عالم همه مبهوت تماشای حسین است
هرچند حسین است تو را محو تماشا
@hamidreza_borghei
محفل شعر و جشن میلاد صاحب الزمان (عج)
چهارشنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۰ از ساعت ۲۰
کرج میدان شاه عباسی آستان مقدس امامزاده حسن (ع)
@hamidreza_borghei
ما قاصریم وصف تو را وقتی
امثال مرعشی و بروجردی
افطارهای هر شبه خود را
با بوسه بر ضریح تو وا کردند
@hamidreza_borghei
صدای او شب معراج را تکان می داد
شهود رتبه او سخت بود ؛ مشکل شد
@hamidreza_borghei
عصر شعر ولا
پنجشنبه ۲۳ تیرماه ۱۴۰۱
از ساعت ۱۹ الی نماز مغرب
فرمانیه دیباجی شمالی قبل از بزرگراه صدر
T.me/hamidreza_borghei
هدایت شده از سیدحمیدرضا برقعی
🟢کانال ما را در پیامرسانهای #تلگرام ، #ایتا و
صفحهی ما را در #اینستاگرام
دنبال کرده و به دوستان خود نیز معرفی نمایید🙏🏻
پیامرسان تلگرام
T.me/hamidreza_borghei
پیامرسان ایتا
Eitaa.com/hamidreza_borghei
اینستاگرام
Instagram.com/hamidreza_borgheii
به نام نامی سر ، بسمه تعالی سر
بلند مرتبه پیکر ، بلند بالا سر
@hamidreza_borghei
قصه ی کرب و بلا را دختری تغییر داد
کاخ ها ویرانه شد ، ویرانه اش شد بارگاه
@hamidreza_borghei
قامت کمان کند که دوتا تیر آخرش
یک دم سپر شوند برای برادرش
@hamidreza_borghei
شمیم عطر او را در مشامم از ازل دارم
به عبدالله آغوشم حسن را در بغل دارم
@hamidreza_borghei
پسرم می روی آرام و پر از واهمه ام
بیشتر دل نگران پسر فاطمه ام
@hamidreza_borghei
پسر دور از پدر می شد ، مهیای خطر می شد
پدر هی پیرتر می شد ، پسر می برد دل ها را
#محرم #امام_حسین #عاشورا #سید_حمیدرضا_برقعی #سیدحمیدرضابرقعی
@hamidreza_borghei
بنویسید که در علقمه سقا افتاد
قطره اشکی شد و بر چادر زهرا افتاد
#محرم #امام_حسین #عاشورا #سید_حمیدرضا_برقعی #سیدحمیدرضابرقعی
@hamidreza_borghei
جهان پایان خوبی با حسین بن علی دارد
تو تنها گریه کن در روضه باقی را به او بسپار
#محرم #امام_حسین #عاشورا #سید_حمیدرضا_برقعی #سیدحمیدرضابرقعی
@hamidreza_borghei
می افتد از سر زین آفتاب و این یعنی
تمام عرش خدا خارج از مدار شده ست
#محرم #امام_حسین #عاشورا #سید_حمیدرضا_برقعی #سیدحمیدرضابرقعی
@hamidreza_borghei
نباید شعله این ماجرا یک لحظه بنشیند
عبایش سوخت در آتش که آتش بال و پر می خواست
#محرم #امام_حسین #عاشورا #سید_حمیدرضا_برقعی #سیدحمیدرضابرقعی
@hamidreza_borghei
رها کردی مرا از غم نشاندی جای آن غم ، غم
غم دیگر که خیلی دوستش دارم ، غم خوبی
@hamidreza_borghei
بسوزد آن همه مسجد بمیرد آن اسلام
که آفتاب در آورد از کلیسا سر
@hamidreza_borghei
پدر لب تشنه جان داد و گذشت اما تمام عمر
صدای گریه باران چه از جان پسر میخواست
@hamidreza_borghei
خبر دارم که سر از دیر نصرانی در آوردی
و عیسی را به آیین مسلمانی در آوردی
@hamidreza_borghei
بعد از این هر جا که رفتی با تو می آیم پدر
پای من زخمی ست اما رو به راهم رو به راه
@hamidreza_borghei
همان وقتی که در مشایه خوابم برد روی خاک
دلم آن خواب را می خواهد آن رویای بی تکرار
@hamidreza_borghei