این روزا رو من و رفیقام تو ستاد مردمی رسانه ای جنگ می گذرونیم که یکم سرم خلوت تر بشه ازش روایت می نویسم براتون و می گم بچه ها با یک ساعت خواب در شبانه روز چطور کار می کنن!(:
بعد از ۳ روز می خواستم برگردم خونه ، اول گفتم با مترو برگردم زودتر برسم
ولی بعد دلم خواست شهر رو بیشتر بیینم و BRT رو انتخاب کردم.
زندگی مردم در جریانه و تو شهر به کاراشون می رسن و چیزی که تو بعضی رسانه ها پخش کردن که تهران هیچکس نیست دروغ محضه!
اینجا مردم حتی سرکار می رن!
هنوز در و دیوار شهر پر از آذین عید غدیره و بهت یادآوری میکنه تو پیرو فاتح خیبری!(:
ما تو تهران با زندگی کردن مقاومت می کنیم ؛
زندگی همون چیزیه که دشمن می خواد از ما بگیره!
بعد از غزه هم براش درس نشد که این امت مرگ رو به بازیچه گرفتن و هرچه دارن حیاته!
📍تهران ، قلب تپنده محور مقاومت
#اتاق_جنگ
دو روز اول جنگ کارم شده بود اسکرول کردن شبکه های مجازیم و خبر دادن و گرفتن با دوستام.
نتیجه سال ها تو فضای بین الملل فعالیت کردن این بود هرپیام رسان خارجی باز می کردم یه نفر از گوشه دنیا بهم پیام داده بود و از احوالم می پرسید!
جوابم به همه شون این بود که احنا بخیر (ما خوبیم)
به یکی شون گفتم ما آرزومون بود با اسرائیل مبارزه کنیم (بجنگیم) و امروز به آرزومون رسیدیم و بچه پررو بازی ایرانی ای درآوردم (:
شب سوم بچه ها و رفقا گفتن ستاد مردمی جنگ تشکیل دادیم پاشو بیا.
روز سوم تا کارامو ردیف کردیم و رفتم بعد از ظهر بود.
رفتم که شب برگردم ولی سه روز بعد فرصت شد که چندساعتی برگردم خونه و لباسی عوض کنم و خانواده رو ببینم و دوباره برگردم قرارگاه!
دروغ چرا ! با بغض خفته ای از خونه وسایل های ضروری رو برداشتم ریختم تو کوله پشتی ای که باهاش کلی از شهرهای مادرم ایران رو گشته بودم و از خانواده خداحافظی کردم.
آدم های قرارگاه رو تقریبا نصف شون از قبل می شناختم و سال ها باهم تو عرصه های مختلف کار کرده بودیم و امروز جنگ دوباره دور هم جمع مون کرده. بعضی ها خانوادگی اومدن و حتی بچه هاشون تو قرارگاه تا شب باهم بین جلسات ما بازی می کنن و الفبای مبارزه یاد می گیرن. بچه های نوجوون رجز جمع می کنن و به بچه های مترجم قرارگاه می رسونن تا براشون ترجمه کنن و شب بچه های رسانه ازشون فیلم بگیرن و همین رو پویش کنن!(:
بعضی شب ها قرارگاه و آدم هاش یکی دوساعت بیشتر نمی خوابن ولی روز بعد ما وقفه و کسلی بین جمع نمی بینیم و انگار فرشته ها بهمون آمپول تقویتی تزریق می کنن!
اینجا انقدر کار هست که دغدغه همه سربازی کردنه ؛ بقول حاج حسین یکتا تو جلسه دیشب: «دنبال شهادت نرید!
یکاری کنید شهادت دنبال تون بدوئه؛
آوینی هم دنبال شهادت نرفت!
دنبال تکلیفت باش.»
#گوشه_قرارگاه
هدایت شده از پناه هستم |🇮🇷
https://eitaa.com/hanoun69
گفت تو لیست حمایتیاتون منم بازی بدید❤️
حنون | 🇮🇷
https://eitaa.com/hanoun69 گفت تو لیست حمایتیاتون منم بازی بدید❤️
رفیقامون که نورن🙂↔️✨