هر بار که پدرم برنج جدیدی می خرید ، مادرم پیمانه را کمتر از همیشه می گرفت .
می گفت طریقه ی طبخِ برنج ها ، با هم فرق دارد ، همه شان یک جور ، دم نمی کشند ، نمی شود طبقِ یک اصل و برنامه ، پیش رفت !
برای همین بود که بارِ اول ، مقدارِ کمتری می پخت تا به قولی برایِ دفعاتِ بعدی پیمانه "دستش بیاید" ، یا اگر خراب می شد ، اسراف نکرده باشد !
آدم ها هم دقیقا همینند .
قبل از اعتماد و بذلِ محبت ، آن ها را خوب بشناسید ،
از تنهاییِ تان ، به هرکس و ناکس پناه نبرید !
نه هر آدمی لایقِ همنشینی است ،
نه می شود با تمامِ آدم ها ، یک جور تا کرد !
بعضی ها جنسشان از همان اولش خراب است و با هیچ اصل و منطقی اندازه ی باورهای شما قد نخواهند کشید ...
حواستان باشد ؛
مبادا محبت و توجهِ خودتان را اسراف کنید !
#نرگس_صرافیان_طوفان
❣ @hamsar_ane❣
💜
🌸💜
💜🌸💜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#انرژی_مثبت🌺👌
فرقی نمی کند آغازِ هفته باشد یا پایانش ...
صبح باشد یا شب ... 🌞🌚
بذرِ امید ؛
نه وقت می شناسد
نه موقعیت ...،
هر وقت بکاری
شبیهِ لوبیایِ سحر آمیز ،
با اولین طلوعِ آفتابِ خواستن
جوانه می زند ...🌱🌹
و تا آسمانِ موفقیت و توانستن ،
اوج می گیرد ...👍👌
هرگز نا امید نباش ... !!!
نا امیدی ، تیشه ی بی رحمی ست
به جانِ ریشه ی شعور و خوشبختی ات ...⭕️
پس تا دیر نشده ،
بذرِ جادوییِ امیدت را بکار
و معجزه هایت را درو کن ... !😍❤️
#نرگس_صرافیان_طوفان
❣ @hamsar_ane❣
💜
🌸💜
💜🌸💜
مثلا برای خودمان کلبهی کوچک و دنجی داشتیم کنج یک جنگل سبز و در آن آرام و بدون دغدغه زندگی میکردیم.
مثلا صدای کلاغها بود و سارها، مثلا بیخبر بودیم از محدودیتها و حصارها.
مثلا کاری به کار هم نداشتیم و سرزنده و مشتاق و خوشبخت زندگی میکردیم. با کسانی که دوست داشتیم هر غروب مینشستیم روی بام یا ایوان و وداع خورشید و رجعت ماه را در نهایت آرامش و شُکوه، تماشا میکردیم. مثلا هوا سرد میشد و کنار شومینه قهوه میخوردیم و کتاب میخواندیم و حرفهای خوب میزدیم. مثلا از رنج و بیماری و اندوه و ظلم، تصوری نداشتیم و ساکن اصیلترین و سبزترین کوچههای بهشت بودیم و بی هیچ تظاهری، حالمان خوب بود.
مثلا باد سرد پاییز میوزید و آغوش مهربانی داشتیم برای پناه گرفتن، یا برگهای خشک و نارنجی میریخت و شور و اشتیاق عجیبی داشتیم برای قدم زدن.
و جهان پر بود از درختهای سبز و چشمههای جوشان و آسمان پر بود از پرندههای آوازخوان و ستارههای درخشان و ابرهای پر باران.
مثلا زیر سقف چوبی و آرام کلبه، با صدای جیرجیرکها میخوابیدیم و با تلنگر نرم آفتاب پشت پنجره بیدار میشدیم.
مثلا برف مینشست پشت شیشهها و دانه میریختیم برای گنجشکها و گرم بودیم میان دیوارها و کِیف میکردیم.
مثلا همه چیز شبیه به یک خیالبافیِ شگفتانگیز بود،
اما حقیقت داشت.
#نرگس_صرافیان_طوفان
❣ @hamsar_ane❣
💜
🌸💜
💜🌸💜
آدمهای کوچک را میشناسید؟
همانها که توان خوشحال کردن خود را به هیچ قیمتی ندارند و میکوشند به هرقیمتی، دیگران را غمگین کنند.
همانها که آنقدر چشم و نگاهشان را به گام و دنیای آدمها دوختهاند که سالهای سال نه گامی برداشتهاند، نه دنیاشان را ساختهاند، همانها که برای کوتاهیهای خود در قبال خود، دنبال مقصر میگردند میان دیگران!
همانها که نظری تنگ دارند و بلندنظر نیستند، که بهجای آرزو، حسرت میکشند و بهجای تلاش، سنگ میاندازند، همانها که دیر یا زود تاوان پس میدهند، تاوان خصلتهای سیاهی که در دل پروراندهاند...
آدمهای کوچک را میشناسید؟ آنها سعی نمیکنند بزرگ شوند، به آب و آتش میزنند دیگران را کوچک کنند...
و خداوند حواسش به همه چیز هست،
و خداوند آدمهای کوچک را دوست ندارد.
#نرگس_صرافیان_طوفان
من که به خودم نمیگیرم، هیچ چیز را. کسی مشکلی اگر دارد و برایش سوءتفاهمی اگر ایجاد شده، چشم توی چشم خودم بدوزد و روبروی خودم بایستد و با خودم حرف بزند، به خودم بگوید، از خودم سوال کند و از خودم توضیح بخواهد.
اگر کنایه میزنند و شعرهای وصلهدار نقل قول میکنند و گوشه میپرانند و معلوم نیست از کجا پُرند و به کجا چنگ میزنند و اشتباهاتشان را کجاها و به گردن چه کسانی میاندازند و در ذهنشان چوب لای چرخِ آرامشِ چند نفر میگذارند، به من ارتباطی ندارد! من حوصلهی تاویل و تفسیر ندارم و فقط روی حرفهایی فکر میکنم که مخاطبش خودم باشم، که مطمئن باشم مخاطبش خودمم.
باورکنید دنیا آنقدر طولانی و فرصتها آنقدر زیاد نیست که آدم همه چیز را به خودش بگیرد و هیچکس آنقدر وقت و حوصله ندارد که به هر موضوع بیاهمیت و پیش پا افتادهای فکر کند.
#نرگس_صرافیان_طوفان
❣ @hamsar_ane❣
💜
🌸💜
💜🌸💜
باید با چند نفر که خالصانه تو را دوست دارند و تو هیچ احساسی بهشان نداری برخورد کنی تا بفهمی؛ میشود کسی تو را از ته دل بخواهد و تو به او هیچ احساسی نداشتهباشی.
باید چند بار با اشخاصی مواجه شوی و با بیمیلیِ تمام، پاسخِ احساسات عمیقی که سمت تو روانه میکنند را بدهی تا بپذیری میشود کسی را که اینهمه تو را دوست دارد، اینهمه دوست نداشت!
باید برایت اتفاق بیفتد و باید در همان جایگاهی که ناممکنش میپنداری قرار بگیری و احساسات و عشق کسی را پس بزنی تا بپذیری اگر کسی به علاقه و توجه خاص تو، بیتفاوت و از سر عادت پاسخ داده، هیچ عشقی را از سر هیچ مصلحتی و در هیچ پستویی پنهان نکرده! اینها توجیه احساسات لجوج و بیمنطق توست که برای ابراز خودش، بهانههای واهی جور میکند.
عشق اگر عشق باشد، این حرفها حالیش نیست!
و عاشق اگر عاشق باشد، بدون ابراز محبت و علاقهاش به تو، نابود میشود!
مگر میشود کسی را اینهمه دوست داشت و اینهمه تنهاش گذاشت؟
#نرگس_صرافیان_طوفان
بر ماست که بهشت کوچکی کنج خانههامان بسازیم، با گیاه و شعر و موسیقی.
بر ماست که آسمان را به زیر سقف اتاقهامان ببریم، بر ماست که لبخند بزنیم، بر ماست که تحت هر شرایطی، سرزنده و امیدوار بمانیم، برماست که بدانیم، بر ماست که بیشتر بدانیم...
که بعد از این، هر خانه، یک سیارهست... سیارههامان را سبز و با شکوه نگاه داریم و از گزند بیماری و اندوه، به دور.
بر ماست که خیالهای خوب کنیم و نور را از روزنهی کوچک نگاههامان به زیر پوست لطیف و بیگناه خانه تزریق کنیم و دل بدهیم به ساقههای سبز و باریک امید.
دل بدهیم به آوای آرام موسیقی و طعم چای و عطر شمعدانی و آغوش سبز و پناهدهندهی عشق.
بر ماست که کنج سیارههامان، بهشت شورانگیز و روشنی بسازیم و بیبهانه و با صدایی بلند، زندگی کنیم...
بر ماست که بخوانیم، بر ماست که بدانیم، بر ماست که امیدوار بمانیم...
#نرگس_صرافیان_طوفان
❤سیاستهای زنانه❤
بر ماست که بهشت کوچکی کنج خانههامان بسازیم، با گیاه و شعر و موسیقی.
بر ماست که آسمان را به زیر سقف اتاقهامان ببریم، بر ماست که لبخند بزنیم، بر ماست که تحت هر شرایطی، سرزنده و امیدوار بمانیم، برماست که بدانیم، بر ماست که بیشتر بدانیم...
که بعد از این، هر خانه، یک سیارهست... سیارههامان را سبز و با شکوه نگاه داریم و از گزند بیماری و اندوه، به دور.
بر ماست که خیالهای خوب کنیم و نور را از روزنهی کوچک نگاههامان به زیر پوست لطیف و بیگناه خانه تزریق کنیم و دل بدهیم به ساقههای سبز و باریک امید.
دل بدهیم به آوای آرام موسیقی و طعم چای و عطر شمعدانی و آغوش سبز و پناهدهندهی عشق.
بر ماست که کنج سیارههامان، بهشت شورانگیز و روشنی بسازیم و بیبهانه و با صدایی بلند، زندگی کنیم...
بر ماست که بخوانیم، بر ماست که بدانیم، بر ماست که امیدوار بمانیم...
#نرگس_صرافیان_طوفان
❤سیاستهای زنانه❤
حتی برای تمام دنیاهم اگر زنی مقتدرباشم
دوست دارم درآغوشِ تو؛
همان دخترکِ بی دست وپایِ نق نقو شوم
که دلش عروسک میخواهد!
میشودبرای دخترک احساسم
پدری کنی؟!
#نرگس_صرافیان_طوفان
❅ঊঈ✿❀✿ঈঊ❅
حدِ وسط نداشتم، هیچگاه! یا شادِ شاد، یا غمگینِ غمگین. یا شادی، داشت پروازم میداد، یا غم، داشت مرا میکشت.
در دوست داشتن هم همین بودم، همیشه.
یا آنقدر دوست داشتم، که حد نداشت، یا آنقدر دوست نداشتم که اهمیتی داشتهباشد. و همین مانع از معاشرت من با آدمها میشد.
من زود از همه چیز خسته میشدم و خیلی زود حوصلهام از رابطهها و رفت و آمدها و بحثهای بینتیجه سر میرفت...
من داشتم هر روز تنهاتر میشدم،
با دستهای خودم.
#نرگس_صرافیان_طوفان
❤سیاستهای زنانه❤
حالا که بهحال خود رها شدهایم، حالا که جز خودمان کسی را نداریم؛ کاش بیشتر مراقب هم باشیم، کاش بیشتر حواسمان به خستگیهای هم باشد
به کم آوردنهای هم، ضعفها و طاقت نداشتنهای هم.
کاش تحمل کنیم اینروزها و این محدودیتهای ناگزیر را. تحمل کنیم؛ بهخاطر هم. بهخاطر دلخوشیها و آرزوهای بر دل ماندهی هم، بغضهای نگریسته و ذوقهای نکردهی هم...
کاش تحمل کنیم و مهربانانه فاصله بگیریم از هم و تمام تلاشمان این باشد که حاملین و ناقلین این درد همهگیر و بیرحم نباشیم.
تحمل کنیم بهخاطر اینکه بمانیم، بهخاطر اینکه کم نشویم، کم نیاوریم و کم مبتلا شویم به این طاعون ناشناخته و مرموز...
که درد دارد تماشای جانهایی که دانه دانه پر میکشند و دستانی که بیش از همیشه ناتوان مانده...
#نرگس_صرافیان_طوفان
❤سیاستهای زنانه❤
من بمیرم برایت که انقدر خوبی؟
من بمیرم برای آن دستهای زمخت مردانه؟ بمیرم برای آن تهریشهای خستهی جانانه؟ بمیرم برای آن چشمها؟ چشمهایی که بهشت از آنها چکه میکند؟
کسی جز من نمیداند که چه لذتی دارد کنار تو نشستن و با تو حرف زدن.
کسی جز من نمیداند که چه لذتی دارد با تو سفر کردن و از آدمها دور شدن.
کسی نمیداند که چه لذتی دارد با تو شعر خواندن و چای نوشیدن...
من بمیرم برای تو که اینهمه دوستت دارم!
تویی که بهترین گزینهی ممکن برای دوست داشتنی...
#نرگس_صرافیان_طوفان
❤سیاستهای زنانه❤
آرامم...
نشستهام گوشهای و به هیچ چیز فکر نمیکنم،
مطلقاً به هیچ چیز
مطلقاً به هیچکس
و این یعنی آرامم
خیلی آرام...
و آرامش و قرار
از شکاف افکار من
چکه میکند.
#نرگس_صرافیان_طوفان
ترفندهای خانومی💋
بر ماست که بهشت کوچکی کنج خانههامان بسازیم، با گیاه و شعر و موسیقی.
بر ماست که آسمان را به زیر سقف اتاقهامان ببریم، بر ماست که لبخند بزنیم، بر ماست که تحت هر شرایطی، سرزنده و امیدوار بمانیم، برماست که بدانیم، بر ماست که بیشتر بدانیم...
که بعد از این، هر خانه، یک سیارهست... سیارههامان را سبز و با شکوه نگاه داریم و از گزند بیماری و اندوه، به دور.
بر ماست که خیالهای خوب کنیم و نور را از روزنهی کوچک نگاههامان به زیر پوست لطیف و بیگناه خانه تزریق کنیم و دل بدهیم به ساقههای سبز و باریک امید.
دل بدهیم به آوای آرام موسیقی و طعم چای و عطر شمعدانی و آغوش سبز و پناهدهندهی عشق.
بر ماست که کنج سیارههامان، بهشت شورانگیز و روشنی بسازیم و بیبهانه و با صدایی بلند، زندگی کنیم...
بر ماست که بخوانیم، بر ماست که بدانیم، بر ماست که امیدوار بمانیم...
#نرگس_صرافیان_طوفان
❤سیاستهای زنانه❤