وحید یامین پور:
نظام یعنی چه؟
باید توجه داشته باشیم که ما نظامی مردم سالار داریم و این مردم هستند که باید به رشد و بصیرت سیاسی مترقی دست پیدا کنند و سیاست های درست و غلط را بازشناسند.
آن وقت درست انتخاب می کنند و کمتر هزینه می دهند. این خلاف فلسفه ی تاسیس جمهوری اسلامی است که رهبری به جای همه فکر کند و به جای همه عمل کند. از طرفی قانون اساسی ما وظایف و اختیارات نهاد های مختلف را معلوم کرده است.
.
پس شأن و ماموریت نظارتی نهادهای بالادستی چه می شود؟ پس مجلس شورای اسلامی چه کاره است؟ پس قوه ی قضاییه چه کاره است؟ این خلاف ولایتمداری صادقانه است که ما حرکتی نکنیم و بخواهیم همه ی هزینه ها را رهبری بدهد.
.
بعضیها تا اسم نظام می آید فکر می کنند یعنی رهبری
از یک طرف یک عده می گویند دیکتاتوری نباشد و از یک طرف همه چیز را از رهبری مطالبه میکنند.
.
اینجا یک کشور و نظام رشد یافته است ما قانون اساسی داریم هر نهادی وظیفه اش مشخص است چرا همه چیز را از رهبری مطالبه می کنیم
هر کاری در این نظام صاحبی دارد از صاحبش باید مطالبه کرد
@hamieh_enghelabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷
🔺️امام خمینی:
تا این غربزده ها نروند، ما به استقلال نمیرسیم.
#امام_خمینی
#من_انقلابی_ام
⭕گذر از سدّ غربگراها بسیار دشوار است. آنها اگر بدانند که در حال شکست خوردن هستند سپر انسانی درست میکنند و کشور را به آشوب میکشند. کلید سختیها و بههم ریختگیهای امروز کشور همین است.
ولی رفتن آنها نزدیک است و آیندهای بهدون آنها را بهزودی تجربه خواهیم کرد.
وحید یامین پور
#چهل_سالگی
@hamieh_enghelabi
sokvhkd1548258016351.mp3
26.08M
📼سخنرانی مذهبی
💠دکتر وحید یامین پور
🎼موضوع:ایمان و تمدن ایمانی در مقابل عدم ایمان(کفر و نفاق) و تمدن الحادی
اسئلک اَنْ تَهَبَ لي يَقينَاً تُباشِرُ بِهِ قَلْبي، وَاِيماناً يُذْهِبُالشَّكَّ عَنّي، وَتُرْضِيَني بِما قَسَمْتَ لی
از تو میخواهم یقینی به من بدهی که همیشه همراه قلبم باشد و ایمانی که شک را ببرد و به آنچه قسمت من کرده ای راضی ام کنی
@hamieh_enghelabi
حامی انقلابی🇮🇷
شهید عباس بابایی🌷 @hamieh_enghelabi
🌷هر پنج شنبه با یاد یک شهید🌷
فضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از خود شهادت نیست. مقام معظم رهبری
نیروی هوایی که بود، ماهی یک بار به دیدار ما می آمد. وقتی هم که به خانه ما می آمد، مستقیم به زیرزمین می رفت تا ببیند ما چی داریم و چی نداریم. وقتی گونی برنج و یا حلب روغن را می دید، می گفت: «مادر! اینها چیه که اینجا انبار کردید؟! ... خیلی ها نان خالی هم ندارند بخورند، آن وقت شما ...» خلاصه هرچی که بود جمع می کرد و می ریخت توی ماشین و با خودش می برد به نیازمندان می داد.
همسر شهید:
۳ ماه قبل از شهادت عباس بود که یک روز داخل ماشین نشسته بودم و می رفتیم. یک لحظه به من احساس عجیبی دست داد و یک جورهایی از این که در خانواده ما کسی تا به حال شهید نشده است، احساس شرمندگی کردم و بلافاصله این احساس را برای عباس به زبان آوردم و گفتم: «عباس چرا من، مثل سایر خانواده ها در شهادت ها سهیم و شریک نباشم؟» عباس که گوش هایش را تیز کرده بود، گفت: «خب ادامه بده؛ بقیه اش را بگو و این که دیگر چه احساسی داری!» و این در حالی بود که من اصلا متوجه نبودم که چه می گویم.
عباس یک لحظه فرمان را رها کرد و دستانش را به سوی آسمان بلند کرد و در حالی که می خندید، گفت: «خدای! شکر. سپاسگزارم که چنین حالتی را در قلب همسرم انداختی.» عباس که دعا کرد، قلبم ریخت و پیش خود گفتم: «خدایا! من چی گفتم و چرا این حرف را زدم؟!» اما دیگر کار از کار گذشته بود و یک لحظه احساس کردم عباس را از دست داده ام. عباس هم رو به من کرد و گفت: «خیالم راحت شد. دیگر احساس می کنم که تو مرد شده ای و از این لحظه، فرزندانم را به تو می سپارم و هر چهارتایتان را به خدا!»
شهید عباس بابایی🌷
شادی ارواح طیبه شهدا و امام شهدا صلوات و فاتحه ای هدیه کنید.
@hamieh_enghelabi