#آشپزی
#حلوای_لبو
نذر:امام حسین علیه السلام
آرد یک لیوان
شکر یک لیوان
پوره لبو یک و نیم لیوان
روغن نصف لیوان
گلاب نیم لیوان
آب لبو که داخلش پخته و رنگ داره سه چهارم لیوان
عصاره هل دو ق غ، یا پودر هل یه ق چ!
لبو رو خوب پخته و پوره میکنیم و با شکر و آب لبو و گلاب و هل مخلوط کرده و روی حرارت می گذاریم بحدی که شکر آب بشه، بعد کنار می گذاریم.
آرد را در حدی که بوی خامیش گرفته بشه تفت داده، نباید تغییر رنگ بده!
بعد روغن و سپس شربت آماده شده رو اضافه میکنیم و مرتب هم میزنیم تا حلوا جا بیفته!
از این دستور میتوان برا حلوای هویج یا کدو نیز استفاده کرد!
نوش جان
❣ @hamsar_ane❣
❣همسرانه
#یه_همسر_خوب
قسمت سیزدهم: به ظاهر همسرت اهمیت بده✨
درباره لباس و ظاهر همسرت حساس باش و در کنار آرایش خودت به اونم هم توجه کن...
اینجوری برای ورود به جامعه مرتب و تمیز و موجه هست
🎀باور کن یه شونه کوچیک به موهاش بزنی مثل یه پسر کوچولو قند تو دلش آب میشه😁😁
...ادامه دارد...
...با ما همراه باشید...
❣ @hamsar_ane❣
هدایت شده از همسران موفقِ فاطمی❤💍
هدایت شده از همسران موفقِ فاطمی❤💍
#مدیرانه
#دوستانه
⛔️⛔️⛔️حتما بخونید⛔️⛔️⛔️
سلام عزیزای دلم....خوبید؟
صبح زیباتون بخیر
وعزاداری هاتون قبول مهربونا🙏❤️
عزیزانم
دوتا نکته
⚠️♨️⚠️ نکته اول اینکه:
این چندروز سعی کردم
فعالیت کانال کم نشه و مطالب رو مٺل قبل بزارم...
✅الانم سعیم برهمین هست....
ولی خب این ایام هم سرمون
شلوغه و اگه کانال چندساعت کلا خلوت میمونه....
خواهش میکنم لفت ندید😕 و درک کنید.....
همه زندگی همه ی ماها وقف
مدیون ابا عبدالله الحسین هست و مادرش حضرت زهرا سلام الله...
❤️پس خواهشا درک کنید بنده رو
و تواین فاصله های کوتاه که من
❤️نیستم لفت ندید😞
♨️⚠️♨️ اما نکته بعدی :
اینکه
همینطورکه این چندروزه
دیدید سعی میکنم مظالب همسرداری و هنری واشپزی و......
هم بزارم تواین ایام هرروز و پیوسته...
اما چیزی که هست...ما تا #اربعین_حسینی ان شالله
در کانالامون درصد زیادی از مطالبش رو اختصاص میدیم به #ابی_عبدالله و #کربلا و.....
⛔️⛔️⛔️⛔️⛔️البته که
این پیام ها هم به هیچ وجه خالی از لطف نیستن و هم
برای من و شما کلی پیام دارن که با عمل به اونها میتونیم
یاری گرِ امام حسین علیه السلام باشیم....
چه با چالش #هرخانه_یک_حسینیه_شود....
وچه برنام هایی که دراینده داریم
و امروز یکیشو معرفی میکنم....
🌹خلاصه که این ایام برای اربابمون بسیاااار وقت بزاریم👌
و در همراهی با
#مدیرِکانال کوشا و صبور باشیم😁
#التماس_دعا
#عاطی_بانو
❣ @hamsar_ane❣
May 11
#خانواده_بانشاط👨👩👧👦
🌹🎤سرکارخانم #پرتواعلم💞
#شصتمین_جلسه_همسرداری
زنها خيلى راحت كارهايشان برايشان جهاد حساب مى شود. مثلاً:
ليوان آب دادن دست همسر
ظرف شستن
خانه دارى
غذاى گرم
حجاب
روى خوب داشتن به همسر
حفظ زبان از گزيدن ديگران
خانه اى كه تمام کارهای خير در آن انجام شود ملائكه در آن خانه مدام در حال رفت و آمد هستند.
دعا در اين خانه ها مستجاب است.
رزق اين خانه ها زياد است.
ارامش و مودت زياد است.
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
هر موقع ديديد اين كلمات را زياد مى گوييد بدانيد كه نفس بر شما غلبه مى كند:
١- حالش رو ندارم
٢- ولش كن
٣- زورم مياد
كسى كه اينطور زندگى كند، موقع مرگ ديگر اصلاً احساس خسران نمى كند. مى گويد من لحظه لحظه ام را استفاده كرده ام.
سه كار براى عدم گناه:
١- دوست بد نداشته باشيد.
٢- در مجلس گناه نرويد.
٣- فكرگناه را نكنيد.
بعد از يك مدت فكربد و القائات منفى و شيطانى خورد خورد باعث عمل مثبت،منفى مى شود.
چون در لحظه مراقب فكرتان نيستيد.
حضرت موسى عليه السلام: فكر گناه مثل دود خانه است. خانه را نمى سوزاند، ولى تاريكش مى كند.
❣ @hamsar_ane❣
🌹💕🌹💕🌹💕🌹💕🌹
#بدون_تو_هرگز
#قسمت56
نويسنده: سيد طاها ايمانی
🌹قسمت پنجاه و ششم: دزدهای انگلیسی
🍃وضو گرفتم و ایستادم به نماز ... با یه وجود خسته و شکسته ... اصلا نمی فهمیدم چرا پدرم این همه راه، من رو فرستاد اینجا ...
🍃خیلی چیزها یاد گرفته بودم ... اما اگر مجبور می شدم توی ایران، همه چیز رو از اول شروع کنم ... مثل این بود که تمام این مدت رو ریخته باشم دور ...
🍃توی حال و هوای خودم بودم که پرستار صدام کرد ...
- دکتر حسینی ... لطفا تشریف ببرید اتاق رئیس تیم جراحی عمومی ...
🍃در زدم و وارد شدم ... با دیدن من، لبخند معناداری زد ... از پشت میز بلند شد و نشست روی مبل جلویی ...
- شما با وجود سن تون ... واقعا شخصیت خاصی دارید ...
- مطمئنا توی جلسه در مورد شخصیت من صحبت نمی کردید ...
🍃خنده اش گرفت ...
- دانشگاه همچنان هزینه تحصیل شما رو پرداخت می کنه... اما کمک هزینه های زندگی تون کم میشه ... و خوب بالطبع، باید اون خونه رو هم به دانشگاه تحویل بدید ...
🍃ناخودآگاه خنده ام گرفت ...
- اول با نشون دادن در باغ سبز، من رو تا اینجا آوردید ... تحویلم گرفتید ... اما حالا که خاضر نیستم به درخواست زور و اشتباه تون جواب مثبت بدم ... هم نمی خواید من رو از دست بدید ... و هم با سخت کردن شرایط، من رو تحت فشار قرار می دید ... تا راضی به انجام خواسته تون بشم ...
🍃چند لحظه مکث کردم ...
- لطف کنید از طرف من به ریاست دانشگاه بگید ... برعکس اینکه توی دنیا، انگلیسی ها به زیرک بودن شهرت دارن ... اصلا دزدهای زرنگی نیستن ...
🍃و از جا بلند شدم
🎯 ادامه دارد...
❣ @hamsar_ane❣
🌹💕🌹💕🌹💕🌹💕🌹💕
#بدون_تو_هرگز
#قسمت57
نويسنده: سيد طاها ايمانی
🌹قسمت پنجاه و هفتم: تقصیر پدرم بود
🍃این رو گفتم و از جا بلند شدم ... با صدای بلند خندید ...
- دزد؟ ... از نظر شما رئیس دانشگاه دزده؟ ...
- کسی که با فریفتن یه نفر، اون رو از ملتش جدا می کنه ... چه اسمی میشه روش گذاشت؟ ... هر چند توی نگهداشتن چندان مهارت ندارن ... بهشون بگید، هیچ کدوم از این شروط رو قبول نمی کنم ...
🍃از جاش بلند شد ...
- تا الان با شخصی به استقامت شما برخورد نداشتن ... هر چند ... فکر نمی کنم کسی، شما رو برای اومدن به اینجا محبور کرده باشه ...
🍃نفس عمیقی کشیدم ...
- چرا، من به اجبار اومدم ... به اجبار پدرم ...
🍃و از اتاق خارج شدم ...
🍃برگشتم خونه ... خسته تر از همیشه ... دل تنگ مادر و خانواده ... دل شکسته از شرایط و فشارها ...
🍃از ترس اینکه مادرم بفهمه این مدت چقدر بهم سخت گذشته ... هر بار با یه بهانه ای تماس ها رو رد می کردم ... سعی می کردم بهانه هام دروغ نباشه ... اما بعد باز هم عذاب وجدان می گرفتم ... به خاطر بهانه آوردن ها از خدا حجالت می کشیدم ... از طرفی هم، نمی خواستم مادرم نگران بشه ...
🍃حس غذا درست کردن یا خوردنش رو هم نداشتم ... رفتم بالا توی اتاق ... و روی تخت ولا شدم ...
- بابا ... می دونی که من از تلاش کردن و مسیر سخت نمی ترسم ... اما ... من، یه نفره و تنها ... بی یار و یاور ... وسط این همه مکر و حیله و فشار ... می ترسم از پس این همه آزمون سخت برنیام ... کمکم کن تا آخرین لحظه زندگیم ... توی مسیر حق باشم ... بین حق و باطل دو دل و سرگردان نشم ...
🍃همون طور که دراز کشیده بودم ... با پدرم حرف می زدم ... و بی اختیار، قطرات اشک از چشمم سرازیر می شد ...
🎯 ادامه دارد...
❣ @hamsar_ane❣