eitaa logo
همراهی با قرآن
195 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
9 فایل
اِن القرآن یّهدی للّتی هِی اقوم کانال همراهی با قرآن (زیر مجموعه قرآنی کانال این روزها): @hamrahibaqoran کانال این روزها: @tahilqoranisiasi ارتباط با ادمین: @YaHoossein
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 ضرب المثل هایی که ریشه قرآنی دارند یار بی پرده از در و دیوار در تجلی است یا اولی الابصار 🟧 فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ 🟧 پس هر کجا روی گردانید، پس آنجا ذات خداوند است (سوره مبارکه بقره آیه ۱۱۵) 7️⃣
⬅️⬅️ قسمت بعدی
◼️السلام علیک یا ابا عبدالله◼️ 🏴 🔘 ۷۲ قسمت (۶۵) 🔴 غروب عاشورا و اسارت (۱) ☑ لشکر کفر بعد از به شهادت رساندن همه مردان، غروب عاشورا به خیمه ها حمله ور شدند. ☑ راه پشت خیمه بسته شده بود. آن شب خدا میداند بر حضرت زینب س چه گذشت. نماز شب خود را نشسته خواند. ☑ روز بعد کاروان اسرا به سوی کوفه حرکت کرد. کاروان را از کنار قتلگاه عبور دادند تا روحیه آنها خراب شود. پیکرهای اولاد رسول الله پاره و عریان بر روی زمین افتاده بود. ☑ دوازدهم محرم کاروان اهل بیت ع وارد کوفه شد. آنها را پس از عبور از کوچه های کوفه وارد دارالعماره کردند. در میان کاروان سرها بر روی نیزه، هشتاد و چهار زن و بچه و امام سجاد ع قرار داشتند. ☑ مردم جمع شدند. عبیدالله بن زیاد بالای منبر رفت و گفت خدا یزید و یارانش را که بر حق بودند پیروز کرد و یزید را امیرالمؤمنین و امام حسین ع را دروغگو خواند. ☑ جمعیت ساکت و به سخنان شیطانی ابن زیاد گوش می دادند. ناگهان پیر مردی (عبدالله بن عفیف ازدی ) فریاد زد، ابن زیاد! دروغگو تو و پدرت هستی، دروغگو یزید است. ای دشمن خدا ......⬇️⬇️⬇️ ✍ سید حسین کانال این روزها 6️⃣5️⃣
◼️السلام علیک یا ابا عبدالله◼️ 🏴 🔘 ۷۲ قسمت (۶۶) 🔴 ابن زیاد و اسرای کربلا (۲) ماجرای « عبدالله بن عفیف» ☑ عبداله خطاب به ابن زیاد، در حالی که اسرای کربلا حضور داشتند: ای دشمن خدا، فرزند رسول خدا را شهید کرده ای و حال ناسزا می گویی؟ ☑ بعد از عصبانیت ابن زیاد، مجددا عبدالله فریاد زد: کجایند فرزندان مهاجران و انصار، تا انتقام اهل بیت ع را از یزید بگیرند؟ ☑ ابن زیاد دستور داد او را بیاورند. اما یاران او عبدالله را به منزل فراری دادند. ☑ با دستور ابن زیاد ملعون به منزل عبدالله که ( چشم راستش در جنگ جمل و چشم چپش در صفین) نابینا بود، حمله کردند و عبدالله را دستگیر و نزد ابن زیاد بردند. ☑ ابن زیاد که از دست عبدالله عصبانی شده بود، دستور قتل او را صادر کرد. ☑ عبدالله گفت آرزو داشتم در کربلا کنار حسین ع شهید شوم ولی دو چشمم نابینا شد و نتوانستم. اکنون به دست بدترین و لعین ترین خلق به آرزوی دیرینه ام که شهادت است می رسم. آنگاه گردن او را زدند. ✍ سید حسین کانال این روزها 6️⃣6️⃣
⬅️⬅️ قسمت بعدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا