🔰رمان
فرار از جهنــــــــــــ🔥ـــــــــــــــــم
💥قسمت چهارم
💥خشونت از نوع درجه B
تمام وجودم آتش گرفته بود … برگشتم خونه … دیدم مادرم، تازه گیج و خمار داشت از جاش بلند می شد … اصلا نفهمیده بود بچه هاش از خونه رفتن
بیرون … اصلا نفهمیده بود بچه های کوچیکش غرق خون، توی تنهایی جون دادن و مردن … .
زجر تمام این سال ها اومد سراغم … پریدم سرش … با مشت و لگد می زدمش … بهش فحش می دادم و می زدمش … وقتی خدمات اجتماعی رسید، هر دومون زخمی و خونی بودیم … .
بچه ها رو دفن کردن … اجازه ندادن اونها رو برای آخرین بار ببینم … توی مصاحبه خدمات اجتماعی، روان شناس ازم مدام سوال می کرد … دلم نمی خواست باهاش حرف بزنم … تظاهر می کرد که من و دیلمون، برادر دیگه ام، براش مهم هستیم اما هیچ حسی توی رفتارش نبود … .
.
فقط به یه سوالش جواب دادم … الان که به زدن مادرت فکر می کنی چه حس و فکری بهت دست میده؟ … فکر می کنی کار درستی کردی؟ …
درست؟ … باورم نمی شد همچین سوالی از من می کرد … محکم توی چشم هاش زل زدم و گفتم … فقط به یه چیز فکر می کنم … دفعه بعد اگر خواستم با یه هیکل بزرگ تر درگیر بشم؛ هرگز دست خالی نرم جلو … .
من و دیلمون رو از هم جدا کردن و هر کدوم رو به یه پرورشگاه فرستادن و من دیگه هرگز پیداش نکردم …
بعد از تحویل به پرورشگاه، اولین لحظه ای که من و مسئول پرورشگاه با هم تنها شدیم … یقه ام رو گرفت و منو محکم گذاشت کنار دیوار … با حالت خاصی توی چشم هام نگاه کرد و گفت … توی پرونده ات نوشتن خشونت از نوع درجه B…. توی پرورشگاه من پات رو کج بزاری یا خلاف خواسته من کاری انجام بدی ؛ جهنمی رو تجربه می کنی که تا حالا تجربه نکرده باشی … .
من یه بار توی جهنم زندگی کرده بودم … قصد نداشتم برای دومین بار تجربه اش کنم … این قانون جدید زندگی من بود … به خودت اعتماد کن و خودباوری داشته باش چون چیزی به اسم عدالت و انسانیت وجود نداره … اینجا یه جنگل بزرگه … برای زنده موندن باید قوی ترین درنده باشی … .
از پرورشگاه فرار کردم … من … یه نوجوان ۱۳ساله … تنها … وسط جنگلی از دزدها، قاتل ها، قاچاقچی ها و …
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
✨﷽✨
🌼صبح عالیتون متعالی🌼
🌷روزتـون خوش و خرم🌷
🌼دلاتـون مملو از عشـق🌼
🌷 #روز_دوشنبهتون_زیبـا🌷
https://t.me/joinchat/AAAAADupVG_OcK_eKe3Qjg
@kodaknojavan
❤️🍃❤️
#همسرداری
💓زنان عاشق #توجه هستند
درست به همان اندازه که مردان عاشق #رابطه هستند
💓زنان هم مرام و تربیت و رفتارشان متفاوت است
👈بعضی زنان عاشق جلب توجه فقط با یک مرد هستند
و عده ایی نیز دوست دارند توجه چندین نفر را جلب کنند
💓زنان هم #رابطه دوست دارند
و حتما مردان هم دنبال #جلب_توجه هستند.
👌ولی شیوه بروز هر حس و تمایل، بین دو جنس فرق دارد.
💏آقایان، اگر یک زن را برای زندگی برگزیدید پس برایش وقت بگذارید.😊
✍ به آنها توجه کنید.
👌 بفهمید که شیوه رفتاری شان و انگیزه ها و نیازشان با شما فرق دارد.
@hamsardarry 💕💕💕
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
❤️🍃❤️
#هردوبدانیم
اگر به دنبال یک زندگی آرام و
❌بدون کینه و دعوا❌
و همچنین دنبال
❤️عشق و محبت❤️
روزافزون هستید
💔هرگز همسرتان را با دیگری
⛔️مقایسه نکنید. ⛔️
❗️ #کپی_مطلب_ممنوع❗️
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️
✍️ #مهارتهای_همسرداری
👱♂ #اقتدار_شکن_ها
👈 حقیقت اینه که اگه تو پر مرد بزنی اونم تو سرت میزنه.😡
❌ نمیشه که تو پر مرد زد.
⁉️شاید بپرسی پس چیکار باید بکنم؟
👌دفعه بعد که شوهرت میگه:
🔻چیزا گرونه،
❓میدونی چند شده؟
❗️دیگه نمیتونم بخرم!
✍به شوهرت بگو:
👌هر چی میخواد گرون باشه
💠من به تو ایمان دارم.
🙏إن شاءالله تو زنده باشی و سایهت بالای سرم!
👌اگه نداشتیم کمتر میخوریم؛
👈برای اینجور چیزا اینقدر خودتو ناراحت نکن؛👌
✍ برم یه چایی☕️ واسهت بیارم.
❣❣❣❣❣❣
👈اینجور جوابا چون #اقتدار مرد رو تقویت میکنه
😍شدیداً بهش احساس خوبی میده
👌 و احتمال منت گذاری شو کم میکنه.
💕💜💞
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️
#هنرهمسرداری
👌وقتی یکی بهت ميگه
تو رو اندازه همه دنيا
دوستـــــــــــــ❤️ـــــــــــت دارم ,
👌اينم حواست باشه
اگه ناراحتــــــــــــ😞ـــــــــــش كنی
💔انگار همون همه دنيا اذيتش كرده ..
@hamsardarry 💕💕💕
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
مطابق #محاسبات_نجومي
#تقویم_اسلامی_نجومی_سه_شنبه
۴ آذر ۱۳۹۹ هجری شمسی
۸ ربیع الاول ۱۴۴۲ هجری قمری
۲۴ نوامبر ۲٠۲٠ میلادی
🌸 اذکار سه شنبه :
- یا اَرحَمَ الرّاحِمین ( 100مرتبه )
- یا اللهُ یا رَحمانُ
- یا قابض (903 مرتبه) برای رسیدن به حاجت
☝ اگر در این مدت مجبور به انجام کاری بودید #صدقه دادن ، خواندن آیت الکرسی و توکل بر خدای متعال را فراموش نکنید.
🌸 سه شنبه ۸ ماه قمری، برای امور زیر مناسب است :
🔹دیداربزرگان
🔹کشاورزی
🔹تعلیم و تعلم
🔹صلح و آشتی دادن بین افراد
🔹خرید و باغ منزل
🔹درمان و معالجات
🌹 نوزادی که امروز به دنیا بیاید روزی فروان دارد محبوب دلها گردد ان شاءالله ، به خانواده اش خوبی بسیار می کند اگر چه در زندگانیش به او غم و اندوه برسد اما در آخر به مراد و مطلوب خود برسد.
🌷 این سه شنبه شب طبق روایات (سه شنبه که شب شد) مباشرت برای زفاف و عروسی و فرزند دار شدن ، #مکروه است باید از آن #پرهیز شود.
✂ طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، خوب نیست و موجب درد سر می گردد.
از نظر قمری #خون_دادن یا #حجامت در این روز از نظر ماه قمری ، خوب است و موجب روشنی دل می گردد.
🚫 سه شنبه برای بریدن، دوختن ، خریدن و پوشیدن #لباس_نو روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید. (به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد).
💢️️ این سه شنبه برای #نوره_کشیدن (رفع موهای بدن با نوره) مناسب نیست.
وقت #استخاره در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن)
#اوقات_شرعی_به_افق_تهران
🔹اذان صبح: ۲۱ : ۵ 🔹طلوع آفتاب: ۴۹ : ۶
🔹اذان ظهر:: ۵۱: ۱۱ 🔹غروب آفتاب: ۵۳: ۱۶
🔹اذان مغرب:۱۲ : ۱۷ 🔹نیمه شب شرعی: ۰۷: ۲۳
💫ذات الکرسی عمود۱۸:۳۲
❣دعا در زمان ذات الکرسی مستجاب است.
📚 منابع مطالب ما:
الدروع الواقیة سید بن طاووس ،سایت کانون قرآنی، وسائل الشيعه ؛ ج7 ، باب 190.، حلیة المتقین، ختوم و اذکار، ج 1، ص 423، مفاتیح الجنان و بحارالانوار و تقویم المحسنین شیخ محدث کاشانی
http://eitaa.com/joinchat/898629634C9ee73304e1
🔰رمان
فرار از جهنــــــــــــ🔥ـــــــــــــــــم
💥قسمت پنجم
☄زندگی در خیابان
شب رفتم خونه … یه سری از وسایلم رو برداشتم و زدم بیرون .. شب ها زیر پل یا گوشه خیابون می خوابیدم … دیگه نمی تونستم سر کار پاره وقتم برم … می ترسیدم فرارم رو از پرورشگاه به پلیس گزارش کرده باشن
اوایل ترس و وحشت زیادی داشتم … شب ها با هر تکانی از خواب می پریدم … توی سطل های آشغال دنبال غذا و چیزهای دیگه می گشتم … تا اینکه دیگه خسته شدم … زندگی خیلی بهم سخت می گذشت … .
.
با چند تا بچه خیابون خواب دیگه مثل خودم آشنا شدم و رفتیم دزدی … اوایل چیز دندون گیری نصیب مون نمی شد … ترس و استرس وحشتناکی داشت … دفعات اول، تمام بدنم به رعشه می افتاد و تکرر ادرار می گرفتم …
کم کم حرفه ای شدیم … با نقشه دزدی می کردیم … یه باند تشکیل دادیم و دست به دزدی های بزرگ تر و حساب شده تر می زدیم … تا اینکه یه روز کین پیشنهاد خرید اسلحه داد و کار توی بالای شهر رو داد … .
.
من از دزدی مسلحانه خوشم نمی اومد … کارهای بزرگ پای پلیس رو وسط می کشید … توی محله های ما به ندرت پلیس می دیدی … اگر سراغ قاچاقچی ها هم نمی رفتی امنیتش بیشتر بود … اما اونجا با اولین صدایی پلیس می ریخت سرت و اصلا مهم نبود چند سالته … .
.
بین بچه ها دو دستگی شد … یه عده طرف منو گرفتن ولی بیشتری رفتن سمت کین … حرف حالی شون نبود … در هر صورت از هم جدا شدیم … قرار شد هر کس راه خودش رو بره
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
👏دست بیفشانید و عود بسوزانید که
یازدهمین مسافر بهار، از راه می رسد؛
قدم هایش را شکوفه باران کنید!
🌟
🌹🍃🌹🍃🌹
میلاد پدر مهربان امام زمان(عج)
امام حسن عسکری(علیه السّلام) مباااااارک 😍
http://eitaa.com/joinchat/895811586C49e74b8074
@kodaknojavan