eitaa logo
همسران موفقِ فاطمی❤💍
11.5هزار دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
2.7هزار ویدیو
62 فایل
💕هدف ما #نجات جامعه از #فقردانش_جنسی رواج #همسرداری_فاطمی و #پیوندبهتربین همسران است💕 ⛔کپی‌مطالب فقط باذکرمنبع ولینک جایزاست❤ 🙏آیدی #فـقـط جهت ارسال‌ایده‌هاوتجارب @Banoo9669 🎀 #تبلیغ‌کانال‌شما👇 https://eitaa.com/joinchat/254672920C9b16851ec4
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در این صبح زیبای زمستانی اميد و تندرستی مهمون وجودتون سفره تون رنگين وگسترده صبحانه تون سرشار از عشق روزيتون افزون ودلتون قرص به حضور خداوند در لحظه لحظه زندگی
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت : 2⃣9⃣1⃣ شانزدهم صمد پیاده می شد. می رفت توی سنگرها با رزمنده ها حرف می زد و برمی گشت. صدای انفجار از دور و نزدیک به گوش می رسید. یک بار ایستادیم. صمد ما را پشت دوربینی برد و تپه ها و خاکریزهایی را نشانمان داد و گفت: «آنجا خط دشمن است. آن تانک ها را می بینید، تانک ها و سنگرهای عراقی هاست.» نزدیک ظهر بود که به جاده فرعی دیگری پیچیدیم و صمد پشت خاکریزی ماشین را پارک کرد و همه پیاده شدیم. خودش اجاقی درست کرد. کتری را از توی ماشین آورد. از دبه کوچکی که پشت ماشین بود، آب توی کتری ریخت. اجاق را روشن کرد و چند تا قوطی کنسرو ماهی انداخت توی کتری. من و بچه ها هم دور اجاق نشستیم. صمد مهدی را برداشت و با هم رفتند توی سنگرهایی که آن اطراف بود. رزمنده های کم سن و سال تر با دیدن من و بچه ها انگار که به یاد خانواده و مادر و خواهر و برادرشان افتاده باشند، با صمیمیت و مهربانی بیشتری با ما حرف می زدند و سمیه را بغل می گرفتند و مهدی را می بوسیدند. از اوضاع و احوال پشت جبهه می پرسیدند. موقع ناهار پتویی انداختیم و سفره کوچکمان را باز کردیم و دور هم نشستیم. صمد کنسروها را باز کرد و توی بشقاب ها ریخت و سهم هر کس را جلویش گذاشت. بچه ها که گرسنه بودند ، با ولع نان و تن ماهی می خوردند. بعد از ناهار صمد ما را برد سنگرهای عراقی را که به دست ایرانی ها افتاده بود، نشانمان بدهد. ادامه دارد...✒️ ✫⇠ ✫⇠قسمت : 3⃣9⃣1⃣ طوری مواضع و خطوط و سنگرها را به بچه ها معرفی می کرد و درباره عملیات ها حرف می زد که انگار آن ها آدم بزرگ اند یا مسئولی، چیزی هستند که برای بازدید به جبهه آمده اند. موقع غروب، که منطقه در تاریکی مطلقی فرو می رفت، حس بدی داشتم. گفتم: «صمد! بیا برگردیم.» گفت: «می ترسی؟!» گفتم: «نه. اما خیلی ناراحتم. یک دفعه دلم برای حاج آقایم تنگ شد.» پسربچه ای چهارده پانزده ساله توی تاریکی ایستاده بود و به من نگاه می کرد. دلم برایش سوخت. گفتم: «مادر بیچاره اش حتماً الان ناراحت و نگرانش است. این طفلی ها توی این تاریکی چه کار می کنند؟!» محکم جوابم را داد: «می جنگند.» بعد دوربینش را از توی ماشین آورد و گفت: «بگذار یک عکس در این حالت از تو بگیرم.» حوصله نداشتم. گفتم: «ول کن حالا.» توجهی نکرد و چند تا عکس از من و بچه ها گرفت و گفت: «چرا این قدر ناراحتی؟!» گفتم: «دلم برای این بچه ها، این جوان ها، این رزمنده ها می سوزد.» ادامه دارد...✒️ ✫⇠ ✫⇠قسمت :4⃣9⃣1⃣ گفت: «جنگ سخت است دیگر. ما وظیفه مان این است، دفاع. شما زن ها هم وظیفه دیگری دارید. تربیت درست و حسابی این جوان ها. اگر شما زن های خوب نبودید که این بچه های شجاع به این خوبی تربیت نمی شدند.» گفتم: «از جنگ بدم می آید. دلم می خواهد همه در صلح و صفا زندگی کنند.» گفت: «خدا کند امام زمان(عج) زودتر ظهور کند تا همه به این آرزو برسیم.» با تاریک شدن هوا، صدای انفجار خمپاره ها و توپ ها بیشتر شد. سوار شدیم تا حرکت کنیم. صمد برگشت و به سنگرها نگاه کرد و گفت: «این ها بچه های من هستند. همه فکرم پیش این هاست. غصه من این هاست. دلم می خواهد هر کاری از دستم برمی آید، برایشان انجام بدهم.» تمام طول راه که در تاریکی محض و با چراغ خاموش حرکت می کردیم، به فکر آن رزمنده بودم و با خودم می گفتم: «حالا آن طفلی توی این تاریکی و سرما چطور نگهبانی می دهد و چطور شب را به صبح می رساند.» فردای آن روز همین که صمد برای نماز بیدار شد، من هم بیدار شدم. همیشه عادت داشتم کمی توی رختخواب غلت بزنم تا خواب کاملاً از سرم بپرد. بیشتر اوقات آن قدر توی رختخواب می ماندم تا صمد نمازش را می خواند و می رفت؛ اما آن روز زود بلند شدم، ادامه دارد...✒️
✍در برابر لجبازی ‌های همسرتان شما لجبازی نکنید، چرا که اگر در این دور بیفتید روزبه‌ روز روابط‌ تان بدتر و بدتر می ‌شود و بازگشت به عقب غیرممکن خواهد شد. وقتی همسرتان عصبانی است جواب او را ندهید و با او بحث نکنید. بلکه در آن لحظه او را به آرامش دعوت کنید و همیشه خواسته ‌هایتان را در آرامش به او بگویید. وقتی خودتان نیز عصبانی هستید از جر و بحث بپرهیزید. ‌❣ @hamsar_ane❣ 💜 🌸💜 💜🌸💜
سلام خانم بلا 😍😍😍 این متن کنار صبحانش گذاشتم براش صبح که رفت سرکار دید همسرجان هم چسبوند جلوی ماشین برام عکس فرستاد😍 کلی ذوق مرگ شدم😂 ❣ @hamsar_ane❣ 💜 🌸💜 💜🌸💜
➖💖 اینطوری جواب بدین: 👈وقتی میپرسه:چطوری؟ بگین:عالیم چون خانوم تواااام بایدم خوب باشم💏💏💏💏💏💏💏 ❣ @hamsar_ane❣ 💜 🌸💜 💜🌸💜
✨﷽✨ ‍ ✍️منظور از این حدیث كه پیامبر اكرم صل الله علیه و آله می‌فرمایند: «انسان با ازدواج نصف دینش كامل می‌شود»،چیست؟ غریزه جنسی نیرومندترین و سركش‏ترین غرایز انسان است كه به تنهایی با دیگر غرایز برابری می‏كند، انحراف آن، نیمی از دین و ایمان را به خطر خواهد انداخت. رسول گرامی اسلام در حدیثی فرمودند: مي‏ترسم سه چيز بعد از من امت مرا گمراه كند، و آنها عبارتند از گمراهی بعد از شناخت و فتنه‏‌های گمراه‏ كننده و شهوت شكم و فرج. یكی از چیزهایی كه پیامبر اكرم آن را موجب گمراهی امت معرفی كردند شهوت فرج همان غریزه جنسی است. خدا به منظور صیانت ذات و تأمین شئون مختلف زندگی بشر و حفظ حیات فردی و نوعی انسان، غرایز و تمایلاتی را در نهاد آدمیان به ودیعه گذاشت. وجود هر یک از آن غرایز و خواهش‏‌ها در جای خود ضروری می‏‌باشد. اگر غرایز به ویژه غریزه جنسی به خوبی تعدیل گردند و از سركشی جلوگیری شود، اگر احساسات هر یک با اندازه‏‌گیری صحیح و در جای مناسب خود اعمال شود، موجب خوش بختی و كمال بشر و مایه سعادت فرد و اجتماع خواهد بود. اما اگر غرایز واحساسات مهار نشود. اگر آزادانه و بدون قید و شرط اعمال گردد، اگر در مسیر سركشی و هیجان‏‌های نابه جا قرار گیرد، آدمی را به جنایات عظیمی وا می‏دارد و انسان را از هر حیوانی پست‏‌تر خواهد ساخت. اگر جلوی آتش شهوت جنسی گرفته نشود، نسل‏‌ها و خانواده‏‌ها و ارزش‏‌های انسانی از بین می‏رود. جامعه ناامن می‏شود. ناموس انسان در خطر قرار می‏گیرد. در نتیجه دین انسان از بین می‏رود. بر همین اساس حضرت رسول خدا صل الله علیه و آله فرمود: «مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدْ أَحْرَزَ نِصْفَ دِينِهِ- فَلْيَتَّقِ اللَّهَ فِي النِّصْفِ الْبَاقِي‏» هر كسی ازدواج كند، نصف دینش را از خطر سقوط حفظ می كند، نصف دیگرش از راه تقوا و پرهیزگاری حفظ نماید. 📚وسائل الشیعه (آل البیت) جلد ۲۰ صفحه ۱۷ موقعی كه احساسات و تمایلات غریزی به هیجان می‏‌آیند، موقعی كه شهوت طغیان می‏كند و وجود بشر را طوفانی می‏كند، دیوانه وار آدمی را به كارهای ناروا وا می‏دارد و سرانجام مفاسد بزرگ و احیاناً غیر قابل جبرانی به بار می‏‌آورد. ازدواج شهوت جنسی را مهار می‏كند. با مهار آن انسان از خطر سقوط و تباهی نجات می‏‌یابد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❣ @hamsar_ane❣ 💜 🌸💜 💜🌸💜
­‍ 💞شاهراه رسیدن به صمیمیت، 💞توانایی برقراری ارتباط موثر 💞 با همسر است. اگر سعی کنید. 💞 به همسرتان و نیازهایش توجه کنید، 💞آن چه می گوید را درست و کامل 💞بشنوید، در برابر انتقادهایش به 💞سرعت موضع دفاعی نگیرید و هنگام 💞بروز مشکلات و سوءتفاهم ها فقط 💞وی را مقصر و مسئول ندانید. 💞بخش بزرگی از راه رسیدن به 💞صمیمیت با همسرتان را پیموده اید. ‌❣ @hamsar_ane❣ 💜 🌸💜 💜🌸💜
اين ايده بستگی داره که خانوم چقدر گری و لوندی بلد باشه.😉 اگه همسرتون از شما درخواست سکس کرد🙈 راحت خودتونو در اختيار نزارين که براش عادی بشه😡 يه زن بايد خودشو برای شوهرش لوس کنه😜 موقع درخواست سکس، یه روسری بيارين و چشم هاشو ببندين. بگین: تا منو نگيری خبری نيست😅 آقايی هم اشتياقش بیشتر میشه.😉 اينطوری هم بازی کردين هم از اون شب حسابی لذت بردين. 😋 اين ايده ايه که خودم امتحان کردم جواب داده حتی اگه هفته ای یه بار سکس داشتيم تبدیل شده به هر شب يا يه شب درميون😍 امتحان کنيد😉 ❣ @hamsar_ane❣ 💜 🌸💜 💜🌸💜
✨﷽✨ "چطور همسرمان را آرام کنیم؟!!!" ✍زنها باید به این موضوع توجه کنند و بدانند در مواقعی که مرد حرفی درباره مطلبی نمی‌زند به این معنی است که هنوز پاسخ آن را پیدا نکرده ولی درباره‌اش مشغول فکر است و منظورش اصلا بی‌اهمیتی و کمی علاقه به زن نیست. ولی آقایان باید بدانند که همین سکوت و حرف نزدنشان به تنهایی برای زن ایجاد ناامنی کرده و زن در تخیلات خود عواقب بدی را پیش‌بینی می‌کند. زنان باید بدانند که هر وقت مردی کم حرف و به لاک خود فرو می‌رود زیر فشار روحی است و مساله‌ای دارد که با در خود فرو رفتن دنبال راه حل است. هرگز در این حالت به درون لاک ذهنی مرد سرک نکشید و سکوت او را بر هم نزنید. زن نباید با آن روشی که خودش آرام می‌شود در صدد آرامش مرد برآید. مرد هم همینطور این اشتباه بزرگی است. 💥مرد سکوت می‌خواهد، پس سکوت را به او هدیه دهید. زن دلجویی، توجه و صحبت کردن می‌خواهد. پس کنارش باشید و توجه را به او هدیه دهید. زن و مرد باید بدانند با روش‌های متفاوتی از یکدیگر دلجویی کرده و از هم حمایت و پشتیبانی کنند. ❣ @hamsar_ane❣ 💜 🌸💜 💜🌸💜
بایه لیوان وآب ویه متن جذاب همسریموکلی ذوق زده کردم حتی یه لیوان آب درکناریه متن خوشگل باعث میشه مردمون کلی خوشحال بشه😍😍❤️❤️❤️ ❣ @hamsar_ane❣ 💜 🌸💜 💜🌸💜
سلام به خانوماى قرررررييييي💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻 ميخوام يكي از تجربه هاي دوران نامزديم رو بگم كه فكر كنم به خيلي ها كمك كنه😍😍 منو اقايي يك هفته بود نامزد كرده بوديم🙈 با اينكه چهار ماه تو جريان آشنايي بوديم اما من بازم خيلي خجالتي بودم 🙊🙊 آقايي به من ميگفت زنم و منم چون واقعا خجالتي بودم و با هيچ پسري قبل از همسرم صحبت نكرده بودم نمي تونستم بهش بگم اقايي يا شوهري😞😞😞 يه روز بين حرفامون اقايي ازم پرسيد چرا بهش نميگم شوهرم و منم براش توضيح دادم با ناراحتي بهم گفت كه من از قصد هي بهت ميگم زنم كه تو هم بگي شوهرم خيلي از دستم ناراحت بود🙍🏻🙍🏻🙍🏻 گفت دلش گرفت از حرفم و من بايد سعي كنم الكي خجالت نكشم چون مردا دوست دارن كه بهشون بگي شوهرم و قربون صدقشون بري🤗🤗 منم براي جبران كارم ازش خواستم يه جوري تنبيهم كنه😌😌😌 ازم خواست پنج صفحه بنويسم "شوهرم"و ظهر كه قراره بريم بيرون تكليفامو براش ببرم😜😜😜 ظهر اومد دنبالم و گفت مشقات كو منم خودمو لوس كردم و بچگونه گفتم ايناهاش،كاغذارو كه گرفت از صندلي عقب يه دسته گل خوشگلللل بهم داد با يه جعبه كه توش يه لباس خواب خيلي قشنگ بود گفت اينم جايزت خانووووومي ديگه نبينم خجالت بكشيا😊 اون روز كلي با حرفاش منو اروم كرد و بهم گفت كه بايد باهاش راحت باشم و از اين به بعد ما ماله هميم💑💑 واقعا خوشحال شدم منم خجالت و گذاشتم كنار و با عشوه گفتم آقايي لطفا از اين به بعد هم منو از اين تنبها بكن با جايزه😂😍😍 اونشب رفتيم خونه ي ما منم لباسي كه برام گرفته بودو پوشيدم و با شيطنت رفتم تو اتاق و يكي از بهترين شباي دوران عقدمون شد🙈🙈🙈 اقايي خيلي خوشحال شد كه به حرفاش گوش دادم و سعي كردم راحت باشم😌 البته از وقتي كانال شما رو ميخونم اينقد شيطون و قري شدم كه همسري ديگه از من كم مياره بهم ميگه تو اين شيطونيارو از كجا بلدي ناقلا😂🙈😍 خانوم قرياا خجالت كشيدن از همسري فقط باعث ميشه بينتون فاصله بيوفته سعي كنيد راحت باشيد😘😘😘😘 مرسي از كانال فوق العادتون❤️❤️❤️❤️ ❣ @hamsar_ane❣ 💜 🌸💜 💜🌸💜