هدایت شده از 🇵🇸Season2
خواستم از «بوسوئه» تقليد کنم،
خطيب نامور فرانسه که روزی در مجلسی با حضور لوئی، از «مريم» سخن می گفت.
گفت:
هزار و هفتصد سال است که همه سخنوران عالم درباره مريم داد سخن داده اند.
هزار و هفتصد سال است که همه فيلسوفان و متفكران ملتها در شرق و غرب، ارزشهای مريم را بيان کردهاند.
هزار و هفتصد سال است که شاعران جهان، در ستايش مریم همه ذوق و قدرت خالقهشان را بكار گرفته اند.
هزار و هفتصد سال است که همه هنرمندان، چهره نگاران، پیكره سازان بشر، در نشان دادن سيما و حالت مريم هنرمندیهای اعجازگر کرده اند.
اما مجموعه گفتهها و انديشهها و کوششها و هنرمندیهای همه در طول اين قرنهای بسيار، به اندازهٔ اين يک کلمه نتوانستهاند عظمتهای مريم را باز گويند که:
«مریم مادر عیسی است.»
و من خواستم با چنين شيوه ای از فاطمه بگويم، باز درماندم
خواستم بگويم: فاطمه دختر خديجهٔ بزرگ است، ديدم که فاطمه نيست.
خواستم بگویم: فاطمه دختر محمد ۖ است، دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگويم که: فاطمه همسر علی است، ديدم که فاطمه نيست.
خواستم بگويم که: فاطمه مادر حسنين است، ديدم که فاطمه نيست.
خواستم بگويم که: فاطمه مادر زينب است. باز ديدم که فاطمه نيست.
نه، اينها همه هست و اين همه فاطمه نيست.
فاطمه، فاطمه است!!
-دکتر علی شریعتی
هدایت شده از Corner bookshelf
در حد نوشتن درباره این کتاب نیستم.
فقط میتونم بگم از حجم زیادش نترسید و شروعش کنید.
پشیمون نمیشید.
همطاف
در حد نوشتن درباره این کتاب نیستم. فقط میتونم بگم از حجم زیادش نترسید و شروعش کنید. پشیمون نمیشید.
خیلی وقته دلم میخواد بخونم اینو
به شانه ام زدی
که دلتنگیم را تکان داده باشه
به چه دل خوش کرده ای؟
برف تکاندن از شانه ی آدم برفی؟
اما واقیعت اینه:
تو باید به آدما اعتماد کنی
تو تنها زندگی نمیکنی
تو خودت هم بهترین نیستی
تو باید معنای گروه یاد بگیری
تو میفهمی که بقیه از پس کار بر میان
تو تفاوت سلیقه و ایده رو میپذیری