💔
عملیات انار
بچهها در منطقه معمولاً سراغ خوراکیهایی که
خوردنش دنگ و فنگ داشت و بایستی پوست
می کَندی و کثیف کاری هم می شد ، نمیرفتند.
سال ۱۳۶۵ و قبل از عملیات ڪربلای چهار بود ،
در پادگان شوشتر از پشتِجبهه کلی انار رسیده بود؛
ولی به همان دلیل که عرض ڪردم، ڪسی طرفشان نمی رفت. آماده ڪردن این همه انار ، خودش احتیاج به یک عملیات داشت.
از طرفی دیدیم حیـف اسـت این هـمه میـوه کـه مردم با
عشقوانگیزه برای ما فرستاده بودند خرابشود
بنابراین باتعدادی از بچهها که«شهید عبدالرحمن عبادی» هم جزوشان بود، نشستیم و با حوصله، طی عملیاتی وقت گیر، چند جعبه انار را پاک و دان کردیم و فرستادیم برای بچههایی که خسته و کوفته از عملیات برگشته بودند.
از آن عملیاتِ به یادماندنی همین عکس به یادگار مانده است.
انتشار به مناسبت شب یلدا
راوی: محسن کریمی رزمنده شهر قزوین
🍃🥀شهید عبدالرحمن_عبادی
کربلای۴
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
5.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🥀 شهید احسان محبوبی برادر کوچک من بود ... او بسیار بسیار بذلهگو (شوخ طبع و خوش محضر) بود؛ آنقدر که در عملیات رمضان و در زیر آتش سنگین گلولههای رسام تیربارهای دشمن بعثی که همه به روی زمین شیرجه زده و درازکش شده بودند و گلولهها از روی سرشان عبور میکرده؛
او دست از شوخی و شاد کردن روحیه همرزمانش برنمیداشته؛ همسنگرانش میگفتند او در زیر آتش سنگین دشمن هم جوک میگفت و همه را میخنداند ... او چوبی را بالا برده بود و میگفت آهای گلولهها با من کاری نداشته باشید ... به این بخورید!
🏴برادرم 🌱🥀احسان محبوبی در عملیات شکوهمند کربلای پنج پس از یک نبرد بیامان در اثر اصابت یک گلوله تیربار گرینوف دشمن بعثی به سرش و در چند قدمی خودم به شهادت رسید؛ پیکر غرق به خون 🥀شهید احسان را یکی دیگر از برادرانم به پشت جبهه منتقل کرد؛
قبل از او برادر بزرگترم 🌱🥀شهید حسن محبوبی به شهادت رسیده بود؛ برای شادی روحشان صلواتی به جایگاه عظیمشان در سدره المنتهی ارسال بفرمایید.
✍️ این ویدیو بخشی از شوخ طبعیهای🍃🥀 شهید احسان محبوبی است که دقیقاً «14» روز قبل از شهادت او ضبط شده و در طی سالهای اخیر میلیونها بازدید داشته است.
شوخی_رزمندگان
•┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈•
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
قسمتی از وصیت نامه شهید حبیب سید محمودی
آنچه می خواهم به تمامی خواهران و برادران بگویم این است که همیشه پیام رسان شهیدان باشید نه پیام خوان و همیشه میراث دار آن ها باشید نه میراث خوار ، و همیشه در خط ولایت فقیه که همان خط پیامبر اسلام و ائمه معصومین علیهمالسلام است حرکت کنید .
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
179.6K
🎤قرائت وصیتنامه شهید حبیب سید محمودی
با صدای گرم علیرضا کریمی
مجری سابق صدا و سیما
دهه ۶۰ برنامه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
#همراه_شهدا
همراه شهدا🇮🇷
°•| 🌿🌸 ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا 📌خاطرات شهید سید #مجتبی_علمدار قسمت 6⃣1⃣ #عاشق_
°•| 🌿🌸
ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا
📌خاطرات شهید سید
#مجتبی_علمدار
قسمت 7⃣1⃣
#سوء_ظن
🍃سید مجتبی از کسانی بود که به امر به معروف، به عنوان یک فریضه مهم دینی نگاه می کرد. هرگاه می دید کسی اشتباه می رود، بدون توجه به مقام و پست او، با لحنی آرام تذکر می داد. البته در هنگام تذکر دادن درباره حفظ آبروی شخص و نحوه امر به معروف خیلی دقت می کرد. یه عده که خودشان را از سید بالاتر می دیدند، تاب یک تذکر را نداشتند. با او دشمنی می کردند.
🍃عده ای با او برخورد کردند تا جایی که بهش ضد ولایت فقیه می گفتند!! وقتی سید می پرسید: «چرا این حرف را می زنید؟ می گفتند تو اگه تابع ولایت بودی نام هیات را رهروان امام خمینی (ره) نمی گذاشتی، بلکه نام آن را رهروان ولایت فقیه و یا ... قرار می دادی.» سید هم در جوابشان می گفت: «من همین ایراد شما را به رهبر عزیزم در دیدار با ایشان مطرح کردم. ایشان فرمودند به حرف کسی کاری نداشته باش. محکم و استوار راهت را ادامه بده.»
🍃سید دوستان زیادی داشت. اما دشمنانی هم داشت. بهش می گفتن چرا هیات سیاسی شده؟ سید هم می گفت: «به خدا من سیاسی نیستم. ما با چپ و راست کار نداریم. درود بر چپ و راست با ولایت، مرگ بر چپ و راست بی ولایت.» علنا در حضورش بهش بد می گفتند.
🍃یه روز مرا صدا کردند تا بروم پیش یه نفر تو سپاه. از سید مجتبی علمدار پرسیدند و اینکه هر چه در موردش می دانی بگو. گفتم: «پشت سرش خیلی حرف می زنند. هیچ کدام از حرفهایی در موردش می زنند صحیح نیست. سید مجتبی یک شهید زنده است.» بعد آن مسئول گفت: «ممنون که مشکل مرا حل کردی!» پرسیدم چه مشکلی؟ گفت: «برای سید پرونده درست کرده بودند. قرار بود من امضا کنم و به تهران بفرستم. دیروز قرار بود امضا کنم. اما گفتم بذار فردا پرونده را بخونم.»
🍃دیشب در عالم خواب شهید محلاتی، نماینده امام (ره) در سپاه را دیدم. ایشان فرمودند: «حضرت امام (ره) از تو راضی نیست.» من گفتم چرا؟ گفتند: «این پرونده چیست که می خواهی امضا کنی؟!» من از خواب پریدم. تنها پرونده ای که قرار بود امضا کنم همین پرونده سید مجتبی بود. برای همین شما را صدا کردم.
📙کتاب علمدار، صفحه 142 الی 144
#همراه_شهدا
حاج حسین یکتا:
رفقا شهدا ما رو انتخاب میکنند
نه ما شهدا رو
از بین این همه شهید
یکیشون مِهرش به دلت میشینه
و انگار نگاهش باهات حرف میزنه
حواست باشه که
حرمت این انتخاب رو نشکنی!
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
شهید مدافعحرم محسن فرامرزی از اعضای تیم حفاظت آیتالله امامی کاشانی امام جمعه تهران بود او طی عملیات مستشاری به دست تروریستهای تکفیری در سوریه در ۳۰ آذرماه سال ۱۳۹۴ به شهادت رسید. او در زمان شهادت، دانشجوی کارشناسی ارشد فقه و حقوق، دارای سه فرزند به نامهای محمدرضا، فاطمه و محمدطاها بود.
سالروز شهادت محسن فرامرزی
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
چند وقت پیش مشکلے داشتم و رفتم سر مزارش.
کلے گله کردم که چرا حاجت همه را میدے ولے ما را نه؟!
شب خوابش را دیدم.
بهم گفت: «آبجے!
من فقط وسیلهام،
ما دعاها را خدمت امام عصر(عج) عرضه میکنیم و حضرت- به اِذنالله - برآورده میکنند.
من واسطهام، کارهاے نیستم،
اگر چیزے میخواهید اول از امام زمان(عج) بخواهید...»
برشی از کتاب #رویای_بانه
خاطرات بینظیر #شهید_کاظم_عاملو
#خاطرات
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
”شبِ جمعه”شده و روضه مرا ریخت به هم
”فاطمه” آمده و”کرب وبلا” ریخت به هم
واژه ای نظمِ جهان را به تلاطم انداخت
مادرش گفت بُنَیّ َ همه جا ریخت به هم
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله🌷
#شب_جمعه🌙
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada