eitaa logo
همسایه
152 دنبال‌کننده
598 عکس
705 ویدیو
6 فایل
🌴همسایه‌سایه‌ات‌به‌سرم‌مستدام‌باد💚 🤝محتوای روزانه ی کانال: یه قسمت داستان صوتی جذاب😍 محتوای متنوع مناسبتی و جمعیتی😃 و گاهی مطالبی از خودم ادمین @Msfandiari
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از علیرضا پناهیان
10.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 از امام جواد(ع) اینو بگیر... 👈 این بهترینه! @Panahian_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Part24_علی از زبان علی.mp3
4.83M
🔰علی (ع) از زبان علی (ع) قسمت بیست و چهارم 🌸🌸🌸🌸🌸 (روزانه یک قسمت داستان صوتی جذاب) همسایه/ عضو شوید👇 @hamsaaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗯قرآن و خدا وجود نداره ....این شعار آخونداس _________________ @hamsaaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلمی دیده نشده از نماز جمعه تهران در سال ۶۰ نماز جمعه بی‌میله و بی‌نرده و بی ‌داربست است. کودکان به سراغ «آیت الله خامنه‌ای»، امام‌جمعه‌ی وقت تهران می‌آیند تا عیدی‌های خود را برای مصرف جنگ‌زده‌ها اهدا کنند. اعضای کانال ____________________ همسایه/ عضو شوید👇 @hamsaaye
5.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ ایران از منظر محام دختر صدام حسین رئیس جمهور معدوم عراق ____________________ همسایه/ عضو شوید👇 @hamsaaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
10.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 سرای مولا 🔹 بیان آیت الله العظمی جوادی آملی درباره شعر استاد شهریار : به جای «برو ای گدای مسکین، در خانه علی زن» باید می‌ گفت: «مرو ای گدای مسکین، تو در سرای مولا، که علی همیشه می زد در خانه گدا را»..
ما را رها نمی کنند.... تقریباً ۴۵ دقیقه‌ای به اذان مغرب و عشا مانده بود. رفته بودم منزل حاج‌آقا به ایشان سری بزنم. تنها بودند؛ حتی حاج‌خانم هم نبودند. احوال‌پرسی همیشگی و خوش‌و‌بشی کردیم. حاج‌آقا از من خواستند چیزی برایشان بیاورم. می‌خواستند بگویند متکا را بیاور که کلمه‌اش یادشان نیامد! چند ثانیه کشید. مقداری که گذشت متوجه شدم و متکا را برایشان آوردم. سرشان را انداخته بودند پایین. غرق فکر شدند. چند دقیقه‌ای سکوت شد. رو کردند به من و بغض‌آلود و با صدای لرزان گفتند: « آدم گاهی اوقات کلمه به این سادگی که شاید هزاران بار در طول زندگی با آن سروکار داشته، یادش می‌رود، اگر روزی به ما گفتند که خدایت کیست و یادمان رفت آن موقع چه خاکی بر سر کنیم؟ اگر گفتند که امامت کیست و یادمان رفت، اگر گفتند کتابت چیست و یادمان رفت! آنجا باید چه کنیم؟» آن بغض سنگین اشک شد و کم‌کم از چشمانشان سرازیر شد. این سؤال را تکرار کردند. گفتند: «چه کار کنیم؟» فکر می‌کردم این پرسش مقدمه توضیحی است، اما دیدم ادامه دارد. باز هم مرتب از من پرسیدند. «به نتیجه ای رسیدی؟ فکر کردی؟» همزمان خودشان هم حال معنوی دیگری پیدا کرده بودند. نزدیک اذان شد. از وضو که برگشتند دوباره با بغض و اشک پرسیدند: «خب! به نتیجه ای رسیدی چه کار کنیم؟» مبهوت مانده بودم. رفتند سمت چوب‌لباسی‌. عطرهای دم‌دستی‌شان را آنجا می‌گذاشتند. صدای اذان شان در خانه پیچید. وقتی نزدیک سجاده شدند، بغضشان ترکید. به پهنای صورت اشک می‌ریختند. گفتند: «شما که جوابی به این سؤال ندادی! اگر پرسیدند اسم خدایت کیست اگر یادمان رفت چه کنیم. اما فکر می‌کنم این «علی علی» گفتن‌های ما در طول زندگی که هر جا توانستیم و از دستمان برآمد، مدام گفتیم «علی علی» این «علی علی» گفتن‌ها ما را رها نمی‌کند. ما را ول نمی‌کنند. امیرالمؤمنین (علیه السلام) به جایش می‌آیند و جواب این «علی علی» گفتن‌ها را می‌دهند. اگر هم یادمان برود به ما یادآوری می‌کنند.» بعد بلافاصله گفتند: «اگر در این دنیا ایمان‌مان را امانت بدهیم دست امیرالمؤمنین (علیه السلام) به شرطی که ایمان را خراب نکرده باشیم... بگوییم این امانت خدمت شما آن لحظه و جایی که من احتیاج دارم، این را به من برگردانید؛ بعید می‌دانم امیرالمؤمنین کسی باشد که بخواهد از امانت نگهداری نکند و حتماً آدم امینی است. مهم این است که ما ایمان‌مان را امانت دهیم. این علی علی گفتن‌ها آنجا کار خودش را می‌کند.» ✍ نوه ی آیت الله مصباح یزدی