استفاده کنیم اما به محض دیدن عکس او دلمان رضا نشد، گفتم برویم ... خستهتر از قبل بودیم.
تا برگشتیم همان فرد با وانت گفت بیایید برویم منزل. هم خوشحال شدم، هم چارهای نداشتیم در آن موقع شب و آن موقعیت مکانی که بودیم.
یکی از بچهها روی ویلچر خواب بود، با کمک راننده، ویلچر و بچه را روی ماشین گذاشتیم و حرکت کردیم.
معماری خانهها در طول مسیر به نحوی بود که روحت با آن پرواز میکرد. یک شهرِ مسطح که نهایتاً خانهها دو طبقه هستند با معماری اسلامی ... سه، چهار دقیقه بعد رسیدیم دم منزل.
بین راه ایستاد و از سوپری محله که فارسی بلد بود چند سوال گفت که از ما بپرسد. شام خوردید؟ صبح ساعت چند میخواهید بروید و ...
در این سفر چند روزهمان، فقط در موکبها و کنار بقیه مردم مستقر بودیم. امشب اولین شبی بود که به یک منزل میآمدیم. یک کشف جدید برای محمد حسین (پسر ۸ سالهمان) به همراه داشت.
به محض ورود کل خانواده آمدند استقبال. بهترین اتاق خانهشان را در اختیار ما گذاشتند، پرسیدند شام خوردید که گفتیم بله. رفتند دوغ و آب و میوه و خرما آوردند. رفتیم حمام و لباسهایمان را گرفتند تا بشورند ... رختخوابهای تمیز برایمان کنار گذاشته بودند که مشخصاً برای زائر امام حسین بود ...
اتاق پر بود از نشانههای محرم و البته شجرهنامه خانوادگی که همه نسل اندر نسل روحانی بودند ...
صبح که بیدار شدیم دو سینی پر از انواع صبحانه برایمان آوردند.
محمد حسین تعجب کرده بود. تا امروز محبت بیدریغ عراقیها را دیده بود اما این یکی برایش تازگی و رنگ و بوی دیگری داشت.
شب که رسیدیم ۴ بچه در خانه بودند که همه برای استقبال آمدند و به همه بچهها بادکنک دادیم. زعفران هم از قبل آورده بودیم و قصد کردیم صبح به عنوان هدیه تقدیم کنیم.
صبح پیش از اینکه هدیه بدهیم، یک روسری برای خانم هدیه آوردند. سلام فرمانده عربی پخش میکردند تا کمتر احساس غریبی کنیم.
ما را با ماشین به حرم رساندند و این بخش قصهمان هم تمام شد.
👈 تا نباشی و نبینی متوجه محبت بیدریغ نمیشوی، محبتی که گِردِ #حُب_الحسین شکل گرفته، محبتی که تو را برای یک عمر وامدار میکند و فکر میکنی برای اینها چه باید بکنی تا جبران کرده باشی ...
#حمید_کثیری 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
عراقیها طوری با التماس و محبت به خانهشان دعوتت میکنند، انگار تو دوستی هستی که سالهاست منتظرت هستند اما تا امروز تو را ندیدهاند. اشتیاق در چشمانشان، در لبخندهایشان و رفتارشان موج میزند.
بچههایشان دور زائرین میگردند و از کودکی یاد میگیرند به واسطه #حُب_الحسین خدمت کنند.
👈 محور تربیت ما چیست؟!
👈 ما جمعمحوریم یا فردمحور؟!
👈 حُب اهل بیت، کجای تربیت ماست؟!
👈 زمینههایش را چطور مهیا کنیم؟!
#حمید_کثیری 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4