eitaa logo
داستان بچه های مدرسه
1.2هزار دنبال‌کننده
820 عکس
457 ویدیو
6 فایل
آیدی مدیرکانال در پیام رسان ایتا @salamhamvatan
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از  اراک سلام
قدّ و بالای علی از چشم زهرا دیدنیست، وای! وقتی میرسد دریا به دریا دیدنیست... 🌷سالروز پیوند مظهر احسان و جود با دردانه زیور عالم یاس آل محمد صلی الله علیه و آله مبارکباد💖
حضرت على عليه‌السلام می‌فرمایند: پيغمبر اڪرم به من فرمود: يا على! گروهى از مردان قريش دربارۀ فاطمه زهرا مرا مورد عتاب قرار دادند و گفتند: ما خواستگار فاطمه بوديم و تو نپذيرفتى، اڪنون او را به على‌بن‌ابی‌طالب دادى. من گفتم: به خدا قسم من فاطمه را از شما رد نڪردم و او را تزويج ننمودم، بلڪه خدا خواستگارى شما را نپذيرفت و فاطمه را براى على تزويج ڪرد؛ زيرا جبرئيل بر من نازل شد و گفت: خداى تعالى می‌فرمايد: اگر من على را خلق نمی‌ڪردم، از حضرت آدم و غیر او شوهرى ڪه شايسته فاطمه باشد در روى زمين نبود...
اخلاق فاطمه(سلام الله علیها) و علی(علیه السلام) در خانه 🔻روزی حضرت محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) به خانه حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها ) آمدند و مشاهده نمودند که امیرالمومنین علی(علیه السلام) در حال پاک کردن عدس هستند. رسول الله به امام علی فرمودند: 🔻«مردی که در امور منزل به همسرش کمک کند، خداوند به او پاداش یک سال عبادتی می دهد که روزهایش را روزه گرفته باشد و شب هایش را شب زنده داری کرده باشد. همچنین پاداش صابرانی مثل یعقوب و داوود و عیسی به او عنایت می کند. هر مردی که در خانه در خدمت عیال باشد و کار منزل را ننگ و عار نداند، خداوند متعال نام او را در دیوان شهیدان قرار می دهد و پاداش هزار شهید را نصیبش می کند.» 📚جامع الاخبار ، صفحه ١٠٢ @hamkalam
روستایی در کرمان که از عجایب به شمار میرود... روستای‌ دست کند"میمند"کرمان باقدمت پیش ازتاریخ وبیش از ۶۰۰۰سال قدمت! ازعجایب باستانی ایران به شمارمیرود که باوسایل ابتدایی دردل کوه ساخته شده است وهنوزهم انسان درآن ساکن است! 🆔 @hamkalam
ﺭﻭﺯﯼ ﻣﻬﻨﺪﺱ ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻧﯽ، ﺍﺯ ﻃﺒﻘﻪ ﺷﺸﻢ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺩ ﮐﻪ ﺑﺎ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﮔﺮﺍﺵ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻧﻪ .ﺧﯿﻠﯽ ﺍﻭﻧﻮ ﺻﺪﺍ ﻣﯿﺰﻧﻪ ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺷﻠﻮﻏﯽ ﻭ ﺳﺮﻭ ﺻﺪﺍ، ﮐﺎﺭﮔﺮ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻧﻤﯿﺸﻪ . ﺑﻪ ﻧﺎﭼﺎﺭ ﻣﻬﻨﺪﺱ 10 ﺩﻻﺭ ﻣﯿﻨﺪﺍﺯﻩ ﭘﺎﯾﯿﻦ ( ﺗﺎ ﺑﻠﮑﻪ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺑﺎﻻ ﺭﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﻪ ) ﮐﺎﺭﮔﺮ 10 ﺩﻻﺭ ﺭﻭ ﺑﺮﻣﯿﺪﺍﺭﻩ ﻭ ﺍﻭﻧﻮ ﺗﻮﺟﯿﺒﺶ ﻣﯿﺬﺍﺭﻩ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎﻻ ﺭﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﻪ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﮐﺮﺩﻥ . ﺑﺎﺭ ﺩﻭﻡ ﻣﻬﻨﺪﺱ 50 ﺩﻻﺭ ﻣﯿﻔﺮﺳﺘﻪ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎﻻ ﺭﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﻪ ﮐﻪ ﺑﺒﯿﻨﻪ ﺍﯾﻦ ﭘﻮﻝ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﺍﻭﻣﺪﻩ، ﭘﻮﻟﻮ ﻣﯿﺬﺍﺭﻩ ﺗﻮ ﺟﯿﺒﺶ. ﺑﺎﺭ ﺳﻮﻡ ﻣﻬﻨﺪﺱ ﺳﻨﮓ ﮐﻮﭼﮑﯽ ﺭﻭ ﻣﯿﻨﺪﺍﺯﻩ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻭ ﺳﻨﮓ ﻣﯿﺨﻮﺭﻩ ﺑﻪ ﺳﺮ ﮐﺎﺭﮔﺮ . ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺳﺮﺷﻮ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻭ ﺑﺎﻻ ﺭﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻭ ﻣﻬﻨﺪﺱ ﮐﺎﺭﺷﻮ ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻪ ﻭ ﺣﺮﻓﺎﺷﻮ ﺑﺎﻫﺎﺵﻣﯿﺰﻧﻪ . ﺍﯾﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ، ﻫﻤﺎﻥ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﺳﺖ، ﺧﺪﺍﯼ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻧﻌﻤﺖ ﻫﺎ ﺭﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﻣﯿﻔﺮﺳﺘﻪ ﺍﻣﺎ ﻣﺎ ﺳﭙﺎسگزار ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ. ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺳﻨﮓ ﮐﻮﭼﮑﯽ ﺑﺮ ﺳﺮﻣﻮﻥ ﻣﯿﻔﺘﻪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﻫﻤﺎﻥ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﮐﻮﭼﮏ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﻧﺪ، ﺩﺭ ﺍﻭﻥ ﻣﻮﻗﻊ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺭﻭﯼ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﯾﻢ .ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺳﺖ؛ ﻫﺮ ﺯﻣﺎﻥ ﮐﻪ ﺍﺯ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﻣﺎﻥ ﻧﻌﻤﺘﯽ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﺳﯿﺪ، ﻻﺯﻡ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺳﭙﺎسگزار ﺑﺎﺷﯿﻢ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺳﻨﮕﯽ ﺑﺮ ﺳﺮﻣﺎﻥ بيفتد @hamkalam
🌐" قنات " نمایانگر علم زمین شناسی ایرانیان باستان میباشد. ================================ حدود 3500 سال پیش ایرانیان اولین ملتی بودند که تکنیک قنات را اختراع کردند و بکار بردند. این تکنیک هنوز هم در بعضی از نقاط ایران وجود دارد. هنوز هم اگر با مهندس اروپائی در این مورد صحبت میکنم, باور نمیکند که اینچنین چیزی ممکن است. ایرانیان 3500 سال پیش متوجه شده بودند که با در نظر گرفتن شیب زمین میتوان آب چاه را به سطح زمین آورد و آنرا برای کشاورزی استفاده کرد. آنها به این منظور چاهی را که مادر چاه مینامیدند میزدند و از همانجا که به آب میرسیدند, تونلی عمود بر این چاه مسیری را در جهتی که سطح زمین دارای شیب است میزدند. در این مسیر چاه های زیادی به این تونل وصل میکردند. طول تونل بستگی به شیب زمین و سطح آب زیر زمین دارد. با در نظر گرفتن اینکه اینچنین تکنیک بدون هیچگونه تحقیق و تجربه های علمی و عملی امکان پذیر نیست, باید پذیرفت که در آن زمان انسانهائی بودند که اهل تحقیق بودند. و قنات حاصل یکی از تحقیقاتشان میباشد. @hamkalam
امام حسین علیه السلام خداوندا تو آگاهی که آنچه انجام دادیم نه برای رقابت درکسب جاه و مقام بود ونه برای چیزهای پوچ وبیهوده دنیا بلکه برای این بود که نشانه های راه دینت را ارائه دهیم و در شهرهای تو اصلاح کنیم تا بندگان مظلوم تو در امنیت و آسایش باشند وبه احکام توعمل کنند @hamkalam
یک روز آموزگار از دانش آموزانی که در کلاس بودند پرسید آیا می توانید راهی غیر تکراری برای ابراز عشق ، بیان کنید؟برخی از دانش آموزان گفتند با بخشیدن عشقشان را معنا می کنند.برخی «دادن گل و هدیه» و «حرف های دلنشین» را راه بیان عشق عنوان کردند.شماری دیگر هم گفتند «با هم بودن در تحمل رنجها و لذت بردن از خوشبختی» را راه بیان عشق می دانند. در آن بین ، پسری برخاست و پیش از این که شیوه دلخواه خود را برای ابراز عشق بیان کند، داستان کوتاهی تعریف کرد: یک روز زن و شوهر جوانی که هر دو زیست شناس بودند طبق معمول برای تحقیق به جنگل رفتند.آنان وقتی به بالای تپّه رسیدند درجا میخکوب شدند. یک قلاده ببر بزرگ، جلوی زن و شوهر ایستاده و به آنان خیره شده بود.شوهر، تفنگ شکاری به همراه نداشت و دیگر راهی برای فرار نبود. رنگ صورت زن و شوهر پریده بود و در مقابل ببر، جرات کوچک ترین حرکتی نداشتند. ببر، آرام به طرف آنان حرکت کرد.همان لحظه، مرد زیست شناس فریادزنان فرار کرد و همسرش را تنها گذاشت.بلافاصله ببر به سمت شوهر دوید و چند دقیقه بعد ضجه های مرد جوان به گوش زن رسید.ببر رفت و زن زنده ماند. داستان به اینجا که رسید دانش آموزان شروع کردند به محکوم کردن آن مرد.راوی اما پرسید : آیا می دانید آن مرد در لحظه های آخر زندگی اش چه فریاد می زد؟ بچه ها حدس زدند حتما از همسرش معذرت خواسته که او را تنها گذاشته است! راوی جواب داد: نه، آخرین حرف مرد این بود که «عزیزم ، تو بهترین مونسم بودی.از پسرمان خوب مواظبت کن و به او بگو پدرت همیشه عاشقت بود». قطره های بلورین اشک، صورت راوی را خیس کرده بود که ادامه داد: همه زیست شناسان می دانند ببر فقط به کسی حمله می کند که حرکتی انجام می دهد و یا فرار می کند.پدر من در آن لحظه وحشتناک ، با فدا کردن جانش پیش مرگ مادرم شد و او را نجات داد.این صادقانه ترین و بی ریاترین ترین راه پدرم برای بیان عشق خود به مادرم و من بود. @hamkalam
✍️رسول اکرم (ص) به حضرت علی (علیه السّلام) فرموده اند : بزرگترین مردمان در ایمان و یقین، کسانی هستند که در روزگاران آینده زندگی می کنند، پیامبرشان را ندیده اند، امام آن ها در غیبت است و فقط به سبب خواندن خطی روی کاغذ ( خواندن قرآن کریم و احادیث معصومین علیه السّلام) ایمان می آورند. 📚بحار الانوار، ج۵۲ ،ص۱۲۵ همچنين به نقل از ايشان آمده است كه (به اصحاب) فرمودند : بعد از شما قومي خواهد آمد كه پاداش هر يك از آن ها برابر پاداش پنجاه نفر از شماست. گفتند: يا رسول الله! مگر نه اين است كه ما در حضور شما در جنگ بدر و احد و حنين شركت جستيم و قرآن در ميان ما نازل شد؟حضرت فرمودند: اگر آنچه بر آن ها روي خواهد داد، بر شما روي مي داد، شما نمي توانستيد چون آن ها صبر و شكيبايي را پيشه خود سازيد. 📚منتخب الاثر، ص۵۱۵ @hamkalam
!! 🐊🐊🐊 😭گریه دروغین را به ریختن اشک تمساح شبیه دانسته اند. ریشه ضرب المثل بخشی از خوراک تمساح به وسیله اشک چشمانش تأمین می شود . اوهنگام گرسنگی به ساحل می رود و مانند جسد بی جانی ساعتها بر روی شکم دراز می کشد. اشک لزج و مسموم کننده ای از چشمانش خارج میگردد که حیوانات و حشرات برای خوردن بر روی آن می نشینند و سم اشک تمساح آنها را از پای در می آورد و تمساح با زبان خود آنها را شکار میکند و دوباره برای لقمه های دیگر اشک می ریزد. @hamkalam
‍ ‍ ‍ ┄┅══🦋🦋﷽🦋🦋 🦋اولین ســـــلام صبــحگاهے تقـــدیم به ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان حضـــرت صاحـــب الـــزمان(عج)🦋 🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐 🦋🌺السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے الاَمان الاَمان🌺🦋 🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋 🌹 🌹 🦋🌺 الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ.🌺🦋 🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐 🦋
🌹 لَیسَ مِنّا مَن لَم یُحاسِبْ نَفسَهُ فی کُلِّ یَومٍ فَإنْ عَمِلَ حَسَناً استَزادَ اللهَ و إنْ عَمِلَ سیّئاً اسْتَغفَرَ اللهَ مِنهُ و تابَ اِلَیهِ 🌷از مانیست کسی که هر روز حساب خود رانکند، پس اگر کار نیکی کرده است از خدا زیادی آن را بخواهد، واگر بدی کرده، از خدا آمرزش طلب نموده و به سوی او توبه نماید. ☘اصول کافی ج. ۴ ص ، ۱۹۱.
مردی به امام حسین (علیه السلام) گفت شریف ترین مردم کیست؟ امام فرمود آنکه پیش از آنکه اندرزش دهند، خود اندرز گیرد و پیش از آنکه بیدارش کنند بیدار شود. مرد گفت گواهی می دهم که خوشبخت حقیقی، چنین کسی است. منبع: محاضرات الأدبا، حسین بن محمد راغب اصفهانی @hamkalam
🔰مباهله؛ صحنه تمایز حق و باطل 💠رهبر انقلاب: روز مباهله، روزی است که پیامبر مکرم اسلام، عزیزترین عناصر انسانی خود را به صحنه میآورد. نکته‌ی مهم در باب مباهله این است: «و انفسنا و انفسکم» در آن هست؛ «و نسانا و نساکم»در آن هست؛ عزیزترین انسانها را پیغمبر اکرم انتخاب میکند و به صحنه میآورد برای محاجه‌ای که در آن باید تمایز بین حق و باطل و شاخص روشنگر در معرض دید همه قرار بگیرد. 🔹هیچ سابقه نداشته است که در راه تبلیغ دین و بیان حقیقت، پیغمبر دست عزیزان خود، فرزندان خود و دختر خود و امیرالمومنین را - که برادر و جانشین خود هست - بگیرد و بیاورد وسط میدان؛ استثنائی بودن روز مباهله به این شکل است. یعنی نشان دهنده‌ی این است که بیان حقیقت، ابلاغ حقیقت، چقدر مهم است؛ میآورد به میدان با این داعیه که میگوید بیائیم مباهله کنیم؛ هر کدام بر حق بودیم، بماند، هر کدام بر خلاف حق بودیم، ریشه‌کن بشود با عذاب الهی. ١٣٨٨/٠٩/٢٢
ناصرالدین شاه و درباریانش روزی شاه و همرامانش رفتند باغ دوشان تپه، نهال گل سرخ قشنگی جلوی عمارت نظر شاه را جلب کرد، فورا کاغذ و قلم برداشت و شروع بکشیدن آن گل نمود، نقاشی که تمام شد، آنرا به مستوفی الممالک نشان داد و گفت چطور است؟ قربان خیلی خوب است، بعد اقبال الدوله، قربان حقیقتا عالی است و بعد اعتمادالسلطنه، قربان نظیر ندارد وبعد یکی دیگر، این نقاشی حتی از خود گل هم طبیعی تر و زیباتر. است و نوبت به ضیاالدوله رسید، حتی عطر و بوی نقاشی قبله عالم از عطر و بوی خود گل بیشتر و فرحناکتر است، همه حضار خندیدند، بعد از انکه خلوت شد، شاه به موسیو ریشار فرانسوی گفت: وضع امروز را دیدی؟! من باید با این ها مملکت را اداره کنم. @hamkalam
در مراسم عروسی، پیرمردی در گوشه سالن تنها نشسته بود که داماد جلو آمد و‌ گفت: سلام استاد آیا منو می‌شناسید؟ معلم بازنشسته جواب داد: خیر عزیزم فقط می‌دانم مهمان دعوتی از طرف داماد هستم. داماد ضمن معرفی خود گفت: چطور آخه مگه میشه منو فراموش کرده باشید؟! 🔹یادتان هست سال‌ها قبل ساعت گران قیمت یکی از بچه‌ها گم شد و شما فرمودید که باید جیب همه دانش‌آموزان را بگردید و گفتید همه باید رو به دیوار بایستیم و من که ساعت را دزدیده بودم از ترس و خجالت خیلی ناراحت بودم که آبرویم را می‌برید، ولی شما ساعت را از جیبم بیرون آوردید ولی تفتیش جیب بقیه‌ی دانش‌آموزان را تا آخر انجام دادید و تا پایان آن سال و سال‌های بعد در اون مدرسه هیچ کس موضوع دزدی ساعت را به من نسبت نداد و خبردار نشد. استاد گفت: باز هم شما را نشناختم! ولی واقعه را دقیق یادم هست. چون من موقع تفتیش جیب دانش‌آموزان چشم‌هایم را بسته بودم. تربیت و حکمت معلمان، دانش‌آموزان را بزرگ می‌نماید!
درس های از کربلا ⬅️ عبیدالله بن حرّ جُعلی فردی بود که از ترس مواجه شدن با امام حسین از کوفه فرار کرد. در نزدیکی کربلا حضرت یک بار پیک خود را سراغش فرستادند تا دعوتش کنند به یاری خود و او امتناع کرد، بار دوم خودشان به خیمه او تشریف بردند و فرمودند:" ای مرد! تو در گذشته خطاهای بسیاری کردی که خداوند به واسطه آن عقابت خواهد کرد.آیا نمی خواهی به سوی او برگردی و مرا یاری کنی تا جدم رسول الله صلی الله علیه و آله تو را شفاعت کند؟ او از این فرصت روی برگرداند و گفت:" نفس من به مرگ راضی نیست. این اسب من را ببرید که خیلی به دردتان می خورد!!" حضرت فرمود من نه به خودت نیازی دارم نه به اسبت! بعد از واقعه کربلا عبیدالله بن حر جعفری خیلی حسرت میخورد. ابتدا در قیام مختار شرکت کرد. اما پس از مدتی با مصعب بن زبیر علیه مختار همدست شد. پس از مختار، مصعب از عبیدالله جعفر نگران شد و او را زندانی کرد. با وساطت عده ای آزاد شد و با۳۰۰ نفر نیرو علیه مصعب قیام کرد. افرادش در مقابل مصعب تاب نیاورده فرار کردند. نهایتا عبیدالله از ترس اسارت در سال ۶۸ هجری قمری خود را در فرات انداخت و غرق شد. این است سزای کسی که به خاطر بی اطلاعی از اسرار عاشورا امامش را تنها می گذارد. ( دارالعلم للملایین، فخرالدین زرکلی، ج۴، ص ۱۹۲)
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
برگی ازتاریخ شمر درجنگ صفین در رکاب امام علی علیه السلام با معاویه جنگید و در جنگ زخمی شد در کربلا روبروی امام حسین ایستاد و سرمبارک امام را جدا کرد هنگام عصر که آفتاب نزدیک غروب بود سر امام را به خولی یا سنان سپرد وگفت این را نگهدار تا من نمازم را بخوانم تا نمازم قضا نشود خداوند عاقبت همه ما را به خیر گرداند @hamkalam
آنکه لحظه ای اندیشید ابوحتوف بن حارث از خوارج بود و در لشگر ابن سعد با امام حسین ع و یارانش می جنگید. وقتی ندای «هل من ناصر» امام (ع) را شنید.لحظه ای اندیشید"اين حسين (ع) فرزند دختر پيامبر (ص) است. در حالى كه ما آرزوى شفاعت از جدّ او در روز قيامت داريم، چگونه با اين كه هيچ يار و ياورى ندارد با وى بجنگم؟" شمشير كشيد و در كنار امام (ع) جنگید تا به شهادت رسید. @hamkalam
🕌سوم محرم : ۱. «عمر بن سعد» یک روز پس از ورود امام علیه السلام یعنی سوم محرم با 4 هزار سپاهی از اهل کوفه وارد کربلا شد. ٢. امام حسین علیه السلام قسمتی از که قبر مطهرش در آن واقع می شد را از اهالی نینوا و به شصت هزار درهم خریداری کرد و با آنها شرط کرد که مردم را برای زیارت راهنمایی نموده و او را تا سه روز میهمان کنند. ٣. در این روز «عمر بن سعد» مردی بنام «کثیر بن عبداللّه » ـ که مرد گستاخی بود ـ را نزد امام علیه السلام فرستاد تا پیغام او را به حضرت برساند. کثیر بن عبداللّه به عمر بن سعد گفت: اگر بخواهی در همین ملاقات حسین را به برسانم؛ ولی عمر نپذیرفت و گفت: فعلاً چنین قصدی نداریم. هنگامی که وی نزدیک خیام رسید، «ابو ثمامه صیداوی» (همان مردی که ظهر عاشورا نماز را به یاد آورد و حضرت او را دعا کرد) نزد امام حسین علیه السلام بود. همین که او را دید رو به امام عرض کرد: این شخص که می آید، بدترین مردم روی زمین است. پس سراسیمه جلو آمد و گفت: شمشیرت را بگذار و نزد امام حسین علیه السلام برو. گفت: هرگز چنین نمی کنم. ابوثمامه گفت: پس دست من روی شمشیرت باشد تا پیامت را ابلاغ کنی. گفت: هرگز! ابوثمامه گفت: پیغامت را به من بسپار تا برای امام ببرم، تو مرد زشت کاری هستی و من نمی گذارم بر امام وارد شوی. او قبول نکرد، برگشت و ماجرا را برای ابن سعد بازگو کرد. سرانجام بن سعد با فرستادن پیکی دیگر از امام پرسید: برای چه به اینجا آمده ای؟ حضرت در جواب فرمود: «مردم کوفه مرا دعوت کرده اند و پیمان بسته اند، به سوی کوفه می روم و اگر خوش ندارید بازمی گردم... .»