eitaa logo
سائحات
2.3هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
5.3هزار ویدیو
74 فایل
زیر نظر خانم طاهره همیز اداره می شود قابل توجه عزیزان بزرگواراین کانال سائحات تخصصا خودم (همیز) دراین کانال مطلب انتخاب کرده ومیگذارم وربطی به کانال هم نامم ندارد . ومن ایشان راتأییدنمیکنم زیرا وزارت اطلاعات ایشان راتأتید نمی کرد.
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀خاطرات فضه(۱).. ▪️فی اذنها حین نقفت بر اثر لطمه به صورت حضرت سیدتی صدیقه کبری صلوات الله علیها گوش مبارک مجروح شد... الاختصاص، ص ۱۸۵ ▪️انخمد صوتی بر اثر صدمات زیاد تارهای وتی حضرت سیدتی صدیقه کبری صلوات الله علیه آسیب دیده و صدایشان جوهره ی زیادی نداشت... عوالم العلوم ج۱۱؛ ص ۲۵۹ ▪️محترقه القلب حضرت سیدتی صدیقه کبری صلوات الله علیها بر اثر ناراحتی زیاد دچار حمله ی قلبی قرار می گرفتند و قلبشان می سوخت... مناقب ابن شهر آشوب ، ج۳ ، ص ۳۶۲ ▪️فضرب به ذراعها حضرت سیدتی صدیقه کبری صلوات الله علیها از ناحیه ساق دست مورد جراحت و آسیب دیدگی قرار گرفت بحار الانوار شریف ، ج ۴۳، ص ۱۹۳ ▪️في عضدها كمثل الدملج بر اثر جراحات و ضربات کاری بازوی مبارک شکست و مانند بازو بند سیاه شده بود... بحارالانوار شریف ، ج۴۳، ص۱۹ السلام علیک ایتها الصدیقة الشهیده یا فاطمة الزهرا( سلام الله علیها)🥀      
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀خاطرات فضه(۲).. حتی احمرت عینها بر اثر لطمی که بر صورت مبارک حضرت سیدتی صریقه کبری صلوات اللع علیها زدند چشمشان در اثر ضربه ، سرخی و خون مردگی پیدا کرد موسوعه الکبری عن الفاطمه الزهراء؛ ص ۱۰۱ ثم لطمها بر اثر لطمه ای که بررصورت حضرت سیدتی صدیقه کبری صلوات الله علیها وارد شد صورت مبارکشان به کلی کبود شد تذکر: در روایات کلمه ی لطم ذکر شده است از کتب لغت معتبر استفاده می شود که ماده ی لطم در موردی به کار می رود که صورت در اثر ضربه ی کف دست رنگش کبود یا مابین رنگ سیاه و خاکستری شود... بحارالانوار شریف ؛ ج ۲۲؛ ص۱۹۲ حولن وجهی بر اثر ضربات بر صورت و گردن حضرت سیدتی صدیقه کبری صلوات الله علیها نخاع حضرت دچار آسیب شد و قابلیت حرکت دادن گردن را نداشتند ... علل الشرایع، جلد۱، ص ۱۸۷ مصائب الزهراء سلام الله علیها ، ص ۱۴۰ لم یستطع ان یاکل او یشرب بر اثر جراحات وارده بر سینه و شکستگی دنده ها حضرت سیدتی صدیقه کبری صلوات الله علیها تا آخرین لحظات آب و غذای راحتی نمی توانستند میل کنند مصائب الزهراء سلام الله علیها ، ص ۱۴۰ يسودّ متن فاطمة ضربا بر اثر صدمات زیاد کمر حضرت سیدتی صدیقه کبری صلوات الله علیها آسیب جدی دیده بود به گونه ای که تمام ناحیه کمر سیاه و کبود است... جنه العاصمه ؛ ص ۴۶۰ السلام علیک ایتها الصدیقة الشهیده یا فاطمة الزهرا( سلام الله علیها)🥀      
5.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*🎦 قاسم نبودی ببینی، قدس آزاد گشته...* 🔹نوحه‌ای به یاد شهید حاج قاسم سلیمانی در آخرین شب عزاداری شهادت حضرت زهرا(س) در حسینیه امام خمینی(ره) @iribnews
❇️❇️ [علامه مجلسی]: 3️⃣1️⃣ ✔️دم مسیحائی 🔷روزی یکی از دوستان پدرش از دست همسایه خود که به همراه دیگران از شب تا صبح به لهو و لعب و نوشیدن شراب می پرداختند نزد او شکایت کرد، ملا محمدتقی مجلسی به او گفت امشب همسایه خود و همراهانش را برای صرف شام دعوت کن، من نیز خواهم آمد. ♦دوست ملا محمد تقی بدون کوچکترین اعتراضی قبول کرد و بسراغ آنان رفت. رئیس آنان ضمن قبول دعوت با خوشحالی گفت: «چه شده است که به طایفه ما ملحق شده ای؟🤔» میزبان بدون اظهارنظر به خانه بازگشت و اسباب شام را فراهم ساخت چون شب فرا رسید ملا محمد تقی زودتر از مهمانان به خانه دوستش آمد و در آنجا نشست. چون مهمانان وارد خانه شدند و چشمشان به ملامحمدتقی افتاد متعجب شدند رئیس آنان که حضور یک فرد روحانی را مانع عیش و نوش دانست درصدد برآمد که با حیله ای او را از میدان به در کند، لذا رو به ملا محمد تقی کرد و گفت شیوه ای که شما در دست دارید بهتر است یا کاری که ما در پیش گرفته ایم❓ ملا محمدتقی مجلسی با لحنی ملایم و آرام گفت: خوب هر کدام شیوه کار خود را بیان میکنیم و بعد قضاوت میکنیم که کدام بهتر است. 🔶رئیس گروه از برخورد مؤدبانه این روحانی در مقابل قیافه ها و گفتار آنان در شگفت ماند و گفت: این سخن نیکویی است، درنگی کرد و سپس ادامه داد یکی از اوصاف ما اینست که وقتی نمک کسی را خوردیم دیگر به او خیانت نمیکنیم. ملا محمد تقی فرصت را غنیمت شمرد و گفت من این مطلب را که شما گفتید قبول ندارم اما سردسته آنان در حالیکه قیافه حق به جانبی را به خود گرفته بود : گفت این از مسلمات طایفه ماست. ملامحمدتقی مجلسی با چشمانی که نور هدایت در آن برق میزد نگاهی به آنان کرد سکوتی نمود و سپس با نَفَس مسیحائی خود گفت: {شما تا حال نمک خدا را خورده اید...} این سخن ملا محمد تقی مجلسی همانند آب سردی بر آتش طغیان و غرور آنان فرو آمد. 💠سکوت سراسر مجلس را فرا گرفت رنگ خجالت بر سیمایشان نشست، زیر چشم نگاهی به هم کردند و بدون اینکه سخنی را میان همدیگر رد و بدل کنند خانه را ترک کردند صاحب خانه که شاهد این صحنه بود؛ دلهرگی سراسر وجودش را فرا گرفت. نزد ملا محمد تقی آمد و گفت: اینکه بدتر شد ملا محمدتقی گفت صبر کن تا ببینیم بعدها چه می شود و چند لحظه بعد از خارج شدن آنها ملا محمد تقی مجلسی هم به خانه اش بازگشت. صبح زود درب خانه ملامحمدتقی به صدا درآمد. وقتی در خانه را گشود رئیس آن گروه را دید که پشت در خانه ایستاده است. رئیس زودتر از ملا محمدتقی سلام کرد و گفت: دیشب سخن شما مرا به فکر واداشت اینک غسل کرده و توبه نموده ام و آمده ام تا شما مسائل دینی را به من بیاموزید لبخند رضایت بر لبان ملا محمد تقی نشست و با روی گشاده او را به خانه دعوت کرد و از او پذیرائی نمود. 📗قصص العلماء، ص233 https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2