eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
6.5هزار ویدیو
630 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
✍پيامبر اکرم (ص): بیماران خود را به وسیله صدقه و احسان به فقرا علاج کنید، زیرا صدقه دادن و احسان نمودن، بیماری ها و گرفتاریهای شما را دفع می کند. 📚نهج الفصاحه، ص ۳۲۵
🔴 چرا بیمار می شویم؟ 👇 ✅پاسخ این سوال، در بیان امام حسین علیه‌السلام است: ✍امام حسین علیه السلام فرمودند: روزی امام علی علیه السلام به عیادت سلمان فارسی رفت و به او فرمود: امروز با این مریضی ای که داری، حالت چه طور است؟ سلمان گفت: یا امیرالمومنین! خدا را زیاد حمد و ستایش می کنم، ولی از شدت درد و زجر، به شما شکوه و ناله می کنم. حضرت فرمودند: سلمان! زجر و درد نکش ( و این گونه شکوه نکن. )؛ زیرا هر شیعه ای که مریض می شود، قطعا این مریضی به خاطر گناهی است که قبلا انجام داده و این درد و مرض، باعث تطهیر و پاک شدن شیعه از گناه می شود. سلمان گفت: اگر این گونه باشد، ما هیچ اجری جز تطهیر نداریم. ( یعنی هر کار نیکی که انجام داده باشیم، به خاطر آن خداوند ما را مریض می کند تا گناهان ما هم بخشیده شود؛ لذا تمام اجرهای ما در همین دنیا، صرف پاک شدن گناهان می شود. ) حضرت فرمودند: سلمان! اجر شما وقتی به شما می رسد که بر این درد و مرض صبر کنید و وقتی مریض شدید، در، درگاه خدا تضرع و دعا کنید و همین تضرع و دعا باعث می شود که برای شما حسنات نوشته شده و مقام معنوی شما بالاتر رود. ( پس اجر شما در صبر بر درد است، ) و این درد و مرض، فقط برای پاک گرداندن شما است. 💥سپس سلمان پیشانی حضرت را بوسید و گریه کرد و گفت: یا امیرالمومنین! اگر تو نبودی، چه کسی این مسائل را برای ما تفکیک می کرد و به ما می فهماند؟ 📚 طب الائمه علیهم السلام، ص ۱۵
🍃🌺🍃🌹🌴🌾🌺 🔴احترام به غرور شوهر اگر شوهرتون میگه: "فلان چیز رو بخریم" باهاش مخالفت نکنید. درسته شما قصدتون دلسوزیه و دوست ندارید شوهرتون توی زحمت بیفته اما این باعث میشه حس تأمین مرد که یکی از مهمترین حس‌های یک آقاست از بین بره. زیاد نگران شوهرتون نباشید. او از اینکه واستون خرج کنه خوشحال میشه.
🍃🌺🍃🌹🌴🌾🌺 حواستون باشه که اگر دایما از همسرتون بپرسید: *منو دوست داری؟* *همه چی خوبه؟* *من خوشکل ام؟* *هیکلم خوبه؟* و سوال های مشابه این سوال ها... به یادشون میارید که شایدم واقعا خوب نیست! شاید ایرادی داره!!! برعکس باید انجام بدین؛ هر از گاهی که جلوشون هستید برین جلوی آینه و از خودتون تعريف كنيد😉
کسی که می خواهد طرف مقابل را به خود وابسته کند در حقیقت خودش به او وابسته شده و ترس از دست دادن و وابستگی باعث می شود تا بخواهد او را نیز همچون خود وابسته کند ، به همین دلیل طرف مقابل را با انبوهی از توجهات از جانب خود مواجه می کند پیام های زیاد تماسهای زیاد هدایای زیاد محبیت زیاد و... ⚠️غافل از اینکه موارد فوق نتیجه عکس می دهد ، وابستگی دشمن روابط عاطفی است ، شما به جای وابسته کردن طرف باید سعی کنید ازو ابستگی خودتان بکاهید آن چیزی که یک رابطه عاطفی را نگه می دارد وابستگی نیست بلکه دلبستگی است ⚠️وابستگی را می توان با فرد دیگر جبران کرد ، اما دلبستگی را نمی توان مثالی میزنم وقتی دختر یا پسری بعد از یک رابطه فرضا 2 ساله کات می کنند ، یا زن و مردی بعد از 10 سال زندگی مشترک از هم جدا می شوند ، آیا در ابتدا عاشق هم نبودند ؟ اما بعد از پایان رابطه ، بعد از مدتی ناراحتی و بی غذا شدن و بی خواب و بی حوصله شدن با فرد دیگری وارد رابطه جدید میشوند و دقیقا همانند رابطه قبلی عاشق او می شوند اینها وابسته می شوند نه دلبسته اما زوجی را در نظر بگیرید بعد از چند سال زندگی مشترک یکی از آنها به دلایلی از دنیا می رود ، همسر او در ادامه زندگی خود تنها می ماند یا حتی ممکن است او هم بعد از مدتی از دنیا برود چرا ؟ چون دلبسته همسر خود بوده و هیچ کسی نمیتواند جایگزین او شود ❓حالا شما وابسته اید یا دلبسته ؟ دلبستگی :از احساس امنیت و صمیمیت شکل می گیرد . وابستگی :از احساس ناامنی نشات می گیرد . دلبستگی : احساس تعلق وجود دارد. وابستگی : احساس تملک و جود دارد. دلبستگی :به شخص استقلال می دهد . وابستگی :آزادی را از شخص می گیرد . دلبستگی :فرد را آنطور که هست می خواهیم . وابستگی:فردرا آن چنان که می خواهیم , شکل می دهیم . دلبستگی :شدت احساسات مثبت و منفی نسبت به معشوق در حد تعادل قرار دارد وابستگی : احساسا ت شدید و غیرقابل کنترل نسبت به معشوق مشاهده می شود. دلبستگی : عشق غیر مشروط است . وابستگی :عشق مشروط است . دلبستگی : نوع عشق دگر خواهانه است . وابستگی : عشق خود خود خواهانه است . دلبستگی: توان عشق ورزیدن به خود و دیگری وابستگی :ناتوانی در عشق ورزیدن به خود و دیگری . دلبستگی :مشتاق رشد است وابستگی مانع رشد است . دلبستگی :موجب آرامش و نهایت است. وابستگی :به شکست ختم می شود علی مجد ( محقق و پژوهشگر )
💕 🏷فاجعه ای به نام دو تربيتی شدن ! 💠حتی اگر با همسرتان در اوج تفاهم باشید ، در زمینه روش فرزندپروری تان باید دوباره بر سر میز مذاکره بنشینید و با هم به تفاهم برسید . 🔴این هماهنگی و تفاهم یکی از مهمترین کلیدهای تربیت فرزند است. 💠مادر اخم می کند و پدر لبخند می زند.این فرمانده دستور حمله می دهد و آن یکی دستور عقب نشینی. 💠با این وضعیت کودک و نوجوان شما هرگز نخواهد فهمید که چه کاری خوب است و چه کاری بد !!!!!! 💠این تعارض ، یعنی دوگانگی در سبک فرزندپروری والدین ، سم مهلکی برای شخصیت‌ کودک و نوجوان است. 💠فرزند شما در این خانواده ، هرگز احساس امنیت نخواهد کرد و این مسئله او را دچار افسردگی و اضطراب ميكند
4_5981257360050488778.mp3
6.07M
❤️ ⏱ کلاس‌های سه‌دقیقه‌ای برای نوجوانان جلسه 22 ✔️ بسیار مهم مگر حرم اهل بیت هم آلوده میشود؟!👉 بوسیدن ضریح👉 بوسیدن در و دیوار حرم👉 نظافت شخصی و بهداشت عمومی، از دستورات اکید مذهب و مکتب شیعه است۔ 🔚 هدف ما آموزش است؛ 🔚 نیم راه با شماست، فایلهای ما را به دست آنان برسانید!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎊بمناسبت ولادت حضرت ارباب ببینید اجر حسینی ها و گریه کن های ارباب سید الشهداء صلوات الله علیه😍😍😍😭 حسینی ها قدر خودتونو بدونید❤️😢✋ زنده یاد مرحوم آسید جواد ذاکر🌺
41.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🆕 سلسله جلسات کوتاه 🖼اعرف امامک !! امام زمانت را بشناس !! استاد ⚜قسمت نهم ( ۹ ) موضوع : مهدی علیه السلام موعود ادیان و ملل ▫️حکومت واحد جهانی توسط 🌐..نشر حداکثری در دیگر کانال ها با اسم و نام کانال خود شما دوستان بلامانع است و باعث خوشحالی جناب استاد و ما می گردد ..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🆕 سلسله جلسات کوتاه 🖼اعرف امامک !! امام زمانت را بشناس !! استاد ⚜قسمت دهم ( ۱۰ ) موضوع : مهدی علیه السلام موعود اسلام ▫️ مشترک مسلمانان 🌐..نشر حداکثری در دیگر کانال ها با اسم و نام کانال خود شما دوستان بلامانع است و باعث خوشحالی جناب استاد و ما می گردد ..
حرم
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 #داستان_هایی_از_امام_زمان(عج) 💠جسارت #نابينا؛ و #عنايت_مولا
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 (عج) 💠 در ؛ و او!💠 شمس الدين محمّد بن قارون مي‌گويد: در شهر «حلّه» مردي ضعيف البُنيه، ريز نقش و بد شكل زندگي مي‌كرد، او ريش كوتاه و موي زرد داشت، و صاحب حمّامي بود، به همين جهت به «ابو راجح حمامي» معروف بود. روزي به حاكم حله كه «مرجان صغير» نام داشت، خبر دادند كه ابو راجح خلفاي پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم را دشنام داده است. حاكم دستور داد تا او را دستگير نمايند. وقتي او را دستگير و نزد حاكم بردند. حاكم امر كرد او را تا حدّ مرگ كتك بزنند. مأمورين حاكم او را از هر طرف مي‌زدند، آن قدر زدند كه صورتش به شدّت زخمي شد، و دندان‌هاي پيشين او شكست. حاكم به اين هم اكتفا نكرد، دستور داد تا زبان او را بيرون كشيده و با جوالدوز سوراخ كنند. شكنجه او همچنان ادامه يافت، و [براي عبرت مردم و قدرت نمايي و به اصطلاح نمايش غيرت مذهبي خويش ]دستور داد كه بيني او را سوراخ نموده و طناب زبر خشني از آن عبور دهند و در كوچه‌هاي حلّه بچرخانند و در انظار مردم نيز او را ضرب و شتم نمايند. مأمورين حاكم، دستور او را اجرا كردند، ديگر رمقي براي ابو راجح نمانده بود. هر كه او را مي‌ديد، مي‌پنداشت مرده است. با اين حال، حاكم دست از سر او نكشيد و دستور قتلش را صادر كرد. عدّه اي كه در صحنه حاضر بودند، گفتند: او پيرمرد سالمندي است و آنچه ديد، برايش كافي است. همين حالا نيز مرده است. او را رها كنيد كه جان بكند. و خونش را به گردن مگيريد! و آن قدر اصرار كردند تا حاكم راضي شده و رهايش نمود. بستگان ابو راجح، او را با صورت زخمي و زبان باد كرده كه رمقي برايش نمانده بود به خانه اش برده، و در اتاقي خواباندند، و همه يقين داشتند كه ابو راجح همان شب خواهد مُرد. اما صبح هنگام، وقتي براي اطّلاع از حالش به خانه او رفتند، ديدند ابو راجح با چهره اي سرخ، ريشي انبوه و پاك، قامتي رسا و قوي و دندان‌هايي سالم، مانند يك جوان بيست ساله به نماز ايستاده است و هيچ اثري از وضع و حال بد شب گذشته و جراحات او ديده نمي شود. مردم كه بسيار تعجّب كرده بودند، پرسيدند: ابو راجح! چه شده است؟ ابو راجح گفت: ديشب وقتي مرگ را در مقابل چشمانم ديدم، دلم شكست. زبان كه نداشتم دعا كنم، در دل دعا كردم، و از مولايم امام زمان عليه السلام كمك طلبيدم. وقتي تاريكي شب همه جا را فرا گرفت، نوري فضاي خانه را پر كرد. ناگاه جمال محبوبم امام زمان عليه السلام را مشاهده نمودم كه دست مبارك را بر چهره مجروح من كشيده فرمود: «براي كسب روزي خانواده ات از خانه خارج شو! خداوند تو را عافيت بخشيده است». صبح شد همين طور كه مي‌بينيد، خود را ديدم. خبر شفاي او فوراً همه جا پخش شد و به گوش حاكم رسيد. حاكم او را احضار كرد. او كه ابو راجح را ديروز آن طور ديده و امروز چنين مشاهده مي‌كرد در جا خشكش زد و به شدّت به هراس افتاد. از آن زمان، در رفتار خود نسبت به شيعيان حلّه تغيير روش داد. حتّي محلّ امارتش را كه در مكاني كه منسوب به امام زمان عليه السلام بود تغيير داده و از آن پس به جاي اين كه پشت به قبله بنشيند، [به جهت احترام رو به قبله نشست! امّا هيچ كدام از اين‌ها به حال او سودي نكرد و او پس از مدت كوتاهي مُرد. (156) 📚۱۵۶) بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۷۰ و ۷۱.
حرم
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 🌺🌸 #خاطرات_غدیر_خم ( حوادث اخرین سال زندگی پیامبر صلی الله علی
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 🌺🌸 ( حوادث اخرین سال زندگی پیامبر صلی الله علیه و اله ) !🌸✨✨ اين خبر در شهر مكّه مى پيچد كه خداوند آيه اى را در مورد على (ع) نازل كرده است، آنهايى كه مانند تو عشق على (ع) در سينه دارند خوشحال مى شوند، به راستى چه آقا و مولايى بهتر از على (ع)! امّا در ميان مردم گروهى هستند كه كينه على (ع) را به سينه دارند، اين خبر آنها را بسيار ناراحت مى كند. براى همين آنها جلسه اى تشكيل مى دهند و با يكديگر در مورد اين موضوع گفتگو مى كنند. آيا مى خواهى سخن آنها را بشنوى؟ گوش كن: «ما هرگز ولايت على را قبول نمى كنيم، آخر چگونه مى شود يك جوان بر ما كه پنجاه سال از او بزرگ تر هستيم حكومت كند؟ على خيلى جوان است، او براى رهبرى شايسته نيست». همسفر خوبم! معلوم مى شود كه هنوز اين مردم به سنّت هاى جاهليّت ايمان دارند. عرب‌ها كه هميشه رهبران خود را با ريش هاى سفيد ديده اند نمى توانند رهبرى يك جوان را قبول كنند. امروز على (ع) فقط سى و دو سال دارد، درست است كه او همه خوبى‌ها و كمال‌ها را دارد، امّا براى اين مردم هيچ چيز مانند يك مشت ريشِ سفيد نمى شود، براى آنها ارزش ريشِ سفيد از همه فضايل برتر است!!! البته بعضى از اين مردم، فكر مى كنند كه خليفه بايد خيلى جدى باشد و هميشه قيافه اخمو داشته باشد تا همه از او بترسند، امّا على (ع) هميشه لبخند به لب دارد و اهل شوخى است و براى همين به درد خلافت نمى خورد.۶۷ سرانجام آنها تصميم مى گيرند تا نزد پيامبر بروند. نگاه كن! آنها به سوى خيمه پيامبر مى روند، خوب است ما هم همراه آنها برويم. آنها وارد خيمه مى شوند و سلام مى كنند و به پيامبر مى گويند: «ما هرگز نمى توانيم رهبرى و ولايت على را قبول كنيم، ما نمى توانيم از على پيروى كنيم، از تو مى خواهيم تا شخص ديگرى را به جاى او معرّفى كنى». پيامبر نگاهى به آنها مى كند و به آنان مى گويد كه من نمى توانم از جانب خودم، دستور خدا را تغيير دهم. آنها وقتى اين سخن را مى شنوند، با نااميدى از خيمه پيامبر خارج مى شوند.۶۸ آنها به فكر نقشه اى ديگر مى افتند، آيا مى خواهى تو را از آن باخبر كنم؟ آنها مى خواهند به مسجد بروند و در حال ركوع به فقيرها صدقه بدهند تا خداوند آيه اى را هم در مورد آنها نازل كند!! آنها با خود فكر مى كنند كه اگر آيه اى در مورد آنها نازل بشود چقدر خوب مى شود، آن وقت، آنها هم بر مردم ولايت خواهند داشت. همسفرم! آنها پول هاى خود را روى هم مى ريزند، اين يك سرمايه گذارى مشترك است، هركس بايد سهم خودش را بدهد. با اين پول مى توان بيست و چهار انگشتر قيمتى خريد. خبر مى رسد كه در مسجد الحرام بازار صدقه دادن، خيلى داغ شده است! چند نفر كنار درهاى مسجد ايستاده اند، يكى از آنها هم در داخل مسجد مشغول نماز است، وقتى يك فقير وارد مسجد مى شود، دور او حلقه مى زنند و از او مى خواهند تا نزد آن شخصى برود كه نماز مى خواند و يك انگشتر قيمتى بگيرد. فقير هم كه از اصل ماجرا، بى خبر است خوشحال مى شود و به آن طرف مى رود. با نزديك شدن فقير، يكى به آن نمازگزار علامت مى دهد و او به ركوع مى رود و در ركوع به آن فقير انگشترى قيمتى داده مى شود! درد سرت ندهم! ۲۴ فقير، صاحب انگشتر شدند، امّا آيه اى نازل نشد كه نشد! ۶۹ انگشترهايى كه اين گروه به هدر دادند، شايد از انگشتر على (ع) قيمتى تر باشد، امّا انگشتر على (ع) چيزى داشت كه همه اين ۲۴ انگشتر نداشت و آن، اخلاص صاحبِ انگشتر بود. 📚منابع: ۶۷.السيرة الحلبيّة، علي بن برهان الدين الحلبي الشافعي (ت ۱۱ ه)، بيروت: دار إحياء التراث العربي. ۶۸.السيرة النبويّة، إسماعيل بن عمر البصروي الدمشقي (ابن كثير) (ت ۷۴۷ ه)، تحقيق: مصطفى عبد الواحد، بيروت: دار إحياء التراث العربى. ۶۹.شرح الأخبار في فضائل الأئمّة الأطهار، أبو حنيفة القاضي النعمان بن محمّد المصري (ت ۳۶۳ ه)، تحقيق: السيّد محمّد الحسيني الجلالي، قمّ: مؤسّسة النشر الإسلامي، الطبعة الاُولى، ۱۴۱۲ ه.
حرم
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠 #هزار و یک #داستان از #زندگانی #امیرالمؤمنین‌ علی علیه السلا
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠 و یک از علی علیه السلام💠 🔸 🔸 🌼 🌼 روزي رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به علي بن ابيطالب (عليه السلام) فرمود: اي علي! به شيعيان و يارانت ده امتياز را بشارت بده: ۱- حلال زادگي. ۲- ايمان صحيح. ۳- دوستي خدا با آنها. ۴- گشادي قبر. ۵- روشني پل صراط. ۶- نترسيدن از فقر و بي نيازي قلب. ۷- دشمني خدا با دشمنانشان. ۸- ايمني از خوره. ۹- آمرزش گناهان. ۱۰- همنشيني با من در بهشت. [۷۵]. 🌼 🌼 علي (عليه السلام) مي‌فرمايد: روزي از پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم پرسيدم: يا رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم حيوانات مسخ شده كدامند؟ حضرت فرمود: آنها سيزده حيوان هستند: فيل، خرس، خوك، ميمون، مارماهي، سوسمار، شب پره (يا پرستو)، كرم سياه، آبي عقرب، عنكبوت، خرگوش، سهيل و زهره (نام دو حيوان دريايي است). آنگاه پرسيدم: علت مسخ اينها چه بوده؟ حضرت فرمود: فيل: مردي لوطي (اهل لواط) بود؛ خرس: مرد مأبوني بود كه مردها را به خود مي‌خواند؛ خوك: عده اي نصراني بودند كه از خدا خواستند تا غذاي آسماني بر آنها بفرستد و با اين كه خواسته شان عملي شد بر كفر خود افزودند؛ ميمون: كساني بودند كه روز شنبه بر خلاف دستور دينشان ماهي گرفتند؛ مارماهي: مرد ديوثي بود كه همسرش را در اختيار مردم مي‌گذاشت؛ سوسمار: باديه نشيني بود كه سر راه حاجيان را مي‌گرفت و اموالشان را مي‌ربود؛ شب پره: دزدي بود كه خرماهاي مردم را از سر درختان سرقت مي‌كرد؛ كرم سياه: سخن چيني بود كه ميان دوستان جدايي مي‌انداخت؛ عقرب: مرد بد زباني بود كه هيچ كس از نيش زبانش آسوده نبود؛ عنكبوت: زني بود كه به شوهرش خيانت كرده بود؛ خرگوش: زني بود كه غسل حيض و غيره نمي كرد؛ سهيل: گمرك چي بود در يمن؛ و زهره: زني نصراني بود و اين زن همان است كه هاروت و ماروت را فريفت. [۷۶]. 📚منابع: [۷۵] نصايح، ص ۳۱۰. [۷۶] نصايح، ص ۳۹۹.
❤️ 🌺زمانے ڪه تورا دارم ڪمم چیسٺ 🌾ڪنار سفره‌اٺ اصلاً غمم چیسٺ 🌺همیشہ بیمہ هستم با ابالفضل 🌾سلام الله علیڪ یا ابالفضل ❣️ (ع)❣️ 🍃❣️
مداحی آنلاین - سیاه چشم و کشیده ابرو - مطیعی.mp3
4.94M
🌸 (ع) 💐سیاه چشم و کشیده ابرو 💐به قبله مایل ابوالفضائل 🎤 👏 👌فوق زیبا
مداحی آنلاین - پای حرف خدا - حجت الاسلام عالی.mp3
2.49M
♨️پای حرف خدا 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید.
❁﷽❁ ❤️ 🌺از سوره "والشمس" دلم شد آگاه 💚ڪہ از پے خورشید ز راه آید ماه 🌺یڪ روز پس از حسین عباس آمد 💚لاحول ولا قوه الا باللہ
مداحی آنلاین - حب المتین ببین ماه زمین ببین - کریمی.mp3
6.99M
🌸 (ع) 💐حبل المتین ببین ماه زمین ببین 💐آی عاشقا آقازاده ی ام البنین ببین 🎤 👏 👌
4_5764708965866800972.mp3
5.7M
🟢استاد معاونیان: کرامتی از حضرت عباس بن علی صلوات الله علیهما/
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ ●چرا به وسیله سیدالشهدا از خداونددرخواست آبرو می‌شود؟ 🔻 📝 " وجیه " کسی است که در دنیا اعتبار دارد و خداوند به او عزت و شوکت عنایت می‌نماید یعنی اعتبار و منزلتی نزد عموم مردم به حسب وسعت شخصیت پیدا می‌کند. حضرت سیدالشهداء عليه‌السلام برای تمام انسان‌ها در طول تاریخ، درس آزادگی و حریت را ترسیم نمودند و از این جهت نزد پروردگار، دارای وجاهت و اعتبار خاصی هستند. از این‌رو زائر در زیارت عاشورا به واسطه حضرت سیدالشهداء عليه‌السلام، از خد درخواست وجاهت و آبرو در دنیا و آخرت می‌کند زیرا می‌داند نزد پروردگار، واسطه و شفیعی معتبرتر، آبرومندتر و مقرب‌تر از سیدالشهداء عليه‌السلام در این عالم وجود ندارد. 📚 از جلسات اعتقادی آیت الله یثربی مدظله ❖ــــــــــــــ❖ ●لماذا یطلب الوجاهة عندالله بالحسين؟🔻 📝 الوجيه من لديه عزة وكرامة في الدنيا وأعطاه الله عزة ومجدا , بمعنى اكتسابه للمقام والرفعة عند الناس بمقدار سماحة شخصيته, وقد رسم الإمام الحسين عليه السلام درس الحرية لجميع البشرية على مدى التاريخ فاكتسب بذلك عند الله وجاهة وعزة خاصة من هنا فإنه في زيارة عاشوراء يطلب الزائر من الله تعالى الوجاهة بالحسين عليه السلام في الدنيا والاخرة , لأنه يعلم أن لا وسيلة ولا شفيع اكثر قربا ووجاهة من سيد الشهداء عليه السلام في هذا العالم. 📚 مقتطفات عقائدية لسماحة آية الله السيد اليثربي دام‌ظله
 ‌‌شیران دلیر کـربلا را صلوات آن جمعِ خیام نینوا را صلوات بر ساقیِ لشکر و علمدارسپاه تقدیم به نورِچشمِ زهراصلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمدوعجل فرجهم🍃🌼
✿‍✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿‍ هـر شــ🌙ــب 🍃🍂داستــــان‌هـــای                    پنـــــدآمــــــوز🍃🍂 ┄┅═✼✿‍✵✿‍✵✿‍✼═┅┄ شاهزاده‌ای به شهری در قلمرو پدر خویش سفر کرد او تصمیم گرفت ناشناخته سفر کند تا کسی او را نشناسد چون به دروازهٔ شهر رسید نگهبانان شهر با او تندی کردند شاهزاده وارد شهر شد و به سمت نانوایی رفت تا نانی تهیه کند، نانوا چون او را غریب دید تحقیرش کرد، به کنج بنایی رفت تا استراحت کند از آنجا نیز دورش کردند به ناگاه جوان همسن و سالی او را دید و با او دوست شد هر دو مدتی با هم همسفر شدند جوان را تاب تحقیر او نیامد و گفت: در این شهر غریب چه می‌کنی؟ به شهر خود برگرد! شاهزاده گفت: بیا با هم چند روزی به شهر ما سفر کنیم، جوان پذیرفت و با او همراه شد چون به دروازهٔ شهر رسیدند بسی دید او را تکریم و احترام می‌کنند و با مکنت به سراغش آمدند و او را به دربار پادشاه بردند جوان فهمید او شاهزاده است و در تعجب شد، از او سؤال کرد چگونه در شهر غربت این همه رنج و بی‌احترامی را تحمّل کردی و سکوت نمودی در حالی که شهر ما نیز ملک‌اش برای پدر شماست و همه تحت امر او هستند؟ شاهزاده گفت: وقتی کسی به من اهانت می‌کرد همیشه با خودم می‌گفتم این بنده، مرا و جایگاه مرا نمی‌شناسد اگر می‌دانست چنین توهین نمی‌کرد و اگر جایی ترس از گرفتار شدن داشتم با خود می‌گفتم این سرزمین برای پدر من است کسی قدرت زندانی کردن مرا در این شهر ندارد، بگذار بترسانندم اگر کسی مرا از جای خوابم دور می‌کرد، می‌گفتم خدایا این سرزمین مُلک‌اش به دست پدر من است، اگر او می‌دانست مرا نمی‌توانست بیرونم کند چنین بود که صبرم هرگز تمام نشد تا با سربلندی و بدون اینکه رنجی در آن شهر تحمل کنم به شهر خویش و دربار فرمانروایی برگشتم آری مثل دنیا هم چنین است اگر ما قدرت و پشتوانهٔ خدا را پشت سر خود حس کنیم و با اعمال نیکمان محبت خداوند را جلب کنیم و بدانیم خداوند دوستمان دارد، تمام این دنیا مُلک ما می‌شود دیگر از سخن کسی نمی‌رنجیم و از کسی متوقع نمی‌شویم و صبوری می‌کنیم تا به سلامتی این دنیای غریب را به شهر و موطن اصلی خود که از آن به این شهر غریب آمده‌ایم با استقبال فرشتگان وارد شویم. ─┅─═इई🌸🌺🌸ईइ═─┅─