هدایت شده از حرم
42.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حرفهای عجیب پیامبر (صلیالله علیه و آله) در مورد شعائر حسینی/
حرفهای پیامبر (صلیالله علیه و آله) در مورد حضرت رقیه و حضرت محسن (علیهما السلام) و عزاداری/
خاصیت بسیار عجیب شعائر حسینی/
🎤استاد شیخ علی خدادادی؛
پیشنهاد دانلود و نشر🌹
@haram110
هدایت شده از حرم
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#شب_سوم_محرم
اصلا رقیه نه ، مثلا دختر خودت؛
یک شب میان کوچه بماند ،چه میشود ؟
اصلا بدون کفش ،توی بیابان ،پیاده نه !!!
در راه خانه تشنه بماند ،چه میشود ؟
دزدی از او به سیلی و شلاق و فحش ،نه !
تنها به زور گوشواره بگیرد ،چه میشود ؟
گیریم خیمه نه ،خانه و یا سرپناه ،نه !
یک شعله پیرهنش را بگیرد ، چه میشود؟
در بین شهر ،توی شلوغی ،همیشه ،نه !
یک شب که نیستی ،بهانه بگیرد ،چه میشود؟
اصلا پدر ،عمو و برادر ،نه ، جوجه ای ،
تشنه مقابل چشمش بمیرد ،چه میشود ؟
دست گناهکار مرا روز رستخیز ،
یک دختر سه ساله بگیرد ،چه میشود ؟
هدایت شده از حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻هر کی تونست این کلیپ رو تا آخرش نگاه کنه و گریه نکنه شاهکار کرده...😭
شما حضرت رقیه رو می شناسی؟؟؟؟؟😔
التماس دعای فرج
هدایت شده از حرم
بی تو شده یه عالمه زخمه تو بالمه.mp3
8.77M
#اناکلب_الرقیه_س🏴
🎧 #مداحی
💔 #حسینی
بی تو شده یه عالمه
زخمایی که رو بالمه
#زمینه_سوزناک دردودل حضرت رقیه(س)💔
🏴الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🏴
هدایت شده از حرم
YEKNET.IR -javadi-17moharam95-6.mp3
2.86M
🔳 #روضه #ترکی #محرم
🌴آلدی آغوشه رقیه
🌴بابا باشین او گجه
🎤 #نادر_جوادی
👌بسیار دلنشین
🔴گلچین بهترین #مداحی های ترکی
♨️ @haram110
4_6012516449858355696.mp3
1.61M
🔴معرفی اجمالی حضرت فاطمه رقیه (سلام الله علیها) و اثبات وجود مبارک ایشان از منابع معتبر
استاد بندانی نیشابوری
@haram110
هدایت شده از حرم
TMP_s6tpr1_25602162.mp3
8.45M
مصیبتنامه حضرت رقیه(س)
⚫️این سینه زنی قدیمی توسط مداح حبیبی، که با صدای محزون خود قلبهای عاشقان حسینی را آتش زد وبا استقبال بی نظیر عاشقان اهل بیت همراه بود،اجرا شد..
▪️از دستش ندید..
@haram110
✴️ چهارشنبه 👈 2 مهر 99
👈 5 صفر 1442👈 23 سپتامبر 2020
🏛 مناسبت های دینی و اسلامی .
🏴 شهادت حضرت رقیه علیها السلام " 61 ه.ق".
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی .
📛 تقارن نحسین و صدقه اول صبح نیک است و رفع نحوست است .
👶مناسب زایمان و نوزاد حالش خوب است .ان شاءالله
🚘مسافرت اگر ضروری باشد حتما با صدقه همراه باشد.
🔭احکام نجوم.
🌗 این روز از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است.
✳️ فروش حیوانات و جواهرات .
✳️ آغاز تعلیم و تعلم .
✳️ و قرض و وام گرفتن نیک است .
💑 حکم مباشرت امشب (شب پنج شنبه)،
فرزند امشب حاکمی از حاکمان یا عالمی از عالمان می گردد . ان شاء الله
💉💉حجامت خون دادن فصد باعث زردی رنگ است .
💇♂💇اصلاح سر و صورت باعث سرور و شادی می شود .
😴🙄 تعبیر خواب.
خوابی که (شب پنجشنبه) دیده شود تعبیرش از قران ایه 6 سوره مبارکه " انعام "است.
الم یروا کم اهلکنا من قبلهم من قرن مکناهم ....
و مفهوم آن این است که چیز ناخوشی به صاحب خواب برسد و یا به اندک آزردگی مبتلا گردد .شما مطلب خود را دراین مضامین قیاس کنید.
✂️ناخن گرفتن
🔵 چهارشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و باعث خارش میشود.
👕👚 دوخت ودوز
چهارشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و کار آن نیز آسان افتد و به سبب آن وسیله و یا چارپایان بزرگ نصیب شخص شود.ان شاالله
✴️️ وقت #استخاره در روز چهارشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن)
❇️️ #ذکر روز چهارشنبه : یا حیّ یا قیّوم ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۵۴۱ مرتبه #یامتعال که موجب عزّت در دین میگردد
💠 ️روز چهارشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام#امام_رضا_علیه السلام_#امام_جواد_علیه_السلام و #امام_هادی_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸زندگیتون مهدوی ان شاالله🌸
سلام
بنام آفریدگار مهربانی
امروز : چهارشنبه 2 / 7 / 99
" تلنگری دیگر "
بعضی ها از مرگ می ترسند
بعضی ها از نابینایی می ترسند
بعضی ها از سرطان و کرونا می ترسند
و بعضی ها از فقر و نداری می ترسند
و بعضی ها از .....
اما
ای کاش از
غرور و تکبر و پنهانکاری بترسیم!
ای کاش از
نامهربانی و دل شکستن بترسیم!
ای کاش از
از دروغ و تخریب بترسیم!
ای کاش از
جهل و نادانی بترسیم
ای کاش از
بخل و حسد و کینه بترسیم!
ای کاش از
سانسور و تحریف بترسیم!
ای کاش از
غیبت و تهمت و افترا بترسیم!
و ای کاش از
نفاق و دورویی و تملق بترسیم
عبارت تاکیدی :
گاهی باید تلنگری به خودمان بزنیم تا انسانیت راانسانیت کنیم
" خدایا سپاسگزارم "
هدایت شده از حرم
🕊●●🕊●●🕊●●🕊●●🕊●●🕊
#معرفی_یاران_امام_حسین (ع)📜
#یار_بیست_و_پنجم🌹
💛 #نصر_بن_ابى_نیزر💛
🌺نصر بن ابى نیزر: پدر او از فرزندان ملوك عجم یا از اولاد نجاشى است و فرزند او - نصر - بعد از امام على و امام حسن (ع) در خدمت امام حسین (ع) بود، و از مدینه همراه حضرت به مكه آمد و از آنجا به كربلا، و در آنجا به شهادت رسید. ابتدا سواره بود ولى اسب او را پى كردند، و در حمله اول به شهادت رسید.
✍مبرد در «كامل» او را از فرزندان ملوك عجم ذكر كرده است كه رغبت به اسلام پیدا كرد و در كودكى به دست رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم اسلام آورد. (📘وسیلة الدارین 199).
#ادامه_دارد...
📕 ابصار العین، 54.
🕊●●🕊●●🕊●●🕊●●🕊●●🕊
هدایت شده از حرم
••✾🌻🍂🌻✾••
همه چیز به خودت بستگی دارد..
🌻 انسان ها در کنار هم معنا می یابند، تو به تنهایی بی معنایی..تو وقتی معنا می یابی که در کنار یک نفر دیگر باشی...
🌻 در کنار استاد ، معنای دانشجو می گيري...
در کنار فروشنده معنای مشتری...
در کنار مادر معنای فرزند...
در کنار مادر بزرگ معنای نوه...
در کنار شریک زندگی معنای همسر...
و هزاران معنای دیگر که تو در برابر دیگران می گیری.
🌻 مهم نیست که دیگران با یکدیگر چگونه رفتار می کنند،مهم این است که دیگران در برابر تو چگونه رفتار می کنند. و این بستگی دارد که تو چگونه خودت را در یک رابطه معرفی می کنی.
🌻 اگر تو خودت را در رابطه محترم معرفی کنی چیزی جز احترام دریافت نمی کنی،و اگر در رابطه #عشق ببخشی چیزی جز عشق دریافت نمی کنی.
🌻 همه چیز به خودت بستگی دارد. این خودت هستی که انتخاب می کنی چگونه باشی و دیگران چگونه با تو رفتار کنند..
#حرفحسابکمیگن♥️😊.
💌 @haram110
هدایت شده از حرم
دعای_مجرب_برای_درمان_درد_کمر
اسماعیل فرزند حضرت امام صادق علیه السلام به خدمت پدر از درد پشت و شکم شکایت کرد
حضرت او را طلبیدند و فرمودند که بر پشت بخواب و سپس این دعا را بر او خواندند :🌹🍃
✨بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ بِصُنْعِ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ إِنَّهُ خَبِيرٌ بِما تَفْعَلُونَ
اسْكُنْ يَا رِيحُ بِالَّذِي سَكَنَ لَهُ مَا فِي اللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ.✨
📚منبع : طب الائمه ص 79
@haram110
هدایت شده از حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 من حیف نشدم؟
💠 من به این خوبی؛ چرا #همسرم اینجوریه؟!
🔴 #استاد_پناهیان
هدایت شده از حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙شیوه تنبیه کردن همسر
🔴 #استاد_عباسی
💯 پیشنهاد دانلود
هدایت شده از حرم
#امام_على(ع):
🌺🍃خوراك را كم كن تا بيمارى را كم كنى ...
أقلِل طَعاماً تُقلِل سَقاماً ...
غررالحكم حدیث 2336
#امام_على(ع):
🌺🍃هنوز كه ميل به غذا دارى از خوردن دست بكش؛ كه اگر چنين كنى آن غذا را گوارا خواهى يافت ...
لا تَرْفَعْ يَدَكَ مِنَ الطَّعَامِ إلاّ وَ أنْتَ تَشْتَهِيهِ، فَإنْ فَعَلْتَ ذلِكَ فَأنْتَ تَسْتَمْرِئُهُ ...
تحف العقول صفحه 172
هدایت شده از حرم
فواید :
⚡️تقویت سیستم ایمنی بدن
⚡️تقویت عقل
⚡️رفع نزله های سر و بدن
⚡️پاکسازی بدن
⚡️درمان بی خوابی
⚡️مدر و آرام کردن دستگاه گوارش
⚡️رفع عفونت های رحم
⚡️جوان سازی پوست ؛چون خون را صاف می کند و با گردش خون تمیز باعث جوان سازی اش می شود
⚡️درمان کبد چرب
⚡️مفید برای کسانی که قند بالا و دیابت دارند
⚡️مفید برای حذف چربی کلسترول
⚡️بهبود رشد بچه ها
⚡️بهبود سرفه
⚡️درمان یبوست
هدایت شده از حرم
بسم الله
#کرامات_امام_حسین_ع #ملائکه_نقاله
#داستان #تازه_عروس_روس
🔸
🔻ملا محمد هزار جريبي (صاحب تصانيف مختلف) اين قضيه را نقل نموده است:
🔻من در مجلس درس استاد اکمل «مرحوم آيت الله وحيد بهبهاني قدس سره» که در مسجد پايين پاي صحن مقدس امام حسين (عليه السلام) تشکيل ميشد، شرکت ميکردم. روزي مرد زائر غريبي با لباس آذربايجاني وارد شد و به مرحوم استاد سلام کرد و دست ايشان را بوسيد و بسته ای که زر و زيور زنانه در آن بود، نزد استاد گذاشت و گفت: «اين طلاها را در هر جا که مصلحت ميدانيد صرف کنيد!»
حضرت استاد فرمود: «قضيه ي اين زيورها چيست؟»
آن مرد پاسخ داد: اين زيورها داستان عجيبي دارد! من از حوالي شيروان و دربند هستم و به جهت تجارت به يکي از شهرهاي روسيه سفر کردم و در آنجا به داد و ستد مشغول شدم و صاحب ثروت و مکنتي بودم.
روزي چشمم به دختري زيبا افتاد و تمام قلب مرا به خود مشغول ساخت. به ناچار نزد خانواده ي او که از اشراف نصاري بودند، رفتم و آن دختر را براي خود خواستگاري کردم. خانواده ي او گفتند: در تو هيچ عيبي نيست، مگر اينکه تو در مذهب ما نيستي! اگر به مذهب نصاري داخل شوي، اين دختر را به تو تزويج ميکنيم.
من ناراحت و مغموم شدم و از نزد آنها مراجعت کردم. چند روز صبر نمودم، زيرا آنها مرا سر دو راهي و معلق قرار داده بودند و روز به روز، عشق و محبت آن دختر در دل من زيادتر ميشد، تا به جايي رسيد که دست از تجارت و شغل خود برداشتم!
آخرالامر، ديدم نزديک است که حواسم مختل گردد و مشرف به هلاکت شوم. با خود گفتم: باکي نيست که در ظاهر از اسلام اظهار تنفر بنمايم. بنابراين رفتم ونزديکان او را ديدم و گفتم: حاضرم از اسلام برائت بجويم و داخل دين مسيح گردم! آنها از من قبول نمودند و دختر را به من تزويج کردند.
چون مدتي گذشت، پشيمان شدم و بر اين فعل قبيح، خود را سرزنش کردم. ديگر نه قدرت داشتم که به وطن خود برگردم و نه ممکن بود که از تظاهر به دين نصرانيت عدول کنم. از شرايع اسلام چيزي در من يافت نميشد جز گريه بر مصائب حضرت سيدالشهداء (عليه السلام) و در آن اوقات به آن حضرت خيلي علاقه مند گرديدم و تفکر در مصائب آن حضرت مينمودم و گريه و زاري ميکردم.
عيال من از ديدن اين حالت، تعجب ميکرد! چون علت آشکاري براي گريه ي من نميديد. بنابراين حيرتش زياد شد و از سبب گريه ي من سئوال کرد. من با توکل بر خدا به او گفتم که من هنوز به مذهب اسلام باقي هستم و گريه ي من بر مصائب حضرت اباعبدالله الحسین (عليه السلام) است.
همين که همسرم اسم آن بزرگوار را شنيد، نور اسلام در قلبش ظاهر شد و در همان لحظه به شريعت اسلام داخل شد و با من در مصائب آن بزرگوار همنوا و هم ناله شد.
يک روز من به او گفتم: بيا مخفيانه از اينجا برويم و سر قبر مطهر حضرت سيدالشهداء (عليه السلام) اقامت کنيم تا بتوانی علناً اظهار مسلماني بنمايي! همسرم قبول نمود و شروع به تهيه ي لوازم سفر کرديم.
مدتي نگذشت که زوجه ي من مريض شد و از دنيا رحلت کرد! پس اقارب و نزديکانش جمع شدند و او را به طريق نصارا تجهيز نمودند و او را با جيمع زر و زيورهايي که داشت دفن کردند، به همان صورتي که مقتضاي مذهبشان بود!
من حزن و اندوهم بعد از مفارقت او زيادتر شد و با خود گفتم: شب که بشود، ميروم و جسد او را از قبر بيرون ميآورم و در بهترين شهرها [کربلا] دفن ميکنم!
ادامه دارد......
@haram110
👇👇👇👇👇
هدایت شده از حرم
#ملائکه_نقاله
#داستان #تازه_عروس_روس
#کرامات_امام_حسین_ع
قسمت آخر
😭من حزن و اندوهم بعد از مفارقت او زيادتر شد و با خود گفتم: شب که بشود، ميروم و جسد او را از قبر بيرون ميآورم و در بهترين شهرها [کربلا] دفن ميکنم!
چون شب شد، رفتم و قبرش را نبش کردم. ولي با کمال تعجب ديدم مردي با سبیل بلند و ريش از ته تراشيده، در آنجا مدفون است.
از اين سانحه ي عجيب در تبديل پیکر عيالم به اين پیکر خبيثه متحير شدم. بالاخره در آن شب در عالم رؤيا ديدم که کسي ميگويد: خوشحال باش و خوشحالي تو زياد شود! زيرا پیکر عيالت را ملائکه حمل کردند و در زمين کربلاي معلي او را دفن کردند و قبر او در ميان صحن مقدس حضرت سيدالشهداء (عليه السلام) در طرف پايين پاي آن حضرت، نزديک مناره ي کاشي واقع شده است. نشاني قبر هم به من داده شد. سپس آن شخص گفت: اين پیکر هم فلان مرد عشار (گمرکچي) است که امروز او را در کربلا دفن کردند ولی (چون لیاقت آن مکان مقدس را نداشت) #ملائکه_نقاله او را به قبر عيال تو نقل کردند و پیکر عیال تو را به جای قبر او رساندند و زحمت حمل و نقل جنازه از تو برداشته شد!
من خوشحال شدم و از خواب برخاستم و فورا عازم حرکت به کربلا شدم و خداوند توفيق کرامت فرمود و به زيارت حضرت سيدالشهداء (عليه السلام) نايل و مشرف شدم.
بالاخره از محافظين و خدام صحن مقدس حضرت امام حسين (عليه السلام) سئوال کردم که در فلان روز (همان روزي که عيالم را دفن کرده بودم) در پاي منار سبز، چه کسي را دفن کردند؟ خدام گفتند: فلان مرد عشار (گمرکچی) را دفن کرده اند. پس من قضيه ي نبش قبر و رؤيايم را براي آنها نقل کردم. آنها آمدند و قبر را شکافتند و من به جهت روشن شدن مطلب به قبر داخل شدم.
👇👇👇
ديدم عيالم به همان صورتي که او را در شهر خودش به خاک سپرده اند، در ميان لحد خوابيده است. پس من زر و زيور او را که به گردن و دستش بود برداشتم و اينها طلاهاي اوست که به خدمت شما آورده ام.
مرحوم آيت الله العظمي وحيد بهبهاني طلاها را گرفتند و براي فقراي کربلا مصرف نمودند.
🌐 منبع:
- کرامات الحسينيه (چاپ اول) ج 1، ص 108 به نقل از جامع الدرر.
- ترجمه ي دارالسلام مرحوم نوري ج 2، ص 173
- سحاب رحمت ص 113 به نقل از دارالسلام مرحوم نوري ج 2، ص 162
- منتخب التواريخ ص 755.
@haram110
هدایت شده از حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨
#نماهنگ احساسی #اربعین
قدم قدم پا میزارم تو جاده ها
تا برسم به کربلا حسین حسین
#مهدی_رسولی♥️
#پیشنهاد_ویژه_امشبمون
انشاءالله همگی اربعین کربلا باشیم 🙂
🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃
هر روز معرفی یکی از 30 نفر از ملعون ترین و خبیث ترین نفراتی که در واقعه کربلا بیشترین ظلم را به امام حسین علیه السلام و یاران و اهل بیتش وارد کردند👇👇
#صالح_بن_وهب_یزنی_جعفی لعنت الله علیه
از قاتلین حضرت سیدالشهداء حسین بن علی علیه السلام و جانیان لشگر عمر بن سعد لعنته الله علیه.
القابش در مقاتل به گونه های مختلفی چون: صالح بن وهب مری، مزنی، صالح بن وهب جعفی آمده است.
نام او در حماسه حسینی به عنوان یک عنصر خبیث در چند جا مطرح است.
جنایاتش:
روز عاشورا، آن گاه که حسین بن علی علیه السلام به میدان آمد، عمر سعد دستور داد تا لشگرش از هر سو بر آن حضرت حمله کنند.
4000 کماندار تیر می زدند و شمر با چند نفر پیادگان نظام از جمله صالح بن وهب، خولی، سنان بن انس و ... به طرف خیمه های امام که اهلبیت آن جا بودند رفتند؛ که امام علیه السلام فریاد زد:
ای پیروان آل ابوسفیان! اگر دین ندارید لااقل آزاد مرد باشید. من و شما با همدیگر کارزار می کنیم، بر زنان گناهی نیست، تا من زنده ام آن سرکشان را از اهل و عیال من بازدارید.
از این رو، شمر بن ذی الجوشن دستور داد که از حرم این مرد دور شوید و به خودش حمله کنید.
زمانی که دشمنان رو به امام علیه السلام آورده و از هر طرف بر پیکرش هجوم بردند، آن قدر نیزه و شمشیر زدند تا بدنش مانند خارپشت شد و چون از شدت ضعف و جراحات و تشنگی چند لحظه ای ایستاد، صالح بن وهب نیزه ای بر پشت آن حضرت زد و حضرت در حالی که می فرمودند:
بسم الله و بالله و علی ملة رسول الله، بر روی گونه راست، از اسب بر زمین افتاد.
پس از شهادت امام حسین علیه السلام، عمر سعد فریاد زد:
چه کسانی حاضرند بر پیکر حسین علیه السلام اسب بتازند؟
صالح بن وهب با چند نفر دیگر حاضر بر این کار شدند که بدن آن حضرت را زیر سم اسبانشان کوبیدند، آن گونه که سینه و پشتش در هم شکست و بعد این ده نفر نزد عبیدالله رفتند.
پرسید این ها کیستند؟
گفتند:
آنها که اسب تاختیم! و عبیدالله جایزه بسیار اندکی برایشان مقرر کرد.
ابوعمرو زاهد گفت:
وقتی نسب این ها را دیدیم معلوم شد که همه این ده نفر حرام زاده بودند.
سرنوشت او:
سال 66 هـ.ق، زمانی که مختار ثقفی به خون خواهی امام حسین علیه السلام و بقیه شهداء کربلا قیام کرد، دستور داد این گروه را دستگیر کرده و همه را به پشت بخوابانند و با میخ های آهنی دست و پایشان را به زمین کوبید آن گاه با اسب هایی که نعل آهنین داشت بر بدنشان تاختند تا هلاک شدند.
سپس جسد آنها را سوزاندند؛ برخی مقاتل این مطلب را نوشته اند.
بر #صالح_بن_وهب_یزنی_جعفی تا قیامت لعنت
✨یا علی✨
حرم
#رمان_مردی_در_آینه📝 💟 #قسمت_پنجاه_هشت 🎀چهره های جذاب نيم ساعت بيشتر بود که نشسته بودم و پشت
#رمان_مردی_در_آینه📝
💟 #قسمت_پنجاه_نه
🎀حال گرفته من
جا خورده بود اما نه اونقدر که انتظارش رو داشتم ... دستش رو جمع کرد و با حالتي گرفته و جدي پشت سرم راه افتاد ...
آقاي تادئو و همسرش با ديدن من به عنوان این
همين طور که قلم رو از روي ميز برمي داشتم نيم نگاهي هم به ساندرز انداختم ... ساکت گوشه راهرو ايستاده بود ... آقاي تادئو متوجه نگاهم شد ...
- يه امانتي پيش کريس داشتن ... نمي دونستيم لازمه ايشون هم درخواست ترخيص اموال رو پر کنن يا همين که ما پر کنيم همه وسائل رو مي تونيم بگيريم ...
نگاهم برگشت روي برگه ها ... پس دليلش براي اومدن و خراب کردن بقیه روزم این بود ...
- نيازي به حضورش نبود ... درخواست شما کفايت مي کرد ... با همون يه درخواست مي تونيم تمام وسائل رو آزاد کنيم ... البته چيزهايي که به عنوان مدرک پرونده ضبط شده غيرقابل بازگشته و بايد بمونه ...
فرم رو امضا کردم و دادم دست افسر بايگاني ...
فضاي سنگيني بين ما حاکم شده بود ... جوي که حس حال من از ديدن ساندرز درست کرده بود ... خودشم ديگه کامل فهميده بود من اصلا ازش خوشم نمياد ... و فکر کنم آقاي تادئو هم اين رو متوجه شده بود ... يه گوشه ايستاده بود و به ما نزديک نمي شد ... و هر چند لحظه يک بار نگاهش رو از روي يکي از ما مي گرفت و به ديگري نگاه مي کرد ...
بالاخره تموم شد و افسر با پاکت وسائل کريس اومد ... همه چيزش رو جزء به جزء ليست کرديم ... و آخرين امضاها انجام شد ... اونها با خوشحالي دردناکي وسائل رو تحويل گرفتن ...
ساندرز هنوز با فاصله ايستاده بود و به ما نزديک نمي شد ...
آقاي تادئو از بين اونها يه دفتر چرمي رو در آورد ... ساندرز با ديدن اون چند قدمي به ما نزديک شد ... زير چشمي نگاهي به من کرد و جلو اومد ...
دفتر رو که گرفت ديگه وقت رو تلف نکرد ... بدون اينکه بيشتر از اين صبر کنه از همه خداحافظي کرد و اونجا رو ترک کرد ...
چند دقيقه بعد خانواده تادئو هم رفتن ... منم حرکت کردم ... اما نه سمت آسانسور تا برم بالا پيش بقيه ... رفتم سمت سالن ورودي تا از اداره خارج بشم ... در حالي که به قوي ترين شکل ممکن حالم گرفته بود ... و هيچ چيز نمي تونست اون حال رو بدتر کنه ... جز ديدن دوباره خودش توي سالن ...
منتظر من يه گوشه ايستاده بود ... سرش پايين بود و داشت نوشته هاي دفترش رو مي خوند ... اومدم بي سر و صدا ازش فاصله بگيرم از در ديگه سالن خارج بشم ... که ناگهان چشمش به من افتاد ...
- کارآگاه منديپ ...
#ادامه_دارد....
✍نویسنده: #شهید_سید_طاها_ایمانی
🍃
🌸
🎉🌼🍃