❤️هم دلی❤️
#سرگذشت_یک_زندگی♥️ #قسمت51 سالم بودن بچه رو خواست خدا دونستم که حتما وجود منو فرها برای هم ل
#سرگذشت_یک_زندگی♥️ #قسمت52 و 53
حالم خراب بود و کل مسیر رو گریه کردم...
وقتی رسیدم مستقیم ماشین گرفتم و رفتم در خونه عمه پیرم...
در زدم و عمه در رو باز کرد...
با دیدن من عینک ته استکانیش رو روی چشماش جابجا کرد و با تعجب گفت: اعظم؟
بغلش کردم و گفتم: آره عمه جون خودمم...
عمه بغلم کرد و کلی بوسم کرد...
گفتم: عمه جون اجازه میدید چند ماه اینجا بمونم.
عمه اخماش تو هم رفت و گفت: درسته اینجا خوکه خودته ولی چرا بدون شوهرت میخوای چند ماه بمونی؟
گفتم: بذارید بیام تو براتون توضیح میدم...
رفتم داخل و عمه خواست برام سیب و چای بیاره که مانع شدم و گفتم: بیا بشین عمه جون دلم پره شاید کمی سبکش کنم...
عمه با نگرانی نشست و گفت: چیزی شده دخترم؟ چرا پریشونی؟ چشات غم داره...
تنها کسیکه غم چشامو دید عمه بود...
اشک چشمام روانه شدن و عمه بیشتر نگرانم شد...
تمام اتفاقات رو برای عمه توضیح دادم...
روزها میگذشت و من از حال خانوادم بیخبر بودم...
شکمم روز به روز بزرگتر میشد و من سنگین وزن تر میشدم به روزهای پایانی بارداریم نزدیک میشدم...
هرچی که بیشتر میگذشت و به زایمانم نزدیک میشد ترس و اضطرابم بیشتر میشد...
بلخره اون روز رسید...
آخر هفته ماه پایانی تابستان سال یک هزار و سیصد و چهل و هفت بود که ساعت سه شب تمام تنم درد گرفت...
استخونای تنم صدا میداد اتگار دونه دونه استخونام رو میشکوندن...
احساس کردن تمام تنم یخ کرده و زیر دلم منقبض شده...
نمیخواستم صدامو بلند کنم تا مبادا عمه بیدار نشه...
ولی ناخودآگاه صدام بلند شد و عمه سریع از سر جاش بلند شد...
به قدری درد داشتم که نمیتونستم حرف بزنم ولی عمه با دستای چروکیدش صورتم رو ناز کرد و خودش بلد بود بچه دنیا بیاره...
بدو بیرون رفت و تشت پر از آب گرم رو آورد داخل چند تا دستمال تمیز هم کنار دستش بود...
راستش خجالت میکشیدم عمه بچمو دنیا بیاره اما چاره ای نبود...
انقدر جیغ زدم و به خودم فشار آوردم که عمه گفت: اعظم بیشتر بیشتر داره خفه میشه تلاشتو بکن...
آخر سر تمام زورمو زدم و با گریه بچه بیحال روی بالش افتادم و به سقف زل زدم...
دیگه درد نداشتم...
لحظه ای فکر کردم مردم که صدایی ازم نمیاد اما بعدش وقتی عمه گفت: به به دختر سفید و خوشگل خوش اومدی...
جهت ارسال حرفای دلتون وپاسخ و...
با جون و دل میشنوم🥺👇
🧚♀🕊 ♥️ @Delviinam
· ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·
✦𝐉𝐨𝐢𝐧⇝︎ 𐏓@HammDeli
#روشهاي_وابسته_كردن_شوهر
❤️شما خواسته قلبی مرد خود را برآورده می کنید
💚بسیاری از زنان چیز زیادی در مورد «خواسته های قلبی» مرد خود نمی دانند. آرزویی که مردها با همه وجود به آن اعتقاد دارند: یافتن یک قدرت پایدار و خواستنی در شریک عاطفی خود …
💚چیزی که شما آن را برای همیشه داشته باشید چیزی نیست جز اینکه برای خودتان ارزش و احترام قائل باشید.
💚اما شما چطور می توانید این احترام به نفس را در خود ایجاد کنید؟ نخستین قدم توجه به خود و خواسته های خود است.
💚زن ها عموما عادت کرده اند ابتدا به خواسته های مرد خود رسیدگی کنند و انصافا در این مسیر نیز با همه وجود تلاش می کنند. آنها تصور می کنند هر چه بیشتر به مرد توجه و نیازهایشان را برآورده کنند، در رقابت جلب توجه او و داشتن محبتش، برنده خواهند بود.
💚اما این کارها دقیقه نتیجه عکس دارند. برخلاف تصور عموم، کلید دوباره شعلهور کردن احساسات مردان، دست برداشتن از اینگونه نگرانی ها، تحلیل ها و توجه ها است. کمی بی خیال این بشوید که او چرا اکنون همچون روزهای نخست مرا دوست ندارد و چرا به من آن توجه اولیه را نمی دهد.
💚این نگرانی ها سم هستند. ذهن خود را تا این اندازه محدود نکنید. به مسایل دیگر هم فکر کنید. به خودتان، به نیازهایتان، به داشتن رابطه اجتماعی گسترده، دایره دوستان خود را توسعه دهید.
💚به خود اجازه دهید آدم های دیگر را نیز ببینید. زندگی کردن را بیاموزید. همه زندگی در یک مرد خلاصه نمی شود.
جهت ارسال حرفای دلتون وپاسخ و...
با جون و دل میشنوم🥺👇
🧚♀🕊 ♥️ @Delviinam
· ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·
✦𝐉𝐨𝐢𝐧⇝︎ 𐏓@HammDeli
"لطفا همسرتان را به همه ترجیح دهید!!!"
🔹 شما انتخاب کردهاید با همسرتان ازدواج کنید چون او، دختر مورد علاقهتان بوده است. یعنی باید بقیهی عمرتان با او به عنوان دوست داشتنیترین فرد زندگیتان رفتار کنید. شما انتخاب کردهاید که از این به بعد با همسرتان زندگی کنید و با او پیمان محبت و فاداری بستهاید.
🔷 این عهد و پیمان نه تنها ارجمند و مقدس است بلکه، پایبندی به این قول، کلید ایجاد روابطی محکم و پابرجاست. پس اگر دوست دارید روابط شما، همیشگی باشد، باید همسرتان را به همه افراد در زندگیتان ترجیح دهید!
رابطه زناشویی👩❤️👨
جهت ارسال حرفای دلتون وپاسخ و...
با جون و دل میشنوم🥺👇
🧚♀🕊 ♥️ @Delviinam
· ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·
✦𝐉𝐨𝐢𝐧⇝︎ 𐏓@HammDeli
❤️هم دلی❤️
🍃🌸🍃 رابطه زناشویی 🍃 🍃🍃🍃🌸🍃🌸🍃
"لطفا همسرتان را به همه ترجیح دهید!!!"
🔹 شما انتخاب کردهاید با همسرتان ازدواج کنید چون او، دختر مورد علاقهتان بوده است. یعنی باید بقیهی عمرتان با او به عنوان دوست داشتنیترین فرد زندگیتان رفتار کنید. شما انتخاب کردهاید که از این به بعد با همسرتان زندگی کنید و با او پیمان محبت و فاداری بستهاید.
🔷 این عهد و پیمان نه تنها ارجمند و مقدس است بلکه، پایبندی به این قول، کلید ایجاد روابطی محکم و پابرجاست. پس اگر دوست دارید روابط شما، همیشگی باشد، باید همسرتان را به همه افراد در زندگیتان ترجیح دهید
جهت ارسال حرفای دلتون وپاسخ و...
با جون و دل میشنوم🥺👇
🧚♀🕊 ♥️ @Delviinam
· ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·
✦𝐉𝐨𝐢𝐧⇝︎ 𐏓@HammDeli
🎀 #سیاستهای_همسرداری 🎀
🔴👈چطوری رفتار کنیم که خانواده شوهرمون با ما خوب رفتار کنند؟
در قدم 🐾 اول سعی کنید واسه خودتون #ارزش قائل باشید تا یاد بگیرند به شما #احترام بذارند.
🔶 سعی کنید در کارها به مادر شوهرتون #کمک کنید چون زمینه صمیمیت به وجود میاد. البته افراط نکنید تا کار و کمک رو وظیفه شما تلقی نکنند.
🔶 رابطه خوبی با #خواهر_شوهرتون داشته باشید چون او مشاور مادرش هست و ذهنیت خوب خواهرشوهر نسبت به شما خود به خود مادر شوهر رو تحت تاثیر قرار میده.
🔷 ظرفیت اعضای خانواده رو بسنجید و طبق اون #شوخی کنید. البته بازم #افراط نکنید تا به خودشون اجازه بدن به شما توهین کنند و در اخر بگویند که شوخی کردیم.
🔷 همیشه #لبخند بزنید وخوش رو باشید. زبون بریزید. با #لفظ_خوب مادر شوهرتون رو صدا بزنید. بعد از اسم خواهر شوهرتون از جان استفاده کنید. مثلا بگید مریم جان.
🔶 سعی کنید گاهی با دست پر برید پیش مادر شوهرتون ولی سعی کنید هربار این کار را انجام ندید چون این کار شما عادی میشه.
🔶 در حضور خانواده همسر به #شوهرتون #احترام بذارید و با لفظ خوب اون رو صدا بزنید. فقط در حد علی جون و محمد جون ، عشقم و نفسم و زندگیم نهههههه! 😂
🔷 یادتون باشه خواهر شوهر مثل خواهر و مادر شوهر مثل مادر خودمونه ولی باید حد و مرز رو رعایت کنیم. اسرار زندگیتون رو #تعریف نکنید و #غیبت نکنید. غیبت نکردن واقعا تاثیر زیادی در جلب اعتماد خواهر و مادر شوهر داره
جهت ارسال حرفای دلتون وپاسخ و...
با جون و دل میشنوم🥺👇
🧚♀🕊 ♥️ @Delviinam
· ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·
✦𝐉𝐨𝐢𝐧⇝︎ 𐏓@HammDeli
❤️هم دلی❤️
#سرگذشت_یک_زندگی♥️ #قسمت52 و 53 حالم خراب بود و کل مسیر رو گریه کردم... وقتی رسیدم مستقیم ماشین
#سرگذشت_یک_زندگی♥️ #قسمت54
پس بچم دختر بود...
یاد حرفای اقدس افتادم...
نکنه دخترم تقاص پس بده؟ اونکه گناهی نداشت...
مطمئن بودم اقدس هم با دیدن دخترم نظرش عوض میشه و عاشقش میشه...
تو همین فکرا بودم که عمه بچه رو دورپیچ کرده تحویلم داد و گفت: مامان کوچولو دختر نازم گشنشه...
وقتی بچمو گرفتم و تو یه لحظه دیدمش تمام اجزای صورت اقدس برام زنده شد...
دخترم دقیقا مشابه اقدس بود...
شباهت در این حد غیرممکن بود...
با اینکه هنوز تو شک بودن ولی تصمیم گرفتم بهش فکر نکنم...
اسم دخترم رو حوریه گذاشتم چون مثل حوری سفید و زیبا بود...
جهت ارسال حرفای دلتون وپاسخ و...
با جون و دل میشنوم🥺👇
🧚♀🕊 ♥️ @Delviinam
· ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·
✦𝐉𝐨𝐢𝐧⇝︎ 𐏓@HammDeli
❤️هم دلی❤️
🍃🌸🍃 شما بگید چیکار کنم؟ 🍃 🍃🍃🍃🌸🍃🌸🍃
سلام مهربونم ممنون بابت کانال خوبت میشه مشکل منو بذاری گروه شاید دوستان بتونن راهنماییم کنن
من چند ماه دیگ عروسیمه و مادرشوهرم برام چند دست رختخواب تشک آوردن.. داخل یکی از بالشت ها دعا پیدا کردم که داخلش قرآن و اسم شوهرم و پدرشوهرم و چیزهای نامفهوم نوشته بود؟ ازکجا بفهمم دعای خوب یا بد؟؟؟ آخه من تاحالا دنبال دعا و دعانویس نرفتم
قبل عقد هم تو کیف شوهرم دعا میدیدم ک میگفت مامانم گرفته برا سلامتی و دفع بلا
چیکار کنم؟
جهت ارسال حرفای دلتون وپاسخ و...
با جون و دل میشنوم🥺👇
🧚♀🕊 ♥️ @Delviinam
· ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·
✦𝐉𝐨𝐢𝐧⇝︎ 𐏓@HammDeli