eitaa logo
حرم
2.7هزار دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
6.9هزار ویدیو
658 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5836859597486295928.mp3
11.5M
"❁" 4⃣1⃣ 🎤 ▪️فرق انسان ، با حیوان این است که؛ در نظام انسانی، مقابله به مثل معنا ندارد. یک انسان واقعی؛ نه تنها در مواجهه با بدیهای دیگران، مقابله به مثل نمی‌کند؛ که برای محبت کردن نیز، توقع جبران ندارند. 💥چرتکه‌ای بیندازیم؛ اگر برای محبت کردن، سابقه‌ی کسی را درنظر می‌گیریم، یا در برابر اشتباهات‌شان، قصد جبران داریم؛ هنوز در دایره‌ی زیستِ انسانی، وارد نشده ایم.
4_5947247159005939594.mp3
4.92M
درمان های معنوی و نسخه های قرآنی مجرب ◽️دو نسخه مجرب شفای بیمار ◽️باطل کردن سحر و جادو ◽️جلوگیری از سقط جنین و درمان ناباروری ◽️قوی ترین دستور وسعت رزق از امام صادق علیه السلام ◽️رفع موانع ازدواج ◽️صاحب خانه شدن ◽️محفوظ ماندن از بلایا
حرم
"رمان #از_روزی_که_رفتی #قسمت_سی مامانت گفت با اون دختره امُّل رفتی قم! دختره بی شخصیت توروهم مثل
"رمان رها عصبانی شد. کدام مادری در حق بچش این کارو میکنه احسان خودش را لوس میکرد و رها نازش را میکشید. مادری میکرد برای کودکی که مادری میخواست. صدرا گوش سپرده بود به مادرانههای زنی که زنش بود و هرگز مادر فرزندش نمیشد، دلش پدرانه میخواست. چیزی که از آن محروم بود، رویا هرگز بچه نمیخواست؛ شرط کرده بود که هرگز بچهدار نشوند، صدرا هم پذیرفته بود که پدر نشود؛ آیامیتوانست خود را از این لذت محروم کند؟ کودکش ناز کند و همسرش ناز بکشد و صدرا پدرانه هایش را خرج کند. لحظه ای به همسر رها بودن اندیشید. به احسان که پسرک آنهاست، قلبش تپش گرفت و غرق لذت شد. پدر نشدن محال بود... آنهم وقتی مادر کودک اینگونه عاشقانه نوازشگری بداند! صدرا: از احسان برام بگو. رها لبخند زد و اخم صدرا را در هم بُرد _پسر خوبیه، خیلی مهربون و دوست داشتنیه! دلش پاکه، وقتی با چشمای قشنگش نگام میکنه دلم ضعف میره براش. رنگ از رخ صدرا رفت و وقتی برگشت بیشتر کبود بود. رها ادامه داد: _اولین باری که دیدمش دلم براش سوخت! کوچولو و با صورت کثیف... چطور امیر و شیدا میتونن این کارو با این بچه انجام بدن! نف ِس رفته بازگشت، رگ غیرت خوابید. رها با شنیدن نام احسان، یاد نامزدش نکرد، یاد احسان کوچک همخون او افتاد؛ یعنی واقعا رها اهل خیانت نبود؟! حتی در ناخودآگاهش؟! حتی بعد از تماس رویا که همه‌اش را شنیده بود؟ صدرا: رها... من منظورم نامزدته! این بار رنگ از رُخ رها رخت بست _خب چی بگم؟ صدرا: دیگه ندیدیش؟ _برای سه ماه رفته بودعسلویه،میخواست یه سر و سامونی به خودش و زندگیش بده و بیاد برای عقد و... هیچ خبری ازش ندارم. صدرا: به هم تلفن نمیزنید؟ رها: نه؛ محرم نبودیم که... ارتباط داشتن با نامحرم به مرور باعث شکستن یه حریم‌هایی میشه، نمیخواستم احساسم با هوس آلوده بشه! صدرا: دوستش داری؟ رها سکوت کرد. صدرا دلش لرزید: _دوستش داری؟ رها سرش را به سمت شیشه برگرداند و گفت: _چیزی بود که گذشت، بهش فکر نمیکنم؛ اگه حسی هم داشتم چالش کردم و اومدم تو خونه ی شما! مقابل در خانه حاج علی پارک کردند. رها و صدرا خود را به حاج علی و آیه و ارمیا رساندند و وارد خانه شدند. خانه ی حاج علی ساده و کوچک بود. وسایل خانه نو نبود اما تمیز بود. حاج علی برای آیه و رها و سایه در تنها اتاق خواب خانه رختخواب گذاشت و در هال سه دست رختخواب برای مردها. صدرا از رها پرسید: _این خونه‌شونه؟ رها لبخند زد: _قبلا تو همون کوچه‌ای که خونه مادر سید مهدی بود، خونه داشتن. مادر آیه که فوت کرد، حاج علی خونه رو فروخت و یه خونه کوچیکتر خرید و باقی پولشو داد تا سید مهدی بتونه یه خونه‌ی مناسب نزدیک محل کارش اجازه کنه. صدرا آهی کشید و شب بخیر گفت و کنار ارمیا دراز کشید. حاج علی در آشپزخانه بود؛ سر و صدایی میآمد. رها هم به کمک حاج علی رفته بود. صدرا رو به ارمیا گفت: _حست چی بود وقتی بحث ازدواج آیه خانم شد. ارمیا: منظورت چیه؟ صدرا: نمیدونم، حس کردم نگاهت بی منظور نیست. ارمیا: اما منظور من اونی که تو فکرته نیست؛ سید مهدی همه آرزوهای منو داشت، فقط میخوام از نزدیک ببینمشون. حس کنم خانواده داشتن چه حسی داره؛ من لایق شریک این زندگی شدن رو ندارم، حتی فکرشم برام زیادیه صدرا: پس خودتم میدونی که جنس ما با اینا فرق داره؟ ارمیا: تو که میدونی فرق داریم چرا با رها خانم ازدواج کردی؟ صدرا: مجبور شدیم؛ یه چیز تو مایه‌های اتفاقی که برای آیه خانم قراره بیفته! ارمیا: نکنه زنداداشت بود؟ ادامه دارد... نویسنده:
حرم
"رمان #از_روزی_که_رفتی #قسمت_سی_و_یک رها عصبانی شد. کدام مادری در حق بچش این کارو میکنه احسان خود
"رمان صدرا: نه؛ گفتم شبیه، در اجباری بودن. میدونی برادرم مُرده؟ ارمیا: آره، صبح گفتی! صدرا سرگذشتش را تعریف کرد: _رها از جنس من نیست؛ شبیه آیه خانومه... من و تو خیلی شبیه هم هستیم، نمیدونم خدا چه بازیای برامون راه انداخته، برای منی که قراره یک سال دیگه با دختری که عاشقشم ازدواج کنم؛ رهایی که میخوام قبل از ازدواجم تو دنیای سختیها رهاش کنم! تویی که نگاهت پر از حسرته، آیه‌ای که مونده با یه بچه‌ی بی پدر، بچه ای که شاید عموشو پدر صدا کنه؛ شاید آیه خانم قویتر از رها باشه و زیربار ازدواج با برادر شوهرش نره، اما آخرش میشه تنهایی تا مرگ! ما از جنس اونا نیستیم... بهش فکرنکن منم سعی میکنم بهش فکر نکنم! میدونم روزی که رهاش کنم پشیمون میشم و حسرت زندگی باهاش همیشه توی قلبم میمونه! _تو که داریش، رهاش نکن! صدرا: ندارمش، گفتم که نامزد دارم؛ اون از جنس خودمه، افکارش مثل منه... لباس پوشیدنش مثل منه؛ به‌خاطر اون خیلی دل رها رو شکستم، رها هیچوقت اونطور که آیه خانم عاشق سید مهدی بود عاشق من نمیشه! رها حق داره عاشق بشه. جایی در قلبش با این حرف درد گرفت. ارمیا: نامزدت ارزش از دست دادن این دختر رو داره؟ _نه! ارزشش رو نداره؛ اما فرق من و رها، فرق الماس و زغال سنگه. ارمیا: چرا از جنس اون نمیشی و برای خودت نگه نمیداریش؟ _تو میتونی از جنس سید مهدی بشی؟ ارمیا: من فکرشم نمیکنم، کار سختیه! _منم نمیتونم، به این زندگی عادت کردم؛ سخته خودم و بعد اینهمه سال زندگی آزاد، تو قید و بنِد دست و پا گیر کنم. ارمیا: اگه عاشق باشی میتونی! _نه من عاشق رها هستم و نه تو عاشق آیه خانم! ارمیا: شاید یه روز عاشقش بشی! _امکان نداره، منم عاشق بشم اون عاشق نمیشه! ارمیا: خدا رو چه دیدی؟ مسیح میگه خدا هر روز معجزه میکنه... هر بار که صداش کنی، برات معجزه میکنه! رها با ظرفی در دست بیرون آمد. ارمیا و صدرا روی رختخوابشان نشستند. رها ظرف را به سمت صدرا گرفت: _حاج علی برای آیه یه کم حلوا درست کرده، شما هم یه کم بخورید،خوشمزهست. صدرا ظرف را گرفت و اندکی را در دهان گذاشت. طعمش ناب بود به سمت ارمیا گرفت: _این چه طعم خوبی داره. رها: آخه با آرد کامل و شیره انگور و کرهی محلی درست شده،گلابشم گلاب نابه درجه یکه... میگن حلوا غمزداست، هم شیرینی داره که قند خون رو تنظیم کنه، هم گلاب داره که سردیه، غم رو از بین ببره. صدرا:وقتی سینا مُرد کسی نبود از اینا برامون درست کنه! صدایش حسرت داشت. رها سرش را پایین انداخت: _متاسفم! صدرا به او لبخند زد: _نگفتم که بگی متاسفی، گفتم که برای ما هم درست کنی. رها رفت تا ظرف دیگری که دستش بود را برای سایه و آیه ببرد. آیه ی شکسته ی این روزها... حاج علی هم آمد و برقها خاموش شد. آیه با اکراه اندکی حلوا خورد و همه به خواب رفتند؛ شاید هنوز ساعتی نگذشته بود که صدای هق هق آیه بلندشد. حاج علی سراسیمه شد، رها آیه را در آغوش گرفت و سایه به دنبال لیوان آب از اتاق خارج شد. رها: چی شده قربونت بشم؟ آیه:امشب مهدی داره چکار میکنه؟ رها براش میترسم، از فشار قبرمیترسم،از ترسیدن مهدی میترسم! از آینده‌ی خودم و این بچه میترسم! چرا امشب انقدر شب سختیه؟ مهدی داره تو قبر دست و پا‌میزنه و مادرش برام از رسم و رسوم میگه، شوهرم رفته رها... سایه ی سرم رفته رها... زندگیم رفته رها... به من میگه نباید میذاشتم بره! چطوری جلوی مردی رو میگرفتم که‌ قنوت هر نمازش اللهم الرزقنا توفیق الشهادة بود؟ چطور جلوشو میگرفتم؟ میگفتم نرو! نمیشدم مثل زنای کوفی؟ نمیشدم زنجیر پای مردی که اهل زمین نبود؟
حرم
#معرفی_القاب_امام_زمان(عج) شماره9⃣ 🌺🍂 موعود 🍂🌺 موعود یکی از نام‌های مشهور آن حضرت
(عج) شماره0⃣1⃣ 🌿🌺 خاتم الاوصیا 🌺🌿 از جمله لقب های حضرت مهدی(عج)، خاتم الاوصیاست؛ زیرا آن حضرت، آخرین وصی پیامبر اکرم(ص) و آخرین امام معصومند که با ظهور خود، نظام عدل اسلامی را در سرتاسر جهان، حاکمیت خواهند بخشید. از خدمت گزار امام عسکری علیه السلام نقل شده است که وقتی به حضور حضرت مهدی(عج) رسیدم، حضرت، خود را با این تعبیرها به من معرفی کردند: منم خاتم الاوصیا که خداوند تبارک و تعالی به واسطه من، بلاها و فتنه ها را از خاندان و شیعیانم، برطرف خواهد ساخت. همراه ما باشید ادامه دارد...
💝💎عزیزان و سروران گرامی! به اطلاع می رساند که سایت حرم حضرت اباالفضل علیه السلام (سایت الکفیل) برای زیارت حضرت حضرت سجاد علیه السلام در مدینه منوّره در ایام میلاد این بزرگوار، ثبت نام می کند. از طرف سایت، یک نفر در کنار قبر مطهّر آن حضرت، زیارت می کند و نماز می خواند و سپس برای کسانی که ثبت نام کرده اند، اتمام زیارت اعلام می شود. توصیه می شود به نیابت از مولایمان، حضرت صاحب الزمان علیه السلام، آن حضرت را زیارت کنیم: http://alkafeel.net/zyara/
👏📔آمدی تا با دعاهایت راه توبه برای همیشه باز بماند میلاد سیّدالسّاجدین، حضرت علیّ بن الحسین علیه السلام بر تمام شیعیان جهان مبارک باد ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🙏🏼 چرا از حضرت علیّ بن الحسین علیه السلام با لقب سجّاد یاد می کنیم؟ عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ الْجُعْفِيِ‏ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الْبَاقِرُ علیه السلام:‏ إِنَّ أَبِي عَلِيَ‏ بْنَ‏ الْحُسَيْنِ‏ علیه السلام مَا ذَكَرَ نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْهِ إِلَّا سَجَدَ، وَ لَا قَرَأَ آيَةً مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهَا سُجُودٌ إِلَّا سَجَدَ، وَ لَا دَفَعَ اللَّهُ تَعَالَى عَنْهُ سُوءً يَخْشَاهُ أَوْ كَيْدَ كَائِدٍ إِلَّا سَجَدَ، وَ لَا فَرَغَ مِنْ صَلَاةٍ مَفْرُوضَةٍ إِلَّا سَجَدَ، وَ لَا وُفِّقَ لِإِصْلَاحٍ بَيْنَ اثْنَيْنِ إِلَّا سَجَدَ، وَ كَانَ أَثَرُ السُّجُودِ فِي جَمِيعِ مَوَاضِعِ سُجُودِهِ، فَسُمِّيَ السَّجَّادَ لِذَلِك. (علل الشرائع، ج‏1، ص233) جابر بن يزيد جعفى از حضرت باقر علیه السلام نقل می کند که فرمود: پدرم على بن الحسين عليه السّلام نعمتى از نعمت هاى خدا را یاد نمی کرد، مگر آن كه سجده می کرد؛ آيه‏ اى از آيات كتاب خدای عزّ و جلّ را كه در آن بحث سجده بود، قرائت نمى ‏كرد، مگر آن كه به سجده مى‏ رفت؛ خداوند متعال از آن حضرت، امر بدى را كه آن حضرت از آن خوف داشت، يا كيد و حيله حيله ‏گرى را دفع نمى ‏فرمود، مگر آن كه (به شكرانه ‏اش) سجده مى کرد؛ از نمازش فارغ نمی شد، مگر آن که سجده می کرد؛ به اصلاح بین دو نفر (که اختلاف داشتند)، توفیق نمی یافت، مگر آن که سجده می کرد. اثر سجده در تمام مواضع سجود آن حضرت ظاهر و آشكار بود، لذا آن حضرت، به سجّاد موسوم گشت. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🔔 صلوات بر على بن الحسين عليهما السلام‏ منقول از حضرت عسکری علیه السلام «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ سَيِّدِ الْعَابِدِينَ الَّذِي اسْتَخْلَصْتَهُ لِنَفْسِكَ، وَ جَعَلْتَ مِنْهُ أَئِمَّةَ الْهُدَى الَّذِينَ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ، وَ بِهِ يَعْدِلُونَ اخْتَرْتَهُ لِنَفْسِكَ، وَ طَهَّرْتَهُ مِنَ الرِّجْسِ، وَ اصْطَفَيْتَهُ وَ جَعَلْتَهُ هَادِياً مَهْدِيّاً. اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَيْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ ذُرِّيَّةِ أَنْبِيَائِكَ حَتَّى يَبْلُغَ بِهِ مَا تَقَرُّ بِهِ عَيْنُهُ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ، إِنَّكَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ.» (بحار الأنوار، ج94، ص75) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
❤️🌺سلام بر حضرت سجّاد علیه السلام مرحوم علامه مجلسی زیارت شریفی را به نقل از مرحوم سید بن طاووس برای حضرت سجّاد علیه السلام نقل می کند که خواندن این زیارت، به نیابت از مولایمان حضرت مهدی علیه السلام در روز میلاد حضرت سجّاد علیه السلام توصیه می شود: السَّلَامُ عَلَى زَيْنِ الْعَابِدِينَ وَ قُرَّةِ عَيْنِ النَّاظِرِينَ، عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ، الْإِمَامِ الْمَرْضِيِّ وَ ابْنِ الْأَئِمَّةِ الْمَرْضِيِّينَ. السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا سَيِّدِي وَ مَوْلَايَ وَ رَحْمَةُاللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى إِمَامِ الْعَدْلِ الْأَمِينِ، عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ، إِمَامِ الْمُتَّقِينَ، وَ وَلِيِّ الْمُؤْمِنِينَ، وَ وَصِيِّ الْوَصِيِّينَ، وَ خَازِنِ وَصَايَا الْمُرْسَلِينَ، وَ وَارِثِ عِلْمِ النَّبِيِّينَ، وَ حُجَّةِ اللَّهِ الْعُلْيَا، وَ مَثَلِ اللَّهِ الْأَعْلَى وَ كَلِمَتِهِ الْوُثْقَى. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَى آلِ مُحَمَّدٍ، وَ اخْصُصْهُ بَيْنَ أَوْلِيَائِكَ مِنْ شَرَائِفِ صَلَوَاتِكَ وَ كَرَائِمِ تَحِيَّاتِكَ. فَقَدْ نَاصَحَ فِي عِبَادِكَ، وَ نَصَحَ فِي عِبَادَتِكَ وَ نَصَحَ فِي طَاعَتِكَ، وَ سَارَعَ فِي رِضْوَانِكَ، وَ انْتَصَبَ لِأَعْدَائِكَ، وَ بَشَّرَ أَوْلِيَاءَكَ بِالْعَظِيمِ مِنْ جَزَائِكَ، وَ عَبَدَكَ حَقَّ عِبَادَتِكَ، وَ أَطَاعَكَ حَقَّ طَاعَتِكَ، وَ قَضَى مَا كَانَ عَلَيْهِ فِي دَوْلَتِهِ حَتَّى انْقَضَتْ دَوْلَتُهُ، وَ فَنِيَتْ مُدَّتُهُ، وَ أَزِفَتْ مَنِيَّتُهُ، وَ كَانَ رَءُوفاً بِشِيعَتِهِ، رَحِيماً بِرَعِيَّتِهِ، مَفْزَعاً لِأَهْلِ الْهُدَى، وَ مُنْقِذاً لَهُمْ مِنْ جَمِيعِ الرَّدَى، وَ دَلِيلاً لِأَهْلِ الْإِسْلَامِ عَلَى الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ، وَ عِمَادَ الدِّينِ، وَ مَنَارَ الْمُسْلِمِينَ، وَ حُجَّةَ اللَّهِ عَلَى الْعَالَمِينَ‏. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَى آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَبْلِغْهُ مِنَّا، التَّحِيَّةَ وَ ارْدُدْ عَلَيْنَا مِنْهُ التَّحِيَّةَ وَ السَّلَامَ، وَ السَّلَامُ عَلَيْهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ. (بحار الأنوار، ج‏102، ص222-223) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
👥 آیا می خواهید در قیامت، با حضرت سجّاد علیهماالسلام محشور شوید علىّ بن عاصم از امام جواد عليه السّلام و آن حضرت نيز به واسطه پدران بزرگوار خود از امام حسين عليهم السّلام چنين نقل كردند كه گفت: جدّم رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: دعاي علیّ بن الحسین علیه السلام چنين است: «يَا دَائِمُ يَا دَيْمُومُ! يَا حَيُّ يَا قَيُّومُ! يَا كَاشِفَ الْغَمِّ! وَ يَا فَارِجَ الْهَمِّ! وَ يَا بَاعِثَ الرُّسُلِ، وَ يَا صَادِقَ الْوَعْدِ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد، وَافْعَلْ بِي مَا أَنْتَ أَهْلُهُ». هر كس خدا را به اين دعا بخواند، خداوند عزّ و جلّ ، او را با علىّ بن الحسين علیه السلام محشور مى‏ گرداند، و علىّ بن الحسين راهنما و پيشواى او به سوى بهشت خواهد بود ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🙏🏼👁 اگر بخواهی از شرّ سلاطین و سحر و تلقینات شیاطین نجات یابی أبوالوفای شیرازی نقل می ‌کند که در خواب، مولایم رسول خدا صلّی الله علیه و آله را دیدم. ایشان به من فرمودند: وَ أَمَّا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ فَلِلنَّجَاةِ مِنَ السَّلَاطِينِ وَ نَفْثِ الشَّيَاطِينِ از علیّ بن الحسین علیه السلام، نجات از (شرّ) پادشاهان و تلقینات و سحر شیاطین را درخواست کن. و بگو: «وَ أَسْأَلُكَ بِحَقِّ وَلِيِّكَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ علیه السّلام إِلَّا كَفَيْتَنِي بِهِ وَ نَجَّيْتَنِي مِنْ جَوْرِ السَّلَاطِينِ وَ نَفْثِ الشَّيَاطِينِ» (بحار الأنوار، ج‏102، ص250-251 به نقل از کتاب العتیق الغرویّ) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»