#همسرداری
#جلسه3_قسمت13
جلسات همسرداری سرکار خانم پرتو_اعلم در مهرآباد جنوبی
👇👇👇👇👇👇
🔔 #رسیدگی_به_موها 👱♀
💐 امام باقر( علیه السلام ) می فرمایند؛ نصف زیبایی زن، موی زن است.
👩 شما فقط موقع مهمانی و عروسی موهاتونو سشوار می کشید، همیشه گوجه ای، فر، موها بالاست.🍅😁
👈خانومایی که موهاشونو مش کردند، رنگ کردند، دمیج یا خیلی وز هست پایین مو را سس مایونز استفاده کنید و یک شب تا صبح تو کلاه رنگ بمونه مو کاملا ابریشمی می شه.
😱 ببینید سس مایونز اینقدر کالری و چربی داره به عنوان ماسک مو استفاده می شه. بعد ما اینو می خوریم. سس مایونز یکی از خوراکیهای غیر طیب هست.🚫
✅ موهاتونو قبل از هر نماز شونه می کنی
مستحبه
👱♀👩👧 موهاتونو بعضی موقعها ببافید، دم موشی کنید، خرگوشی کنید، بالا ببرید، این وری کنید، اون وری کنید، فر کنید، خیلی تنوع می ده توی ظاهر شما
اونایی که باردار هستند از رنگ موی اینبِریا استفاده کنند.
کاملا بدون آمونیاکه و دور از جون برای افراد سرطانی استفاده می شه، چون اینقدر بدون آمونیاکه
اصلا هیچ ضرری نداره. ✔️
👈کسانی که می ترسند رنگ موشون نه ماه زمین بمونه، اقدام به بارداری نمی کنند، اینم رنگ مو
♀حالا موهات اگر مشکیه دلت نمی یاد از دست بدی، رنگ کنی، دکلره کنی، از بین بره، رنگ موی مو کالر. مثل مایع دستشویی هست ظرف
تیوپیه، ۲۶ هزار تومنه، خودت راحت با دستکش یه بار مصرف، پایین موهاتو ماساژ می دی، یه نیم ساعتی ده دقیقه ای تو حموم می شینی، شستو می دی، مثل آمبره می شه، بالاش مشکیه، پایینش مثلا رنگ داره. که از لوازم آرایشی ها یا داروخانه ها تهیه می کنید.
💐 حضرت علی( علیه السلام ) فرمودند:
زن حق نداره دوتا مسئله رو برای دیگران تعریف کنه، مسایل
زناشویی
مالی
👌حتما خلوت_دو_نفره برای خودتون داشته باشید. بچه نیم ساعت چهل دقیقه منزل یکی از مادرهاتون تشریف داشته باشه، شما یک چهل دقیقه ای به خودتون بپردازید.💏
#جلسات_همسرداری
#جلسه4_قسمت1
جلسات همسرداری سرکار خانم پرتو_اعلم در مهرآباد جنوبی
👇👇👇👇👇👇
2⃣ دومین زوجیت، زوجیت_سکونت
👈در زوجیت سکونت، اخلاقیات اولین حرف رو می زنه، وقتی که شما برای #اخلاق بخواین کار کنید و یه الگوی جامع و کامل داشته باشین،
رمزش🔑رو من به شما یاد میدم همون کار را انجام بدین، در بحث زوجیت سکونت هم به هرجایی که بخواین برسید می رسید👇
💐در سوره فجر آمده؛ ای انسان تو با اینکه خودتو با کارهایی که انجام دادی خودت را به اسفل السافلین هدایت کردی به پست ترین پست ترین جاها دنیا، اما لیاقت داری دوباره برگردی به ملکوت، با اجرای دو کار؛
1⃣ اکرام_یتیم
2⃣ اطعام_مسکین
🔴یتیم یعنی چی❓❓❓ وقتی من به شما می گم فلانی یتیمه شما به این فکر می افتی که فلانی پدر نداره. درسته❓❓
✅ یتیم اولین معنیش اینه که کسی ولی نداره.
👈یتیم انواع و اقسام معنی داره مثلا؛
❌ما الان نسبت به امام زمان عج یتیمم
❌فردی که مجرده نسبت به همسر یتیمه
❌ خانومی که داد می زنه در همسایگی شما، نسبت به آرامش یتیمه
❌فردی که الان اومده اینجا، بعد از سیزده سال با گریه، می گه کاش من اینا رو زودتر می فهمیدم، نسبت به آگاهی و اطلاعات حول موضوع خانواده، یتیمه
🔑🔑🔑 پس قرآن می گه یتیمها رو اکرام کنید،
⬅️ نه فقط یتیم هایی که پدر ندارند،
❌الان یکیو می بینیم تو خیابان تفرش همینجور داره راه می ره، این یتیم به چیه؟ آدرس✅
👌یعنی از امروز بگردید دیگران رو توی اون چیزی که نسبت بهش فقر دارند نسبت بهش اطلاعات ندارند اکرام کنید.
🌺 به این می گن اکرام یتیم.🌺
✌️در این مسیر؛
1⃣ نه_توقع_تشکر داشته باشید
2⃣ نه_توقع_جبران
✅ باید بدون توقع جبران و تشکر کار انجام بدین.
یعنی سیم توقع را از پشت سرتون در بیارید.
👈خدا می گه اگر یک نفری راه بیفته توی این مسیر اکرام یتیم کنه، یعنی من الان بلند شم بیام این کلاس چندین نفره، چه یک نفر خوب بشه چه ده نفر خوب بشه، چه دور از جون همه طلاق بگیرند چه یه نفر طلاق بگیره، می گن به تو ربطی نداره.
💡💡به این کسی که راه افتاده داره به دیگران آدرس می ده، داره به همسایه ش اطلاعات می ده داره به فلانی کمک می ده و سختی هاشو به جون می خره اجر شب قدر🌙 می دهند. ✅
⭐️یعنی کسی که راه بیفته توی این مسیر برای اکرام یتیم، چه طرف مقابلش به مقصد برسه، چه نرسه به شما ربطی نداره، به شما اجر شب قدر 🌙می دهند
🌈البته اگر واسه رضای خدا باشه و بس
محاله افسردگی بگیرید
محاله کم بیارید
محاله خسته شید
محاله بی اجر بمونی هم دنیات آباده هم آخرتت
☕️•🍵 | اگه شما #چای دوست داشتهباشی و من #قهوه، ما باهم "فرق" داریم.
☕️ | اما اگه شما اصرار کنی که باید چای رو بیشتر از قهوه دوست داشت، ما با هم "اختلاف" داریم.
❣ @hamsar_ane❣
💜
🌸💜
💜🌸💜
🔴 #چوبکبریتهای_زندگی
💠 بسیاری از اشیاء #کوچک در شرایط عادی، ضایعات به حساب میآیند و حتّی در سطل زباله انداخته میشوند. مثل یک میخ کوچک، #سوزن سرم، یک چوب کبریت، پیچ و مهره ریز و دهها چیز بیارزش دیگر که کسی تلاش جدّی برای نگهداری آنها نمیکند. امّا گاه در شرایط سخت و #حسّاس همین اشیاء بیارزش نقش حیاتی ایفا میکنند. سوزن سرم جان یک بیمار و چوب کبریتی جان انسانی را از #سرما نجات میدهد.
💠 در زندگی مشترک، گاه یک رفتار یا جمله کوچک و به ظاهر ناچیز، آبی بر روی #آتش دعوا و تشنّج است و از فتنهای بزرگ جلوگیری میکند. هر رفتار و جملهی سادهای که بتواند همسر را از لجبازی، #عصبانیّت و جدل دور کند گوهری ارزشمند است.
💠 برای نمونه برخی رفتارها و جملات ساده و #کوچک را که در حال عصبانیّت همسر کارگشاست ذکر میکنیم:
🔅بوسیدن پیشانی همسر
🔅 مالش مهربانانهی شانههای همسر
🔅سکوتِ متواضعانه به هنگام عصبانیت شدید وی
🔅آوردن آب قند برای او
🔅لبخند زدن با ژست پذیرش نظر او
🔅 جملات کوتاه مثل "خودتو اذیت نکن"، "حق با توست"، "ارزششو نداره خودتو ناراحت نکن"، "درکت میکنم"،"منو #ببخش اگر ناراحتت کردم"،"طاقت دیدن ناراحتیتو ندارم"،"بیا فراموشش کنیم"،"چشم هر چی تو بگی عزیزم"،"تو جون بخواه عزیزم"،"روی حرفات فکر میکنم"،"از دستم #راضی باش" و صدها رفتار کوچک و جملهی کوتاه و ساده که در بزنگاهها شما را از خطر سردی روابط و کم شدن علاقه و #محبّت بینتان نجات میدهد.
❣ @hamsar_ane❣
💜
🌸💜
💜🌸💜
پائیز یـعنی🍂🍁
نم باران🌧
چای داغ☕️
بوی هیزم سـوخته
گـاهی
از همه دنیـا
فقط یه فنجون چای میخوای و یه دلِ خوش❤️
#رز
❣ @hamsar_ane❣
💜
🌸💜
💜🌸💜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍹تابستان یا پاییز چه تفاوتی دارد!
🍋وقتی عطر وجود دوستانم
🍹بهاری میکند حال وهوای مرا
🍹دوستان عصر زیباتون بخیر
🍃🌸
❣ @hamsar_ane❣
💜
🌸💜
💜🌸💜
شاید کندن علف های هرز به نظر کاری بی رحمانه باشد،
اما فرصت زندگی را به گل سرخ می دهد...
دور وبرتون رو پاک کنید از علفهای هرز برای رشد گل سرخ زندگیتون👌😉
🍃🌸
❣ @hamsar_ane❣
💜
🌸💜
💜🌸💜
شنیدی میگن ان شالله خونه دلت بزرگ باشه؟!
بعضی ها خونه زندگیشون بزرگه
بعضیا ماشینشون ،
بعضیا اطاقشون ،
بعضیا دماغشون ،
بعضیا لباسشون ،
بعضیا ویلاشون ،
بعضیا فامیلشون.
اما دل بزرگ کم پیدا میشه ..
خیلی ها حسرت میخورن به نداری وخونه کوچیک و نداشته هاشون
اما تا حالا یکبارم نشده ببینن خونه دلشون چقدر میارزه ، تا حالا نگاه نکردن ببینن کی رو میشه تو خونه دلشون جا بدن....
خونه دلتون رو بسپارید به صاحب خونه اش
❣ @hamsar_ane❣
💜
🌸💜
💜🌸💜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 تاثیر پدران بر حجاب دختران
🔰 یک دبیرستان دخترانه گوش به حرفم میدهند اما از دوتا دخترهای خودم عاجزم😳
🔴 #استاد_پناهیان
❣ @hamsar_ane❣
💜
🌸💜
💜🌸💜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 جذاب کردن خود برای غیرشوهر
🔴 #استاد_عباسی
❣ @hamsar_ane❣
💜
🌸💜
💜🌸💜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بیشتر بودن نیاز زن به محبت
🔴 #استاد_پناهیان
❣ @hamsar_ane❣
💜
🌸💜
💜🌸💜
میدونستین این همه مدل گوجه داریم؟
پاییز وخوشگلیاش 😍
❣ @hamsar_ane❣
💜
🌸💜
💜🌸💜
#السلام_ایها_غریب
#سلام_امام_زمانم ❤️
عشق یعنی صاحب ایمان شدن
عشق یعنی بی خبرمهمان شدن
عشق یعنی قم عشق یعنی جمکران
عشق یعنی مهدی صاحب زمان 🌹
الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج
#جلسات_همسرداری
#جلسه4_قسمت2
جلسات همسرداری سرکار خانم پرتو_اعلم در مهرآباد جنوبی
👇👇👇👇👇👇
🚫 توی این مسیر، حالا که دارید #توقع_تشکر و #توقع_جبران را صفر می کنید خواهشا خواهشا نه دلتون بگیره نه شک کنید. ❌
❌مثلا نگید خانوم پررو نمی شن؟
👹 جمله پررو می شن یا عادت می شه یا مثلا براشون نهادینه می شه و توقع توشون ایجاد می شه
⬅️ سبک تفکر #یهود است
👹یهود با سیستم مقابله به مثل
کاملا موافقه👹
❌ الان برخی مشاورها و همکاران خودم مشاوره هایی که می دهند سبک تفکر یهوده.😱
❓ چه جوری❓
❌دختره می گه من رفتم پیش فلان همکارت گفتم شوهرم زنا کرده، همکارت برگشته گفته تو هم زنا کن بِچِشه😱😱
ببین سبک تفکر یهود مقابله به مثل رو تزریق می کنه به خانواده.
💐ولی اسلام می گه صد تا سیئه دیدی، صد تا بدی شنیدی، حقِ یه دونه بَدی جواب دادن را نداری چون خدا داره می بینه. ✅
سوره فجر آیه ۱۴
👈 چهل روز روی سر رسول اکرم( صلی الله علیه) آشغال ریختند
یه روز نریختند
🌺رسول اکرم( صلی الله علیه وآله ) چی کار کردند❓❓❓
👈 رفتند در زدند امروز چرا نریختی⁉️ مریضی⁉️ حمدشفا
❌ اگر سر ما چهل روز بریزند یه روز نریزند، می گیم چی⁉️⁉️
👈می گیم بالاخره خسته شد، بالاخره فهمید من پیامبرم بالاخره فهمید من کی ام خودشو جمع کرد.
⬅️ نشسته روی سینه حضرت می خواد سر مبارک را ببره. حسین بن علی( علیه السلام ) می فرمایند همین الان هم بلند شی شفاعتت می کنم. 😔
⬅️ اومد توی کوچه های مدینه، حضرت را گرفت به فحش😔
حضرت امام حسن مجتبی( علیه السلام ) فرمودند خونه نداری، خونه بهت میدم، جای خواب نداری خونه ما هست، پول نداری، جیب من هست، غذا نداری سفره ما هست، اگر اسباب سفر نداری، اسباب سفرت با من. که همونجا خجالت کشید. گفت در مورد شما به من بدی گفتند شما اصلا اون چیزی نبودی که به من گفته بودند
🔔 طرف مقابلت را کاملا مرده بدون یعنی اصلا بگو این لاله، این کره، نه می شنوه نه حرف می زنه🙉🙈🙊
❌ کاری با اون نداشته باش ❌
✅خودتو با اون بالا ببر ✅
#باخودت_مسابقه_بده
خوب شو
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت :0⃣5⃣1⃣
#فصل_چهاردهم
وقتی فردا و پس فردا آمد و صمد نیامد، طعنه و کنایه ها هم شروع شد: «طفلک قدم! مثلاً پسر آورده!»
ـ عجب شوهر بی خیالی.
ـ بیچاره قدم، حالا با سه تا بچه چطور برگردد سر خانه و زندگی اش.
ـ آخر به این هم می گویند شوهر!
این حرف ها را شینا هم می شنید و بیشتر به من محبت می کرد. شاید به همین خاطر بود که گفت: «اگر آقا صمد خودش آمد که چه بهتر؛ وگرنه خودم برای نوه ام هفتم می گیرم و مهمانی می دهم.»
از بس به در نگاه کرده و انتظار کشیده بودم، کم طاقت شده بودم. تا کسی حرفی می زد، زود می رنجیدم و می زدم زیر گریه. هفتم هم گذشت و صمد نیامد. روز نهم بود. مادرم گفت: «من دیگر صبر نمی کنم. می روم و مهمان ها را دعوت می کنم. اگر شوهرت آمد، خوش آمد!»
صبح روز دهم، شینا بلند شد و با خواهرها و زن داداش هایم مشغول پخت و پز و تدارک ناهار شد. نزدیک ظهر بود. یکی از بچه ها از توی کوچه فریاد زد: «آقا صمد آمد.» داشتم بچه را شیر می دادم.
ادامه دارد...✒️
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت :1⃣5⃣1⃣
#فصل_چهاردهم
گذاشتمش زمین و چادری بستم کمرم و چیزی انداختم روی سرم و از پلّه های بلند به سختی پایین آمدم. حیاط شلوغ بود. خواهرم جلو آمد و گفت: «دختر چرا این طوری آمدی بیرون. مثلاً تو زائویی.»
بعد هم چادرش را درآورد و سرم کرد. خوب نمی توانستم راه بروم. آرام آرام خودم را رساندم توی کوچه. مردی داشت از سر کوچه می آمد. لباس سپاه پوشیده بود و کوله ای سر دوشش بود؛ ریشو و خاک آلوده؛ اما صمد نبود. با این حال، تا وسط کوچه رفتم. از دوستان صمد بود. با خجالت سلام و علیکی کردم و احوال صمد را پرسیدم. گفت: «خوب است. فکر نکنم به این زودی ها بیاید. عملیات داریم. من هم آمده ام سری به ننه ام بزنم. پیغام داده اند حالش خیلی بد است. فردا برمی گردم.»
انگار آب سردی سرم ریختند، تنم شروع کرد به لرزیدن. دست ها و پاهایم بی حس شد. به دیوار تکیه دادم و آن قدر ایستادم تا مرد از کوچه عبور کرد و رفت. شینا و خواهرهایم توی کوچه آمده بودند تا از صمد مژدگانی بگیرند. مرا که با آن حال و روز دیدند، زیر بغلم را گرفتند و بردند توی اتاق.
توی رختخواب دراز کشیدم. تمام تنم می لرزید. شینا آب قند برایم درست کرد و لحاف را رویم کشید. سرم را زیر لحاف کشیدم. بغض راه گلویم را بسته بود. خودم را به خواب زدم.
ادامه دارد...✒️
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت :2⃣5⃣1⃣
#فصل_چهاردهم
می دانستم شینا هنوز بالای سرم نشسته و دارد ریزریز برایم اشک می ریزد. نمی خواستم گریه کنم. آن روز مهمانی پسرم بود. نباید مهمانی اش را به هم می زدم.
سر ظهر مهمان ها یکی یکی از راه رسیدند. زن ها توی اتاق مهمان خانه نشستند و مردها هم رفتند توی یکی دیگر از اتاق ها. بعد از ناهار خواهرم آمد و بچه را از بغلم گرفت و برد برایش اسم بگذارند. اسمش را حاج ابراهیم آقا، پدربزرگ صمد، گذاشت مهدی. خودش هم اذان و اقامه را در گوش مهدی گفت. بعدازظهر مردها خداحافظی کردند و رفتند. مرداد ماه بود و فصل کشت و کار. اما زن ها تا عصر ماندند. زن برادرها و خواهرها رفتند توی حیاط و ظرف ها را شستند و میوه ها را توی دیس های بزرگ چیدند. مهدی کنارم خوابیده بود. سر تعریف زن ها باز شده بود، من هنوز چشمم به در بود و امیدوار بودم در باز شود و لحظة آخر مهمانی پسرم، صمد از راه برسد.
🔸فصل پانزدهم
مهدی شده بود یک بچة تپل مپل چهل روزه. تازه یاد گرفته بود بخندد. خدیجه و معصومه ساعت ها کنارش می نشستند. با او بازی می کردند و برای خندیدن و دست و پا زدنش شادی می کردند. اما همة ما نگران صمد بودیم. برای هر کسی که حدس می زدیم ممکن است با او در ارتباط باشد، پیغام فرستاده بودیم تا شاید از سلامتی اش باخبر شویم. می گفتند صمد درگیر عملیات است. همین.
ادامه دارد...✒️
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت :3⃣5⃣1⃣
#فصل_پانزدهم
شینا وقتی حال و روز مرا می دید، غصه می خورد. می گفت: «این همه شیر غم و غصه به این بچه نده. طفل معصوم را مریض می کنی ها.»
دست خودم نبود. دلم آشوب بود. هر لحظه فکر می کردم الان است خبر بدی بیاورند.
آن روز هم نشسته بودم توی اتاق و داشتم به مهدی شیر می دادم و فکرهای ناجور می کردم که یک دفعه در باز شد و صمد آمد توی اتاق، تا چند لحظه بهت زده نگاهش کردم. فکر می کردم شاید دارم خواب می بینم. اما خودش بود. بچه ها با شادی دویدند و خودشان را انداختند توی بغلش.
صمد سر و صورت خدیجه و معصومه را بوسید و بغلشان کرد. همان طور که بچه ها را می بوسید، به من نگاه می کرد و تندتند احوالم را می پرسید. نمی دانستم باید چه کار کنم و چه رفتاری در آن لحظه با او داشته باشم. توی این مدت، بارها با خودم فکر کرده بودم اگر آمد این حرف را به او می زنم و این کار را می کنم. اما در آن لحظه آن قدر خوشحال بودم که نمی دانستم بهترین رفتار کدام است. کمی بعد به خودم آمدم و با سردی جوابش را دادم.
زد زیر خنده و گفت: «باز قهری!»
خودم هم خنده ام گرفته بود. همیشه همین طور بود. مرا غافلگیر می کرد. گفتم: «نه، چرا باید قهر باشم، پسرت به دنیا آمده.
ادامه دارد...✒️
#جلسات_همسرداری
#جلسه4_قسمت3
جلسات همسرداری سرکار خانم پرتو_اعلم در مهرآباد جنوبی
👇👇👇👇👇👇
🎁 مثلا از امروز تا ماه بعدی که جلسه پنجممون هست هر هفته میرید خونه #مادرشوهر یا مامان خودتون اصلا دست خالی نرید حالا شده مثلا خوراکی ببرید، شده گلدون ببرید، شده روسری ببرید. 🍉🍈🍌🍰🍦🍬💐🌷
🔑تو یخچالم طالبی دارم، این هفته آب طالبی می برم مثلا این هفته تولد فلان فرد از خانواده همسرمه، من می تونم یه چیز کوچولو ببرم؟ بله.
🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🚫 در بحث #اکرام_یتیم، اصلا طرف مقابل را در نظر نگیرید و در این مسیر #نه_دلتون_بگیره_نه_شک_کنید و کارهایی که انجام می دین رو برای خودتون گنده نکنید. 🚫
👈ببین زینب کبری( سلام الله علیها) عصر عاشورا چی گفت؟
🌺خدایا این کم را از ما بپذیر🌺
👌یعنی کم بدان کارهایی که داری انجام می دی، برای خودت بزرگش نکن. 🚫
❌نه دلت بگیره، نه شک کنی، نه احساس کلفتی بهت دست بده، نه احساس سادگی کنی احساس اینکه روت سوار شدند. ❌
😒اصلا اینا مهم نیست.
✅ زمان امیرالمومنین( علیه السلام )، محمدبن ابی بکر تونست در مصر کارهایی را انجام دهد، علی بن ابیطالب( علی علیه السلام ) براش نوشتند؛
📝 ای محمد تو از اینجا عزلی، تو برو از مصر یه جای دیگه رو ، روپا کن.
😔 محمدبن ابی بکر دلش گرفت، شک کرد. گفت من که اینجا دارم کار خوب انجام می دم، من که صد در صد توانم رو گذاشتم چرا آقا امیرالمومنین( علیه السلام ) منو عزل کرد⁉️⁉️
👈خبر دل گرفتنش به آقا امیرالمومنین( علیه السلام ) رسید. حضرت دوباره نامه نوشت؛
📝محمد! من که تو را می شناسم، تو اینطوری بودی، اونطوری بودی، اقتضای مصر الان اینجوریه که تو اونجا نباشی.
🔑🔑اگر کسی به این سیستم برسه یعنی #ولایت_پذیری_بی_چون_و_چرا داشته باشه، به #بلوغ_عاطفی رسیده.🔓🔓😍😍
بلوغ عاطفی یعنی « فرمانِ ولی » در حکمِ نَفَس باشه برات.
نه دلت بگیره نه شک کنی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 غصه نخور! اینجا همه چی دستگرمیه!
➕یک راهحل برای از بین بردن کینه و کدورت نسبت به اطرافیان
🔴 #استاد_پناهیان
❣ @hamsar_ane❣
💜
🌸💜
💜🌸💜
🔴 #سبک_همسرداری_داوطلبانه
💠 همیشه افراد و نیروهای #داوطلب در میدان جنگ، محبوبیّت و عزّت خاصّی دارند و مورد #تمجید و تشویق ویژهی فرماندهان و جامعه قرار میگیرند. داوطلب یعنی کسی که بدون اجبار و با پیشی گرفتن بر دیگران کاری را انجام میدهد و رفتارش موجب تعجّب دیگران میشود چرا که بدون هیچ چشمداشتی، فداکارانه، مسئولانه و #مخلصانه پیشقدم میگردد.
💠 در زندگی مشترک یکی از تکنیکهایی که در محبوب شدن زن و مرد بسیار موثر است و آنها را بسیار #عزیز میکند همسرداری داوطلبانه است. قبل از اینکه همسرتان بگوید فلان کار را انجام بده یا نیاز خود را اعلام کند شما آن را تشخیص دهید و انجام دهید. از کارهای کوچک گرفته تا بزرگ اگر با سیستم داوطلبانه انجام شود #محبّت و عشق بین شما شعلهور شده و پایدار خواهد ماند.
💠 از برکات دیگر سبک همسرداری داوطلبانه، #درک و توجه دائمی به نیازهای همسر و زندگی، احساس مسئولیّت، مبارزه با خودبینی و تقویت روحیهی #ایثار و معنویّت است.
💠 سبک همسرداری داوطلبانه، اکسیری دارد که عیوب و نقصهای شما را تحتالشعاع قرار داده و محبوبیّت حاصل از آن #مانعِ ابراز گلایه و توقّعات زیاد همسرتان میگردد.
❣ @hamsar_ane❣
💜
🌸💜
💜🌸💜