قابل توجه همه ی دختران عزیز و دوست داشتنی 🌸
به زودی قراره در مسجد امام حسین (ع) تابستانی شاد و پربار رو در کنار هم داشته باشیم، پس عجله کن تا دیر نشده !! 🤩🤩
🌱 طرح تابستانه جوانه ها 🌱
▫️ویژه دختران دبستانی و دبیرستانی
👈 کلاسهای متنوع
👈 اردوهای جذاب
👈 همراهی نشاط و معنویت
▫️مجموعه ای از کلاسهای هنری، مهارتی و قرآنی
▫️شروع دوره ۲۰ خرداد - پایان دوره ۲۰ مرداد
▫️برگزاری کلاسها روزهای زوج ساعت ۹ تا ۱۱ صبح
▫️هزینه ثبت‌نام: ۲۵۰ هزار تومان
▫️ اطلاع از جزئیات بیشتر:
+989357995769
+989019487540
▫️آیدی ثبت نام:
@Ba_ramze_ya_zahra
با پیگیری‌های شیخ محسن اصلانی (امام جماعت محله) و مساعدت مسئولین(مجموعه استانداری، فرمانداری، ستاد ملی مسکن و...) بنا شده در کنار اهداء لوازم خانگی ، وام‌های فوری با شرایط بسیار مناسب به اهالی سیل زده محله داده بشود...
و حالا مسجد تنها مسیر ارتباط و اعتماد نهادهای حاکمیتی با مردم است! مسجد و امام جماعت پناهگاه مردم و زبان‌گویای آن‌ها هستند...
دم شیخ محسن اصلانی گرم که هنوزم وسط بحرانه! کارای حاج آقا اصلانی رو مستند سازی نکردیم شهید شد! کارای پسرش رو مستندسازی میکنیم امیدوارم که شهید بشه:)) ...
#روایت_سیل_مشهد
#حس_نگر | عضوشوید
شش روز است که حال و هوای حرم متفاوت است، دسته دسته مردم بعد از طواف حضرت علی بن موسی الرضا علیهم السلام به زیارت مزار خادمشان مشرف می‌شوند...
حضور و قدردانی مردم را نباید فقط در یک مراسم تشییع خلاصه کرد که این حضور ادامه دارد و ادامه خواهد داشت.
خوشا به حال سید! چه عمر بابرکتی، چه کارهای با برکتی، چه اثرگذاری های بابرکتی و چه رفتن بابرکتی ...
حالا ما ماندیم و آرزوی رییسی شدن!!!...
لااقل یک آرزو را بر ما عیب ندانید!
#حس_نگر
حمیدرضامعشوقی | حس‌نگر
شش روز است که حال و هوای حرم متفاوت است، دسته دسته مردم بعد از طواف حضرت علی بن موسی الرضا علیهم
لااقل یک آرزو را بر ما عیب ندانید!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام بر ابراهیم...
سلام بر داغی که آرام نمی‌گیرد ...
سلام بر شهیدی که باور نمی‌شود...
سلام بر مظلومی که تمام نمی شود...
دخترک آنقدر اشک ریخت که به تو رسید...
دخترانه برایت اشک بریزیم آغوش باز میکنی؟!
#حس_نگر
حمیدرضامعشوقی | حس‌نگر
سلام بر ابراهیم... سلام بر داغی که آرام نمی‌گیرد ... سلام بر شهیدی که باور نمی‌شود... سلام بر مظلوم
شهید سید مهدی :
آقا جواد نگه دار! میگم‌نگه دار!!...
دست دخترک را میگیرد و به آغوش سید می‌رساند...
سید یه همچین شبی بود که من با خیال راحت خوابیدم...
سید من با خیال راحت گفتم تا صبح پیدا میشی...
آره پیدا شدی ...
اما به وسعت یک دشت...
به وسعت یک دشت...
#حس_نگر