eitaa logo
سبک زندگی اسلامی همسران
19.8هزار دنبال‌کننده
10.3هزار عکس
1.9هزار ویدیو
16 فایل
🌹🍃🌹🍃🌹🍃 ❤️پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله: 🍃🌹در اسلام هيچ بنايى ساخته نشد كه نزد خداوند عزّ و جلّ محبوبتر و ارجمندتر از ازدواج باشد.🌹🍃 🔴 تبلیغات و پیشنهادات «مشاوره همسرداری» http://eitaa.com/joinchat/603586571C7ac687810f
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️🍃❤️ زوج هایی که لبـــــــــــ👚ـــــاس اند زوج هایی که سمبــــــــــ🧨ــــــــاده ⏪در قرآن حکیم روی این حقیقت انگشت گذاشته شده که: همســــ👩‍❤️‍👨ـــــران لبـــــــ👗ـــــــاس یکدیگرند و یکدیگر را می پوشانند. 💠 این کلام وحی، نکات دلنشینی را در زمینه پوشاندن عیـــــ🔴ـــــوب همسران بازگو می کند که عمل به آن بسیاری از زندگی ها را دگرگون و شیرین می نماید.😊 از آن جایی که لبـــــ👚ــــاس برای پوشاندن عیوب بدن نیز مورد استفاده قرار می گیرد همسران فهیــــ😎ـــــم در جهت پوشاندن عیـــــــ‼️ـــــوب همسر خود دقت لازم را دارند. 🔻هیچ  فردی نمی تواند ادعا کند که من یگانه و بدون نقصم. 👈 همه ما در عین حال که دارای توانایی و استعداد ویژه ای هستیم ‼️ کاستی ها و نقایصی در بسیاری از مهارت های دیگر داریم. 👈 برخی از این کاستی ها خود را در زندگی زناشویی نشان می دهد و زن و شوهر متوجه این نقـــــ👆ــــص در همسر خود می شوند. ادامه دارد... ❌ @hamsardarry 💕💕💕 http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
❤️🍃❤️ ❓چرا مردها معمولا دستــــ👇ــــــور میدن❓ 💙مردها از بچگی به امری حرف زدن عادت می کنند 💓 و دخترها به پیشنهادی حرف زدن. پسرها در بازی هایشان می گویند: 👇 ✔️«توپ را بنداز برای من!» ✔️اما دخترها می گویند: «میاین با هم خاله بازی کنیم؟» 💯اگر مردی از جمله های امری زیادی استفاده می کند 👌به این معنا نیست که قصدش ریاست کردن است 👈فقط طبق رفتار میکند💯 ✅دانستن به بیشتر کمک میکند http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb @hamsardarry 💕💕💕
عاشقــــــــ❤️ـــــانه مذهبی (قسمت 40) مادرم پوفے ڪرد و با عصبانیت زل زد توے چشم هام:اینا رو الان باید بگے؟! از پشت میز آشپزخونہ بلند شدم،همونطور ڪہ در یخچال رو باز میڪردم گفتم:خب مامان جان چہ میدونستم اینطور میشہ؟! لیوان آبے براش ریختم و برگشتم سمتش:اشتباہ ڪردم،غلط ڪردم! مادرم دستش رو گذاشت زیر چونہ ش و نگاهش رو ازم گرفت. لیوان آب رو،گذاشتم جلوش. بدون اینڪہ نگاهم ڪنہ گفت:هر روز باید تن و بدن من بلرزہ ڪہ بلایے سرت نیاد!دیگہ میتونم بذارم از این در برے بیرون؟ سرم رو انداختم پایین،موهام پخش شد روے شونہ م،مشغول بازے با موهام شدم. _هانیہ خانم با توام! همونطور ڪہ سرم پایین بود گفتم:حرفے ندارم،خربزہ خوردم پاے لرزشم میشینم اختیار دارمے،هرڪارے میخواے باهام ڪن اما حرف من استادمہ! لیوان آب رو برداشت و یہ نفس سر ڪشید. از روے صندلے بلند شد،با جدیت نگاهم ڪرد و گفت:توقع نداشتہ باش ناز و نوازشت ڪنم یہ مدتم بهم ڪار نداشتہ باش تا فڪر ڪنم. سرم رو بلند ڪردم و مطیع گفتم:چشم! ادامہ دادم:بچہ ها میخوان برن ملاقات منم برم؟ روسریش رو از روے مبل برداشت و سر ڪرد:نہ!فاطمہ ڪار دارہ باید برے پیش عاطفہ حالش خوب نیست!سر فرصت دوتایے میریم منم باهاش صحبت میڪنم! شونہ هام رو انداختم بالا و باشہ اے گفتم! داشتم میرفتم سمت اتاقم ڪہ گفت:هانیہ توقع نداشتہ باش چیزے بہ بابات نگم! ایستادم،اما برنگشتم سمتش! خون تو رگ هام یخ زد،نترسیدم نہ! فڪر غیرت و اعتماد پدرم بودم! چطور میتونستم تو روش نگاہ ڪنم؟! بے حرف وارد اتاق شدم ڪہ صداے زنگ موبایلم اومد،موبایلم رو از روے تخت برداشتم و بے حوصلہ بہ اسم تماس گیرندہ نگاہ ڪردم. بهار بود،علامت سبز رنگ رو بردم بہ سمت علامت قرمز رنگ:جانم بهار. صداے شیطونش پیچید:سلام خواهر هانیہ احوال شما؟امیرحسین جان خوب هستن؟ و ریز خندید،یاد حرف دو روز پیشم افتادم،بے اختیار بود! با حرص گفتم:یہ حرف از دهنم پرید ببینم بہ گوش بے بے سے ام میرسونے! _خب حالا توام انگار من دهن لقم؟! آخہ از اون حرف تو میشہ گذشت؟ صداش رو نازڪ ڪرد و ادامہ داد:بهار امیرحسین چیزیش نشہ!داریم میریم ملاقات امیرحسین بیا دیگہ! نشستم روے تخت. _نمیتونم بهار،ڪار دارم! _یعنے چے؟مگہ میشہ؟ _سرفرصت میرم! با شیطنت گفت:پس تنها میخواے برے اے ڪلڪ! با خندہ گفتم:درد!با مامانم میخوام برم،مسخرہ دستگاهے! _پس مامانو میبرے دامادشو ببینہ! خندیدم:آرہ من و سهیلے حتما! با هیجان گفت:سهیلے نہ،امیرحسین! http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb @hamsardarry 💕💕💕
✨﷽✨ امروز تون پراز امید امیدوارم🌺🍃 امروز آغازی باشه براے زیاد شدن برکت و نعمتهای الهی مریضی و بی پولی ازتون دور باشه 🍃🌸 خانه ی امن آرزوهاتون پر از شکوفه های اجابت🌼🍃 و گردش روزگار بکامتون باشه http://eitaa.com/joinchat/898629634C9ee73304e1 @maman_paz
❤️🍃❤️ تعادل رو توی به همسرتون حفظ کنید، ❤️😇 مبادا از فرط عشق به حدی قربون صدقه‌اش برید که حوصله‌اش رو سر ببرید. این روش ‌تون باعث میشه براش تکراری و غیر جذاب بشه.. @hamsardarry 💕💕💕 http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
❤️🍃❤️ 💑 و باید آن قدر با هم صمیــــــ😍ــــمی باشند و آن قدر به همدیگر اعتــــــ💪ـــــماد داشته باشند 👈❌ كه حاضر نشوند سفره دلشان را نزد هر كسی باز كنند. 🔴بیشتر دخالت های اطرافیان به دلیل ‼️ضعف ارتباط زن و شوهر‼️ و یا بخاطر این است كه 🌸 زوجین ❌حرف خودشان را نسنجیده پیش دیگران (والدین یا ...) بازگو كرده❌ و در واقع 👈خودشان به دیگران چــــ🚦ـــــراغ سبز نشان داده اند كه دیگران به خود اجازه داده اند 👈⁉️وارد زندگی آنها شده و دخالت كنند ❌ http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb @hamsardarry 💕💕💕
👈 👉 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 سوال من نزدیک 3ماه هست که عقد کردم اختلاف فرهنگیهای موجود فکرم رو بهم ریخته و دارم اذیت می شم. عکسهای لختی خواهر نامزدم داخل سیستم نامزدم است و این مساله من را اذیت می کند خواهرش جلوی برادرشون بسیار بی پرواست و من خجالت می کشم همسر من با خانمهای اطرافشون خیلی بگو و بخند دارند البته این بگو بخندها از سر بی بند و باری نیست ایشون فرد خیلی برون گرایی هستند ولی من بر عکس ایشون خیلی درون گرا هستم. @hamsardarry 💕💕💕 http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
⁉️ 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 با سلام دوست گرامی داشتن فرهنگ و شخصیت یکسان امر مهمی در یک ازدواج موفق است. و در صورت نداشتن تناسب شخصیتی ممکن است ازدواج با شکست روبرو شود، اگر تناسب بین شما و همسرتان وجود نداشته باشد نمی توانید برآورده کننده نیازهای هم باشید. این مساله بهتر بود قبل از عقد مورد بررسی قرار بگیرد اما الان بهترین راه این است که با کمک یک مشاورخانواده و به صورت مراجعه حضوری این مشکل را حل کنید. 👈 👉 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 @hamsardarry 💕💕💕 http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
عاشقـــــ❤️ــــانه مذهبی ( قسمت 41) راستے دیدے گفتم زیاد فیلم میبینے؟ چینے بہ پیشونیم دادم. _چطور؟ _ڪار بنیامین نبودہ ڪہ،ماجرا رو جنایے ڪردے! ڪنجڪاو شدم. _پس ڪار ڪے بودہ؟ با لحن بانمڪے گفت:یہ بندہ خداے مست! خیالم راحت شد،احساس دِين و ناراحتے از روے دوشم برداشتہ شد! از بهار خداحافظے ڪردم و رفتم سمت ڪمدم،سہ ماہ از مرگ مریم گذشتہ بود اما هنوز لباس سیاہ تنشون بود،بخاطرہ مراعات،شال و سارافون بہ رنگ قهوہ اے تیرہ تن ڪردم،چادر نمازم رو هم سر ڪردم،از اتاق رفتم بیرون. مادرم چادر مشڪے سر ڪردہ بود با تعجب گفتم:جایے میرے؟ سرش رو بہ نشونہ مثبت تڪون داد:آرہ حال امین خوب نیست فاطمہ میخواد ببرتش دڪتر میرم تنها نباشہ! با مادرم از خونہ خارج شدیم،دڪمہ آیفون رو فشردم! بدون اینڪہ بپرسن در باز شد! وارد حیاط شدیم،خالہ فاطمہ بے حال سلامے ڪرد و رفت سمت امین ڪہ گوشہ حیاط نشستہ بود! ڪنارش زانو زد:امین جان پاشو الان آژانس میرسہ! امین چیزے نگفت،چشم هاش رو بستہ بود! مادرم با ناراحتے رفت بہ سمتشون و گفت:چے شدہ فاطمہ؟ خالہ فاطمہ با بغض زل زد بہ بہ مادرم و گفت:هیچے نمیخورہ نمیتونہ سر پا وایسہ!ببین با خودش چے ڪار ڪردہ؟ و بہ دست امین ڪہ خونے بود اشارہ ڪرد! مادرم با نگرانے نگاهے بہ من ڪرد و گفت:برو پیش عاطفہ! همونطور ڪہ زل زدہ بودم بہ امین رفتم بہ سمت خونہ ڪہ امین چشم هاش رو باز ڪرد و چشم تو چشم شدیم! سریع نگاهم رو ازش گرفتم،چشم هاش ناراحتم مے ڪرد،پر بود از غم و خشم! قبل از اینڪہ وارد خونہ بشم عاطفہ اومد داخل حیاط،هستے ساڪت تو بغلش بود! خالہ فاطمہ با عصبانیت بہ عاطفہ نگاہ ڪرد و گفت:ڪے گفت بیاے اینجا؟باز اومدے سر بہ سرش بذارے؟ عاطفہ چیزے نگفت،خیرہ شدہ بودم بہ هستے،خیلے تپل شدہ بود،سرهمے سفید رنگش بهش تنگ بود! با ولع دستش رو میخورد! مادرم با لبخند بہ هستے نگاہ ڪرد و گفت:اے جانم،عاطفہ گشنشہ! عاطفہ سر هستے رو بوسید و گفت:آب جوش نیومدہ! امین از روے زمین بلند شد،رفت بہ سمت عاطفہ،با لبخند زل زد بہ هستے،هستے دستش رو از دهنش درآورد و دست هاش رو بہ سمت امین گرفت،با خندہ از خودش صدا در مے آورد،لبخند امین عمیق تر شد،با دست سالمش هستے رو بغل ڪرد و پیشونیش رو بوسید با صداے بمش گفت:جانم بابایے! هستے رو بہ سمت خالہ فاطمہ گرفت و گفت:میرم آمادہ شم! خالہ فاطمہ با خوشحالے گفت:برو قوربونت بشم. صداے زنگ در اومد و پشت سرش صداے بوق ماشین! عاطفہ همونطور ڪہ بہ سمت در مے رفت گفت:حتما آژانسہ http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb @hamsardarry 💕💕💕