{پایانیافتن زمامداری جبّاران در آخرالزّمان!!!}
💠حُذَیْفَه گفته است که شنیدم رسول خدا (صلّیالله علیه و آله) میفرمود: هر گاه هنگام شوریدن قائم باشد، فریادگری از آسمان بانگ میزند: ای مردم، از شما دوران بسیار زورگویان پایان یافته است، و بهترین گروه مردمان محمّد سرپرست کار شده است، پس، به مکّه بپیوندید.
📚الاختصاص، ص ۲۰۸
حرم
#معرفی_القاب_امام_زمان(عج) شماره7⃣1⃣ 🕊🕊 نور آل محمد 🕊🕊 «نور آل محمد» از لقبهای حضرت مهدی (
🕊#معرفی_القاب_امام_زمان (عج)
#قسمت_آخر
وجهالله: مظهر جمال و جلال خدا، سمت و سوى الهى كه اولياى حقّ رو به او دارند.
•بابالله: دروازه همه معارف الهى، درى كه خدا جويان براى ورود به ساحت قدس الهى، قصدش ميكنند.
•نورالله: نور خاموشىناپذير خدا، ظاهر كننده همه معارف و حقّايق توحيدى، مايه هدايت رهجويان.
•سلالة النّبوّة: فرزند نبوّت، باقيمانده نسل پيامبران.
•عين الحيوة: چشمه زندگى، منبع حيات حقّيقى.
•صاحب الزّمان: اختياردارِ زمانه، فرمانده كل هستى به اذن حقّ.
•ناموس العصر: نگهدارنده زمان، كيان هستى دوران.
•نظام الدين: نظام بخش دين.
•يعسوب المتقين: پيشواى متقين.
💢پ.ن, در این طرح سعی شد گوشهای از معانی و القاب امام زمان (عج)معرفی شود،امیدواریم مفید واقع شده باشد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مهریه زوج پزشک مشهدی برای کمک به نیازمندان
همزمان با فرارسیدن نیمه شعبان و سالروز ولادت منجی عالم بشریت، دو پزشک جوان با مهریهای جالب و حضور در حرم مطهر امام رضا علیهالسلام، زندگی مشترک خود را آغاز کردند.
🙏🏼👌 نماز ساده شب بیست و یکم ماه شعبان
عَنِ النَّبِيِّ صلّی الله علیه وآله قَالَ: مَنْ صَلَّى فِي اللَّيْلَةِ الْحَادِيَةِ وَ الْعِشْرِينَ ثَمَاناً، بِالْحَمْدِ وَ التَّوْحِيدِ وَ الْمُعَوِّذَتَيْنِ مَرَّةً مَرَّةً، كُتِبَ لَهُ بِعَدَدِ نُجُومِ السَّمَاءِ حَسَنَاتٌ، وَ رُفِعَ لَهُ مِنَ الدَّرَجاتِ وَ مُحِيَ عَنْهُ مِنَ السَّيِّئاتِ كَذلِكَ. (البلدالأمين، ص173)
رسول خدا صلّی الله علیه وآله فرمود: هرکس در شب بیست و یکم ماه شعبان، هشت رکعت نماز، و در هر رکعت یک بار سوره های حمد، توحید، فلق و ناس را بخواند؛ برای وی به تعداد ستارگان آسمان عملِ نیک نوشته می شود؛ و به همین اندازه درجات وی بالا رفته؛ و به همین تعداد، کارهای بد از پرونده اش محو می شود.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🗣💎 ذکر باقیات صالحات
رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: آيا نمی خواهید به شما، پنج کلمه بیاموزم که به راحتی بر زبان جاری می شوند، امّا در میزان، خیلی سنگین هستند و سبب راندن شیطان می شوند و از گنجهای بهشت و از زیر عرش می باشند؟ آن کلمات، «باقیات صالحات» میباشند که عبارتند از:
«سُبْحَانَ اللهِ، وَ الْحَمْدُ لِلهِ، وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ، وَ اللهُ أَكْبَرُ، وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ». (عدة الداعي، ص263)
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
✴️ یکشنبه 👈 15 فروردین/ حمل 1400
👈21 شعبان 1442👈 4آوریل 2021
🏛 مناسبت های دینی و اسلامی .
🌙🌟 احکام دینی و اسلامی .
📛 از دعوا و منازعه و کشمکش جدا پرهیز گردد.
📛از ملاقات ها و مشارکت نیز پرهیز شود.
📛 صدقه صبحگاهی مطلوب است .
👼 زایمان خوب نیست .
✈️ مسافرت : خوب نیست و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد .
🔭 احکام نجوم .
🌓 امروز:قمر در برج جدی است .
و از نظر نجو می برای امور زیر نیک است :
✳️ عمل جراحی .
✳️ شروع به معالجه و درمان.
✳️ شکار صید و دام گذاری.
✳️ کندن چاه و قنات و نهر.
✳️ امور زراعی و کشاورزی .
✳️ درو و برداشت محصول .
✳️ از شیر گرفتن کودک .
✳️ و قرض گرفتن و دادن نیک است .
📛 ازدواج خوب نیست .
🔲💑مباشرت و مجامعت : مباشرت و مجامعت (شب دوشنبه) ، فرزند چنین شبی حافظ قرآن گردد . ان شاءالله.
⚫️ طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، موجب دولت است .
💉🌡حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن #خون_دادن یا #حجامت #فصد#زالو انداختن در این روز، از ماه قمری،ممکن است باعث روشنی دل می شود .
😴😴تعبیر خواب
خوابی که شب " دوشنبه " دیده شود طبق آیه ی 22 سوره مبارکه " حج " است .
کلما ارادوا ان یخرجوا منها من غم اعیدوا فیها
و چنین استفاده میشود که برای خواب بیننده پیش آمدی است که موجب ملال خاطر وی می شود و هر چه سعی کند از آن خلاص نگردد . و به این صورت مطلب خود رو قیاس کنید...
💅 ناخن گرفتن
یکشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد .
👕👚 دوخت و دوز
یکشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود( این حکم شامل خرید لباس نیست)
✴️️ وقت #استخاره در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب.
❇️️ ذکر روز یکشنبه : یا ذالجلال والاکرام ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۴۸۹ مرتبه #یافتاح که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد .
💠 ️روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_علی_علیه_السلام و #فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸بامید پرورش نسلی مهدوی ان شاءالله🌸
«الهی أنت كما أُحبُّ فاجعلني كما تحبُّ ...»
خدایا تو هَمانی که من دلم میخواهد
مرا همان کن که تو ، دِلت میخواهد ..
- مناجات منظوم
امام علی (علیه السلام)
هدایت شده از حرم
#روایت
✅امام صادق علیه السلام درباره #دعای_عهد فرمودند:
🌸«هر کس با این دعای #عهد چهل صبح به سوی خدا دعا کند از یاوران قائم ما خواهد بود و اگر بمیرد خداوند او را از قبرش به سوی حضرت قائم عج خارج خواهد ساخت و حتی در مقابل هر کلمه ای هزار حسنه به او می دهد و هزار گناه از او محو می کند».
📚 بحار الانوار، جلد 83، ص284، حدیث 47 به نقل از کتاب امام مهدی عج،تنظیم:اکبر اسد علیزاده
•┈••✾🍃🌺🍃✾••┈•
هدایت شده از حرم
3_453884580403872619.mp3
1.82M
#دعای_عهد♡
#استاد_فرهمند
کجایى ...؟؟
اى همیشه پیدا از پس ابرهاى غیبت!
🌤الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌤
هدایت شده از حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌤🌦🌤
دوباره صبح شد و☀️
حالم روبه راه شد
وقت سلام وعرض
ارادت به شاه کربلا شد🕌
عالم تمام خاک
کف پای شاه عشق💚
شاهی که برتمام
جهان سرپناه شد💚
صلی اللَّه علیْك یٰا اباعبدِاللّٰه الْحُسَیْنِ💚
@haram110
هدایت شده از حرم
Ziyarat e Ashura Farahmand_120516170200.mp3
4.27M
💠 زیارت #عاشورا
🎤🎤 #فرهمند
@haram110
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
سلام
بنام آفریدگار مهرومهربانی
امروز : یکشنبه 15 / 1 / 1400
" نزدیکی آدمها "
به آدمها نباید زیاد نزدیک شد…
آدمها با ابهاماتشان زیباترند....
با چیزهایی که در موردشان نمی بینیم و نمی دانیم دوست داشتنی ترند…
به شناختشان در حدی که می خواهند باید رضایت داد چون شناختِ بیشتر در هر صورت ناامیدکننده خواهد بود
می شود برای شناخت یک آدم زمان گذاشت و همه ابعاد روحش را کشف کرد
می شود وارد حبابش شد و دنیای یک نفری اش را فهمید و پرده از رازهای مگویش برداشت ، اما ارزش ندارد چنین موفقیتی .... !
هرگز به خراب شدن تصویر و تصور زیبایی که از او در ذهن ساخته اید نمی ارزد
به شدت به رعایت حد و مرزآدمها معتقدم
در هر رابطه ای و از هر نوع آن
عبارت تاکیدی :
آدمها از دور زیباترند…
" خدایا سپاسگزارم "
*همه بخونن*
👌اینو میدونیم که توی همه زندگیها دعوا و بحث هست
🌷 اما اومدم بگم کشش ندید، لجبازی نکنید، خلاصه که #باهم_بسازید.
👈❌اگه بذارید بعد دعوا بینتون فاصله بیوفته،
‼️یواش یواش اون مشکل میشه گره کور که هیچ جوره نمیشه بازش کرد!
👈❌مثل کلاف کاموا که اگه گره بخوره و بپیچه بهم و هی بکشیش بد و بدتر میشه
تا جایی که فقط راهش بریدن اونه!
👌 اومدم بگم اگه #قهری اگه #ناراحتی
👈 به این فکر نکن تقصیر تو بود یا اون،
👈❌کشش نده!
🙏زودی برو بگو ببخشید و تمومش کن
👌فکر نکن همسرت متوجه نمیشه مقصر کی بوده
👌 و این رو هم میفهمه که تو چقدر بزرگواری
❤️ وقتی میبینه برای بهتر شدن زندگیتون تلاش میکنی...
*توصیه به مجردها: تا موضوع ازدواج قطعی نشده است به دیگران اطلاع ندهید!*
🔸بعضی از آقا پسرهــا وقتی میخوان برن خواستگاری یا وقتی برای بعضی از دخترهــا خواستگار میاد، سریع به تمام فامیل و دوست و آشنا خبر می دهند و همه را باخبر میدکنند اما به عاقبتش فکر نمیدکنند که اگر یک درصد نتیجه منفی بود می خواهند چکار کنند؟!
🔸سعی کنید موضوع ازدواج حداقل تا ۵۰ یا ۶۰ درصد قطعی شود بعد دیگران را خبر کنید. در این مواقع روی تصمیم گیری ها هم ممکن است اثـر ســوء داشــته باشــد.
🍃🌸
تنبیه، کتک زدن و دعواکردن نیست
تنبیه آگاه ساختن و برحذر داشتن کودک از کار اشتباهش است همراه با تلخکامی مثلا اخم
کودک باید انقدر ازپدرومادر خوبی ومحبت دیده باشد که اخم کردن آنها برایش سخت باشد و همین اخم اوراتنبیه کند
والدینی که دائم کودک رادعوا میکنند اخمشان هم تاثیری ندارد
[استادسلطانی]
#احمد_و_سارا :
بعد از چند ماه بالاخره مامان احمد رو بردن بیمارستان تا سارا رو به دنیا بیاره . اون دو روز بود که تو بیمارستان بود و احمد دیگه حسابی دلش تنگ شده بود . منتها باباش بهش قول داده بود ... 👇
4_5821148680131971245.mp3
9.05M
❤️ #دین_زیباست
❤️ #امام_شناسی
قسمت ۵۰
فرشتگان و اهل بیت
سلام الله علیهم
قسمت 2⃣
#شب_قدر
مخصوص نوجوانان 👉
مخصوص معلمین 👉
✅ برسانید به دست نوجوان شیعه؛
در کانال خودتان منتشر کنید
بدون ذکر منبع
4_5879803051333650771.mp3
11.37M
"❁"
#کارگاه_انصاف 3⃣2⃣
#استاد_شجاعی🎤
▪️اولین نتیجهی نداشتن روح انصاف و ماندن در دایرهی ظلم، احساس اضطراب مداوم در خودمان، و تزریق عدم امنیت نسبت به ما، در دیگران است.
💥 بدون روح انصاف، دیگران محال است در کنار ما احساس امنیت کنند.
5_6089226339586408906.m4a
23.07M
🔹 سخنان دکتر امیر اشرفی
پاتولوژیست و متخصص آسیب شناسی، مدیر گروه آناتومیکال پاتولوژی سیدنی استرالیا
استادیار دانشگاه سیدنی
حرم
"رمان #از_روزی_که_رفتی #قسمت_پنجاه_و_یک امیر زنگ زده بود که برای دیدن بچه می آیند. رها لباسهای مهد
"رمان #از_روزی_که_رفتی
#قسمت_پنجاه_و_دو
صدرا: من گفتم! رها خیلی وقته اینجاست.
شیدا: منظورمون اون دختره نیست!
آیه: منو رها جان همکاریم؛ از اوایل دانشگاه بود که همکلاس شدیم. تو کلینیک صدر هم هم دکترامون رو توی یک روز ارائه دادیم؛
البته نمرهی رها جان بهتر از من شد!
شیدا اخم کرد:
_خانم دکتر...
آیه حرفش را برید:
_لطفا اینقدر دکتر دکتر نگید، اسمم آیه ست.
شیدا تابی به چشمانش داد:
_آیه جان شما چقدر هوای رفیقتونو داریدا!
آیه: رفاقت معنیش همینه دیگه!
شیدا: اما شان و شئونات رو هم باید در نظر گرفت، این دوستی در شان شما نیست!
صدرا مداخله کرد:
_شیدا درست صحبت کن! رها همسر منه، مادرمهدی و تواین رو باید قبول کنی.
امیر: اینو باید رویا قبول کنه که کرده، ما چیکار داریم صدرا.
امیر چشم غرهای به شیدا رفت که بحث و جدل راه نیندازد.
صدرا: اصلا به رویا ربطی نداره، رویا از زندگی من رفته بیرون و دیگه هیچوقت برنمیگرده!
شیدا و امیر متعجب گفتند:
_یعنی چی؟
صدرا: رویا از زندگی من رفت بیرون، همینطور که معصومه از زندگی مهدی رفته.
شیدا: یعنی حقیقت داره؟
محبوبه خانم: آره حقیقت داره، بچه ها برای شام میمونید؟
احسان هیجان زده شد:
_بله...
صدرا: خوبه! مادرزنم یه غذایی درست کرده که باید بخورید تا بفهمید غذا چیه؛ البته دستپخت خانوم منم عالیه ها، اما مامان زهرا دیگه استاد غذاهای جنوبیه!
زهرا خانم در آشپزخانه مشغول بود اما صدای دامادش را شنید و لبخند زد. "خدایا شکرت که دخترکم سپیدبخت شد!"
صدرا به رخ میکشید رهایش را... به رخ میکشید دختری را که ساکت و مغموم شده بود.
"سرت را بالا بگیر خاتون من! دنیا را برایت پیشکش میکنم، لبخند بزن و
سرت را بالا بگیر خاتون!"
آخر هفته بود و آیه طبق قرار هر هفته اش به سمت مردش میرفت!
روی خاک نشست. "سلام مهدی من! تنها خوش میگذرد؟ دلت تنگ شده است یا از رود فراموشی گذر کرده ای؟دل من و دخترکت که تنگ است. حق با تو بود... خدا تو را بیشتر دوست داشت، یادت هست که همیشه میگفتی:
"بانو! خدا منو بیشتر از تو دوست داره!
میدونی چرا؟ چون تو رو به من داده!" اما من میگویم خدا تو را بیشتر دوست داشت، اصلا تو را برای خودش برداشت!"
انوز سرِ خاک نشسته بود که پاهایی مقابلش قرار گرفت.
فخرالسادات بود، سر خاک پسر آمده بود. کمی آنطرف تر هم که خاک مردش بود!
فخرالسادات که نشست، سلامی گفت و فاتحه خواند.
چشم بالا آورد و گفت:
_خواب مهدی رو دیدم، ازم ناراحت بود! فکر کنم به خاطر توئه؛ اون روزا حالم خوب نبود و تو رو خیلی اذیت کردم، منو ببخش، باشه مادر؟!
آیه لبخند زد:
_من ازتون نرنجیدم.
دست در کیفش کرد و یک پاکت درآورد:
_چندتا نامه پیش پدرم گذاشته بود،پشت این اسم شما بود.
پاکت را به سمت فخرالسادات گرفت. اشک صورتشان را پر کرده بود
نامه را گرفت و بلند شد و به سمت قبر شوهرش رفت...
ادامه دارد...
نویسنده: #سنیه_منصوری
حرم
"رمان #از_روزی_که_رفتی #قسمت_پنجاه_و_دو صدرا: من گفتم! رها خیلی وقته اینجاست. شیدا: منظورمون اون
"رمان #از_روزی_که_رفتی
#قسمت_پنجاه_و_سه
تحویل سال نزدیک بود. آیه سفرهی هفت سینش را روی قبر ِ همسرش در بهشت معصومه چیده بود، حاج علی سر مزار رفته بود، فخرالسادات روی قبر همسرش سفره چیده بود؛ چقدر تلخ است این روز که غم در دل بیداد میکند!
سال که تحویل شد، جمعیت زیادی خود را به مزار شهدا رساندند فاتحه میخواندند و تسلیت میگفتند. "معامله ات با خدا چگونه بود که دو سر سود بود؟ چگونه معامله کردی که بزرگ این قبیله ی هزار رنگ شدی؟ چه چیزی را وجه المعامله کردی که همه به دیدارت میآیند؟ تنها کسی که باخت من بودم... من تو را باختم... من همه ی دنیایم را باختم!"
ِدلش درد میکرد
ساعات زیادی در سرما روی خاک بود!
روی زمین نشسته بود! دستی روی شکمش کشید و کمرش را صاف کرد.
فخرالسادات کنارش ایستاد:
_با تو خوشبخت بود... خیلی سال بود که دوستت داشت؛ شاید از همون موقعی که پا توی اون کوچه گذاشتی، همه ش دل دل میکرد که کی بزرگ میشی، همه ش دل میزد که نکنه از دستت بده؛ بااینکه سالها بچه دار نشدید و اونم عاشق بچه ها بود اما تو براش عزیزتر بودی؛ خدا هم معجزه کرد برای عشقتون، مواظب معجزه ی عشقت باش!
حاج خانم دور شد. حاج علی به سمت آیه میآمد، گفته بود که بعد از تحویل سال میآید و آمده بود. حاج علی نشست که فاتحه بخواند که گوشی آیه زنگ خورد؛ رها بود:
_سلام، عیدت مبارک!
آیه: سلام، عید تو هم مبارک، کجایی؟
ِسرخاکِ سینا،
رها: اومدیم سرخاک پدرش و پدرم!
آیه: مهدی کجاست؟
رها: آوردمش سر خاک باباش، باید باباش رو بشناسه دیگه.
آیه: کار خوبی کردین، سلام منو به همه برسون و عید رو به همه تبریک
بگو.
تلفن را قطع کرد و برگشت. مردی کنار
پدرش نشسته بود و دستش را روی قبر گذاشته و فاتحه میخواند؛ قیافه اش آشنا نبود. نزدیک که رفت حاج علی گفت:
_آقا ارمیا هستن.
"ارمیا؟ ارمیا چه کسی بود؟ چیزی در خاطرش او را به شب برفی کشاند.
نکند همان مرد است!چرا انقدرعوض شده است؟
این ته ریش چه بود؟" صورت سه تیغ شده اش مقابل چشمانش ظاهر شد و به سرعت محو شد." اصلا به من چه که او چگونه بود و چگونه هست؟ سرت به کار خودت باشد!"
سلام کرد و به انتظار پدر ایستاد. ارمیا که فاتحه خواند رو به حاج علی کرد:
_حاجی باهاتون حرف دارم!
حاج علی سری تکان داد که آیه گفت:
_بابا من میرم امامزاده!
ارمیا: اگه میشه شما هم بمونید!
حاج علی تایید کرد و آیه نشست...
ادامه دارد...
نویسنده: #سنیه_منصوری