eitaa logo
حقیقت مسیحیت صهیونیست
326 دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
4.8هزار ویدیو
77 فایل
بررسی و نقد اخبار، شبهات ،آثار و مفاهیم مرتبط با دین مسیحیت و یهودیت و رفتار پیروان این دو دین و حوادث و رخدادهای مهم کشورهای مسیحی نشین و رژیم اشغالگر صهیونیستی با حضور اساتید مجرب ادیان.
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از همکاران
هدایت شده از همکاران
هدایت شده از همکاران
هدایت شده از همکاران
📌 گزارش داخلی سازمان "لارش" حاکی از آن است که ژان وانیه، شخصیت سرشناس و مؤسس این سازمان، شش زن را آزار جنسی داده است. 🔻آقای وانیه که سال گذشته در نود سالگی درگذشت حدود نیم قرن پیش سازمان لارش را برای کمک به کم‌توانان ذهنی و افراد دچار اختلالات یادگیری بنیان گذاشت. 🔻حالا گزارش داخلی این سازمان می‌گوید آقای وانیه در قالب ارائه آموزه‌های مذهبی و هدایت معنوی اقدام به برقراری روابط جنسی می‌کرده است. / بی‌بی‌سی ✍ پی‌نوشت: حرام اعلام کردن ازدواج در میان و راهبه‌های تحریف شده، از عواملی است که انواع انحرافات را برای روحانیون مسیحی به همراه داشته و این موضوع به دستاویزی مهم در جهان کفر و آتئیست‌ها برای حمله به مسیحیت در طول بیش از یک قرن اخیر شده است! البته ریشه‌ی این قضیه را باید در لیبرالیزه کردن و مسیحیان، در ذات جوامع غربی جست‌وجو کرد. ☪✝ @Debate
🤔چرا در اسلام حکمش اعدام است؟ آیا در آیین نیز این حکم است؟ 🗯پاسخ: ❗️«مرتد» یعنى کسى که را پذیرفته و سپس از آن باز گشته است. 🔷«مرتد» بر دو قسم است: «مرتد فطرى» و «مرتد ملى». ❗️«مرتد فطرى» به کسى گفته مى شود که: از پدر و یا مادر مسلمان تولد یافته و یا به قول بعضى در حالى که نطفه او منعقد شده پدر و یا مادرش مسلمان بوده اند و سپس او اسلام را پذیرفته و بعداً از آن برگشته است. 🔷ولى «مرتد ملى» به کسى گفته مى شود که: از پدر و مادر مسلمان تولد نیافته بلکه خود بعد از بلوغ،اسلام را پذیرفته و سپس از آن باز گشته است. ❗️توبه مرتد ملى پذیرفته مى شود و در حقیقت مجازات او خفیف است؛ زیرا او مسلمان زاده نیست ولى در مورد «مرتد فطرى» حکم از این شدیدتر و سخت تر است یعنى اگرارتداد او در دادگاه اسلام ثابت شود، محکوم به اعدام خواهد شد و اموال او به عنوان ارث به ورثه مسلمان او مى رسد و همسر او از او جدا خواهد شد و حتى توبه کردن او نمى تواند جلو این احکام شدید را بگیرد، گر چه اگر واقعاً توبه کند در پیشگاه خداوند قبول مى شود و براى جهان آخرت او مفید است. 🔴باید توجّه داشت این سختگیرى تنها در مورد مرتد فطرى آن هم در صورتى است که مرد باشد.ممکن است کسانى از این سختگیرى تعجب کنند و آن را یک نوع خشونت شدید غیر قابل انعطاف، بدانند که با روح اسلام سازگار نیست. 👌ولى این حکم یک فلسفه اساسى دارد و آن حفظ جبهه داخلى کشور اسلامى و جلوگیرى از متلاشى شدن آن و نفوذ بیگانگان و منافقان است؛ ❗️زیرا ارتداد در واقع یک نوع قیام بر ضد رژیم کشور اسلامى است که در بسیارى از قوانین دنیاى امروز، نیز مجازات آن اعدام است. 🔷اگر به افراد اجازه داده شود، هر روز مایل بودند خود را مسلمان معرفى کنند، و هر روز مایل نبودند استعفا دهند به زودى جبهه داخلى اسلام از هم متلاشى خواهد شد، و راه نفوذ دشمنان و عوامل و ایادى آنها باز خواهد شد، و هرج و مرج شدیدى در سراسر جامعه اسلامى پدید خواهد آمد. ❗️بنابراین، حکم مزبور، در واقع یک حکم سیاسى است که براى حفظ حکومت و جامعه اسلامى و مبارزه با ایادى و عوامل بیگانه ضرورى است. ❗️از این گذشته، کسى که آیینى همچون اسلام را بعد از تحقیق و پذیرش رها کند، و به سوى آیین هاى دیگرى برود معمولاً انگیزه صحیح و موجهى ندارد، و بنابراین، درخور مجازات هاى سنگین است ❗️ اگر مى بینیم این حکم، درباره زنان خفیف تر است به خاطر این است که همه مجازات ها در مورد آنها تخفیف مى یابد. 🗯بنابراین روشن می شود که این احکام مربوط به کسی نیست که اعتقادی در درون دارد و در مقام اظهار آن بر نیامده است بلکه تنها کسی را شامل میشود که به اظهار یا تبلیغ آن بپردازد و در حقیقت قیام بر ضد رژیم موجود جامعه کند. ❗️قرآن نقل می کند که اهل کتاب چنین می گفتند: «بروید در ظاهر اظهار اسلام و ایمان کنید و در پایان روز کافر شوید تا آنان در آیین خود سست شوند و از آیین شما تبعیت کنند» 🔷ال عمران 72 ❗️اسلام با جعل حکم مرتد سعی بر آن دارد تا جبهه داخلی اسلام در برابر جاسوسان و دشمنان بهم نریزد تا در اندک زمانی هرج و مرج شدیدی در جامعه اسلامی ایجاد شود بنا براین این حکم صرفا یک حکم سیاسی است که شبیه آن در بسیاری از کشورها وجود دارد 📚تفسیر نمونه ج11 ص426 ❗️اما در مورد حکم ارتداد در مسیحیت که انان فراوان در این رابطه به اسلام اشکال می گیرند: 🗯حکم ارتداد در آیین مسیحیت نیز وجود دارد. 🔷«اگر برادرت یا پسر یا دختر تو گوید که برویم خدایان غیر را که تو و پدرت نشناخته اید عبادت کنیم او را قبول مکن و به حرف او گوش مده و او را به قتل برسان و او را به سنگ سنگسار نما تا بمیرد » 📚تثنیه فصل 6؛11-13 ❗️«اگر اهل یک شهر مرتد شوند باید همه اهالی شهر از کوچک و بزرگ و حتی گاو و گوسفند از دم کشته شوند و اجسادشان نیز با آتش سوزانده شود» 📚تثنیه فصل 12 ؛ 13-17 ❗️اگر بشنود«مرد یا زنی بت یا خورشید و ماه و ستارگان را که من پرستش آن را ممنوع کرده ام عبادت کند آن مرد یا زن را به بیرون شهر ببرید و سنگسارشان کنید تا بمیرد» 📚تثنیه فصل17؛ 2-7 ☪✝ @Debate
✝️🕎🔯✡️☯️☦️فرآیند شست و شوی مغزی در فرقه ها: رهبران فرقه‌ها برای داشتنِ پیروان کاملا مطیع و وفادار که هر فرمانی را با آغوش باز بدون ذره‌ای شک و تردید یا سوال انجام دهند، به شست‌ و شوی مغزی ایشان می‌پردازند.ایشان به جهت دستیابی به موجودی بدون اراده، افرادی که بتوانند حتی در دنیای بیرون زندگی کرده و با مردم عادی معاشرت نموده، تظاهر به عادی بودن نمایند و حتی از خود عواطف و احساسات طبیعی و معمولی را نشان داده و در عین حال ذره‌ای در درون تغییر نکرده و لغزشی نسبت به حالات سخت فرقه‌ای از خود نشان ندهند، احتیاج دارند که شخصیت و کاراکتر اعضا را برای همیشه تغییر دهند، یا حداقل بخشی از شخصیت افراد که پس از بلوغ فکری شکل گرفته است را هدف نگیرند؛ چرا که شخصیتِ پایه‌ای افراد که تحت تاثیر ژن و تربیت اولیه و نوزاد فرد توسط اولیای وی شکل گرفته، به سختی قابل تغییر است، روش‌های آنان برای انجام این امر عمدتاً بر پایه ایجاد عواطف شدید، سریع یا ضربه‌ای و هر چه طولانی‌تر کردن آنها استوار گشته است. این رَوند را شستشوی مغزی می‌نامند. در این فرقه‌ها قبل از شروع شستشوی مغزی، مرید یا قربانی با به کارگیری شیوه‌های مختلفِ کنترل ذهن و تاثیرگذاری، به نقطه‌ای رسیده که قبول کرده است، شخصیت و ویژگی‌های فردیِ او بد، ناپسند و حتی شیطانی هستند و باید به شخصیتی خوب از جنس پرولتاریا، مجاهدگونه یا خداگونه تبدیل شوند. تا این نقطه وی قدم به قدم و ذره به ذره بدون آنکه متوجه باشد که چه اتفاقی در حال رخ دادن است و او به چه کسی تبدیل می‌شود، تغییر کرده است. وقتی قربانیان به این مرحله‌ی شستشوی مغزی می‌رسند، بسیاری از عقاید شخصیتی و هویت ایشان به مرور تغییر کرده‌اند و آنها قبول کرده‌اند که در گذشته به وسیله جامعه فاسد، شیطان و... شستشوی مغزی شده و باید تغییر شخصیت دهند و در این تغییر به موجودی بی‌اراده و مطیع محض تبدیل خواهند شد.
💥میزان مشارکت در انتخابات پارلمانی کشورهای دیگر چقدر است؟💥 امروزه مشارکت در انتخابات‌های ملی در کشورهای مختلف را معیاری از علاقه مردم به ساختار حکومتی یا میزان مشروعیت حکومت تلقی می‌کنند. البته عوامل مختلفی بر میزان مشارکت یک ملت در یک انتخابات تأثیرگذار هستند که برداشت دقیق از این رقم را دشوار می‌کند. در حال حاضر ناظران سیاسی، ارقام مشارکت در کشورهای مختلف را به اشکال متفاوتی تحلیل می‌کنند. در ادامه این گزارش، ابتدا نگاهی به تحلیل‌پذیری یا تحلیل‌ناپذیری ارقام مشارکت در انتخابات می‌کنیم و سپس برخی ارقام مربوط به مشارکت مردمی در انتخابات‌های پارلمانی کشورهای مهم اروپایی را بررسی خواهیم کرد.
💥میزان مشارکت در انتخابات پارلمانی کشورهای دیگر چقدر است؟💥ویلیام رایکر» و «پیتر اردشوک» دانشمندان سیاسی آمریکایی، سال ۱۹۶۸ فرمول زیر را برای پیش‌بینی احتمال مشارکت «افرادِ کاملاً منطقی» در یک انتخابات معرفی کردند [۱] : PB+D>C در این فرمول، P یعنی احتمال تأثیرگذاری رأی یک رأی‌دهنده در نتیجه انتخابات؛ B یعنی فایده‌ای که رأی‌دهنده تصور می‌کند در صورت پیروزی فرد منتخبش در انتخابات، نصیبش خواهد شد؛ D یعنی اهمیتی که فرد برای دموکراسی یا عمل به وظیفه مدنی خود می‌دهد و به خاطر آن در انتخابات شرکت می‌کند؛ C یعنی زمان، زحمت یا هزینه احتمالی شرکت در انتخابات. رایکر و اردشوک بر اساس مدل ریاضی خود به این نتیجه رسیدند: از آن‌جایی که P در انتخابات‌های بزرگ تقریباً صفر است، حاصل عبارت PB تقریباً صفر خواهد شد. این یعنی تنها در صورتی مشارکت یک رأی‌دهنده در انتخابات ممکن خواهد بود که حس وظیفه مدنی فرد از زحمت یا هزینه رأی دادن بیش‌تر باشد. اگر این مدل ریاضی را بپذیریم، باید بپذیریم که احتمال حضور یک فردِ مطلقاً منطقی [بدون در نظر گرفتن احساس تعلق فرد به کشور یا وظایف مدنی‌اش] در انتخابات، نزدیک به صفر است، چراکه ضریب احتمال تأثیرگذاری تک‌رأی او در نتیجه انتخابات نزدیک به صفر است.به عبارت دیگر، اگر در یک جمع مثلاً ۱۰ نفره برای تصمیم‌گیری درباره یک مسئله رأی‌گیری انجام شود، احتمال زیادی دارد که هر ۱۰ نفر نظر خود را اعلام کنند، چون می‌بینند که رأی‌شان چه اندازه در تعیین نتیجه، نقش مستقیم دارد. اما وقتی تعداد رأی‌دهندگان به چندده میلیون نفر می‌رسد، هر نفر ممکن است احساس کند که حضور یا عدم حضور او در انتخابات، تأثیر ناچیزی در نتیجه انتخابات دارد. البته این احساس درباره افرادی مانند شرکت‌کنندگان در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا که بر اساس نظام الکتورال انجام می‌شود، قطعاً چندین برابر است. اما آیا تمام واقعیت همین است؟
آمار مشارکت چه معنایی دارد؟ کارشناسان مدنی در دنیا دلایل مختلفی را برای تصمیم مردم به عدم دادن رأی قائل شده‌اند. برخی معتقدند سرخوردگی، بی‌تفاوتی یا حس پوچی (عقیده فرد به این‌که رأی او تأثیری بر اوضاع کشور ندارد) موجب کاهش مشارکت مردم یک کشور در انتخابات می‌شود. این در حالی است که قطعاً عوامل دیگری مانند دخالت و تبلیغات خارجی، تحریم انتخابات یا حتی عوامل بسیار ساده‌تر نیز ممکن است منجر به تصمیم مردم به حضور یا عدم حضور در یک انتخابات شوند. گاهی عوامل تأثیرگذار بر آمار مشارکت بسیار پیش‌پاافتاده هستند؛ آن‌قدر که روزنامه واشینگتن‌پست آمریکا سال ۲۰۱۸ در آستانه برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری در این کشور که با حضور دونالد ترامپ و هیلاری کلینتون پیش‌بینی می‌شد فوق‌العاده جنجالی و احتمالاً با مشارکت بالا باشد، یادداشتی منتشر کرد که عنوانش این بود: «می‌خواهید آمریکایی‌ها رأی بدهند؟ روز انتخابات را تعطیل کنید .» البته واقعیت این است که تشویق مردم به حضور در انتخابات، اغلب بسیار دشوارتر از منصرف کردن آن‌ها از شرکت در انتخابات است. چنان‌که در فرمول ابتدای گزارش دیدیم، امروزه حس مسئولیت‌پذیری رأی‌دهندگان است که بیش‌ترین سهم را در تعیین آمار مشارکت دارد. بنابراین از لحاظ ریاضی، نمی‌توان مشارکت پایین یک ملت در انتخابات را مطلقاً به معنای اعتراض آن‌ها به حکومت دانست یا مشارکت بالای مردم را نشانه موافقت کامل آن‌ها با شیوه حکومت در کشورشان تلقی کرد. در بسیاری از کشورها مردم با وجود مشکلاتی که دارند، در انتخابات شرکت می‌کنند و در بسیاری از کشورهای دیگر هم مردم به‌رغم برخورداری از رفاه نسبی علاقه‌ای به شرکت در انتخابات از خود نشان نمی‌دهند.
یکی دیگر از انگیزه‌هایی که ممکن است مردم یک کشور را به مشارکت در انتخابات تشویق کند، اعلام حمایت از یک جناح سیاسی است. به عبارت دیگر، گاهی شهروندان نه برای تعیین سرنوشت یا اعلام وفاداری به حکومت، بلکه صرفاً با انگیزه رقابت سیاسی اقدام به دادن رأی می‌کنند. مشارکت بالا یا پایین در انتخابات می‌تواند دلایل دیگری هم داشته باشد که از جمله آن‌ها اهمیت موضوع انتخاب برای مردم است. به عنوان نمونه، در کشورهایی که هم انتخابات ریاست‌جمهوری در آن‌ها برگزار می‌شود و هم انتخابات پارلمانی، معمولاً مشارکت عمومی در انتخابات ریاست‌جمهوری بالاتر است، مگر در مواردی که سِمت ریاست‌جمهوری بیش‌تر جنبه نمادین دارد و رئیس‌جمهور در امور اجرایی کشور دخالت زیادی نمی‌کند. در سوی دیگر، در کشورهایی که پارلمان نقش مستقیمی در تعیین مقام غیرمنتخب در رأس کشور (معمولاً رئیس‌جمهور یا نخست‌وزیر) ایفا می‌کند، انتخابات‌های پارلمانی معمولاً شاهد آمار مشارکت بالایی هستند.
دموکراسی اجباری؛ از حق دادن رأی تا وظیفه رأی دادن فارغ از آن‌چه که توضیح داده شد، ناظران اجتماعی همچنان مشارکت در انتخابات را روی هم رفته یکی از سنجه‌های مشروعیت حکومت‌ها می‌دانند و از این جهت به مطالعه روندهای کاهشی یا افزایش این مشارکت علاقه دارند. عقیده تصمیم‌گیران به ضرورت مشارکت بالای مردمی در انتخابات‌ها در برخی کشورها تا جایی است که نتایج خارج از عرفی را داشته است. به عنوان نمونه، برخی کشورها مانند بلژیک، یونان، استرالیا، ترکیه، آرژانتین، برزیل، مکزیک و پاراگوئه به جای «حق دادن رأی» اعتقاد به «وظیفه رأی دادن» دارند و شهروندان خود را قانوناً به حضور در پایگاه‌های رأی‌گیری ملزم می‌کنند. اگرچه بعضی از این کشورها در اجرای قانون رأی‌دهی الزامی سخت‌گیری نمی‌کنند، اما در برخی از آن‌ها از جمله بلژیک و استرالیا مردم در صورت حضور پیدا نکردن پای صندوق‌های رأی با جریمه، پیگرد قانونی و محرومیت از برخی امکانات یا فرصت‌های شغلی مواجه می‌شوند، مگر آن‌که گواهی معتبری مبنی بر سفر خارجی یا بیماری در روز انتخابات ارائه کنند.موارد عجیب‌تری از اعلام آمار مشارکت نمایشی هم وجود دارد. به عنوان مثال، سال ۲۰۰۲ و پس از آن‌که دولت وقت آمریکا اعلام کرد قصد دارد صدام را در عراق از قدرت برکنار کند، دیکتاتور عراق اقدام به برگزاری یک «همه‌پرسی» در کشورش کرد. طبق نتایجی که حکومت وقت عراق اعلام کرد، تک‌تک ۱۱,۴۴۵,۶۳۸ نفر واجد شرایط شرکت در همه‌پرسی در این کشور، در این همه‌پرسی حضور پیدا کردند و ۱۰۰ درصد آن‌ها نیز به یک دوره هفت‌ساله دیگر ریاست‌جمهوری صدام رأی مثبت دادند [۵] . به خاطر تهدیدهای آمریکا علیه حکومت صدام، این آمار حتی از همه‌پرسی سال ۱۹۹۵ هم بیش‌تر شده بود؛ آن سال ۹۹/۹۶ درصد از شرکت‌کنندگان در همه‌پرسی به صدام رأی «آری» داده بودند! اگرچه اتفاق‌نظر در میان دانشمندان سیاسی درباره دلایل قطعی کاهش یا افزایش مشارکت در انتخابات‌های بین‌المللی وجود ندارد، اما شواهد تاریخی نشان می‌دهد در اکثر نظام‌های دموکراتیک و باسابقه جهان، آمار مشارکت مردمی در انتخابات پس از چندین دهه افزایش، از دهه ۱۹۸۰ به این سو عموماً روندی کاهشی را دنبال کرده است . کارشناسان مدنی درباره دلایل این کاهشِ هماهنگ، عقیده مشترکی ندارند، اما به عنوان نمونه، درباره کاهش مشارکت انتخاباتی در آمریکا گسترش استفاده از رسانه‌های جدید و شیوع حملات سیاسی جناحی به جای تبلیغات مثبت را برخی از عوامل دل‌سرد شدن رأی‌دهندگان و دید منفی آن‌ها نسبت به کل روند انتخابات می‌دانند.