eitaa logo
همسفر شهدا
370 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
511 ویدیو
107 فایل
🌸وبلاگ همسفر شهدا سید علیرضا مصطفوی http://hamsafarshohada.blog.ir 🌺وبلاگ شهید محمد هادی ذوالفقاری http://hadizolfaghari.blog.ir @atrmehr313
مشاهده در ایتا
دانلود
همسفر شهدا
✅از #فکه به #سامرا تا #حلب 🔰قسمت 2⃣ 🌸بیسیم چی نزدیک شد گفت :«حاجی فرمان ع
✅از به تا 🔰قسمت 3⃣ 🌸خودم به اتفاق دو تا از بچه ها جلو رفتیم نیرو ها در دو خط با فاصله به دشمن نزدیک می شدند . آنقدری به دشمن نزدیک شدیم که به پشت خاکریز اول رسیدیم. 🌺خاکریز اول هلالی بود و دو سر هلال نزدیک خاکریز اصلی دشمن بود البته با شناسایی قبلی که انجام داده بودم دشمن این خاکریز را در فاصله سیصد متری خاکریز اصلی احداث کرده بود که در هر زمانی بتواند از حمله ما با خبر شود و غافلگیر مان کند. 🌼در هر صورت دشمن پشت خاکریز هلالی هیچ نیرویی نداشت . منتها مشکل همین بود چون از اینجا به بعد در صورت حمله متوجه می شد و ما صد در صد تلفات می دادیم. 🍃ادامه دارد ...
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید| رهبرانقلاب: شهادت حضرت امام هادی (سلام‌الله‌علیه) را تسلیت عرض میکنم. ◾️ این امام بزرگوار در مجموعه‌ی آثار و برکاتی که از ائمّه‌ی هدیٰ (علیهم‌السّلام) رسیده است، این خصوصیّت را دارد که در ضمن زیارت، مهم‌ترین فصول مربوط به مقامات ائمّه (علیهم‌السّلام) را با بیان وافی و شافی، با زیباترین تعبیرات بیان کرده‌اند. ◾️ زیارت جامعه‌ی کبیره، از این بزرگوار است؛ زیارت امیرالمؤمنین در روز غدیر که یکی از غُرَر تعبیرات و فرمایشات ائمّه (علیهم‌السّلام) است، از این بزرگوار است. ۹۷/۱/۱ 💻 @Khamenei_ir
همسفر شهدا
✅از #فکه به #سامرا تا #حلب 🔰قسمت 3⃣ 🌸خودم به اتفاق دو تا از بچه ها جلو رفتیم نیرو ها در دو خط با
✅از به تا 🔰قسمت 4⃣ 🌸با تو کل به خدا شروع به حمله کردیم . همین که با چند تا از نیرو ها از وسط خاکریز هلالی گذشتیم و می خواستیم در پستی بلندی ها پناه بگیریم . ما را دیدند و شروع به تیر اندازی کردند. 🌺تیر بارچی از وسط خاکریز اصلی بچه ها را به رگبار بسته بود و آسمان سیاه شب با خطوط قرمز و نارنجی که از بالای سر ما به سمت خاکریز هلالی می رفت روشن شده بود. بچه ها پشت خاکریز هلالی زمین گیر شدند. آرپی چی را مسلح کردم با ذکر یا ابوالفضل ایستادم. 🌼نفیر گلوله ها درگوشم می پیچید. ماشه را چکاندم.در جا نشستم . صدای الله اکبر بچه ها بلند شد. تعدادی از بچه ها به هوای اینکه تیر بارچی وسط رو زدیم، آمدند روی خاکریز که به ما نزدیک شوند. اما دو تیر بارچی در طرفین خاکریز شروع به تیر اندازی کردند. چند تا از بچه ها را زدند. 🍃ادامه دارد ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 #هادی_دلها 💠فرازی از #وصیت_نامه 🌸بالای سر من روضه و سینه‌زنی بگیرند و موقع دفن من پرچم بالای قبرم قرار بگیرد و در زیر پرچم من را دفن کنید. 🌺زیاد یاحسین بگویید و برای من مجلس عزا نگیرید، چون من به چیزی که می‌خواستم رسیدم. برای #امام_حسین علیه السلام و #حضرت_زهرا سلام الله علیها مجلس بگیرید و گریه کنید. 🌼من را رو به قبله صحیح دفن کنید، چون قبله در #نجف اختلاف دارد. روی سنگ قبرم اسم من را نزنید و بنویسید که اینجا قبر یک آدم گناه کار است. یعنی #العبد الحقیر المذنب و یا مثل این. پیراهن مشکی هم بگذارید داخل قبر. 🌷 #شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری 📝وبلاگ شهید محمد هادی ذوالفقاری http://hadizolfaghari.blog.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📢 سردار سرلشگر پاسدار حاج قاسم سلیمانی -فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی- به دریافت نشان ذوالفقار از سوی فرمانده معظم کل قوا حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای مفتخر شد. 💻 @Khamenei_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 🌸گفتم: سید، ارزش داره روی بچه‌های وقت می‌گذاری!؟ 🌺گفت: اگه می‌خواهیم جوانهای آینده #پیدا کنند باید از همین سن شروع کنیم چون دشمن برای همین سن برنامه‌ریزی کرده ، به #که برسند دیگه خیلی دیر می‌شه. 🌷 #
همسفر شهدا
✅از #فکه به #سامرا تا #حلب 🔰قسمت 4⃣ 🌸با تو کل به خدا شروع به حمله کردیم . همین که با چند تا از نی
✅از به تا 🔰قسمت 5⃣ 🌸ما سه نفر این طرف گیر کرده بودیم و بقیه آنطرف قوس خاکریز هلالی بودند. دشمن از دو طرف راس خاکریز هلالی شروع به پیش روی کرد. اوضاع به هم ریخت. 🌺من و محمد و علی اکبر به سمت جلو تیر اندازی می کردیم از هم دور افتادیم . خشابم تمام شد ، خشابگذاری کردم . محمد فریاد زد یا زهرا سوختم . دیگر صدایی نیامد . هنوز صدای شلیک های علی اکبر را می شنیدم. خدا را شکر، علی اکبر زنده بود. 🌼چند دقیقه بعد صدای شلیک های او هم دیگر نیامد. از شلیک دست کشیدم. پشت سرم آن طرف خاکریز هلالی، جهنمی بود. دشمن داشت بچه ها را قیچی می کرد. همان لحظه سرم را کمی بالا آوردم تا موقعیت خاکریز اصلی را چک کنم که پشت سرم داغ شد، از پشت سر گلوله خوردم ، سرم به شدت خونریزی داشت.گوشهایم سوت می کشید. چشمانم سیاهی رفت. با صورت روی خاکها افتادم. 🍃ادامه دارد ...
همسفر شهدا
✅از #فکه به #سامرا تا #حلب 🔰قسمت 5⃣ 🌸ما سه نفر این طرف گیر کرده بودیم و بقیه آنطرف قوس خاکریز هلا
✅از به تا 🔰قسمت 6⃣ 🌸برای چند ثانیه به همان وضع ماندم. به سختی خودم را چرخاندم وبه سمت آسمان دراز کشیدم .آن شب چقدر آسمان پرستاره بود و زیبا بود . مثل آسمان سحر های ماه رمضان .از شروع عملیات متوجه نشده بودم. 🌺سر دردم از بین رفته بود اما انگار ضعف کرده بودم. با اینکه میل شهادت داشتم ولی تنها میان این همه دشمن و اینگونه رفتن را دوست نداشتم. دلم گرفت به حال خودم. 🌼یاد سید الشهدا افتادم در ظهر عاشورا. تنهایی آقا رو با خودم مقایسه کردم . بغضم گرفت.گفتم: "السلام علیک یا ابا عبدالله ، السلام علیک یابن الرسول الله . سلام بر تو آقای من ، سلام من به لحظه لحظه تنهایی ات در روز کربلا ، سلام به لحظه لحظه تنهایی خانواده ات در شام غریبان ، آقای من مولای من، من هم اینجا افتاده ام سرباز خانم زینب اینجاست . آقا به دستهای عباست در علقمه ،دست مرا بگیر ،من را هم ببرید با خودتان" 🍃ادامه دارد ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 #هادی_دلها 💠فرازی از #وصیت_نامه 🌸جهان در حال تحول است، دنیا دیگر طبیعی نیست، الان دو #جهاد در پیش داریم، اول جهاد نَفس که واجب‌تر است زیرا همه چیز لحظه آخر معلوم می‌شود که اهل #جهنم هستیم یا #بهشت. 🌺حتی در جهاد با دشمن‌ها احتمال می‌رود که طرف کشته شود ولی شهید به حساب نیاید چون برای #هوای_نفس رفته جبهه و اگر برای هوای نفس رفته باشد یعنی برای #شیطان رفته و در این حال چه فرقی است بین ما و دشمن! آن‌ها اهل شیطان هستند و ما هم شیطانی. 🌷 #شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری 📝وبلاگ شهید محمد هادی ذوالفقاری http://hadizolfaghari.blog.ir
هدایت شده از خبرگزاری فارس
📸 تصویری از نشان ذوالفقار بر روی سینه سردار سلیمانی @Farsna
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰خودسازى 🌸بیشترین مطلبی که از احمد آقا می‌شنیدیم درباره‌ خودسازی بود. یک‌بار به همراه چند نفر دور هم نشسته بودیم. احمد آقا گفت: بچه‌‌ها، کمی به فکر اعمال خودمان باشیم. بعد گفت: یکی از بین ما خواهد شد. داشته باشیم تا قسمت ما هم بشود. 🌺بعد ادامه داد: حداقل سعی کنید سه روز از پاک باشید. اگر سه روز و را انجام دهید حتماً به شما عنایتی می‌شود. 🌼بچه‌ها از احمد آقا سوال کردند: چه کنیم تا ما هم حسابی به نزدیک شویم. احمد آقا گفت: روز گناه نکنید. مطمئن باشیدکه و شما باز خواهد شد. 💠این سخن به همان حدیث معروف اشاره دارد که می‌فرماید: «هر کس چهل روز اعمالش برای خدا باشد خداوند چشمه‌های را بر زبان او جاری خواهد کرد». 📚منبع: «كتاب عارفانه»؛ زندگى‌نامه و خاطرات عارف : 🌷 ✅اثر گروه فرهنگی
هدایت شده از مقاومــت
✅از صفات برجسته ابراهیم، دوري از نامحرم بود. اگر ميخواست بــا زني نامحرم، حتي از بســتگان، صحبــت كند به هيچ وجه ســرش را بالا نميگرفت. به قول دوستانش: ابراهيم به زن نامحرم آلرژي داشت!
📱 #سلام_بر_ابراهیم ✅نرم افزار #اندروید کتاب سلام بر ابراهیم به سه زبان #انگلیسی ، #فارسی ، #عربی 🔹دارای بخش تصاویر گرافیکی پس زمینه بهمراه بخش #صدای ماندگار 🔴👈«سلام بر ابراهیم» را در بازار اندروید ببین: http://cafebazaar.ir/app/?id=ir.amaryon313.ebrahimhadi&ref=share
🔰 🌸دین خودتان را حفظ کنید، چون اگر امام زمان عجل الله بیاید احتمال دارد روبه‌روی امام باشیم و با امام مخالفت کنیم. ، را تنها نگذارید. 🌷 📝وبلاگ شهید محمد هادی ذوالفقاری http://hadizolfaghari.blog.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 ۲۲ اسفند ماه ، روز بزرگداشت #شهدا گرامی باد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 #همسفر_شهدا ✅به بهانه ۲۲ اسفند ، روز گرامیدشت #شهدا 🌸آیه ۶۹ سوره #نساء را خواند و ترجمه کرد. می‌گفت: طبق این آیه شهدا بهترین رفقای انسان هستند. می‌گفت: این را #قرآن می‌گوید. آیا سندی محکمتر از این هست!؟ 🌺خیلی از کارهایی که انجام می‌داد می‌گفت: فقط به #عشق_شهدا 🌼در شعرهایی که برای #مداحی آماده می‌کرد همواره ذکر و نام شهدا گفته می‌شد و همیشه دعایش این بود که روزی به آنها ملحق شود. 🌷 #همسفر_شهدا_سید_علیرضا_مصطفوی
همسفر شهدا
✅از #فکه به #سامرا تا #حلب 🔰قسمت 6⃣ 🌸برای چند ثانیه به همان وضع ماندم. به سختی خودم را چرخاندم و
✅از به تا 🔰قسمت ۷ 🌸حال معنوی عجیبی داشتم . چشمانم را بستم. صدای پوتین می آمد.کسی نزدیک می شد. اشهدم را خواندم . می دانستم بمیرم بهتر است از اسارت. دستی را روی شانه ام احساس کردم. چشمانم را باز کردم. بود. 🌺تا نگاهش کردم بغضم گرفت . مثل بچه ها زدم زیر گریه. بغلم کرد. گفت:« ابوالفضل جان چی شده؟،داداش اومدم بریم با هم دیگه».آرام می خندید. گفتم:« مومن از پشت سر تیر خوردم چرا میخندی؟» 🌼محمد هادی ، شوخ طبع همیشگی بود. گفت :« نامردا زورشون بهت نمی رسید داداش ، از پشت سر زدنت وگرنه کی میتونه با تو در بیوفته. دو تا حرکت رزمی میزدی رو هوا نشونشون می دادیم دنیا دست کیه». خنده ام گرفت . ریسه رفتم . گفتم:« مسلمون، زخمی شدم، نزن این حرفها رو». محمد هادی گفت:« چشم برادر ، اگه بدونی الان کی قراره بیاد ما رو ببره؟». گفتم:« کی؟». گفت:« ابراهیم با موتور». گفتم:« تو رو خدا راست میگی . ابراهیم داره میآد؟». هادی گفت:« آره». گفتم:« ان شا الله خیره». دوباره خندید. 🍃ادامه دارد ...