eitaa logo
اندیشکده مطالعات سیاستگذاری فرهنگی حنیف
123 دنبال‌کننده
22 عکس
0 ویدیو
1 فایل
اطلاع رسانی برنامه ها و جلسات عمومی و انتشار محتوای تخصصی آدرس ادمین کانال: @hanif_thinktank
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰در ابتدای بحث نظری پارسونز، نظریه او در باب کنش اجتماعی، مورد مباحثه قرار گرفت که چکیده آن تقدیم می گردد: 📕کار اولیه پارسونز درباره کنش اجتماعی: 🔹 انتشار کتاب ساختار کنش اجتماعی (1937): عامل برجسته شدن او در جامعه شناسی آمریکا 🔹کتابی مهم در جامعه شناسی فرهنگی؛ به دلیل حمله به الگوهای کنشگر عقلانی عاملیت انسانی 🧩اما انواع الگوهای کنشگرعقلانی مورد نقد پارسونز: 🔸نظریه رفتارگرایی با تاکید روان شناختی بر محرک و پاداش: تحقیق روی حیوانات توسط پاولوف و اسکینر 🔸نظریه تبادل از هومنز و بلاو: تلاش برای جلب بیشترین بهره و ورود در تعاملهای اجتماعی در صورت وجود سود خالص. سه گزاره معروف نظریه تبادل: 1) گزاره موفقیت: وقتی کسی متوجه می‌شود برای کارهایش پاداش می‌گیرد، تمایل به تکرار همان عمل دارد. 2) گزاره محرک: هر چه محرکی خاص، در گذشته بیشتر منجر به پاداش شده باشد، احتمال اینکه فرد به آن پاسخ دهد بیشتر است. 3) گزاره محرومیت – اشباع: هر چه در گذشته نزدیک، شخصی پاداش خاصی دریافت کرده باشد، ارزش هر واحد دیگری از آن پاداش کمتر می‌شود. 🔸نظریه بازی: زندگی اجتماعی یک نوع بازی با راهبردها، پاداشها و مجازاتهایش 🔸 انسان اقتصادی: بازگشت اقتصاد نوکلاسیک به عصر روشنگری: محاسبه عقلانی منافع توسط انسانها و عمل طبق آن. زندگی اجتماعی به مثابه بازار و عرصه محاسبه سود و زیان 🖋رفت و برگشت بین پارسونز و رفتارگراها: 🔹 اشتراکات همه این رهیافتهای کنشگر عقلانی: عقل گرایی، حسابگری و فایده گرایی، خودخواهی و فردگرایی انسانها 🔹 نقد پارسونز: ادعای اهمیت آزادی در این الگوها حاوی یک تناقض فایده گرایانه: آزادی ادعایی، منجر به تصادفی بودن هدفهای کنش و ایجاد هرج و مرج در زندگی اجتماعی حال آنکه به وضوح اینطور نیست 🔹جواب فایده گراها به پارسونز در جمع بین آزادی و غیرتصادفی بودن: هدفهای غیرتصادفی، مولود قید و بندهای خارجی مثل وراثت، محیط و نیازهای پیشا اجتماعی به قدرت یا تمایل جنسی و نهایتا پذیرش جبرگرایی در هدف گیری انسانی اما توسط مقولات خارجی و نه ذهنی 🔹پاسخ پارسونز به فایده گراها: امکان جمع بین آزادی و غیر تصادفی بودن اهداف تنها با فرهنگ 🖍سایر نکات پارسونز در کار اول خود: 🔸کنش انسانی دارای ابعاد هنجاربخش و غیرعقلانی، درونی و انگیزش بخش لذا موجب الگوی کنش داوطلبانه نه جبرگرایانه. (استفاده ترکیبی از چهارنظریه پرداز: مارشال، پارتو، دورکیم و وبر) 🔸استفاده از مباحث جامعه شناسی دین و فعالیت ارزشی-عقلانی ماکس وبر به عنوان برداشتهای فرهنگی تر برای تبیین چگونگی تلفیق آزادی و تضییق برای تبیین کنش و ذهنیت بشری: انگیزش به عنوان الگوی درونی، سبب سوق انسانها به فعالیت داوطلبانه در جهت اهداف مشترک و خاص 📡 کانال اندیشکده حنیف در ایتا و بله: @hanifthinktank
🔰در ادامه مباحث نظری پارسونز، نظریه ابتدایی او در مورد نظامها مورد بحث و بررسی قرار گرفت که خلاصه آن، به شرح زیر می باشد. 📗کار بعدی پارسونز، نظریه نظامها در الگوی میان دوره ای خود: ♦️از اواخر دهه 1930: به دنبال الگوی فراگیر کنش و جامعه: موسوم به نظریه عام نزد موافقان و نظریه اعظم نزد مخالفان ♦️منبع نظریه: کتاب نظام اجتماعی (1951) و نیز به سوی یک نظریه عام کنش (1951) ♦️استفاده بیشتر از منطق کارکردگرا از زمان علاقه به تحلیل نظامهای اجتماعی ♦️دو مساله اصلی جامعه: یکپارچگی و تخصیص که هر دو ضرورت کارکردی دارند ♦️تخصیص: توزیع پاداشهای کمیاب در میان مردم و توزیع جایگاه های خاص در میانشان ♦️یکپارچگی فرآیند مدیریت تنشهای ناشی از تخصیص ♦️نظریه نظامها الگویی از جامعه با سه نظام: نظام اجتماعی، نظام شخصیتی و نظام فرهنگی 1️⃣نظام اجتماعی: 🔸ساخته شده از تعامل میان آدمها 🔸دارای استعداد برانگیختن کشمکش میان کنشگران بر سر منابع و هدفهای کمیاب 🔸نیاز هر نظام اجتماعی به برخورد با منابع فشار و فراهم آوردن استواری و پیش بینی پذیری: 🔸رفع این نیاز به وسیله «نقشها» که چنین کارکردی دارند: 1) تعیین کننده الگوهای کنش مشروع 2) مجهز کننده نهادها به عملکرد متبلور کننده الگوهای ارزشی خاص 3) مهم تر از همه، حمل چشمداشتهای مکملی که به تثبیت الگوهای تعامل عینی کمک می کنند مثل نقشها و چشمداشتها در روابط پزشکان و بیماران 2️⃣نظام شخصیتی: 🔹ساخته شده از تمایلات مبتنی بر ترجیحها، آرزوها و نیازها 🔹شکل گیری تمایلات برای تحقق نیازها و آرزوها، در فرآیند اجتماعی شدن و از طریق نظام ارزشی جامعه 3️⃣نظام فرهنگی: 🔸بیشترین اهمیت و اجازه دهنده برقراری ارتباط با همدیگر از طریق تثبیت چشمداشتها و نیز هماهنگ سازی کنشها 🔸سه قلمروعمده در هر نظام فرهنگی: 1)نمادهای شناختی برای فعالیتهای ابزاری بر وقف معیارهای مرتبط با حقیقت، 2)نمادهای نمایشگر هنر و موسیقی مربتط با عواطف برای فعالیتهای خلاقانه و التذاذی بر وفق معیارهای زیبایی شناختی، 3)معیارها و هنجارهای اخلاقی مرتبط با برحق بودن یا نبودن امور با محوریت نقش نقش آفرینی ارزشها و ارزیابی کنشها بر اساس آرمانهای انتزاعی ✅کارکرد و اهمیت نظام فرهنگی از میان سه نظام: 🔺تاکید بر نظام فرهنگی در بحث یکپارچگی؛ به دلیل کمک کردن ارزشها به مشخص کرن نقشها و چشمداشتهای راجع به تخصیص مالی منابع کمیاب 🔺توافق درباره ارزشهای مشترک، جان کلام سامان اجتماعی (نگاه دورکیمی) 🔺سازگاری کنشها با یکدیگر از طریق درونی سازی هنجارهایی مثل انصاف و برابری و التزام به هدفهای مشترک 🔺امکان توافق درباره معیارهای مشترک ارزیابی تخصیص منابع 🔺جدایی و استقلال نظامهای سه گانه اجتماعی، فرهنگی و شخصیتی اما عدم قدرت یکسان 🔺اهمیت بیشتر به جهت شکل دهی شخصیت توسط نظام فرهنگی با شکل دادن تمایلات نیازی و نهادمند ساختن آنها در نظام اجتماعی 🔺حاکمیت یک سویه فرهنگ و عدم وجود تاثیر متقابل بین سه نظام به دلیل مفهوم بندی انتزاعی نظام فرهنگی و عدم هر گونه تعین خاص آن 📡 کانال اندیشکده حنیف در ایتا و بله: @hanifthinktank
❇️ جلسه چهارم حلقه نظریات فرهنگی به همت اندیشکده سیاستگذاری فرهنگی حنیف و با همکاری حلقه سیاست‌گذاری فرهنگ انجمن مطالعات اجتماعی حوزه علمیه برگزار گردید. در بخش اول جلسه، نظریه فرهنگی نیچه مورد بحث و بررسی قرار گرفت. 🧩معرفی فریدریک نیچه: 🔺کمتر شناخته شده به عنوان متفکر حوزه جامعه شناسی فرهنگی 🔺عمده شناخت از نیچه، با اعلامیه خدا مرده است 🔺ضرورت شناخت شمه ای از اندیشه نیچه، برای فهم برخی از ابعاد نظریه فرهنگی معاصر 🔺وامداری اندیشه پساساختارگرایی و پسامدرنیسم در مورد بدن انسان به نیچه 🔺تاثیر گذاری نیچه بر وبر درباره دین و عقلانیت و بر زیمل در کتابی در باب رابطه اندیشه نیچه با یکی از الهام گرفتگانش به نام شوپنهاور 🔺سهم اصلی نیچه در نظریه فرهنگی: طرحی فکری با عنوان ارزیابی دوباره همه ارزشها ⚡️در ادامه، تفصیل مباحث نیچه در بخش اول این جلسه مرور می شود. 📡 کانال اندیشکده حنیف در ایتا و بله: @hanifthinktank
❇️در ابتدای بحث از نیچه، طرح فکری او به تفصیل مورد بحث قرار گرفت که در ذیل اشاره می گردد: 🖋نقد اخلاق مدرن موجود: 🔸 خوبی ادعا شده انسان مدرن چندان هم شرافتمندانه نیست 🔸 دین ادعا شده او هم چندان مذهبی نیست 🔸 حقایق ادعا شده او نیز چندان از حقیقت برخوردار نیست 🔸 سرچشمه اصلی اخلاق مدرن، فرهنگ کلیمی-مسیحی 🖌 تحسین روش فرهنگی یونانی در تعیین ارزش اخلاقی: 🔸 تفاوت یکسره فرهنگ کلیمی-مسیحی با فرهنگ یونانی پیشین از منظر ساخت هویت و فهم تاریخ 🔸 کنشگر بودن خود یا همان نفس در فرهنگ یونانی و دارا بودن نوع والاتری از هستی انسانی از طریق خودآزمایی و تجریه روحی و اخلاقی لذت 🔸امر کنشگری نفس، با فرهنگ تولید می شود ولی با یک کشش طبیعی و بنیادی که به انسانها جهت می دهد، همخوانی دارد. این کشش همان خواست قدرت است. 🔸خواست قدرت: کشش بنیادی یا نیرویی در ارگانیسم انسان که خودش را ابقا می کند و گستره و چهارچوب وجودش را گسترش می دهد 🔸 نیچه در کتاب علم سرخوش: نبردهای کوچک و بزرگ، همیشه برای برتری، رشد، گسترش و قدرت رخ می دهند، یعنی طبق خواست قدرت که خواست زندگی نیز است. 🔸این فرآیند در برخی موارد به فتح نیروهای دیگر نیز می انجامد ولی به نظارت سهمگین بر غریزه های خود نابودکننده درون ارگانیسم یا خود هستی نیز نیاز دارد 🔸این، همان کشش در یک نیرو یا نوعی هستی است که خود را متمایز تشخیص می دهد و در برابر تقلیل خود به همسانی با نیروها و هستی های دیگر مقاومت می کند 🔸هستی هایی که از سهم بالایی از قدرت برخوردارند، کنشگرند نه واکنشگر و با کششها و ارزشهای درونی و همساز، برانگیخته می شوند نه با ارزشهای دیگران و بیرون از خود 🖍 نقد به روش فرهنگی کلیمی-مسیحی در تعیین ارزش اخلاقی 🔹یهودیت و مسیحیت پدیده آورنده نوع دیگری از خود: به جای معنا گرفتن از خواست قدرت و دگرگون کردن خود، سرگرم بیزاری 🔹فرهنگ بیزاری: اخلاق واکنشگر و هدایت شده از بیرون؛ شروع از از پنداشت رنج انسان که توسط عامل بیرونی به بار آمده 🔹نیچه در کتاب تبارشناسی اخلاق: فرهنگ یهودی-مسیحی همیشه نیازمند یک جهان بیرونی دشمن خو و انگیزه های خارجی برای کنش 🔹طبق داستان عهد عتیق و فرعون مصر و مهاجرت کلیمیان: بی خدایانی که خدای راستین و یگانه را نپذیرفتند، می کوشند تا آنها را به اسارت درآورند یا هم اکنون این کار را انجام داده اند. 🔹پیروان فرهنگ یهودی-مسیحی اخلاقا خود را خوب نمی بینند و مانند یونانیان باستان نیستند که براشت اخلاقی خوبی از خود داشته باشن 🔹 آنها عذاب دهندگان ادعایی شان را شیطان می انگارند و خود را قربیانیان شیطان. 🔹نتیجه روش فرهنگی کلیمی-مسیحی: پیدایش نوعی فرهنگ اخلاقی که به نمونه های برتر نوع بشر که تفاوتهایشان را ابراز می کنند و به ارزشهای توده علاقه ای ندارند، می تازد و به عنوان قربانی کننده های شیطان صفت نابودشان می سازد. 🔹فرهنگ ابزاری سرکوبگر برای جنگ با مخالفان شیطان ادعایی به جای برنامه آموزنده برای آفرینش انسانهای بهتر 🔹تشویق به یکسره اهلی و هم طراز شدن خود و انکار تفاوتها میان خودها 🔹این فرهنگ حتی در صورت دنیوی (سوسیالیسم که در صورتی انسان دوستانه تاکید بر همسان سازی و تبعیت از ضعیفان)، پایه فرهنگ دموکراتیک مدرن و ناگزیری تضعیف فعالیت آفریننده 📡 کانال اندیشکده حنیف در ایتا و بله: @hanifthinktank
❇️در ادامه مباحث نیچه، پیوندهای اندیشه نیچه با چشم اندازها و علایق امروزی نظریه فرهنگی، مورد گفتگو قرار گرفت: 🔴در کتاب تولد تراژدی در بطن روح موسیقی (1872): 🔸بررسی رابطه صورتهای هنر تراژیک با مناسک 🔸نبوغ فرهنگی تمدن یونانی در بازشناخت مفهوم اصل بنیادی انفراد که تعیین کننده وضعیت بشری است 🔸عملکرد فرهنگی جشنواره ها و بی خود شدن اقوام ابتدایی، آشکار کننده ماهیت جمعی و پیشاعقلانی تجربه بشری 🔸ردیابی تکامل مناسک از طریق تحول صورت دراماتیک تراژدی 🔸برتری فرهنگ تراژیک یونانی از فرهنگ یهودی-مسیحی پس از آن؛ زیرا می گوید: هر چه به هستی در می آید، باید آماده یک پایان اندوهناک بدون امکان رستگاری در یک جهان فراطبیعی باشد (1872) 🔸مناسک و تراژدی، عملکردهای فرهنگی که به وسیله آنها، انسانها می توانند یک زندگی سرخوشانه را در همه جلوه های آن از جمله واقعیت پایان زندگی، تصدیق کنند. 🔸علاقه نیچه به اجرای مناسکی و دراماتیک در زندگی اجتماعی 🌿کتاب اولیه نیچه (1873): 🔺بسیار کمتر از کتابش درباره تراژدی شناخته شده: رابطه میان زبان و واقعیت 🔺یک سده بعد مبنای یکی از نظریه های پساساختارگرا 🔺زبان، عدم بازتاب دهندگی صرف واقعیت عینی خارج از خود بلکه کم رنگ کننده عدم تقلیل پذیری واقعیتها به یکدیگر، با فراهم ساختن مفاهیم عام پنهان کننده تفاوتها 🔺حقیقت بیان شده توسط زبان، چیزی بیشتر از استعاره ها، ایهام ها و انسان انگاری ها نیست (1873) 🔺تاثیر گذاری مقولات یک زبان معین بر شیوه های درک گویندگان آن زبان از جهان 🟡جامعه شناسی بدن: 🔹تولید بینشهایی در جامعه شناسی بدن با بررسی رابطه بیزاری با رویکردی به بدن و کششهای آن 🔹طرد صورتهای خاصی از سختگیری بیمارگونه در مورد بدن که ناشی از غلبه رویکرد فرهنگی یهودی-مسیحی بر جهان غرب است 🔹به جای رویکرد سخت گیرانه و نابود کننده به بدن، عزیز دانستن صورت بدنی و پیگیری آرزوها و لدتهای جسمانی به عنوان بخشی از خواست قدرت 🔹اهمیت بنیادی تغذیه 🔹پیوند عمق فلسفی با مقولاتی چون آب و و هوا و غذاهای خاص 💫سهم نیچه به صورت مختصر: ✔️تاکید بر مفهوم تفاوت که در کارهای فرهنگی بعدی بسیار مهم شد ✔️ارائه چشم انداز فرهنگی نسبی اندیش ضمن نقد سنت یهودی-مسیحی که بعد او در چشم انداز اجتماعی-علمی فرهنگ، به خوبی جا افتاده ✔️مطرح کردن درام و ادبیات به عنوان عنصر بنیادی تحلیل اجتماعی ✔️علاقه مهم به تجسم و جامعه شناسی اولیه بدن ✔️تاکید بر نقش انگیزشهای غیرعقلانی و کششهای عاطفی کنش 📡 کانال اندیشکده حنیف در ایتا و بله: @hanifthinktank
❇️ در بخش دوم جلسه، به ادامه مباحث پارسونز پرداخته شد. عمده مباحث بخش دوم ذیل دو موضوع اصلی بود: یکی نظریه متاخر نظامهای کنش یعنی الگوی AGIL و دیگری نگاه مثبت پارسونز به مدرنیته. در ادامه به تفصیل بخش دوم جلسه می پردازیم: 🔎معرفی نظریه متاخر نظامهای کنش (AGIL): 🔹تحلیل نظام اجتماعی به مجموعه ای از جایگاه ها و نقش ها و تحویل کنشگر به جایگاه و نقش نه اعمال و اندیشه ها 🔹اصلاح کننده نظریه میان دوره ای نظامها مطروحه در کتابهای نظام اجتماعی و به سوی یک نظریه عام کنش 🔹منبع: کتاب اقتصاد و جامعه (1956) 🔹عام و انتراعی بودن این الگو تا حد استفاده در مورد هر جامعه ای و حتی خرده نظام های درون جامعه 📡 کانال اندیشکده حنیف در ایتا و بله: @hanifthinktank
💫اما تفصیل الگوی متاخر نظامها معروف به الگوی AGIL ☘️نظام در نگاه پارسونز چیست؟ 🔺دارای نظم و وابستگی متقابل اجزاء 🔺خود حفظی نظم و تعادل 🔺ثابت بودن نظام یا در فرآیند منظم تغییر بودن 🔺ویژگی های هر بخشی از نظام بر شکل سایر بخشها موثر است 🔺مرزبندی نظام با محیط 🔺تخصیص و هماهنگی دو فرآیند بنیادی ضروری برای تعادل نظام 🔺گرایش به حفظ خود شامل:حفظ مرزها، حفظ روابط اجزا با کل، کنترل نوسانات محیطی و کنترل گرایش به تغییر ✏️چهار خرده نظام تمایز یافته با کارکردهای ویژه و حل مسأله ای خاص در الگوی AGIL: 1️⃣ تطبیق (A): تطبیق نظامها با جهان بیرونی و وظایف مادی لازم برای بقا (مثل خوراک و سرپناه) 2️⃣ به هدف رسیدن (یا هدف یابی)(G): بروندادهای نظام؛ رهبری و سیاست 3️⃣یکپارچگی(I): حفظ نظم توسط نظام قضایی و نهادهای اجتماعی 4️⃣حفظ نامرئی الگو و مدیریت تنش (L): نیاز جامعه به مسیرهای راهنما و وسایل کنش؛ شامل نهادهای تولید کننده ارزشهای فرهنگی، ابقای همبستگی و اجتماعی کردن مثل کلیسا، مدارس، خانواده 🔖جزئیات الگو: 🔹استفاده در سطح های مختلف تحلیل: یعنی کلیسا هم مصداق خرده نظام L برای جامعه و هم خود کلیسا دارای الگوی AGIL (مثلا گروه های عبادی و شوراهای خود شناختی L، هیاتهای انظباطی I، شوراهای تعیین خط مشیG، نگهداری از ساختمان، تامین مالی و جمع آوری اجاره ها A) 🔹جامعه متشکل از آشیانه های چهار خانه 🔹اهمیت تبادلهای فعالانه میان خانه های یک آشیانه در صورت نیاز: مثلا کلیسا فراهم کننده رهبری اخلاقی و بهره برنده از تصمیم های سیاسی ابقاکننده او (L با G) 🔹پارسونز، جبرگرای فرهنگی: همانند نظریه قبلی که فرهنگ کنترل کننده سایر نظامها هم چون نظام اجتماعی و نظام شخصیت 🔹توجه نظریه متقدم نظام ها و نظریه متاخر یعنی AGIL هم به نیازهای مادی و هم نیازهای فرهنگی 🔹تاکید اصلی AGIL بر فرهنگ است که هدف غایی جامعه و استواری نظام را تعیین می کند 🔹الگوی AGIL موافق الگوی سیبرنتیک تنظیم نظام یعنی فرهنگ به عنوان نظام نظارتی، مثل یک درونداد مغزی هدایت کننده حرکات بدن 🔹وسایل عامه مبادله هر کدام از چهار خرده نظام: پول A، قدرت G، نفوذ I، پایبندی ارزشی L 🔆توضیحی درباره قدرت به عنوان یکی از وسایل عام مبادله: 🔸قدرت (پاور) برای صاحبان قدرت و افراد سیاستمدار نیست 🔸عدم ارتباط با سلطه (دومینانس) 🔸قدرت برای نظامها و به تبع برای آحاد: سبب انجام وظایف جامعه 🔸تضاد با نظریه انتقادی و شباهت با نظریه فوکو بر انتشار قدرت در سرتاسر جامعه و دو پهلو هم مولد و هم سرکوبگر 📡 کانال اندیشکده حنیف در ایتا و بله: @hanifthinktank
🌎پیروزی مدرنیته در نگاه پارسونز: 🔸بیشتر کار پارسونز در دهه های 1950 و 1960: نقش فرهنگ در دگرگونی اجتماعی 🔸در کتابهای نظامهای اجتماعی و به سوی یک نظریه عام کنش: الگوی متغیرهای الگودار (1962) برای اکتشاف نقشها و هنجارهای تعاملی وابسته به آنها 🔸استفاده از کار تونیس و دورکیم و وبر: 1️⃣تونیس: تمایز تحلیلی میان جوامع سنتی (گماین شافت) و جوامع مدرن و پیچیده (گزلشافت)؛ 2️⃣دورکیم: همبستگی مکانیک و ارگانیک؛ 3️⃣وبر: گذار از جامعه مبتنی بر اقتدار سنتی به جامعه دیوان سالار بی طرف ✳️پایه تحلیلی پارسونز در شناخت مدرنیته: تحقق فرآیند تعمیم ارزشی در مدرنیته (گذر از مولفه اول به دوم): 🔸جزء گرایی (پارتیکولاریسم) در برابر کل گرایی (یونیورسالیسم): ارتباط به صورت یک رابطه جزئی و عینی مثل دوستی، خویشاوندی و... یا ارتباط بر اساس اصول عام انتزاعی مثل انصاف و عدالت 🔸تاثیر پذیری در برابر بی طرفی تاثیرگذار: تحت تاثیر عواطف و احساسات خویش بودن یا تعامل خونسردانه، عقلانی تر و حساب شده تر 🔸جمع گرایی در برابر فردگرایی: جامعه و کنش فردی حول نیازها و تعلق گروهی یا حقوق و فرصتهای فردی 🔸عمومیت در برابر اختصاص: ارزیابی افراد و قضایا بر وفق منطق فراگیر یا به صورت موردی و جزئی 🔸انتساب در برابر دستاورد: جایگاه انتسابی و موروثی یا شایسته سالارانه و اکتسابی ❇️جزئیات فرآیند تعمیم ارزشی: 🔺تعمیم ارزشی: واکنش تطبیقی در برابر تکامل اجتماعی 🔺جوامع پیچیده تر و تمایزیافته تر، نظام های فرهنگی نیز ناگزیر انتزاعی تر، انعطاف پذیر تر و کلی تر: تا برقراری یکپارچگی اجتماعی و بیشترین کارایی سازمان اجتماعی 🔺افزایش فردگرایی نهادمند یکی از عوامل تعمیم ارزشی در جوامع مدرن 🔺برابری آدمها بر حسب دستاوردها و شایستگی ها نه مطابق کاست، طبقه یا دودمان 🔺 نگاه مثبت پارسونز به تعمیم ارزشی مدرنیته: تحقق بهتر عدالت، انصاف و همزیستی مسالمت آمیز 🔗برخلاف وبر، مارکس و نظریه انتقادی، برداشت مثبت و علاقه به مدرنیته: 🔹رفاه و آزادی بیشتر در ازای فرآیند تمایز محصول مدرنیته 🔹منافع مدرنیته: احترام بیشتر به فرد، جامعیت هر چه بیشتر و دموکراسی بیشتر 🔹جامعه مدرن هم چون ایالات متحده: هر روز بهتر از دیروز، تمرکز زدوده تر و هم پیوند تر، طیف گسترده تری از آزادیها 💎سه مرحله تکامل فرهنگی: ابتدایی، میانی، مدرن 🔻ابتدایی به میانی توسط تحول و ایجاد زبان نوشتاری 🔻میانی به مدرن: مقررات نهادی نظم هنجاری یا قانون 📡 کانال اندیشکده حنیف در ایتا و بله: @hanifthinktank