فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ترفند
#ایده_خلاقیت
با این #روش میتونید
انواع گلایی که آقایی براتون میاره😍
رو با حفظ #رنگ و
#شکل #خشک کنید
#آویزون کردن هم نمیخواد!
سیاه و زرد هم نمیشه😊
#سیلیکا ژل مجدد قابل استفادس👍
❣ @hamsar_ane❣
از در خونه اومد تو...
-گفتم چقدر شد؟؟
-گفت چهارونیم میلیون،تواین #وضعیت
شونه هامو انداختم بالا☺️و گفتم
-مهم نیست،فدای سرمون
درحالیکه از #تعجب #هااااج و واح مونده بود گقت
-مهم نیست؟فدای سرمون؟
-گفتم آره.... #خداروشکر #سالمیم...
خداروشکر #شغل داریم...خداروشکر هموز #ماشینی داریم که #خراب بشه...
اصلا خداروشکر که تعمیر کار مطمعن میشناختی...😊بازم بگم؟
خندید و گفت
راست میگی😁 فدای #سرمون
حتما صلاحی توش بوده مه این پول که باهاش میخواستیم بریم سفر
خرج ماشین بشه و نشه بریم #سفر...، #خداروشکر!
😳😳😳
☺️☺️☺️
بعلللللله😜
این #تمرین خیلی سختیه
سالها طول کشید تا یاد
بگیرم از دل اتفاقات #بد ،
#نکاتی رو پیداکنم که بابتش بشه #شکرگزاری کرد....
‼️‼️‼️‼️ #جست وجو برای چیزهایی که خوشحالت کنه...
درست درزمانی که #اوضاع #زندگیت #داغون شده، #کلید #گشایش های بزرگه‼️‼️‼️‼️
هنگام تنگدستی درعیش کوش و مستی
کاین کیمیای هستی قارون کند گدا را....
تمرین اول رو مثله هرروز انجام بدید🔰
💠و بعد یک مسعله مهم
ومنفی کع دوست داری دگرگون بشه
رو در نظربگیر
درباره همین موقعیت منفی
⚜ده چیز که بابتش واقعا سپاسگزاری لیست کن و آخر لیستت بنویس🔰
بایت این راه حل کامل #سپاسگزارم، #سپاسگزارم ، #سپاسگزارم
💠فقط همین یه فردارو سعی کن هیچ حرف منفی
گله و شکایتی به زبونت نیاد...
⚜هروقت که فکر و حرف منفی به ذهنت اومد
سریع متوقف شو
و یک مورد خوب درموردش پیداکن و بگو👏
💠اما بخاطر.................خیلی سپاسگزارم
⚜قبل خواب #سنگ_شکرگزاریتو دستت بگیر و بابت بهترین اتفاق روزت #سپاسگزاری کن
نبینم انرژی هاتون کم بشه ها😉
مدااااااام به ارزوهاتون فکرکنید👍
جاموندی⁉️عب نداره
دوست جدید من هستی و تازه اومدی⁉️
اشکال نداره از امشب دوباره دستتاتونو بدید به من🙏
😱دوستاتون،عزیزانتون جانمونن....
این تمرین
کلید آرامش تو این وضعیت اقتصادی
و فرهنگی کشورمونه...👍
🏮خیلیا میگید چطوری تواین
وضعیت به یه لیوان چای...به یه گلدون...دلخوشی؟؟
🌀راهش همین تمرینه
سخته😃
ولی مییییییییشه😉
❣ @hamsar_ane❣
#آیینه_نوسی
#ایده_متن
دلبری
شده ام بیتِ تهِ مثنویِ مولانا
که فقط عشق
فقط عشق از آن می بارد...
💑👉 ❣ @hamsar_ane❣👈
#خانواده_بانشاط👨👩👧👦
🌹خانم #پرتواعلم💞
#هجدهمین_جلسه_همسرداری
چند وقته از ظاهر همسرتان تعریف و تمجید نکردید؟
اندامش
قدرتش
تلاشش
پوشش او
....
کافیه یک جمله فقط یک جمله تحسین برانگیز که به او قدرت دهد را به زبان آورید
فقط شما باید این قدرت را به همسرتان هدیه کنید
رسول الله صلی الله علیه و آله میفرمایند:
نابینا کسی نیست که قوای دیداری ندارد ،بلکه کسی است که چشم دیدن خوبی ها را ندارد
❣ @hamsar_ane❣
🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹
#بدون_تو_هرگز
#قسمت9
نويسنده: سيد طاها ايمانی
🌹قسمت نهم: غذای مشترک
🍃اولین روز زندگی مشترک، بلند شدم غذا درست کنم ... من همیشه از ازدواج کردن می ترسیدم و فراری بودم ... برای همین هر وقت اسم آموزش آشپزی وسط میومد از زیرش در می رفتم ... بالاخره یکی از معیارهای سنج دخترها در اون زمان، یاد داشتن آشپزی و هنر بود ... هر چند، روزهای آخر، چند نوع غذا از مادرم یاد گرفته بودم ... از هر انگشتم، انگیزه و اعتماد به نفس می ریخت ...
🍃غذا تفریبا آماده شده بود که علی از مسجد برگشت ... بوی غذا کل خونه رو برداشته بود ... از در که اومد تو، یه نفس عمیق کشید ...
- به به، دستت درد نکنه ... عجب بویی راه انداختی ...
🍃با شنیدن این جمله، ژست هنرمندانه ای به خودم گرفتم ... انگار فتح الفتوح کرده بودم ... رفتم سر خورشت ... درش رو برداشتم ... آبش خوب جوشیده بود و جا افتاده بود ... قاشق رو کردم توش بچشم که ...
🍃نفسم بند اومد ... نه به اون ژست گرفتن هام ... نه به این مزه ... اولش نمکش اندازه بود اما حالا که جوشیده بود و جا افتاده بود ...
🍃گریه ام گرفت ... خاک بر سرت هانیه ... مامان صد دفعه گفت بیا غذا پختن یاد بگیر ... و بعد ترس شدیدی به دلم افتاد ... خدایا! حالا جواب علی رو چی بدم؟ ... پدرم هر دفعه طعم غذا حتی یه کم ایراد داشت ...
🍃- کمک می خوای هانیه خانم؟ ...
با شنیدن صداش رشته افکارم پاره شد و بدجور ترسیدم ... قاشق توی یه دست ... در قابلمه توی دست دیگه ... همون طور غرق فکر و خیال خشکم زده بود ...
با بغض گفتم ... نه علی آقا ... برو بشین الان سفره رو می اندازم ...
🍃یه کم چپ چپ و با تعجب بهم نگاه کرد ... منم با چشم های لرزان منتظر بودم از آشپزخونه بره بیرون ...
- کاری داری علی جان؟ ... چیزی می خوای برات بیارم؟ ... با خودم گفتم نرم و مهربون برخورد کن ... شاید بهت سخت کمتر سخت گرفت ...
- حالت خوبه؟ ...
- آره، چطور مگه؟ ...
- شبیه آدمی هستی که می خواد گریه کنه ...
به زحمت خودم رو کنترل می کردم و با همون اعتماد به نفس فوق معرکه گفتم ... نه اصلا ... من و گریه؟ ...
🍃تازه متوجه حالت من شد ... هنوز فاشق و در قابلمه توی دستم بود ... اومد سمت گاز و یه نگاه به خورشت کرد ... چیزی شده؟ ...
🍃به زحمت بغضم رو قورت دادم ... قاشق رو از دستم گرفت ... خورشت رو که چشید، رنگ صورتم پرید ... با خودم گفتم: مردی هانیه ... کارت تمومه ...
🎯 ادامه دارد...
❣ @hamsar_ane❣
#کپی بدون لینک جایزنیست⛔️