❤️🍃❤️
#جعبه_زندگی!
بیشتر افراد با این تصور افسانه ای ازدواج می کنند که ازدواج جعبه ای است پر از چیزهایی که مدت ها منتظر آن بوده اند؛ همراهی، صمیمیت، محبت و ...
اما واقعیت این است که ازدواج در ابتدا یک جعبه خالی است! شما باید چیزی را داخل آن قرار دهید تا بتوانید چیزی از آن بردارید.
عشقی در زمان ازدواج وجود ندارد! عشق در درون انسان هاست و آنها عشق را در ازدواج قرار می دهند. هیچ چیز رمانتیکی در ازدواج وجود ندارد. شما مجبور هستید آن را به ازدواجتان تزریق کنید. شماها بایستی هنر و عادت بخشش، عشق ورزیدن، خدمت کردن و ستایش کردن را یاد بگیرید تا جعبه ازدواجتان را پر کنید.
اگر بیشتر از آنچه که در آن قرار می دهید خارج کنید، جعبه خالی خواهد شد.
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️
#بدانیم
✍فصل اول
زندگی خودت را
با فصل پانزدهم
زندگی کسی دیگر مقایسه نکن،‼️
مسیر خودت را برو،
داستان زندگی خودت را بنویس
و هرگز جا نزن
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️
ویژگی های #زن_ایده برای #ازدواج
2⃣ #مهربـــــــــــــــــــــــان است
♦️مهر و محبت جزئی از فطرت و ذات زن است.
زن ایده آل می داند که چگونه محبت خود را برای همسرش خرج کند.
👈 تمام مرد ها به محبت نیاز دارند. حتی کسانی که به ظاهر خشن هستند و حتی دوست ندارند به کسی کلام محبت آمیز بگویند.
🔻 مردها به نسبت خانوم ها بیشتر زیر بار فشار زندگی و اقتصادی قرار دارند
و اگر در خانواده هم بی لطفی و بی محبتی ببینند زیر بار این فشارها می شکنند. ‼️
❤️تنها #مهربانی است که #امید را در زندگی زنده می کند
@hamsardarry 💕💕💕
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
عاشقـــــــــــــــــ❤️ـــــــــــــــــانه مذهبی
( قسمت 61 )
خواستم فنجون بردارم ڪہ لبم رو ڪج ڪردم و آروم گفتم:چند نفرن؟
نمیدونم چقدر ڪار سختے بود مادرم بیاد آشپزخونہ و حداقل بگہ چندتا چایی بریزم!
یڪ دست فنجون برداشتم،شیش تا میریزم،عقد ڪہ نیست لشڪرے اومدہ باشن!
مشغول چایے ریختن شدم،لبم رو بہ دندون گرفتہ بودم و با دقت چاے رو می ریختم
چادرم رو روے سرم انداختم و سینے رو برداشتم،ڪمے دستم مے لرزید نفسے ڪشیدم و با گفتن بسم اللہ الرحمن الرحیم از آشپزخونہ خارج شدم.
آروم قدم برمے داشتم و نگاهم بہ فنجون هاے چاے بود،هنوز بہ سالن نرسیدہ بودم فاصلہ ے آشپزخونہ تا سالن ڪمے زیاد بود.
تو دیدم بودن اما حواسشون بہ من نبود دیوارے هم ڪہ سالن رو از راہ پلہ و آشپزخونہ جدا مے ڪرد باعث مے شد زیاد تو دید نباشم، پدر و مادرم پشت شون بہ من بود و نیم رخ خانوادہ حمیدے رو مے دیدم،مرد خوش چهرہ اے با موها و ریش هاے سفید ڪہ ڪت و شلوار مرتب قهوہ اے رنگ پوشیدہ بود ڪنار زنے ڪہ براے اجازہ خواستگارے اومدہ بود نشستہ بود،حمیدے روے مبل تڪ نفرہ نشستہ بود،ڪت و شلوار مشڪے با پیرهن سادہ سفید پوشیدہ بود سرش ڪمے پایین بود
و دستہ گل رز سفیدے ڪہ دستش بود باعث میشد صورتش رو نبینم خواستم سلام بدم ڪہ با شنیدن صدایے خشڪم زد:ببخشید اینا رو ڪجا بذارم؟!
صداے سهیلے بود ڪہ سرش رو بلند ڪردہ بود و رو بہ مادرم حرف مے زد!
مرد خندید و گفت:خانم ڪہ گفتن دستہ گلو بدہ ندادے منتظر عروسے!
گونہ هاے سهیلے سرخ شد چیزے نگفت،هاج و واج بہ منظرہ ے رو بہ روم خیرہ شدہ بودم!
سهیلے،اینجا،خواستگارے!
مگہ قرار نبود حمیدے بیاد خواستگارے؟!
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️
#همسرتان را در #اولویت قرار دهید
👈بیشتر زوجین قبل از ازدواج و در دوران نامزدی به همدیگر تعارف میکنند . درب ماشین را برای هم باز میکنند،
صندلی میز غذاخوری را بیرون میکشند و با دقت به حرفهای هم گوش میکنند؛
👌 اما بعد از ازدواج تمام این رفتارها ترک میشود و هر چیزی بر همسر ترجیح داده میشود.
😊 #زوجین_موفق همدیگر را در اولویت هر کاری قرار میدهند.
👈البته این به معنای این نیست که زن و مرد رفتار رسمی با همدیگر دارند و مدام در حال تعارف کردن هستند!
✍ بلکه منظور این است که زن و شوهر به حرفهای طرف مقابل علاقه نشان میدهند، او را جدی میگیرند و رفتار #احترام آمیزی دارند.
⏪در واقع #زوجین_موفق برای هم وقت میگذارند
و از افکار، احساسات، علایق و مشکلات طرف مقابل سرسری و به سادگی نمیگذرند
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
سبک زندگی اسلامی همسران
عاشقـــــــــــــــــ❤️ـــــــــــــــــانه مذهبی ( قسمت 61 ) خواستم فنجون بردارم ڪہ لبم رو ڪج ڪردم
پس سهیلے اینجا چے ڪار مے ڪرد؟!
مغزم قفل ڪردہ بود،سهیلے اومدہ بود خواستگاریم!
شاید حمیدے واسطہ بود!
پس چرا چیزے نگفت؟
مغزم داشت منفجر مے شد؟!
اگر فڪرش رو هم نمے ڪردم حمیدے بیاد خواستگاریم بہ صحنہ ے پیش روم هم میگفتم خواب!
آرہ داشتم خواب میدیدم!
یاد چند روز پیش تو دانشگاہ افتادم،ڪلمات بعدے توے ذهنم ردیف شد:دانشگاہ،من،بهار،زن ڪنہ،گیر،سهیلے شنیدہ!
لبم رو بہ دندون گرفتم،احساس سرما میڪردم!
خواستم برگردم آشپزخونہ ڪہ نگاہ سهیلے رو من افتاد!
سریع برگشتم بہ آشپزخونہ،سینے رو محڪم گذاشتم روے میز و دستم رو گذاشتم روے قلبم!
چادرم از سرم لیز خورد و افتاد روے شونہ هام!
صداے پدرم اومد:هانیہ جان!
محڪم ڪوبیدم روے پیشونیم،هانیہ چرا فقط بلدے گند بزنے؟!
آخہ اون حرف ها چے بود درمورد مادرش زدے؟!
واے بهار گفت شنیدہ!
پس اینجا چے ڪار میڪنہ؟ حمیدے پس چے؟
ذهنم پر از سوال بود،محڪم لبم رو گاز گرفتم و آروم با حرص گفتم:خاڪ تو سرت هانیہ خاڪ!
دیگہ نمیتونے پاتو دانشگاہ بذارے!
مادرم وارد آشپزخونہ شد و آروم گفت:دو ساعتہ صدات میڪنیم نمے شنوے؟ بیا دیگہ!
چیزے نگفتم،مادرم زل زد بہ صورتم و گفت:چرا رنگت پریدہ؟
نشستم روے صندلے و گفتم:مامان آبروم رفت!
مادرم با نگرانے نشست رو بہ روم:چے شدہ؟ آخہ الان؟ حالا پاشو زشتہ!
با حرص گفتم:مامان هرچے از دهنم دراومد بہ مامانش گفتم شنید!
_چے میگے تو؟
عصبے پاهام رو تڪون مے دادم شمردہ شمردہ گفتم:من نمیام بگو برن!
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
✨﷽✨
🌸آرزو میکنم
🌺بهترين ثانيه ها
🌼شيرين ترين دقايق
🌸دلچسب ترين ساعت ها
🌺دوست داشتنی ترين شنبه
🌼را کنار خانواده و عزیزانتان
🌸پيش رو داشته باشید..
#سلام_روزتون_پراز_آرامش_و_شادی
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@maman_paz
❤️🍃❤️
#خوش_قولی
‼️ وفا نکردن به قول و قرارها، اطمینان و #اعتماد را بین همسران نابود میکند.
👌 مخصوصا وقتی به همسرتان قول میدهید رازی را #افشا نکنید.
❤️‼️ اگر راز او را فاش کنید در واقع به #اعتماد او خیانت کردهاید.
و علاقه بین شما کمرنگ میشود.‼️
✍ زن و مردی که راز نگهداری همسر را تمرین میکنند
❤️ #عشقشان به یکدیگر بیشتر خواهد شد.
@hamsardarry 💕💕💕
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
❤️🍃❤️
#همسرانه
#هردو_بدانیم
برای حل مشکلات همسرت #وقت بگذار.
اگر همسرتان حساس است
👈✅ ریشهی این حساسیتها را پیدا کنید
👈💜و هر چه زودتر آنها را #حل کنید.
👈به همسرتان بفهمانید که آرامش او آرزوی شماست.
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
عاشقـــــــــــــــ❤️ـــــــــــــــــــانه مذهبی
(قسمت 62)
مادرم با چشم هاے گرد شدہ زل زد توے چشم هام:این مسخرہ بازیا چیہ؟!
پدرم وارد آشپزخونہ شد و گفت:چرا نمیاید؟!
مادرم با عصبانیت گفت:از دخترت بپرس!
پدرم خواست حرف بزنہ ڪہ صداے سهیلے اجازہ نداد:آقاے هدایتے!
پدرم نگاهے بہ من انداخت و از آشپزخونہ خارج شد،مادرم بلند شد.
_پاشو آبرومونو بردے!
با بے حالے گفتم:مامان روم نمیشہ امروز...
صداے پدرم اجازہ نداد ادامہ بدم.
_آخہ ڪجا؟ الان میان!
صداے سهیلے آروم بود:صلاح نیست جناب هدایتے!
ادامہ داد:مامان،بابا لطفا پاشید.
مادرم چشم غرہ اے بہ من رفت و از آشپزخونہ خارج شد.
مادر سهیلے با تحڪم گفت:امیرحسین!
آب دهنم رو قورت دادم و از آشپزخونہ بیرون رفتم،روم نمے شد وارد سالن بشم،اون از ماجراے دانشگاہ اینم از خواستگارے!
روے پلہ ها پشت دیوار ایستادم.
صداے سهیلے رو شنیدم:مامان جان میگم بہ صلاح نیست،مے بینید ڪہ دخترشون نمیاد!
مادرم ڪلافہ گفت:نمیدونم هانیہ چش شدہ! اصلا سر درنمیارم.
سهیلے گفت:با اجازہ تون خدانگهدار!
لبم رو گزیدم،پدر سهیلے گفت:آخہ چے شدہ؟!
پدرم بلند گفت:هانیہ!
با عجلہ از پلہ ها بالا رفتم و وارد اتاق شهریار شدم.
نفس نفس مے زدم،صداهاے نامفهومے از پایین مے اومد.
دستم رو گذاشتم روے پیشونیم هانیہ این بچہ بازے چے بود؟!
خب مے رفتے یہ سلام مے ڪردے،بعد بہ سهیلے توضیح میدادے!
با صداے باز شدن در رفتم بہ سمت پنجرہ.
سهیلے ڪنار در بود و دستش روے در بود،خواست خارج بشہ ڪہ مڪث ڪرد!
پشتش بہ من بود،نمیتونستم نگاهم رو ازش بگیرم.
برگشت سمت حیاط و دستہ گل رو گذاشت روے زمین!
نفسے ڪشید و در رو بست.
رفت!
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕