شب اول محرم ۱۴۰۲ آداب ورود به مجالس سیدالشهدا.mp3
13.29M
👓 سخنرانی محرم
❗️ روی دقیقه آبی کلیک کنید به آن قسمت صوت میروید🌹
1⃣ دقیقه 10:00 عزاداری امسال خاص است!
دشمنی استعمار با عزاداری!
هر دو انقلاب بزرگ معاصر ما از محرم شروع شد!
2⃣ برنامه مهم دشمن و یک سوءبرداشت از حرف خیلی از منبریها! خطای فاحش برخی مذهبیها 22:50
#لبیک_یا_حسین
#یااباعبدالله
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
🏴@haqiq_center
🥀 #فهمیدن_محرم
💢نقطه مشترک نامههای اهل کوفه؟!
جالب است بدانید، اهل کوفه پس از مرگ معاویه و شنیدن خبر بیعت نکردن امام با یزید عموما در نامه هایشان یک واژه را زیاد بکار میبردند!
در اکثر نامه ها آماده است که حسین بسوی ما بیا که ما منتظر توییم!!!
مثلا شبث بن ربعی، حجار بن ابجر، در نامه کوتاه خود نوشته بودند:
باغها سرسبز گشته و میوهها رسیده است، پس هرگاه که اراده کردی بیا که سربازان آماده برای یاری تو در انتظار نشستهاند، والسلام.
📚ابصار العین، ص 216
#لبیک_یا_حسین
#یااباعبدالله
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
🏴@haqiq_center
🔖 #رمان 📚
💓 #تا_پروانگی 🦋
5️⃣ #قسمت_پنجم 📕
آن وقتها انگار بیشتر شور جوانی داشت. با این که ذاتا محجوب و پر از صبر و آرامش بود اما یک وقتهایی هوس میکرد بچگی کند؛ مثلا لواشک بگذارد کف دستش و آنقدر لیس بزند تا تمام شود. کاری که باعث شده بود ارشیا ماه اول زندگی مشترک سرش دعوا راه بیاندازد.
یا حتی سیب و خیار را بردارد و بیتکلف گاز بزند ولی از نظر همسرش بیکلاسی بود اگر دهانش قرچ قرچ می کرد. باید مثل خانمها میوه را پوست میگرفت و با آدابی خاص و همراه با کارد یا چنگال میخورد. و هزار مورد دیگر که هنوز سر دل ریحانه گره شده بودند تمام خط و نشانهای این چند سال.
هر چند در خلوت خودش هیچ مانعی نداشت اما کمکم به سبک ارشیا بار آمده بود.
گاهی دلش میخواست مثل همهی زوجهای جوان دست هم را بگیرند و بروند سینما، گردش، پیادهروی، مسافرت و...
که هیچ وقت درست و حسابی پیش نیامده بود. شاید هم مشکل از خودش بود و شانس و اقبالی که هیچ وقت نداشت.
آن اوایل ارشیا چند باری برای ماموریت به اروپا رفته بود اما ریحانه از رفتن امتناع میکرد. شاید چون شبیه دخترهای هم سن و سالش خیلی علاقهای به رفتن سفرهای خارجی نداشت. کارش با شمال و مشهد و اصفهان رفتن هم راه میافتاد که البته مجال آنها هم نبود.
برخلاف همسرش که حتما مارکدار و برند با ضمانت میخرید، خودش دوست داشت توی بازارچههای سنتی تهران قدم بزند و لباسهای سنتی و انگشترهای خوش رنگ بدل و شالها و جورابهای جورواجور و بامزه بخرد. حتی از دست فروشها.
یا دلش لک میزد دوتایی توی بازار تجریش با سبد حصیریش بروند و او تا میتوانست سبزیجاتی بخرد که بوی زندگی میدادند و به آشپزی کردن وادارش میکردند، تنها هنری که فکر میکرد دارد.
همسر مغرورش معمولا نمیگفت اما او میدانست که عاشق دستپختش است و قرمهسبزی و معجون مخصوص و مربای بهار نارنجش را بیشتر از هر چیزی دوست دارد. اینها را از عمق نگاه یخیش میخواند.
بعد از این همه باهم بودن، بهرحال بهتر از هر کسی میشناختش. شاید تنها دلخوشیِ ریحانه و عامل صبوریاش هم در این زندگی رفتار عادلانهی ارشیا بود. چون او با همه سرد برخورد میکرد، همه حتی مادر و برادرش.
ادامه_دارد... 🔜
#تیموری ✍️
#داستان_سریالی 📨
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
🏴@haqiq_center
🏴 اندکی درنگ
💠شیخ جعفر مجتهدی(ره) :
🔹️ گریه بر امام حسین علیهالسلام
سِرّالاسرار عالم معناست.
هر چه میخواهید،
در خانه ی امام حسین علیهالسلام است؛
همه چیز را از آن حضرت بخواهید
که نزدیکترین راه تقرب الهی،
توسل به آن بزرگوار است.
ما با گفتن یک یا علی
به نبرد اهریمن میرویم
و با نام مبارک آقا امام حسین علیهالسلام
کمر شیطان را میشکنیم.
📗 لاله ای از ملکوت، جلد چهارم
#لبیک_یا_حسین
#یااباعبدالله
#درنگ
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
🏴@haqiq_center
#عکس_نوشت
💢 سلام بر حسین
🌱 سلام بر آن کسی که در نهان و آشکار خدا را اطاعت نمود.
#ناحیه_مقدسه
#لبیک_یا_حسین
#یااباعبدالله
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
🏴@haqiq_center
#یادداشت_سیاسی
💯منافع ملی؛ خط تراز سیاست خارجی
🔘 اقدام اخیر چین و روسیه در همراهی با ادعای ارضی امارت علیه ایران، تحلیلهای گوناگونی در محافل خبری و رسانه ای به همراه داشته که خط مشترک تمامی این تحلیل ها، مغایرت این اقدام با «منافع ملی» ایران بوده است. منافع ملی، مبنا و انگیزه اصلی رفتار و سیاست است. گاهی منافع ملی ممکن است به عنوان اهداف اولیه و همیشگی یک کشور به صورت ارزشهای چهارگانه امنیت وجودی، امنیت رفاهی، حفظ و ازدیاد قدرت کشور و پرستیژ تعریف گردد.
▪️ با توجه به این موارد، منافع ملی ایران در حوزههای چهارگانه در سالهای اخیر، همواره مورد تهاجم قرار گرفته است؛ اگرچه جمهوری اسلامی با پیشرفت های خیره کننده نظامی، تا حدود زیادی منافع ملی را در حوزه امنیت وجودی تأمین کرده اما در سه بخش دیگر، این منافع، مورد تاخت و تاز قدرتها بوده است. به عنوان مثال، تحریمهای سنگین اقتصادی با هدف از بین بردن منافع ملی ایران در هر چهار بخش تعبیه و اجرا شده اند. ریچارد نفیو، معمار تحریمهای هوشمند آمریکا علیه ایران، هدف اصلی تحریمها را تغییر رفتار دولت تحریم شده اعلام کرده است. یعنی فشار تحریمها تا جایی پیش میرود، که دیگر امکان تأمین منافع ملی برای کشور مورد تحریم وجود نداشته باشد و این کشور به ناچار برای رهایی از بار تحریم ها به تغییر رفتار روی بیاورد که این اقدام هم قطعاً در راستای منافع ملی آن کشور نخواهد بود.
➖ به هر حال، منافع ملی کشورها به عنوان «خط تراز» سیاست خارجی عمل میکند و هدف اصلی دولتها در صحنه روابط بین الملل، تأمین منافع ملی به بهترین وجه است. اقدام دو کشور چین و روسیه در امضای بیانیه پایانی شورای همکاری خلیج فارس علیه تمامیت ارضی ایران در حالی است که هر دو مدعی روابطی ممتاز با جمهوری اسلامی هستند. برخی از تحلیلگران سیاسی، این عمل آنان را در راستای «منافع ملی» شان عنوان میکنند و معتقدند هیچ کشوری در جهان منافع خود را فدای دوستی با کشور دیگر نمیکند و اساساً اقدامات کشورها قابل ارزشگذاری به خوب و بد نیست و فقط اولویتبندی منافع ملی کشورها تعیین کننده رفتار آنان است.
▪️به طور قطع روسیه و چین در راستای منافع ملی خود به این رفتار مبادرت ورزیدهاند و احساس آنان این است که توازن شرق گرایی و غرب گرایی در سیاست خارجی ایران به سود شرق، تغییر کرده است و وابستگی ایران، مانعِ امکان پاسخ مناسب خواهد شد. اینجاست که دستگاه دیپلماسی باید وارد شود و با مدیریت صحیح اوضاع، صحنه را به شیوه ای اداره نماید که تزاحم و تعارض منافع به حداقل برسد و اقدامات مغایر منافع ملی ایران اصلاح شود و در آینده نیز تکرار نگردد. یکی از این روشها، تحمیل هزینه و تهدید متقابل منافع ملی این کشورهاست. عملی که توسط کمال خرازی رئیس شورای راهبردی روابط خارجی جمهوری اسلامی در دیدار با سفیر ژاپن انجام گرفت. در این دیدار خرازی با اشاره به اختلافات ارضی ژاپن و روسیه بر سر جزایر چهارگانه اقیانوس آرام، خواستار مذاکره مستقیم دو کشور برای حل اختلافات شد، در حالی که روسها این جزایر را متعلق به خود و غیرقابل مذاکره می دانند!
➖ البته وزارت امور خارجه هم، سفیر روسیه را احضار و مراتب اعتراض جمهوری اسلامی را به او ابلاغ کرد. این نوع موضعگیریِ ایران، قطعاً بر محاسبات این دو کشور تأثیر میگذارد و مانع تکرار این اقدام در آینده خواهد شد. در مجموع، آنچه تعیینکننده رفتار دولتها در روابط خارجی است، منافع ملی آنان میباشد و در این راستا هیچ اتحادی چه به صورت دائم و چه موقت، فراتر از منافع ملی نخواهد بود.
🔘 پای بندی به منافع ملی و عدم تخطی از آن، می تواند دولت را در افزایش سرمایه اجتماعی یاری کرده و همراهی افکار عمومی از راهبردهای سیاست خارجی را به دنبال داشته باشد. چیزی که در مواضع دستگاه دیپلماسی نسبت به اقدام اخیر چین و روسیه مشاهده شد و مورد حمایت مردم و رسانه ها قرار گرفت.
✍️#محمدصادق_خرسند
#منافع_ملی
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
@haqiq_center
⚫️ هیئت سکولار
🔹️شب عاشورا وقتی در سخنرانی هیئت، واعظ در حال صحبت در مورد مسائل سیاسی روز و دشمن شناسی بود، یکی از هیئتی ها فریاد زد: آقا جلسه را سیاسی نکن، ما برای اشک بر حسین آمده ایم نه سیاسی بازی، روضه ما را خراب نکن بگذار برای غربت حسین اشک بریزیم!
🔹️متاسفانه تعدادی دیگر هم با او همراه شدندناگهان بیاد این واقعه تلخ تاریخی افتادم؛صحنه به دار کشیدن ۹ آزادیخواه تبریزی در شهر تبریز بدست لشگر قزاق روس به سال ۱۲۹۰ روز عاشورا
🔹️هنگامی که روس ها در حال بدار کشیدن آزادیخواهان و دلاوران تبریز در روز عاشورای سال ۱۲۹۰ بودند صدای طبل و سنج از کوچه پسکوچه های تبریز شنیده میشد و مردم تبریز در حال عزاداری برای امام حسین علیه السلام بودند.
عدهای زنجیرزن، عدهای سینهزن و عدهای قمهزن.....
🔹️فرمانده روس اینگونه گفت:
میترسیدم که آن جمعیت عظیم عزادار حسینی به آزادیخواهان مبارز تبریزی بپیوندند و در آن صورت چه بر سر ما می آمد !!
اما جمعیت عظیم! مردم شیعه (سکولار)!
عزاداران فقط عزاداری و گریه کردند
زنجیر و سینه و قمه زدند و به اعدام ۹ دلاور آزادیخواه خود توجهی نکردند.
⚠️آری این است نتیجه اسلام سکولار، این است اسلام منهای سیاست و این چیزی است که #شیعه_انگلیسی به شدت به دنبال ان است و برای آن میلیاردی هزینه میکند.
براستی در هیئتی که دغدغه مبارزه با ظالم نباشد ابن زیاد و شمر و یزید هم ضجه میزنند...
⚠️آری این است نتیجه بی بصیرتی و هیئت سکولار!
#لبیک_یا_حسین
#یااباعبدالله
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
🏴@haqiq_center
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀بفرمایید روضه
🌹یا باب الحوائج یا حضرت علی اصغر
#لبیک_یا_حسین
#یااباعبدالله
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
🏴@haqiq_center
🥀#فهمیدن_محرم
💢هزینه یک لحظه سکوت یا موضع نابجا
گاهی اوقات سکوت ما در وقایع سیاسی اجتماعی یا موضع گیری نابجا شاید در همان لحظه هزینه ای نداشته باشد اما با گذشت زمان خسارت فاجعه آمیز بوجود می آورد
.
عمرسعد، شمر، سنان، خولی و دیگران شمشیر بدست به جنگ امام حسین(ع) رفتند اما این مرحله نهایی این فاجعه بود مدام باید پرسید چه کسانی راه را برای این جنایتکاران هموار ساختند؟
.
پیش تر از این افراد، دیگرانی راه را برای قتل حسین(ع) فراهم کردند. فرقی بین خنجر شمر و سکوت علمای کوفه وجود ندارد. اگر آنان در مقابل ابن زیاد #سکوت نمی کردند، اگر بصورت متحد موضع می گرفتند، اگر بموقع وارد میدان می شدند هیچ گاه خنجر شمر به حنجر امام نمی رسید
.
از طرف دیگر، وقتی ابن زیاد دستور دستگیری یکی از بزرگان شیعه جناب هانی بن عروة را داد. قبیله او برای تصرف دارالاحکومه با شمشیر آخته مقابل مقر حکومت تجمع کردند اما یک موضع گیری #شریح_قاضی که خواست دروغ نگوید اما راستش را همنگفت مردم را فریب داد دو پهلو سخن گفت و مردم خیال کردند هانی میهمان ابن زیاد است
علت سندیت و اعتبار سخن #شریح_قاضی برای مردم این بود که او را قاضی منصوب خلیفه دوم می دانستند!
.
گاهی سکوت لازم
و گاهی حرام است
انسان باید قدرت تشخیص داشته باشد که کجا فریاد بزند و در کجا سکوت اختیار کند
#لبیک_یا_حسین
#یااباعبدالله
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
🏴@haqiq_center
🌁 عکس نوشت
💎 زندگی به سبک شهدا
🥀مداح بیسر
▫️هم مداح بود هم شاعر اهل بیت. می گفت: «شرمندهام که با سر وارد محشر شوم و اربابم بیسر وارد شود؟»
بعد شهادت وصیت نامهاش رو آوردند. نوشته بود: «قبرم رو توی کتابخونه مسجد المهدی کندم.»
▪️ سراغ قبر که رفتند دیدند که براي هیکلش کوچیکه. وقتی جنازهش اومد قبر اندازۀ اندازه بود؛ اندازۀ تن بیسرش.
🎙راوی: مداح اهل بیت حاج کاظم محمدی
#عکس_نوشت
#سبک_زندگی
⛱با حقیق همراه باشید
🏴@haqiq_center
چرا امام حسین خانواده را همراه خود به کربلا برد؟.mp3
3.95M
🔦 چرا امام حسین خانوادهش را به کربلا برد؟ مگر امام، علم غیب ندارد؟
🔰 جواب شبهه را در این صوت بشنوید!
#لبیک_یا_حسین
#یااباعبدالله
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
🏴@haqiq_center
🔖 #رمان 📚
💓 #تا_پروانگی 🦋
6️⃣ #قسمت_ششم 📕
تمام دیشب کابوس دیده بود. با اینکه صبح به رسم خانمجان خوابش را برای آب تعریف کرده و صدقه هم کنار گذاشته بود اما هنوز هم دلش گواهی بد میداد. برای اینکه خودش را سرگرم کند و حواسش را پرت، بساط ترشی درست کردن را به راه انداخته بود.
چندبار شماره همراه ارشیا را گرفت اما هنوز بوق نخورده پشیمان شده و قطع کرد. بدخلق میکردش اگر بیوقت تماس میگرفت. و بار آخر زیر لب گفت: "هی... همه شوهر دارن ما هم داریم."
باید وسایل ترشی را تا قبل از آمدنش جمع میکرد. هر چند حالا تا عصر خیلی مانده بود. حال بدش انگار با بوی تند و تیز سرکه گره خورده بود. دلش را آشوب تر میکرد. هویجهای حلقه شده را توی آبکش ریخت و صدای ترانه توی گوشش پیچید:
"من عاشق هویجم و نوید گل کلم! ببین ریحان، مدیونی هر وقت ترشی درست کردی سهم منو نذاری کنار! میدونی که... من یکی اگه ترشیهای تو رو نخورم هیچی نمیشم!"
خندید و با خودش گفت:
"تو هم که هیچ وقت کدبانوی خوبی نبودی خواهر کوچیکه."
نگاهی به شیشههای خالی روی میز کرد و یکی را برداشت. صدای زنگ تلفن و هزار پاره شدن دلش با خردههای شیشه کف آشپزخانه یکی شد.
صدبار گفته بود این تلفن با صدای جیغ و هیبت وحشتناکش به درد سمساری و موزه میخورد نه اینجا؛ ولی ارشیا بود و علایق آنتیکش. نفسش را عصبی بیرون فرستاد. با هزار بدبختی و بدون دمپایی از کنار خرده شیشهها گذشت و تلفن را برداشت.
_الو. سلام خانم رنجبر
صدای وکیل جوان شوهرش را فورا شناخت. چند وقتی بود که بیشتر میدیدش چون رفت و آمدش پیش ارشیا بیشتر شده بود.
_سلام. روزتون بخیر آقای رادمنش
_متشکرم، بد موقع که مزاحم نشدم؟
ریحانه فکر کرد ساعت یک و ده دقیقه موقع خوبی بود یعنی؟ گفت:
_نه خواهش میکنم، بفرمایید
_خوب هستین؟ چه خبر؟
بنظرش سوال نامعقولی بود. تابحال پیش نیامده بود وکیل شرکت به خانه زنگ بزند و جویای احوالش بشود. حواسش آنقدر پرت شد و هزار فکر مختلف به سرش زد که ناخواسته گفت:
_ممنون. ترشی درست میکردم.
و سریع زبانش را گاز گرفت. چه آبروریزیای!
_بسلامتی
کمی مکث کرد و ادامه داد:
_ راستش غرض از مزاحمت اینکه آقای نامجو، در واقع ارشیا... خب والا...
اسمش که آمد دچار اضطراب شد و ناخوداگاه یاد خواب دیشب افتاد. ضربان قلبش شدت گرفت و سرگیجهاش بیشتر شد. نشست روی صندلی و به لحن مستاصل رادمنش گوش کرد:
_خانم رنجبر نگران نشید ولی ارشیا الان بیمارستانه. البته واقعا اتفاق خاصی نیفتاده. فقط یه تصادف جزئی بوده اما دکتر خواسته تا تحت مراقبت باشه. میدونید که اینجور وقتا یکمی هم شلوغش میکنن!
مگر بدتر از این هم میشد خبر تصادف داد؟ با صدایی که از شدت شوک و استرس انگار از ته چاه در میآمد پرسید:
_اَ... الان کجاست؟
_بیمارستان
_آخه چرا؟ ارشیا که...
_اتفاق دیگه، بهرحال میفته
_گفتین کدوم بیمارستان؟
_آدرس رو برای شما میفرستم. یا اصلا اجازه بدید راننده...
_نه... نه نه خودم الان راه میافتم
و دست بیرمقش گوشی را با ضرب کنار دستگاه انداخت. طاقت شنیدنش بیش از این نبود. باید میرفت و میدید.
ادامه_دارد... 🔜
#تیموری ✍️
#داستان_سریالی 📨
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
🏴@haqiq_center