❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ #دختر_شینا ✫⇠قسمت : 8⃣6⃣1⃣ #فصل_پانزدهم چطور می توانستم با این سن ّ کم چرخ زندگی را بچرخانم و مادر چهارتا بچه باشم. خدایا دردم را به کی بگویم. ای خدا! کاش می شد کابوسی دیده باشم و از خواب بیدار شوم. کاش بروم دکتر، آزمایش بدهم و حامله نباشم. اما این تهوع، این خواب آلودگی، این خستگی برای چیست. دو سه ماهی را در برزخ گذراندم؛ شک بین حامله بودن و نبودن. وقتی شکمم بالا آمد. دیگر مطمئن شدم کاری از دستم برنمی آید. توی همین اوضاع و احوال، جنگ شهرها بالا گرفت. دم به دقیقه مهدی را بغل می گرفتم. خدیجه و معصومه را صدا می زدم و می دویدیم زیر پله های در ورودی. با خودم فکر می کردم با این همه اضطراب و کار یعنی این بچه ماندنی است. آن روز هم وضعیت قرمز شده بود. بچه ها را توی بغلم گرفته بودم و زیر پله ها نشسته بودیم. صدای ضد هوایی ها آن قدر زیاد بود که فکر می کردم هواپیماها بالای خانه ما هستند. مهدی ترسیده بود و یک ریز گریه می کرد. خدیجه و معصومه هم وقتی می دیدند مهدی گریه می کند، بغض می کردند و گریه شان می گرفت. نمی دانستم چطور بچه ها را ساکت کنم. کم مانده بود خودم هم بزنم زیر گریه. با بچه ها حرف می زدم. برایشان قصه می گفتم، بلکه حواسشان پرت شود، اما فایده ای نداشت. در همین وقت در باز شد و صمد وارد شد. بچه ها اول ترسیدند. مهدی از صمد غریبی می کرد. چسبیده بود به من و جیغ می کشید. ❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ #دختر_شینا ✫⇠قسمت : 9⃣6⃣1⃣ #فصل_پانزدهم صمد؛ خدیجه و معصومه را بغل کرد و بوسید؛ اما هر کاری می کرد، مهدی بغلش نمی رفت. صدای ضد هوایی ها یک لحظه قطع نمی شد. صمد گفت: «چرا اینجا نشسته اید؟!» گفتم: «مگر نمی بینی وضعیت قرمز است.» با خنده گفت: «مثلاً آمده اید اینجا پناه گرفته اید؛ اتفاقاً اینجا خطرناک ترین جای خانه است. بروید توی حیاط بنشینید، از اینجا امن تر است.» دست خدیجه و معصومه را گرفت و بردشان توی اتاق. من هم مهدی را برداشتم و دنبالش رفتم. کمی بعد وضعیت سفید شد. صمد دوشی گرفت. لباسی عوض کرد. چای خورد و رفت بیرون و یکی دو ساعت بعد با یکی از دوستانش با چند کیسه سیمان و چند نبشی آهن برگشت. همان روز جلوی آشپزخانه، توی حیاط با دوستش برایمان یک سنگر ساختند. چند روز که پیش ما بود، همه اش توی سنگر بود و آن را تکمیل می کرد. برایش یک استکان چای می بردم و جلوی در سنگر می نشستم. او کار می کرد و من نگاهش می کردم. یک بار گفت: «قدم! خوش به حال آن سالی که تابستان با هم، خانه خودمان را ساختیم. چی می شد باز همان وقت بود و ما تا آخر دنیا با آن دل خوشی زندگی می کردیم.» گفتم: «مثل اینکه یادت رفته آن سال هم بعد از تابستان از پیشم رفتی.» ادامه دارد... ادامه دارد...✒️ ❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ #دختر_شینا ✫⇠قسمت : 0⃣7⃣1⃣ #فصل_پانزدهم گفت: «یادم هست. ولی تابستانش که پیش هم بودیم، خیلی خوش گذشت. فکر کنم فقط آن موقع بود که این همه با هم بودیم.» چایش را سر کشید و گفت: «جنگ که تمام بشود. یک ماشین می خرم و دور دنیا می گردانمت. با هم می رویم از این شهر به آن شهر.» به خنده گفتم: «با این همه بچه.» گفت: «نه، فقط من و تو. دوتایی.» گفتم: «پس بچه ها را چه کار کنیم.» گفت: «تا آن وقت بچه ها بزرگ شده اند. می گذاریمشان خانه. یا می گذاریمشان پیش شینا.» سرم را پایین انداختم و گفتم: «طفلی شینا. از این فکرها نکن. حالا حالا ها من و تو دونفری جایی نمی توانیم برویم. مثل اینکه یکی دیگر در راه است.» استکان چای را گذاشت توی سینی و گفت: «چی می گویی؟!» بعد نگاهی به شکمم انداخت و گفت: «کِی؟!» گفتم: «سه ماهه ام.» گفت: «مطمئنی؟!» گفتم: « با خانم آقا ستار رفتیم دکتر. او هم حامله است. دکتر گفت هر دویتان یک روز زایمان می کنید.» ادامه دارد...✒️

#عاشقانه_صبح ☕️ 💞 هر صبح که می آید به انتظار بیدار شدنت آرام و قرار ندارم؛💓💓 تا چشم باز کنی و زندگی را برایم دوباره از نو بسازی …💚😍 درست مثل آفتابگردان ها؛ که هر روز صبح از شوق دیدار با خورشید سر از پا نمی شناسند تا غرق در زیبایی و شکفتن شوند…🌻🥰♥️💋 ❣ @hamsar_ane❣ 💜 🌸💜 💜🌸💜

❤️ 💚 ❤️ 💚 #همسرداری 💑 #تکنیکهای_کنترل_خشم_همسران آگاه شدن از این‌که چه زمانی عصبانی می‌شوید.👇👇 شما می‌دانید که در چه شرایطی به سادگی عصبانی می‌شوید؛ مثلا زمانی که مدت زیادی منتظر همسرتان می‌مانید. یا وقتی که در ترافیکی شدید گیر می‌افتید. یا در بحث‌هایی که خودشان اختلاف برانگیز هستند (مثل تحصیل فرزندان) و... این خیلی مهم است که زمینه‌هایی که به سادگی شما را عصبانی می‌کنند را بشناسید.👌 ❣ @hamsar_ane❣ 💜 🌸💜 💜🌸💜

#سیاست_های_رفتاری #آقایون_بدونن ‍ باید ها و نباید های زندگی مشترک در صحبت با همسر،از این کلمات در شوخی ها استفاده نکنیم : طلاق، زن دوم ،هوو،صیغه،خواستگار قبلی،مهریه و... شوخی با این کلمات واقعا مشمئز کننده ست ... ❣ @hamsar_ane❣ 💜 🌸💜 💜🌸💜

ایده برای کانال همسران موفق فاطمی🙃❤️ 💑 منو همسرم در دوران عقد هستیم .. دیروز که همسرم درحال درس خوندن و کاراش بود من یهویی قرار شد برای کاری برم خونشون .. 🤩 قبل رفتن این متن 📝 رو براش نوشتم و وقتی رفتم خونشون گذاشتمش زیر لپ تاپش تو اتاق...😁 وقتی برگشتم از اونجا گفت خیلی خوشحال شده و سورپرایز شده هم بخاطر دیدن یهویی من که رفتم اونجا و هم بخاطر این کاغذ😍🙈😌 اونقدر خوشش اومد که تو دفترخاطراتش‌ ثبت کرد خاطره رو و این ماغذ رو هم پایینش چسبوند😌😇 ❣ @hamsar_ane❣ 💜 🌸💜 💜🌸💜

ڪنارم که هَستی دوران هم دستپاچه می شود💓 عقربه ها دو تا یکی می پرند، اما همین که می‌روی! تاوان دستپاچگی هاي ساعـت را هم من باید بدهم💗 جانم را می‌گیرندلحظه هاي بی تو♥️💋💋 ❣ @hamsar_ane❣ 💜 🌸💜 💜🌸💜

دنیای متفاوت زن و مرد !⛄️☃️ آیا میدونستید که زبان خانم ها و آقایون با هم فرق داره ؟ بشینید دو تایی یه انیمشن کنفرانس درجه یک ببنید در این مورد 💕👆 #یک_جعبه_ارامش ❣ @hamsar_ane❣ 💜 🌸💜 💜🌸💜

💋💞💋💞💋 #نکات_جنسی در تنهایی با خود کلمات شهوانی را تکرار کنید تا در حین نزدیکی با همسر خود نیز بتوانید بر زبان خود جاری کنید. 👍 تنها با تکرار این واژه ها در ذهن خود، قادرید بعد ها آنها را با صدای بلند نیز بیان کنید.👌👌 💞💞💞❣❣❣ ❣ @hamsar_ane❣ 💜 🌸💜 💜🌸💜

☑️ چرا دادگاه ها انقدر شلوغه؟ علت اصلی جر و بحث خانوادگی... 🔺بخش قابل توجهی از مراجعه به دادگاه ها به خاطر مشکلات حوزه خانواده است. اکثر این دعاوی به این علت است که یکی از اعضای خانواده حق دیگری را ضایع کرده و زیر پا گذاشته است. اما چرا اعضای خانواده حقوق یکدیگر را رعایت نمی‎کنند؟!.... 🔺 در کلیپ بالا ببینید #زندگی_مشترک ❣ @hamsar_ane❣ 💜 🌸💜 💜🌸💜

✅ صلح و آشتی در زندگی زناشویی 💖 #یک_جعبه_ارامش ❣ @hamsar_ane❣ 💜 🌸💜 💜🌸💜

💥دعوا نمک زندگیه💥 👈از قدیم گفته اند دعوا نمک زندگیه، واقعا هم در تمام زندگی های مشترک این نمک پیدا میشه 💢اما هنگام دعوا و جر و بحث با همسرتان فکر نکنید دارید با یک غریبه وسط خیابان دعوا میکنید ♦️او همسر شماست و قرار است بعد از این دعوا به زودی به کنار هم برگردید پس حرمت ها را در دعوا نگه دارید و کاری نکنید که بعدا پشیمون بشید. مقدار این نمک را یه قدری زیاد نکنید که نشود دیگر لب به این زندگی مشترک زد. #زندگی_مشترک ❣ @hamsar_ane❣ 💜 🌸💜 💜🌸💜

💋💞🌺💋💞🌺 #نکات_جنسی قبول کنیم یا نه؛ یکی از دلایل اصلی ازدواج در مردان، برآورده کردن نیازهای جنسی یشان است. 👄💋 پس سعی کنید در رابطه با این موضوع فعال و بی همتا باشید ! 👍👍👌👌 💋💞🌺💋💞 ❣ @hamsar_ane❣ 💜 🌸💜 💜🌸💜