eitaa logo
دل نوشته های همسر یک جهادی
66 دنبال‌کننده
108 عکس
26 ویدیو
0 فایل
جهاد فقط میدان جنگ و یا حتی اردوهای مناطق محروم نیست! گاهی پشت میز کار یا حتی کنج خونه هم میتونی جهادگر باشی کافیه هدفت رضای خدا و سربازی امام زمان (عج) باشه . . همسر یک جهادی هستم ، اما نه اون جهادی که شما فکر میکنید اینجا دفتر دل نوشته های منه
مشاهده در ایتا
دانلود
سرم پایین بود و به حرف هاش گوش میدادم منتظر بودم که همون حرف های روتین و اهداف تکراری خواستگار های دیگه رو ازش بشنوم ۸ سال تفاوت سنی برام کافی بود برای نه گفتن بهش اصلا نمیدونم چرا من اجازه حضور ایشون رو با این اختلاف سنی دادم! یه نگاه به دفترچه آبیم کردم و منتظر بودم حرف هاش تموم بشه تا سوالای تکراری از قبل نوشته شده رو ازش بپرسم همینطور که دفترچه رو ورق میزدم یه دفعه حرفاش میخ کوبم کرد _ راستش من مربی یه موسسه تربیتی هستم ، از این موسسه درآمدی ندارم❗️ یعنی کارم تو این موسسه جهادیه❗️ تا الان همه سعیم رو کردم که کاری که رو زمین مونده و کسی برش نمیداره رو انجام بدم❗️ مَشیَم اینه که نذارم کاری روی زمین بمونه❗️ درآمد زندگیم فقط همون حقوق طلبگیمه❗️ ماهی ۴۰۰ هزار تومن❗️ من همه تلاشم رو میکنم برا امام زمان کار کنم حتی اگه تو اون کار هیچ پولی نگیرم❗️ شما این روحیه جهادی رو دارید⁉️ برق از سرم پرید❗️ باورم نمیشد که یه نفر همه دغدغه های منو داشته باشه❗️ فعال فرهنگی ولایتی تمام عیار دغدغه مند امام زمانی و ... شاید اون روز نمیفهمیدم که زندگی جهادی سختی های خاص خودش رو داره.... @hamsare_jahadi
اینکه میگویند شما باشید، یعنی شما با هر وضعیتی که هست و پیش آمده بسازید. معنای سازگاری این است. 🔻 یعنی چیزهایی در زندگی پیش می­آید. خب دو نفرند باهم تا حالا آشنایی نداشتند زندگی نکردند ممکن است فرهنگشان دو تا باشد. ممکن است عاداتشان دو تا باشد. اوّل ممکن است یک ناسازگاری‌هایی ببینند حالا اوّل ازدواج که نه آدم هیچ متوجّه نیست بعد از خرده که گذشت، ممکن است یک ناسازگاری‌هایی حس کند ⁉️آیا باید اینجا از هم سرد شوند و بگویند: این مرد یا این زن دیگر به درد من نمی‌خورد؟! ♦️نه! شما باید خودتان را با این مسأله تطبیق دهید. اگر چنانچه قابل است، اصلاحش کنید و اگر دیدید نه، کاری‌اش نمی‌شود کرد، خب با او ♦️(خطبه عقد مورخه 16/فروردین/79). @hamsare_jahadi
همه ی دغدغش خوشحالی منه! گاهی وسط بازیش ، اگه ببینه تو خودم رفتم ، میاد و میپرسه : مامان خوشحالی؟؟ با جواب "آره عزیز دلم" من دوباره میره سمت بازی یا گاهی وقتا که تو فکر میرم میاد سمتم و میخنده ! اگه خندیدم میفهمه که ازش ناراحت نیستم! وقتایی که اشتباه میکنه ، گفتن جمله ی " ازت ناراحتم " و یا صحبت نکردن باهاش ، براش بزرگترین تنبیهه! اینقدر تو چشمات نگاه میکنه و میخنده و عذر خواهی میکنه تا آخرش خندت بگیره! 🔴 داشتم فکر میکردم کاش ما هم رو به اندازه ای که این بچه منو دوست داره ، دوست داشتیم! وسط بحبوحه زندگی یه نگاه به بالا سرمون میکردیم یه لبخند میزدیم! اگه لبخند رضایتش رو دیدیم ادامه میدادیم... وقتایی که میفهمیدیم اشتباه میکنیم اینقدر تو چشماش خنده... نه! گریه میکردیم عذرخواهی میکردیم تا آخر خندش بگیره!! نور خندش به قلبمون بتابه... پ ن : شما فرض کنید یه چوپان در زمان حضرت موسی ، داره به زبون خودش قربون صدقه خدا میره... @hamsare_jahadi
❇️ امام صادق (ع) می فرمایند: نفرین خدا بر آنان که راه خیر و خوبی را می بندند پرسیدند: چه کسانی چنین اند؟ فرمودند: کسی که به او خوبی می کنند و او کفران می ورزند آنگاه صاحب نعمت به دیگری احسان نمی کند. وسائل الشيعه، ج 11، ص 539 @hamsare_jahadi
✅ همینطور که از صورت و دستاش آب میچکید و آستین هاش رو میزد پایین ، دمپایی های وضوخانه دانشکده رو از پاش در آورد چادر رو انداخت رو سرش و به نزدیک ترین صف اقتدا کرد رکوع قیام داشت میرفت سجده که دید بغل دستیش یه مهر گذاشت جلوش! تازه فهمید رفقاش فکر کردن که مهر نداره و دست به دست سر نماز بهش مهر رسوندن... دو دل بود چکار کنه! مهر کربلا تو جیبش بود اما... نماز با تربت کربلا یا بدون تربت کربلا؟ رفت سجده... نمازش تموم شد درحالی که مهر کربلا هنوز توی جیبش بود... پ ن : گاهی با یه کار کوچیک میشه راه خیر رسوندن رو نبست... @hamsare_jahadi
امیرالمومنین علی (علیه السلام): زن، یک ریحانه است نه متولیّ و سرپرست امور. تو در هر حال با او مدارا کن و با خوش‌رفتاری، زندگی را در کام خود شیرین نما. (وسائل، ج ١٤، ص ١٢) @hamsare_jahadi
چندتا سوال ذهنمو مشغول کرده! تا حالا شده از رود بخوان مثل کوه سخت باشه و هرچی بهش سنگ پرتاب میکنن ، مثل کوه تکون نخوره؟ یا مثلا از یه رود بخوان مثل کوه استوار باشه؟؟ ⁉️ چرا ما از یه رود مثل کوه بودن رو توقع نداریم ولی از یه زن مثل مرد بودن رو توقع داریم؟ ⁉️ چرا از مدیر و مقتدر بودن یه مرد تو خونه شاکی میشیم ولی از اقتدار کوه در برابر رود شاکی نمیشیم؟ ⁉️ چرا ما اوج زیبایی یک طبیعت رو کنار هم بودن رود و کوه میدونیم ولی کنار هم بودن زن و مرد در جایگاه خودشون رو اوج زیباییه خلقت نمیدونیم؟؟ ⁉️ چرا از قدرت نمایی یه مرد تو خونه شاکی میشیم؟ ⁉️ چرا از اینکه ما باید به مردمون بگیم چشم شاکی میشیم؟؟ ⁉️ چرا نمیفهمیم که ما مثل یه رود لطیفیم و کوه بدون رود هیچ وقت شاداب و سرزنده نیست؟ ⁉️ چرا مقام خودمون رو با کوه زندگیمون مقایسه میکنیم؟ ⁉️ِ چرا هیچ وقت رود از سخت و استوار بودن کوه شاکی نمیشه؟؟ و نه تنها شاکی نمیشه بلکه سعی میکنه به مرور زمان با حرکت خودش به کوه شکل بده؟ ⁉️ چرا ما لطافت و ظرافت رود وجود خودمون رو نمیبینیم؟ ⁉️ چرا ما نمیفهمیم که ما توانایی این رو داریم که به مرور زمان به کوه زندگیمون شکل بدیم؟ @hamsare_jahadi
میلاد حضرت محمد(ص) و امام خوبی ها حضرت (ع) بر همه ی مسلمین جهان مبارک باد @hamsare_jahadi
برای همه ی مریض ها بالاخص مریض منظور ما حمدشفایی قرائت بفرمایید...
یونس ابن یعقوب از امام صادق علیه السلام نقل کرده است که : " [در خصوص مومنان]هر بدنی که چهل روز آسیبی به آن وارد نشود، ملعون است و دور از رحمت خداوند.‏ گفتم: واقعاً ملعون است!؟ فرمود: بله.‏ گفتم: واقعاً!؟ باز فرمود: بله.‏ پس چون امام(ع) سنگینی مطلب برای من را مشاهده کرد، فرمود:‏ ای یونس! از جمله ی بلا و آسیب به بدن، همین خراش پوست و ضربه خوردن و لغزیدن و یک سختی و خطا کردن و پاره شدن بند کفش و چشم درد و مانند اینها است [نه لزوماً مصیبت های بزرگ].‏ مومن نزد خداوند با فضیلت تر و گرامی تر از آن است که بگذارد چهل روز بر او بگذرد و گناهانِ او را پاک ننماید؛ ولو به یک غم پنهان در دل , که او نفهمد این غم از کجا حاصل شده است. به خدا قسم، وقتی یکی از شما سکه های درهم را در کف دست وزن می کند و متوجه نقصان آن شده و غصه دار می شود، سپس دوباره وزن می کند و متوجه می شود که وزنش درست بوده، همین غصه ی کوتاه و گذرا، موجب آمرزش برخی از گناهان اوست.‏"  الوسائل : 11 / 518 ج 7 @hamsare_jahadi
🔴 پرده اول تقریبا ۲ سال پیش بود روبروش نشسته بودم و داشتم براش از اون صبحی که تو مسافرت رفتم سر ماشین و دیدم که صندوق عقب ماشینو خالی کرده رو تعریف میکردم! از وقتی ازدواج کردم تا حالا دزد زیاد بهمون زده! 🔸یه بار ماشینمون رو برده بود و از تو ماشین کالسکه گرون قیمت بچمم با یه عالمه وسیله دیگه برد... 🔸یه بار موبایل و تبلتم رو دزد برد 🔸اون بار هم که تو مسافرت صندوق عقب ماشینمون رو خالی کرد و دومین کالسکه بچمو(البته ایرانی) برد... داشتم با آب و تاب این خاطرات رو براش تعریف میکردم که برگشت و گفت : من به تو حسرت میخورم!! چشام گرد شد!😳 _ مال باخته حسرت خوردن داره؟؟ آخه چرا؟؟ گفت : خدا داره خورده خورده اینجوری امتحانتون میکنه! من اگه یه روز مثلا دستم محکم بخوره تو در میگم آخیییییش یه اتفاقی افتاد! این اتفاقات یعنی داره نگات میکنه و هواسش بهت هست... تو زبون دنیایی به همچین کسی میگن (دورازجونش) 🔴 پرده دوم ۴ روزی هس که شوهرخواهرم به خاطر حالش خیلی بده و بیمارستان بستریه... تو این چند روز کارما شده اشک و دعا... مارگزیده شدیم و بیشتر از قبل از کرونا میترسیم ختم هایی که پشت سر هم میگیریم برای شفای ایشون روزی ۵_۶ بار به مادر و خواهر تلفن میزنم و احوال میپرسم... 🔴 پرده سوم عصر که دیدم ماشینمون پشت در خونه نیست و دزد برده دنیا جلوی چشمام تار شد! مگه یه طلبه چقدر سرمایه داره که ماشینش رو هم بخواد دزد ببره؟ چند دقیقه اول تو شوک بودم اما دو تا چیز آرومم کرد! ❇️ برو خدا رو شکر کن همسرت جای دامادتون نیست! خدارو شکر که الان استرس تک تک نفس های همسرت رو با اون دستگاه اکسیژن نداری! اگه قرار بوده به جون بگیره ، همون بهتر به مال گرفته!! ❇️ آخییییش!!!! خدا ممنون که نگام میکنی!! پ ن : راضی بودن دلیل بر نکردن نیس! راضیم به رضای خدا ولی دعا میکنیم ماشینمون صحیح و سالم پیدا بشه... پ ن ۲ : حال دامادمون خوب نیست... حمدشفایی قرائت کنید پ ن ۳ : امام علی (ع) میگن دوست خوب نعمته خدا به همتون از این دوستای دیوونه بده! پ ن ۴ : سومین کالسکه بچمم (بازم ایرانی) دزد برد... @hamsare_jahadi
وقتی که مصیبتی بهت وارد میشه به این فکر کن که بدتر از این هم میشد... اون وقت به جای شاکی بودن از خدا هم میشی... کم کم ایمان پیدا میکنی به آیه عَسَىٰ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَىٰ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ راضی میشی به رضای اون اونجاست که ته این راه میشه " ما رایت الّا جمیلا" @hamsare_jahadi
گاهی تو زندگیت اینقدر دچار روز مرگی میشی که هی به ساعت نگاه میکنی و التماس میکنی بره جلو! بره جلو بره جلو صبح ظهر بشه و ظهر شب برا چی بره جلو ؟ نمیدونی! صبح که بیدار میشی یه آهی میکشی از انجام کارهای روتین و تکراری! دنبال یه تنوعی! 🔸سراغ کتاب هات میری ولی حس خوندن نداری... 🔸سمت سرگرمی هات میری اما حس انجام دادنشون رو نداری... 🔸رو میاری به تغییر دکوراسیون خونه بلکه فضای خونه برات جذاب بشه اما اونم فایده نداره... روزمرگی کسل و بی حوصلت میکنه... ✅ این حال برا اکثر خانم ها حداقل یه بار تو زندگیشون بوجود اومده کار کردن تو فضای تکراری و کوچیک و بسته خونه انجام کارهای روتین و تکراری همه اینا برا اینه که ♦️یادمون میره چکار داریم میکنیم... @hamsare_jahadi
❇️ وقتی یه نامه اداری رو برای یه مقام بالا مینویسیم اگه نامه امضا یا مهر نداشته باشه هیچ ارزشی نداره! اصلا خوانده هم نمیشه! نامه نامعتبره! روز مرگی زندگی ما به خاطر اینه که نامه های فعالیت هامون ارزش نداره! خونده نمیشه! فعالیت نامعتبره ! ⁉️چرا؟ ✅ چون مهر رضای خدا بهش نخورده! چندبار تاحالا آشپزی کردی برای رضای خدا؟ چندبار تاحالا ظرف شستی برای رضای خدا؟ چندبار تاحالا با بچت بازی کردی برای رضای خدا؟ نه فقط به لفظ با اعتقاد قلبی... وقتی رضای خدا تو کار باشه دیگه حس کم ارزش بودن نمیکنی! چون نامت دیده شده... خونده شده... @hamsare_jahadi
داشتیم میدیدیم کمال درگیر یه پرونده سخت بود همه ی فکر و ذهنش شده بود پیدا کردن یه داعشی که قصد کشتن یه فرد مهمی رو داشت قرار بود کمال به همراه خانواده بره خونه خانواده عروسش برای تعیین زمان عروسی! همزمان شدن ترور اون داعشی با مهمانی خونه عروسش ، باعث بدقولی کمال و نرفتن به اون مهمونی و ناراحتی زیاد خانوادش شد! ⁉️حالا سوال اینجاست! چرا عباس (پدر عروس) کمال رو درک میکرد و ازش ناراحت نشد؟ چون عباس از شغل کمال خبر داشت و اهمیتش رو میدونست! ⁉️اما شما اگه در مقام قضاوت قرار بگیرید به کی حق رو می دید؟ کی رو محکوم می کنید؟ 🔹کمال به دلیل شغل حساسش ، نبودش باعث فاجعه می شد پس حق داشت که به مهمانی نره و به کار خودش ادامه بده 🔹خانواده کمال به دلیل ندونستن شغل کمال و اطلاع نداشتن از اوضاعش ، حق داشتند از بد قولی کمال ناراحت بشن با کمی تأمل متوجه می‌شیم که حق با هردوی اونهاست!! ⁉️ اما چی میشه که سوء تفاهم یا ندونستن شرایط ، باعث بوجود اومدن ناراحتی و حتی در سطوح بالاتر به هم خوردن برخی از زندگی ها میشه؟ ✅ باعث می شه!! وقتی که ما شرایط طرف مقابلمون رو می فهمیم و از اونا خبر داریم ، بهتر و راحت تر می توانیم طرف مقابلمون رو درک کنیم کمال شرایطش استثنایی بود و کسی نباید از شغلش خبردار میشد اما وقتی ما از همسران خود بخوایم که 🔻شرایطشون رو برای ما توضیح بدن 🔻فعالیت هایی که می کنن رو برای ما تعریف کنند 🔻از دغدغه‌هایشون و از مشکلاتشون با ما حرف بزنن 🔻مارو به اهمیت کارشون توجیه کنن ما نبودن هاشون رو دیر آمدن هاشون رو خستگی هاشون رو درگیری های ذهنیشون رو همه اینها رو می تونیم راحت تر درک کنیم و حتی گاهی می تونیم اونا باشیم از اونا کنیم مایه اونا بشیم ✅ پس از همسرمون بخوایم که با ما صحبت کند... و اشتیاق شنیدن هم داشته باشیم... @hamsare_jahadi
به خیلی علاقه دارم یکی از اصلی ترین تفریحاتمه از اون دسته آدم هایی هستم که کتاب رو غذای روح میدونن کتاب های زیادی هم خوندم اکثر کتاب ها هم برگرفته از یه اتفاق حقیقی بوده رمان های تخیلی دوست ندارم! به مناسبت میخوام یه سری از کتاب هایی که به نظرم جذاب و زیبا بودن رو بهتون معرفی کنم هفته کتاب خوانی مبارک @hamsare_jahadi
داستان تاریخی مذهبی زیبایی درباره مرد جوان و ثروتمندی است که دل تمام دختران مکه را برده است. این مرد که در خانواده‌ای ثروتمند متولد شده است، چهره بسیار زیبایی دارد. کفار وقتی که می‌فهمند او به دین اسلام ایمان آورده است، عصبانی می‌شوند. آن‌ها همیشه در این فکر بودند که فقرا به سمت حضرت محمد(ص) جذب می‌شوند و این اتفاق هرگز برای پسر یکی از خانواده‌های ثروتمند رخ نمی‌دهد.... @hamsare_jahadi
برای اون دسته از افرادی که دغدغه فرزند و نسلشون رو دارن خوندن کتاب های تربیتی از اصول زندگیشون به حساب میاد در بین کتب تربیتی ، کتاب نوشته آیت الله برای بنده غنی و جامع بود پیشنهاد میکنم این کتاب رو مطالعه کنید تا مثل بنده ارادتتون به ایشون چندین برابر بشه... @hamsare_jahadi
همچنان نیازمند دعاهاتون هستیم حالشون اصلا خوب نیس... امید ما به اجابت این دعاهاست...
برای همسرش یه مشکل بزرگی پیش اومده بود مشکلی که زندگیشون رو درگیر کرده بود حالش خیلی بد بود همسرش از شدت حال بدش با رفقاش رفته بود مسافرت تا حال و هواش عوض بشه! دلش پر بود زنگ زده بود به همسرش و میخواست به قول ما زن ها ناز کنه گفته بود با رفقات رفتی تفریح منم اینجا تنهام! منم تو غم و درد تو شریک بودم! منم سر این بلایی که سر تو اومد زجر کشیدم! و ... توقع داشت که نازش خریدار داشته باشه! همسرش قربون صدقش بره و آرومش کنه! ❌ اما از پشت تلفن چیزی که عایدش شد سیل اتهامات و فریادها بود!! آخرشم با شنیدن جمله حالا حالاها نمیخوام برگردم به اون خونه تلفن هنوز کنار گوشش بود که صدای بوق اشغال رو شنید... زنگ زده بود به من پر از بغض و گریه و گله بود گاهی از شدت گریه هاش از حرفاش هیچی نمیفهمیدم دلش میخواست با یکی حرف بزنه تا خالی بشه گذاشتم خوب گریه هاش رو بکنه حالا نوبت من بود نزدیک ۱ ساعت باهاش حرف زدم! گفتم کاری ندارم که رفتار همسرت درست بوده یا غلط ✅ولی تو دو راه داری 🔹یا اینکه مدام به زجرهایی که کشیدی فکر کنی همسرت رو متهم کنی به خاطر این رفتارش ازش شاکی باشی و به این ناراحتی ادامه بدی تاااااا... معلوم نیست انتهاش کجاست... 🔹یا اینکه اصلا خودت و سختی های خودت رو نبینی! فقط همسرت رو ببین! بشین فکر کن ببین همسرت تا الان چقدر اذیت شده اصلا بشین بنویس از خودت و سختی هات هیچی ننویس! از خوبی های گذشته همسرت بنویس! از سختی هایی که همسرت به خاطر این مشکل کشیده بنویس به خودت فک نکن همه چی بشه همسرت... اون وقته که با بهترین نوع برخورد میتونی همسرت روبه خونه برگردونی! زن ها در برابر تحمل مشکلات ، قدرتی دارن که هیچ مردی نداره... 🔺میتونی راه اول رو انتخاب کنی و به این جنگ ادامه بدی و مسلما تلفات این جنگ رو هم میدی 🔺میتونی راه دوم رو انتخاب کنی و صلح نامه امضا کنی و دوباره آغوش خانواده رو گرم کنی 🔸این یعنی گذشتی که پایه های زندگی روش بنا شده... ✅ راه دوم رو انتخاب کرد خیلی وقته کنارهم زندگی میکنن... @hamsare_jahadi
قصه را همگی شنیدیم یادتون میاد ماه عسل ۹۴ جوون ایرانی که تو اوج رفاه و لذت بزرگ شده بود برای خوشگذرانی به کارناوال برزیل میره اما اونجا مسیر زندگیش عوض میشه اگه میخواین جزئیات زندگی این فرد و دلیل عوض شدن مسیر زندگیش رو بفهمید پیشنهاد میکنم خوندن کتاب رو از دست ندید...
♦️وقتی اسم میاریم یه سری افراد به ظاهر ایرانی الاصل و وطن پرست داد و هوار میکنن که ⁉️چرا عرب پرست باشیم و از یه پیامبر عرب تبعیت کنیم؟ ما خودمون کوروش کبیر رو داریم و ... ♦️حالا عجیبه که وقتی اسم امثال میاد دوباره داد و هوار راه میندازن که این امل بازی ها چیه و چقدر شما غیر متجددین و علم پیشرفت کرده و طب فقط غربی... تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل... پ ن : دکتر معاون وزیر بهداشت داد الک کردن شروع شد... @hamsare_jahadi
♦️ نمونه زندگی همسر یک جهادی ♦️ 👇👇👇
♦️ همیشه پای یک زن در میان است! حجت الاسلام @mahdavi_arfae نوشت: فرض کنید دختر یک خانواده ی ثروتمند هستید در تبریز، با یک طلبه ساده ازدواج میکنید و بخاطر ادامه تحصیل همین طلبه ی ساده راهی نجف میشوید. گرما و غربت شهر نجف را در نظر بگیرید، خدا به شما فرزندی میدهد، بعد این فرزند می میرد! بعد دوباره فرزند میدهد، دوباره در همان بچگی می میرد، دوباره فرزند میدهد دوباره… این درحالی ست که فقر هم گریبان تان را گرفته، در حدی که یکی یکی اسباب خانه را میفروشید، حتی رختخواب… ...... ✅ همسر علامه طباطبایی همیشه مرا به فکر میبرد.  علامه درباره ایشان گفته بودند: من نوشتن المیزان را مدیون ایشانم! یا : اگر صبر حیرت انگیز همسرم نبود من نمیتوانستم ادامه ی تحصیل بدهم. صبر حیرت انگیز!!! نوشتن المیزان!!! ✅ علامه نه تعارف داشته و نه اغراق میکند، ایشان در جایی فرموده بودند: همسرم وقتی در قم رو به حضرت معصومه "س" سلام میدادند من جواب خانوم را میشنیدم! و همچنین هنگامی که زیارت عاشورا میخواندند من جواب سلام امام حسین(ع) را میشنیدم! همیشه به جایگاه او حسرت میخورم! 🔹 با خودم فکر میکنم وقتی که داشته خانه را جارو میزده، یا وقتی برای علامه چای میریخته، میدانسته در آسمان ها آنقدر معروف است؟ میدانسته در پرورش یک مرد بزرگ آنقدر موثر است؟ کاش کتابی از زندگی نامه اش چاپ شده بود، کاش برای ما کلاس آموزشی میگذاشت. کلاس اخلاق. اخلاص... کلاس مدیریت زندگی در شرایط بحرانی. کلاس چگونه از همسر خود علامه طباطبایی بسازیم؟ کلاس چگونه بدون قلم بدست گرفتن تفسیر المیزان بنویسیم... کلاس چگونه مهم باشیم اما مشهور نه... کلاس چگونه توانستم بخاطر اهداف والای همسرم او را در بدترین شرایط یاری دهم... کلاس… همه ی این ها چند واحد میشود؟ چقدر واحد پاس نکرده دارم.... یادی کنیم از بانو « قمر السادات مهدوی» کسی که علامه درباره اش می گفت: «⁣این زن بود که مرا به این جا رسانید». @hamsare_jahadi