*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
🎈❤️🎈❤️🎈❤️🎈❤️🎈❤️
📖داستان کوتاه
💎امان از ذات خراب!!!
🔹پیرمردی که شغلش دامداری بود، نقل میکرد:
🔸گرگی در اتاقکی در آغل گوسفندان ما زاییده بود و سه چهار توله داشت و اوایل کار به طور مخفیانه مرتب به آنجا رفت و آمد می کرد و به بچه هایش میرسید، چون آسیبی به گوسفندان نمیرساند و بخاطر ترحم به این حیوان و بچههایش، او را بیرون نکردیم، ولی کاملا او را زیر نظر داشتم.
🔸این ماده گرگ به شکار میرفت و هر بار مرغی، خرگوشی، برهای شکار میکرد و برای مصرف خود و بچههایش می آورد.
اما با اینکه رفت آمد او از آغل گوسفندان بود، هرگز متعرض گوسفندان ما نمیشد.
🔸ما دقیقا آمار گوسفندان و بره های آنها را داشتیم و کاملا مواظب بودیم. بچهها تقریبا بزرگ شده بودند. یکبار و در غیاب ماده گرگ که برای شکار رفته بود، بچههای او یکی از برهها را کشتند!
🔸ما صبر کردیم، ببینیم چه اتفاقی خواهد افتاد؛ وقتی ماده گرگ برگشت و این منظره را دید، به بچههایش حملهور شد؛ آنها را گاز می گرفت و میزد و بچهها سر و صدا و جیغ میکشیدند و پس از آن نیز همان روز آنها را برداشت و از آغل ما رفت.
🔸روز بعد، با کمال تعجب دیدیم، گرگ، یک بره ای شکار کرده و آن را نکشته و زنده آن را از دیوار آغل گوسفندان انداخت رفت.»
♦️این یک گرگ است و با سه خصلت:
درندگی
وحشی بودن
و حیوانیت
شناخته میشود اما میفهمد هرگاه داخل زندگی کسی شد و کسی به او پناه داد و احسان کرد، به او خیانت نکند و اگر ضرری به او زد جبران نماید؛ هر ذاتی رو میشه درست کرد، جز ذات خراب....!!
🎈❤️🎈❤️🎈❤️🎈❤️🎈
جهت ارسال حرفای دلتون وپاسخ و...
با جون و دل میشنوم🥺👇
🧚♀🕊 ♥️ @Delviinam
· ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·
✦𝐉𝐨𝐢𝐧⇝︎ 𐏓@HammDeli
❤️هم دلی❤️
🌸🌸🍃🍃🍃🍃🍃🍃 #قشنگه_بخونید 🌸🍃🍃🍃
💌در دبیرستان که بودم یک همکلاسی داشتم که
خیلی منفی بود.
هر وقت از او میپرسیدم اوضاع و احوالت
چطور است؟
میدانستم الان چه جوابی به من میدهد.
جواب میداد: خیلی خوب نیست، سنم دارد بالا میرود، هر روز چاق تر و کچل تر میشوم. شاید هزاران بار این جواب را از او شنیده باشم، میدانم که او داشت به نوعی شوخی می کرد اما من شوخی نمیکنم.
او یکی از ستارگان تیم فوتبال بود که دارای
اندام ورزشی مناسب و موهای فرفری بود.
حدود ۱۵ سال بعد، او را به صورت اتفاقی در
بازار دیدم وقتی او را دیدم او را نشناختم،
تقریبا از کنارش رد شده بودم...!
او آینده اش را پیش بینی کرده بود.
همانطور که قبلا گفته بود پیر و چاق و کچل
شده بود.
" هرگز در مورد شکست های زندگیتان
صحبت نکنید"
نگرش شما باید اینگونه باشد:
من دارم پیشرفت میکنم و خداوند
فرشتههایش را روی شانههای من قرار داده ، من هر روز قویتر و سالمتر و زیباتر میشوم
ذهنم درست کار میکند و ایمان قوی و درستی در زندگی دارم.
"با کلام خود آیندهتان را نفرین نکنید، بلکه با
کلام خود آرامش را به زندگی تان دعوت کنید و اتفاقات خوب را پیشبینی کنید
روانشناسان میگن؛
━━━━━━━⋅∙•★•∙⋅━━━━━━━
•مغزانسان8ماهزمانمیخوادتاکسیوببخشه💕•
•اگهکسینمیتونهگریهکنهضعیفه،چون
گریهکردننیازبهقدرتبالایذهنیداره✨•
•بهترینچیزهاتوزندگیوقتیبه
دستمیانکهدنبالشوننیستی☁️•
•افرادیکهبیشترفحشمیدن،صادقتر
ازکساییهستنکهاینکارونمیکنن🌱•
•افرادیکهلباسهایمشکی
میپوشندقابلاعتمادترهستند🕸•
•مردمشمارا20%جذابتراز
چیزیکههستیدمیبینن🔥•
•نوشتههاییکهبارنگآبینوشته
بشنبیشترتوذهنمیمونن📝•
👠♡@hamsaraneeeee
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•
❤️هم دلی❤️
#سرگذشت_یک_زندگی🤝♥️ #توحید #پارت7 یه روز که بالاسر دیگ ایستاده بودم یکی از خانمها بلند گفت:آهاااای
#سرگذشت_یک_زندگی🤝♥️
#توحید
#پارت8
بی تفاوت دوباره برگشتم سمت خودم ،،….یهو انگار صحنه ایی توی ذهنم نقش بسته و یاد اون دختر و رودخونه افتادم،،،وای….چقدر چهره اش آشنا بود……مثل برق گرفته ها سرمو بلند کردم و به دوستم حسین نگاهی کردم و اروم سرمو برگردوندم…واااای خدای من!!!!خودش بود……باورم نمیشد……خود خودش بود……..همون دختر کنار رودخونه بود،،..همونی که چند ماهه دنبالشم اما هیچ ردی ازش پیدا نمیکردم.با خودم گفتم:حالا چیکار کنم؟؟؟نکنه چشم ازش بردارم و دوباره گمش کنم؟؟؟؟اگه گم بشه دیگه محاله پیداش کنم زود به حسین گفتم:حسین!!!این دختره که پشت سرمه و شیشه ی گلاب دستشه رو میبینی؟؟؟چطوری میشه فهمید دختر کیه و خونه اش کجاست؟؟حسین لبخندی زد و گفت:ای ناقلا!!….نکنه دلت پیششه؟؟؟صبر کن الان از آبجیم میپرسم…حسین اینو گفت و رفت سمت خواهرش و بهش گفت:آبجی !!!آبجی آمنه!!خواهرش گفت:جانم!!داداش کاری داری؟؟؟حسین سریع و اروم،،طوری که کسی متوجه نشه ،قضیه رو براش تعریف کرد…..
✅شوهرانه
وقتی خانم ها تغییری در خونه یا ظاهر خودشون ایجاد میکنند
انتظار دارند دیده بشن
انتظار دارن عکس العمل شما رو ببینن. تحسین و توجه شما احساس زنده بودن و مورد اهمیت بودن به خانم ها میده
درسته که خانم ها میدونند که شما دوستشون دارید ولی این کافی نیست
باید در موقعیت های مختلف به زبون بیارید
خانم ها عدم عکس العمل رو بی توجهی به حساب میارن...
❤️هم دلی❤️
🌸🍃 📚#جالب_و_خواندنی 🍃
🌷🌷🌷🌷🌷🌷
📚#جالب_و_خواندنی
سال ۹۲ بود، تازه عکاسی میکردم و شغلم عکاسی شده بود. قبلش این طرف اون طرف برای آدما کار میکردم و سر ماه حقوق میگرفتم اما تو شغل عکاسی باید بعد هر پروژه خودم پولم رو میخواستم و این برای من اون اوایل خیلی سخت بود
. تو اطرافیانم کسی خیلی بازاری نبود بهم بگه چطور باید از آدما پول بگیرم، منم حسابی خجالت میکشیدم با اینکه باید قسط دوربین و بدهیهام رو میپرداختم و موقع پرداخت بدهی هیچکس با من خجالتی و تعارفی نبود.
یادمه یه سری قواعد و جمله رو نوشته بودم رو کاغذ و تمرین میکردم که چطور با مشتری خودم صحبت کنم. ادب خیلی برام مهم بود، محترمانه صحبت کردن. خوشقول بودن، شنونده بودن به درخواست و صحبتهای مشتری و...
اما رفتار آدمها خیلی باهام عجیب بود. جالب بود که هرچقدر پولدارتر عجیب تر! مثلا یک بار برای مانتو فروشی معروفی تو یک خیابون شلوغ عکاسی کردم، وقتی خواستم عکسهاش رو تحویل بدم بهم گفت: «عکساتو انتقال بده برو بعدا برات پرداخت میکنم!» من که خیلی سن ام کم بود ایستادم گفتم جسارتا من موقع تحویل عکسها تسویه میکنم، گفت: «یعنی چی؟ صداش رو برد بالا گفت برو بیرون! عکسات رو نمیخوام پول هم نمیدم. خدافظ شما.»
یا یکبار یک خانومی که نصف سال ایران بود نصف سال آمریکا، اصرار داشت از دخترش عکاسی کنم. وقتی عکسهاش رو به بهترین شکل وقت گذاشتم و ادیت کردم براش شماره حساب فرستادم.
گفتم برای من بی زحمت فیش ارسال کنین ممنونتونم. یهو دیدم تلفنی بهم زنگ زد و داد و هوار که «تو یه الف بچه میدونی که من ۵۰۰ نفر کارگر و کارمند دارم به من میگی فیش بفرست؟! تو کی هستی با من اینطور رفتار میکنی؟»
بگذریم، بعدها فهمیدم ایراد کارم چی بود. مثلا اینکه من از قوانین کارم باید همون اول برای طرف توضیح بدم، یا اینکه رو کاغذ و قرارداد همه چیز رو پیش ببرم و...
اما بعدها وقتی با تجربه ی بیشتری به اون روزها و اون خاطرات فکر کردم به این نتیجه رسیدم که آدمها به طور پیش فرض همه رو با ظرفیت مشابه خودشون در نظر میگیرن. کسی فکر نمیکنه یه پسر بیست و یکی دو سالهی تازه کار، هم اونقد پول نداره که بخواد برای تو دو هفته صبر کنه نه اون قدر صبر داره که پولش رو جز جییش جای دیگه ببینه، اصلا مگه چقدر پوله؟!
ظرفیت آدما باهم متفاوته. یکی میتونه یک میلیارد پول قرض بده یکی برای طلب پنج میلیونی ازت پنج بار بهت زنگ میزنه. عدد پول مهم نیست، ظرفیت و توان هر آدم مهمه.
اینو نوشتم که بگم، اگر به کسی بدهکاری، ظرفیت و توانش رو در نظر بگیر، اگر راننده تاکسی میگه شمارهکارت ندارم نقد بده ناراحت نشو، اگر کارواش رفتی کارگر سر انعام باهات چونه زد عصبی نشو، اگر سوپری محلهتون بهت میگه حساب مارو صاف نمیکنی؟
با خودت نگو سر چندرغاز چرا اینطوری میکنه طرف! آدمها امروز، در توان و ظرفیت مشابه هم نیستن، درک کنیم که شاید ماهم نداشته باشیمش یک روز.