eitaa logo
همسفر با شهدا
102 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
440 ویدیو
11 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وصیت‌نامه این شهید همه از جمله وصیت‌نامه‌های عرفانی است که شاید در این روزگار نظیرش را نتوان یافت: بسم الله الرحمن الرحیم خدای یکتا، که جز او خدایی نیست. زنده به ذات و قائم است. هیچ گاه خواب سنگین و سبک او را فراهم نمی‌گیرد. آنچه در آسمان‌ها و زمین است در سیطره و مالکیت و فرمانروایی اوست. کیست آنکه جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند به آنچه را پیش روی مردم است و آنچه را پشت سر آنان است می‌داند و آن را به چیزی از دانش او احاطه ندارد مگر به آنچه او بخواهد. حکومت و قدرتش آسمان‌ها و زمین را فرا گرفته و نگهداری آنها بر او مشقت آور نیست و او بلند مرتبه و بزرگ است. «قرآن کریم سوره بقره آیه ۲۵۵» بنام یکتا معبودی که زنده به عشق او هستم و پیوسته از او خواستارم که عشق و محبت خویش را در دلم جای دهد و توفیق دل بریدن از همه چیز و همه کس را به من عطا نماید تا بتوانم در راه رضای او گام بردارم و در راه رضای او به شهادت برسم. خداوندا، بنده نه عالم هستم که عالمانه وصیت کنم و نه عارف هستم که عارفانه بنویسم، بلکه یک بنده کوچک و گنه کاری هستم که خالصانه می‌نویسم. خدایا، بارالها، معبودا و معشوقا! نمی دانم چه بنویسم، از کجا شروع کنم و به کجا ختم کنم، چشمهایم را می بندم و تصویری از عشق را در ذهن خود مجسم می‌کنم، عشق به هستی مطلق، عشق به ذات بی همتا، که جز او خدایی نیست. سلطان مقتدر عالم، دانا به هر آشکار و نهان، منزه از عیب و ناشایستی، و ایمنی بخش دل‌های هراسان. خدایا خسته ام، شکسته ام، دیگر آرزویی ندارم جز شهادت. احساس می‌کنم که این دنیا دیگر جای من نیست. از عالم و عالمیان می‌گریزم و به سوی تو می آیم. تو مرا در رحمت خود سکنی ده. خدایا من نمی دانم روزی ام در کجاست و آن را تنها بر پایه گمان‌هایی که بر خاطرم می‌گذرد می جویم و از این رو در جستجوی آن شهرها و کوه‌ها و دشت‌ها را زیر پا گذاشتم. پس در آنچه که خواهان آنم همچون حیرت زدگانم. نمی دانم آیا در دشت است یا کوه، در زمین است یا آسمان، در خشکی است یا دریا. نمی دانم به دست کیست و از جانب چه کسی است ولی به یقین می دانم که دانش آن نزد توست و اسباب آن به دست توست. و تویی که آن را به لطف خویش تقسیم می‌کنی و با رحمت خود برای سبب فراهم می‌سازی. پس ای کمال مطلق هر چه زودتر فراهم ساز روزی ام را که چیزی جز شهادت نیست. خدایا تو خود می‌دانی که شوق شهادت از کودکی در دلم موج می‌زد و علاقه ام به شهادت مانند علاقه طفل به پستان مادر است. پس خدایا تو خود شاهدی که چقدر برای رسیدن به این آمال و آرزویم همچون طفل بی تابی و بی قراری می‌کردم. خدایا به من توفیقی عطا کردی که پاسدار حریم قرآن شوم و سبز پوش سپاه. خدایا هر وقت این لباس سبز و مقدس را به تن می‌کردم آنچنان احساس سرور و غرور می‌کردم و فکر می‌کردم هیچ عزتی بالاتر از این نیست. خدایا آرزویم این است که کفن من همین لباس سبز و مقدس باشد. بارالها، مردن که حق است پس چه بهتر که مرگ با عزت (شهادت) را در آغوش بگیرم نه آنکه مرگ ذلت مرا در خواب غفلت فرا گیرد. خدایا هرشهید پرچمی برای عزت دین توست و به یقین می دانم که پرچم و خونی که خون بهایش توی خدا هستی هرگز بر زمین نخواهد افتاد. خدایا تو خود شاهدی از روزی که خود را شناختم، تو را شناختم و از روزی که تو را شناختم به یاری دینت شتافتم. البته در حد بصیرت و بضاعتم. ولی اعتراف می‌کنم که توان من بیشتر بود و من کوتاهی کردم. خدایا تو را شاکرم و بی نهایت شاکرم بخاطر برخورداری از نعمت بزرگ ولایت امیرالمومنین علی علیه السلام و فرزندان علی. خدایا شکرت که مرا شیعه فرزندان آقا رسول الله (ص) قرار دادی و خونم را آنچنان به عشق حسین بن علی علیه السلام گره زدی که هر وقت آن قیام و انقلاب تاریخی روز عاشورای اباعبدالله علیه السلام در ذهنم خطور می‌کند بی اختیار اشکم سرازیر می‌شود. حسین جان، مگر می‌شود از کنار داغ سنگین تو و برادران و فرزندان و یارانت بی تفاوت گذشت. مگر می‌شود ناموست به اسارت برود و من بی تفاوت باشم. حسین جان، مولای من، اگر آن روز مردم پست و بی وفای کوفه به هل من ناصر ینصرنی تو لبیک نگفتند من امروز با تمام وجودم لبیک می گویم. لبیک یا حسین (ع) یعنی وسط میدان بودن است. لبیک یا حسین (ع) یعنی اینکه از جان گذشتن است نه اینکه از دور به آتش نگاه کردن و بعد از خاموشی خود را ناجی معرفی کردن است. حسین جان، روزی نبود که من زیارت عاشورا نخوانم و هر روز من این زیارت نامه را می‌خوانم به امید آنکه ای آموزگار شهادت مرا در مکتب خود بپذیری و در زمره شهیدانت قرار دهی و شب اول قبر هم یک نگاهی به من داشته باشی. حسین جان، هر وقت من تابوت شهیدی را روی دوش مردم می‌دیدم احساس حقارت و حسادت می‌کردم. البته از بعد مثبت به خودم وعده می‌دادم که روزی قسمت من شهادت بشود. سر قبر هر شهیدی که می‌رسیدم با او نجوا می‌کردم و از او می‌خواستم و او را قسم می‌دادم که
دعا کنند تا شهادت نصیب من هم بشود. و حال با اذن خدای متعال و حضرت ولی عصر (عج) وصیت خودم را در ۲ بخش اجتماعی و خانواده می‌نویسم: اول از اجتماع می‌نویسم. تا آنجایی که به ذهنم خطور می‌کند به کسی بدهکاری مادی ندارم و قرضی به گردنم نیست. اما بدهکاری معنوی من بی نهایت است. از همه دوستان، آشنایان، همکاران و هم محلی‌ها می‌خواهم که اگر دینی به گردن من دارند، اگر کسور یا قصور یا اصطحکاکی از من دیدند اعتراف می‌کنم که تقصیر گناه از من بود و به بزرگواری خودشان بنده را مورد عفو و گذشت قرار دهند و اگر طلب مادی دارند به خانواده بنده مراجعه کنند. از همه شما می‌خواهم که هرگاه یاد و نام من در ذهن شما خطور کرد یک صلوات و حمد و سوره برایم هدیه کنید و در صورت امکان یک روز نماز و روزه برایم بجای آورید. از اهالی محترم محل خواهانم که کما فی سابق این شعور فاطمی و حسینی آنها در ایام فاطمیه و یادواره شهدا و دهه محرم تداوم داشته باشد؛ چرا که با این حرکت خودجوش زندگی خود را با حب اهل بیت (ع) گره زدید و قیامت خود را بیمه کردید. مبادا روزی شود که یاد و نام شهدا از کوچه‌ها محو شود و در محافل فراموش شود. پیرو خط مبارک ولایت فقیه باشید و خدای متعال را بخاطر این نعمت بزرگ شاکر باشید که چه بسا اگر نعمت بزرگ ولایت نبود مشخص نبود که چه مصیبتی برسر ما و نوامیس ما می‌آمد. اختلاف و تفرقه را کنار بگذارید و دنبال وحدت باشید. خود را مسافر قیامت بدانید نه ساکن دنیا. به دنیای فانی دل مبندید و در فکر آخرت باشید. اگر مسلمانی در زندگی مشکلی داشت به یاریش بشتابید و از تجملات زندگی پرهیز کنید. به فرموده امام راحل مسجد سنگر است و از شما می‌خواهم عاجزانه می‌خواهم که این سنگر الهی را خالی یا خلوت نکنید. از همکاران محترم می‌خواهم که قدر این لباس و سازمان را بدانند و یک روز را با تامل در مورد سپاه فکر کنند که خداوند چه نعمت بزرگی را شامل حال آنها نمود. مبادا روزی با حرکات و رفتار خود عامل خدشه دار شدن این نهاد مقدس شوند. مبادا کاری کنید که مردم از سپاه دلسرد شوند. هرچند گاهی اوقات در سپاه کار به کاردان سپرده نمی‌شود و جناح بازی در سپاه در حال رشد سریع است و مسئولین امر سلیقه‌ای عمل می‌کنند و غافل از اینکه فردای محشر در محضر شهدا باید جوابگو باشند و خون شهدا برای آنها فقط یک شعار شده و امیدوارم که از عاقبت کارشان غافل نباشند. در بعضی از محافل فرهنگی و مذهبی و یادواره شهدا با توجه به اینکه با نام اهل بیت (ع) برگزار می‌شود ولی از سوی بعضی افراد رنگ و بوی ریا مشاهده می‌شود و البته مردم هم کاملاً به احوال آنها آشنایی دارند. ملت ایران بلکه جهان اسلام زمانی پیروز خواهید شد که تحت فرماندهی حضرت آیت الله خامنه ای باشید و زمانی که از این مراد و مقتدای خود فاصله گرفتید شکست خود را در آغوش بگیرید. ▪️برادران و خواهران، بدانید که من با فکر باز و عقلی سالم و در صحت و سلامت کامل و بدون هیچ گونه اجباری راه خود را انتخاب نمودم و اگر توفیق شهادت نصیبم شد دوست دارم با لباس سبز و مقدس پاسداری و بدون کفن و بدون غسل دفن شوم چرا که فردای محشر پیش اربابم و مولایم حسین (ع) شرمنده نباشم. بگذارید دستانم از تابوت بیرون باشد تا دشمنان بدانند که من شهادت را در آغوش گرفتم و با دست خالی رفتم و از دار دنیا چیزی با خودم نبردم و در پایان از شما عاجزانه تقاضا دارم که این شاگرد تنبل سپاه پاسداران را مورد عفو و گذشت خود قرار دهید و بدانید که همواره به دعای خیر شما محتاجم و مرا از دعای خیر خود بی بهره نسازید. ▪️و اما خانواده عزیز و محترم: پدر جان و مادر جان، نمی دانم چگونه از زحمات شما تقدیر و تشکر کنم و چگونه عذرخواهی کنم به یقین می دانم که در این دنیای فانی از عهده چنین امر مهمی عاجزم. اما اگر فردای قیامت بعنوان شهید وارد عرصه محشر شدم آنقدر می چرخم تا شما را پیدا کنم و پیش خدای متعال برای شما شفاعت می‌کنم. پدرم بهترین هدیه برای من صبر و بردباری توست. اگر خبر شهادت مرا شنیدی به یاد جوان امام حسین (ع) باش و گریه نکن چرا که مولای من ولی عصر آقا امام زمان (عج) با گریه پدران شهید شاید داغ عاشورا برایش زنده شود. مادرم حجاب تو بهترین ارمغان برای من است چرا که من سرافرازم مادرم و خواهرم پیرو خط حضرت زهرا (س) می‌باشند. در تربیت فرزندم تلاش کنید. آنچنان او را تربیت کنید که من پیش حضرت رقیه (س) شرمنده نباشم. خواهر عزیزم، هیچ وقت در زندگی از حجاب حضرت زهرا (س) فاصله نگیر و شان خواهر شهید بودن را برای خودت حفظ کن. برادر عزیزم، بعد از من مسئولیت سنگین بر روی دوش تو می‌افتد. اولین مسئولیت حفظ خون من است. مبادا کاری کنی که خون من خدشه دار شود. دوم مراقبت از پدر و مادر است که بعد از من مایه دلگرمی آنها تو خواهی بود. از آنها فاصله نگیر و کنار آنها باش. مبادا روزی شود که بخاطر شهادت من تو از انقلاب چشم داشت داشته باشی و
از خون من مایه نگذارید. و اما تو ای همسر عزیزم، همسری که در تمام مراحل زندگی هرچند کوتاه اما شیرین با من همراه بودی و در تمام مراحل زندگی چه در سختی و چه در سرما و گرمای زندگی با من همراه بودی. در تمام ماموریت‌ها دلم خوش بود که سایه تو بر سر دخترم هست. بی شک بخشی از جهاد من را تو نیز شریک هستی. نمی دانم آن لحظه که خبر شهادت من را می شنوی چه حالی داری؛ اما تقاضا دارم که حفظ حجاب کنی. حفظ حجاب تو مرا همواره خوشنود می‌کند. مبادا صدایت را میان نامحرم بلند کنی. همچون قهرمان کربلا، آن شیرزن تاریخ حضرت زینب کبری (س) مقاوم باش و راه من را ادامه بده. اگر در زندگی از من کم مهری دیدی و دلسرد شدی بدان که من تو را دوست داشتم و عاشق تو بودم. پس بیا و از من گذشت کن که من بیشتر از این به روی تو شرمنده نباشم. مسئولیت تربیت و حجاب دخترم را بیش از همه به چشم تو می بی نم این مسئولیت سنگین را بردوش تو می‌گذارم و همچون گذشته دخترم را در حفظ و قرائت قرآن به کلاس ببر و او را با مفاهیم قرآنی آشنا کن.  و تو ای دختر عزیزم، جگر گوشه بابا، خیال نکن من بی خیال تو بودم، بدان که بابا تو را بی نهایت دوست داشت اما چه کنم که بر من تکلیف بود و احساس مسئولیت داشتم. بابا لحظه‌ای از یاد تو غافل نخواهد شد و در همه مراحل زندگی در یاد تو خواهم بود ولی اگر دوست داری بابا هم از تو راضی و خوشحال شود حفظ حجاب و شعائر دینی است و اگر روزی حافظ قرآن شدی به یاد من هم باش و برای شادی روح من قرآن تلاوت کن و همچون شب‌ها که برای من آیه الکرسی می‌خواندی، بیا سر قبر بابا بخوان. از دار دنیا یک باب منزل مسکونی و یک قطعه زمین و یک باب ماشین دارم و چون به امور دینی مسلط نیستم که چگونه تقسیم کنم ولی شما به یک متخصص و کارشناس دینی مراجعه کنید و از او بخواهید که اول سهم من (ثلث، خمس، نماز و روزه و …) را حساب نمایند و بعد حق به حق دار برسد. (پدر و مادر و همسر و فرزند) و در این بین حقی از کسی ضایع نشود و رضایت همه را جلب نمایید و در کنار عکس امام و رهبری عکس علامه حسن زاده را بر مزارم بگذارید. ملتمس دعا و ارادتمند صمیمی همه عزیزان اسماعیل خانزاده. @hamsafar_ba_shohada
این را حتما ببینید. در مورد این شهید عزیز است.
16.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ببینید... «مادران زینبی» 🔻روایتی از نقش زنان از دوران دفاع مقدس تا امروز @hamsafar_ba_shohada
کارهایی که باعث شد شهید یوسف اللهی(شهیدی که سردار دلها وصیت کرده بود پیکرش کنار پیکر این شهید به خاک سپرده شود) در سن کم به درجه عرفانی والا برسد از ۱۹ سالگی تا ۲۴ سالگی که شهید شد تمام سالها بغیر از ۴ روز حرام را روزه بود نماز شب ایشان ۲تا ۳ ساعت طول می کشید دائما ذکر خدا می گفت قبل از جبهه تمام هم و غمش کمک به فقرای محل بود هیچگاه دل کسی را نشکست و بسیار مهربان بود چشمان برزخی ایشان سالهای سال باز شده بود و به هیچکس نمی گفت خبرهای غیبی را فقط به حاج قاسم و برای پیروزی در عملیات ها می گفت روزهای آخر عمرش به بعضی بسیجی ها و پاسدارها عاقبت کارشان را گفته بود 💥 ۵ داستان از شهید حسین یوسف الهی 🔹شهید محمد حسین یوسف الهی، فرمانده واحد اطلاعات عملیات لشگر ۴۱ ثارالله کرمان بود و حاج قاسم وصیت کرده بود که در کنار او دفن شود. 1⃣ همرزم شهید: حسین به من گفته بود در کنار اروند بمان و درجه جذر و مدّ آب که روی میله ثبت می‌شود را بنویس. بعد هم خودش برای مأموریّت دیگری حرکت کرد. نیمه های شب خوابم برد. آن هم فقط 25 دقیقه. بعداً برای این فاصله زمانی، از پیش خودم عددهایی را نوشتم تا کسی کسی متوجه خوابیدن من نشود. وقتی حسین و دوستش برگشتند، بی مقدّمه به من خیره شد و گفت: "تو شهید نمی‌شوی". با تعجّب به او نگاه کردم! مکثی کرد و باز به من گفت: چرا آن 25 دقیقه را از پیش خودت نوشتی؟ اگر می‌نوشتی که خوابم برد، بهتر از دروغ نوشتن بود. خدا گواه است که در آن شب و در آن جا، هیچ کس جز خدا همراه من نبود!!! او از کجا میدانست!؟ 2⃣مادر شهید: با مجروح شدن پسرم محمّدحسین برای ملاقاتش به بیمارستان رفته بودم؛ نمی دانستم در کدام اتاق بستری است. در حال عبور از سالن بودم که یک دفعه صدایم کرد: مادر! بیا اینجا. وارد اتاق شدم. خودش بود؛ محمّدحسین من! امّا به خاطر مجروح شدن، هر دو چشمش را بسته بودند! بعد از کمی صحبت گفتم: مادر! چطور مرا دیدی؟! مگر چشمانت بسته نبود؟ امّا هر چه اصرار کردم، بحث را عوض کرد! 3⃣برادر شهید: برای پنجمین بار که مجروح و شیمیایی شد سال 62 بود. او را به بیمارستان شهید لبّافی نژاد تهران آوردند. من و برادر دیگرم با اتوبوس راهی تهران شدیم.از کرمان. ساعت 10:00 شب به بیمارستان رسیدیم. با اِصرار وارد ساختمان بیمارستان شدیم. نمی‌دانستیم کجا برویم. جوانی جلو آمد و گفت: شما برادران محمّدحسین یوسف الهی هستید؟ با تعجّب گفتیم: بله! جوان ادامه داد: حسین گفته: برادران من الآن وارد بیمارستان شدند. برو آنها را بیاور اینجا! وارد اتاق که شدیم، دیدیم بدن حسین تمام سوخته ولی می‌تواند صحبت کند. اوّلین سؤال ما این بود: از کجا میدانستی که ما آمدیم؟ لبخندی زد و گفت: چیزی نپرسید؛ من از همان لحظه که از کرمان راه افتادید، شما را می دیدم! محمّدحسین حتّی رنگ ماشین و ساعت حرکت و... را گفت! 4⃣همرزم شهید: دو تا از بچّه های واحد شناسایی از ما جدا شدند. آنهم با لباس غوّاصی در آبها فرو رفتند. هر چه معطّل شدیم باز نگشتند. به ناچار قبل از روشن شدن هوا به مقرّ برگشتیم. محمّدحسین که مسؤول اطّلاعات لشکر41 ثارالله کرمان بود، موضوع را با شهید حاج قاسم سلیمانی- فرمانده لشکر ـ در میان گذاشت. حاج قاسم گفت: باید به قرارگاه خبر بدهم. اگر اسیر شده باشند، حتماً دشمن از عملیّات ما با خبر می‌شود. امّا حسین گفت: تا فردا صبر کنید. من امشب تکلیف این دو نفر را مشخّص می‌کنم. صبح روز بعد حسین را دیدم. خوشحال بود. گفتم: چه شده؟ به قرارگاه خبر دادید؟ گفت: نه. پرسیدم: چرا؟! حسین مکثی کرد و گفت: دیشب هر دوی آنها را دیدم. هم اکبر موسایی پور هم حسین صادقی را. با خوشحالی گفتم: الآن کجا هستند؟ گفت: در خواب آنها را دیدم. اکبر جلو بود و حسین پشت سرش. چهره اکبر نور بود! خیلی نورانی بود. می دانی چرا؟ اکبر اگر درون آب هم بود، نماز شبش ترک نمی‌شد. در ثانی اکبر نامزد هم داشت. او تکلیفش را که نصف دینش بود انجام داده بود، امّا صادقی مجرّد بود. اکبر در خواب گفت: که ناراحت نباشید؛ عراقی ها ما را نگرفته اند، ما بر می‌گردیم. پرسیدم: چه طور؟!  گفت: شهید شده اند. جنازه های شان را امشب آب می آورد لب ساحل. من به حرف حسین مطمئنّ بودم. شب نزدیک ساحل ماندم. آخر شب نگهبان ساحل از کمی جلوتر تماس گرفت و گفت: یک چیزی روی آب پیداست. وقتی رفتم، دیدم پیکر شهید صادقی به کنار ساحل آمده! بعد هم پیکر اکبر پیدا شد! 5⃣همرزم شهید: زمستان سال 64 بود. با بچّه های واحد اطّلاعات در سنگر بودیم. حسین وارد سنگر شد و بعد از کلّی خنده و شوخی گفت: در این عملیّات یک راکت شیمیایی به سنگر شما اصابت می کند. بعد با دست اشاره کرد و گفت: شما چند نفر شهید می شوید. من هم شیمیایی می شوم. حسین به همه اشاره کرد به جز من!  چند روز بعد تمام شهودهای حسین، در عملیّات والفجر 8 محقّق شد! از این ماجراها در سینه بچّه های اطّلاعات لشکر ثارالله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان شهیدی که در عالم برزخ گرفتار بود چون آبروی ریزی کرده بود. فوق العاده تکان دهنده. @hamsafar_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید بسم الله الرحمن الرحیم ای دوستان و همرزمان عزیز من! اگر زمانی فرا رسید که جنگ به پایان رسید و من به فیض شهادت نایل نشدم از شما عزیزان عاجزانه این تقاضا را دارم بدنم را از پوشاندنی ها عریان و برهنه کنید و پاهایم را به پاهای اسبی وحشی ببندید و در صحرایی سوزان بر روی خار و خاشاک رها کنید و اگر کسی پرسید چرا این کار را می کنید بگویید این جوانی است کم سن و سال و گنه کار که توفیق و سعادت شهادت را نداشته است و خداوند او را از درگاه الهی خود رهانیده است. حال اگر شهادت نصیبمان شد، آن را دو دستی می گیرم و خدا کند که زانوهایم سست نشود و شهادت چیزی نیست که نصیب هر کس بشود. شما که در شهر هستید کمال و سعادت فرزندان شما، زن، فرزند، خانه و زندگی نیست. سعادت فرزندان شما به لقاءالله پیوستن است، با انبیا محشور شدن است، شب اول قبر فاطمه زهرا(س) به بالین آن ها آمدن است. سعادت شفاعت امام حسین(ع) است و هر کس که شهید می شود به کمال رسیده است. شهدای شما نمرده اند بلکه زنده اند و ناظر اعمال شما؛ پس با سوگواری و گریه، دشمن خود را شاد نکنید و در سوگ و عزاداری فرزندان خود، دشمن ها را خوشحال نکنید. به جان شما مادر عزیز و گرامیم! اگر سعادت شهادت نصیب این بنده حقیر خدا گردید، در فقدانم سوگواری نکنید؛ زیرا که خداوند قبل از هر مصیبتی اول صبر آن را نازل می کند؛ و به جای عزا و سوگواری شادی و خوشحالی کنید و به همه بگویید عروسی حسام است چون که عروسی من زمانی است که شهید می شوم و در عروسی ام نُقل پخش کنید و به همه نُقل و شیرینی دهید. مادرم! هیچگاه احساس تنهایی نکنید؛ زیرا که شما خدا را دارید. سعادت من، ازدواج من و شهادت است. به شما دوستان، عزیران، خویشاوندان و حتی به شما مادر من و برادر من، هشدار و نوید می دهم روز یوم الحساب و روز قیامت فرا می رسد و همه ما باید جوابگو باشیم؛ روز مرگ سراغ همه ما می آید و مردن حق است چه بهتر در راه خدا و رضای خدا باشد؛ و شب اول قبر نکیر و منکر از ما سوال می کنند ربّ تو کیست؟ رسول تو کیست؟ امیدوارم شب اول قبرمان فاطمه زهرا(س) به بالینمان بیاید حضرت ابوالفضل العباس(ع) به کمکمان بیاید؛ حضرت سید الشهدا(ع) به شفاعتمان بیاید و در آخر آمرزیده شویم و از دنیا برویم.  والسلام. @hamsafar_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👆 بخشی از نامه سپهبد شهید سلیمانی، خطاب به بسیجیان در سال ۹۴👆 🌷 @hamsafar_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وصيتم را با نام خدا، اين بزرگ ترين بزرگ ترها، اين يگانه مطلق، اين فريادرس مستضعفان، اين درهم کوبنده کاخ ستمگران و يزيديان، اين منجي حق و عدالت. اين فرستاده قرآن، اين شنونده غم ها، اين مشکل گشاي دردها و... شروع مي کنم. اول از هر چيز از انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام خميني، به اندازه فهم خودم و وظايفي که بر دوش داريم بگويم، انقلابي که با دادن خون هزاران شهيد و هزاران معلول به اولين مرحله پيروزي خود رسيد. انقلابي که مردم در آن، اسلام را، اين کامل ترين دين را مبناي کار خود قرار دادند و از آن الهام گرفتند و وحدتي را که به دست آورده بودند، با توجه به دين اسلام و رهبري قاطع امام آن را حفظ کردند. قدر اين رهبر را بدانيد و همواره پشت سر او باشيد. از امام پيروي کنيد. به پيام ها و فرمان ها و دستورات اسلامي امام توجه کنيد و سعي کنيد که از هر کلمه امام درس بگيريد. امام را تنها نگذاريد. اين هواي نفسي را که امام از آن صحبت و سعي مي کند که آن را از وجود ما بزدايد، شما هم سعي کنيد که در اين راه موفق شويد، سعي کنيد خود را بشناسيد که اگر خود را بشناسيد خدا را شناخته ايد. در هيچ کاري خدا را از ياد نبريد. همواره به ياد خدا باشيد و با هم به مهرباني رفتار کنيد. امام زمان را از ياد نبريد. همواره در فکر امام زمان باشيد. همواره در راه اسلام باشيد و براي تحقق بخشيدن به آرمان اسلام بکوشيد و به قدرت الهي توجه داشته باشيد که بالاتر و با عظمت تر از تمام قدرت هاست. هيچ وقت قدرت خدا را از ياد نبريد و سعي کنيد که هر چه بهتر تزکيه نفس کنيد. چيزي را که امام اين قدر درباره اش تکيه مي کنند که تزکيه نفس کنيد و در بين خطراتي که ما را تهديد مي کنند، هيچ خطري بالاتر از اين نفس نيست که گاه انسان را به انحراف مي کشاند و خود انسان متوجه نمي شود. قرآن بخوانيد، زيرا قرآن تمام دستورات زندگي را به شما مي گويد. نهج البلاغه و صحيفه سجاديه هم همين طور. مادر! اگر من سعادت شهادت را داشتم و شهيد شدم، اصلاً ناراحت نباش. ما همه امانت هستيم و همه ما از دنيا مي رويم، زيرا اين دنيا آزمايشگاهي است که خداوند بندگان خود را در آن، مورد آزمايش قرار مي دهد. اين ما هستيم که بايد سعي کنيم و از اين امتحان که بالاترين امتحان هاست سربلند بيرون بياييم و در قيامت پيش خدا سرافکنده نباشيم. يادم هست که در آخرين جلسه گفتگويي که با برادر شهيدم داشتم، درباره معاد برايم صحبت مي کرد و مي گفت، «در فکر آخرت باشيد.» و بعد از اين جلسه بود که مقام شهادت را به دست آورد. از صميم قلب به او تبريک مي گويم و از خدا مي خواهم صداقتي همانند شهيدان به من عطا کند و سعادت اين را بدهد که تنها و تنها در راه او قدم برداريم و براي رضاي او کار کنيم. شهيد کسي است که به آخرين مرحله کمال خود رسيده است و راهش را با آگاهي، ايمان و خلوص مي پيمايد و هميشه پيروز و جاويد است. به ولايت فقيه ارج بنهيم و بدانيم که الان امام خميني بر ما ولايت دارد و بدانيم تنها در اين صورت، در دنيا و آخرت موفق مي شويم که با همديگر صميمي باشيم، يار و رفيق همديگر باشيم و با دشمن مقابله کنيم. چه دشمناني که در درون ما هستند، چه دشمنان بيروني. من هم مانند برادر شهيدم (مهدي) هر چه يادم آمد نوشتم و اگر در گفتارم اشتباهي هست، به بزرگي خودتان ببخشيد. والسلام عليکم و رحمت الله و برکاته @hamsafar_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 صحبت‌ها و دعاهای دلنشین و معنادار ششمین شهید مدافع حرم شهرستان فسا، جانباز شهید محمدامین زارع با امام رضا(ع) در اخرین سفر به مشهد مقدس، چند روز پیش از شهادت @hamsafar_ba_shohada
┄┅═══✼✼═══┅┄ دست نوشته حاج خطاب به عزیزانم اولاً؛ بزرگترین امانت سپرده شده به ما است که عارفمان فرمود: حفظ آن از اوجب  است در حفظ این از هر کوششی دریغ نفرمایید. ثانیاً؛ به خداوند و آن توجه خاص خاص بفرمائید. ┄┅═•°••⃟🕊⃟•°•═┅┄ ثالثاً؛ و را آنچه بزرگ بشمارید که شایسته آن باشد که و توصیه فرمودند. رابعاً؛ دوستی و ارزش بزرگی است اما مهم این است که با چه کسی رفاقت و برای چه راهی می‌کنید. خامساً؛ 'نمازشب نماز شب کلید تمام  هاست» @hamsafar_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👇👇👇👇👇👇 یا الله،‌یا محمد،یا علی،‌یا فاطمه زهرا،‌یا حسن،یا حسین،‌یا مهدی (عج) و تو ای ولی‌مان یا روح‌الله و شما ای پیروان صادق شهیدان. خدایا چگونه وصیتنامه بنویسم در حالی که سراپا گناه و معصیت و نافرمانی‌ام. گرچه از رحمت و بخشش تو ناامید نیستم ولی ترسم از این است که نیامرزیده از دنیا بروم. می‌ترسم رفتنم خالص نباشد و پذیرفته درگاهت نشوم. یا رب العفو، خدایا نمیرم در حالی از ما راضی نباشی. ای وای که سیه روز خواهم بود.خدایا چقدر دوست داشتنی و پرستیدنی هستی! هیهات که نفهمیدم. یا اباعبدالله شفاعت! آه چقدر لذتبخش است انسان آماده باشد برای دیدار ربش، و چه کنم که تهیدستم،خدایا تو قبولم کن. سلام بر روح خدا، نجات دهنده ما از عصر حاضر، عصر ظلم وستم، عصر کفر و الحاد،‌ عصر مظلومیت اسلام وپیروان واقعی اش. عزیزانم شبانه روز باید شکرگزار خدا باشیم که سرباز راستین صادق این نعمت شویم و باید خطر وسوسه‌های درونی و دنیافریبی را شناخته و بر حذر باشیم که صدق نیت و خلوص در عمل ،تنها چاره ساز است. ای عاشقان اباعبدالله، بایستی شهادت را در آغوش گرفت،گونه‌ها بایستی از شوقش سرخ شود و ضربان قلب تندتر بزند. بایستی محتوای فرامین امام را درک و عمل کنیم تا بلکه قدری از تکلیف خود را در شکر گزاری بجا آورده باشیم. وصیت به مادرم و خواهران و برادرانم و اهل فامیل: بدانید اسلام تنها راه نجات و سعادت ماست،همیشه به یاد خدا باشید و فرامین خدا را عمل کنید،‌پشتیبان و از ته قلب مقلد امام باشید،‌اهمیّت زیاد به دعاها و مجالس یاد اباعبدالله و شهدا بدهید که راه سعادت و توشه آخرت است. همواره تربیت حسینی و زینبی بیابید و رسالت آنها را رسالت خود بدانید و فرزندان خود را نیز همانگونه تربیت کنید تا سربازانی با ایمان و عاشق شهادت و علمدارانی صالح وارث حضرت ابولفضل برای اسلام ببار آیند. از همه کسانی که از من رنجیده‌اند و حقی بر گردن من دارند طلب بخشش دارم و امید دارم خداوند مرا با گناهان بسیار بیامرزد. خدایا مرا پاکیزه بپذیر. مهدی باکری.  @hamsafar_ba_shohada
ما از "" زیاد شنیده ایم، اما شهید مظلوم دیگری که چیزی از او نمیدانیم «» است؛ "فرزند سلطان پورن و شراب ایتالیا" که به دست ادواردو شیعه شد و به ایران سفر کرد. کُنت لوکا در ۱۳ فروردین ۱۳۸۶ مانند ادواردو در زیر پل به قتل رسید! "و اللّه یهدی من یشاء" ⭕️ای کاش مایی که تو کشور مسلمان، مسلمان شدیم مثل شما که تو سرزمین کفر مسلمان شدید،مسلمان واقعی بشیم😔 مومن واقعی کسیه که دار و ندارشو برا رضای خدا خرج کنه و استفاده کنه...ای کاش ماهم دارو ندارمون برا خشنودی خدا باشه😔 خدایا هدایتمون کن اونی بشیم که خودت میخوای🌷 ❣❣❣❣❣ @hamsafar_ba_shohada
📸بنده حقیر، حسین همدانی، شاگرد تنبل دفاع مقدس اعتراف می‎کنم که وظایف خودم را به خوبی انجام ندادم و بعضی موقع‎ها این نفس سرکش سراغ من می‎آمد و مرا گول می‎زد، وسوسه می‎شدم، نق می‎زدم، در درونم اعتراض ایجاد می‌شد اما خدا مرا کمک می‌کرد، متوجه می‌شدم، پشیمان می‌شدم، توبه می‌کردم و از خدا طلب عفو و بخشش می‌کردم و مرا می‌پذیرفت و این اواخر هم خیلی دلم هوای رفتن کرده بود. خدا کند که در موقع جان دادن راضی باشد خدای مهربان و خودم به رحمت او امیدوار هستم نه به عملکرد خودم. 📝فرازی از وصیتنامه سردار شهید مدافع حرم @hamsafar_ba_shohada
✖️شهيد حاج قاسم سلیمانی: سید حسن نصرالله اعتقاد جدی به بیانات رهبر معظم انقلاب دارد و این‌ها را یک بیانات الهی و غیبی می‌داند. لذا به هر بیانی و به هر کلمه‌ای که از ناحیه‌ی رهبر معظم انقلاب صادر شده باشد، اهتمام جدی و توجه اساسی و فوق‌العاده دارد.👆 @hamsafar_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هزینه داد برای یا سوریه برای ایران؟؟ صحبتهای استاد را که شنیدم یاد این حرف افتادم که 🌱اميركبير در هنگام تبعیدش گفته: 🔸️من ابتدا فكر می كردم كه مملكت، می خواهد... 🔸️بعد فکر کردم که شاید، می خواهد... 🔸️اما اكنون می فهمم كه؛ مملكت، می خواهد...! 🍂دانا باشیم و فریب تبلغات دشمن را نخوریم. ما قدر‌دان هستیم. @hamsafar_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃ماجرای عنایت حضرت (علیه السلام) بر مادر شهید معماریان 🍂 کتاب روایت مادر شهید معماریان است. در این کلیپ بخشی از این روایت را ازبان این مادر عزیز و بزرگوار بشنوید ... @hamsafar_ba_shohada