eitaa logo
حرم
2.7هزار دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
6.7هزار ویدیو
641 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
1⃣ مقصود از (روز) طلوع خورشید تا غروب آن است. 2⃣ منظور از (شب) غروب خورشید تا طلوع فجر (اذان صبح) است. از اذان صبح تا طلوع خورشید را بین الطلوعین گویند. 3⃣ احکام اسلامی که در روز سفارش شده انجام آن از طلوع خورشید تا غروب است و برای انجام آن در شب حکمی وارد نشده و یا مثل ناخن گرفتن در شب مکروه است. 4⃣ احکام نجومی شبانه روزی است یعنی وقتی ماه در یکی از بروج دوازده گانه قرار دارد ک منجمین احکامی را برای آن ذکر کرده اند حداقل دو روز به صورت شبانه روزی برای انجام آن امور خوب است. 5⃣ دوخت و دوز در روزهای دوشنبه، چهارشنبه، پنجشنبه و جمعه نیک است و اگر کسی شغلش خیاطی است می تواند برش کار را در روزهای ذکر شده انجام دهد و در روزهای دیگر بقیه کار را به پایان برساند و صدقه نیز بدهد. 6⃣ لازم نیست خریدن لباس و پارچه در روزهای فوق انجام گیرد البته اگر در روز نیک و در روزی که خرید و فروش خوب است انجام گیرد بهتر است. 7⃣ لباس دوخته شده که از بازار تهیه می شود اگر برای اولین بار در یکی از روزهای خوب پوشیده شود، به این حکم مستحب عمل شده است. 8⃣ روزهایی که برای نوزاد در تقویم یا پست کانال چیزی نوشته نشده روز خوبی برای نوبت زایمان نیست. 9⃣ تعبیر خوابی که در تقویم آمده یک تعبیر کلی است که خواب بیننده باید کار خود را بر آن قیاس کند مثلا اگر می گوید منفعتی به او میرسد ممکن است این منفعت مادی نباشد و به شکل دیگری شادمان گردد. 🔟 مبنای تقویم همسران در بخش دینی و اسلامی روایات مستفاضه و رسیده از پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) است و در بخش احکام نجوم تخمین ها و حدسیات نجومی منجمان گذشته است. 1⃣1⃣ جواب بیشتر سوالات اعضا در این پست گنجانده شده لطفا مطالعه فرمایید و به پی وی مراجه نفرمایید. 2⃣1⃣ برای انتخاب بهترین تاریخ ها درانجام کارها یک جلد تقویم همسران تهیه فرمایید و درخواست تاریخ جلوتر نفرمایید..
🐕❌ نگاهداری سگ در خانه 🚨🚨🚨🚨🚨🚨🚨🚨🚨🚨 عَنْ أبی عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمْ يَخْلُقْ خَلْقاً أَنْجَسَ مِنَ الْكَلْبِ، وَ إِنَّ النَّاصِبَ لَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ أَنْجَسُ مِنْه‏. (علل الشرائع، ج‏1، ص292) 💥حضرت صادق علیه السلام فرمود: خداوند تبارك و تعالى مخلوقى خبيث و نجس ‏تر از سنگ نيافريده و ناصبى از سگ‏ نجس ‏تر است. عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام:‏ لَا خَيْرَ فِي الْكَلْبِ‏ إِلَّا كَلْبَ الصَّيْدِ أَوْ كَلْبَ مَاشِيَة. (بحار الأنوار، ج‏65، ص52-53 به نقل از کافی) 🔥 حضرت باقر علیه السلام از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل می کند که فرمود: در نگهداری سگ خیری نیست، مگر در سگ شکاری یا سگ همراه گله گوسفندان. عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: يُكْرَهُ أَنْ يَكُونَ فِي دَارِ الرَّجُلِ الْمُسْلِمِ الْكَلْبُ‏. (بحار الأنوار، ج‏65، ص51 به نقل از کافی) ☄ حضرت صادق علیه السلام فرمود: ناپسند است در خانه مرد مسلمان، سگ باشد. عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: مَا مِنْ أَحَدٍ يَتَّخِذُ كَلْباً إِلَّا نَقَصَ فِي كُلِّ يَوْمٍ مِنْ عَمَلِ صَاحِبِهِ قِيرَاط. (بحار الأنوار، ج‏65، ص51 به نقل از کافی) 💥 حضرت صادق علیه السلام فرمود:. کسی سگی را نگهداری نمی کند مگر اینکه هر روز از پاداش عمل او کاسته می شود. قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام:‏ لَا تُصَلِّ فِي دَارٍ فِيهَا كَلْبٌ إِلَّا أَنْ يَكُونَ كَلْبَ صَيْدٍ، ... ، وَ إِنَّ الْمَلَائِكَةَ لَا تَدْخُلُ بَيْتاً فِيهِ كَلْبٌ‏ وَ لَا بَيْتاً فِيهِ تَمَاثِيلُ. (من لا يحضره الفقيه، ج‏1، ص246) 🔥 حضرت صادق عليه السّلام فرمود: در خانه‏ اى كه سگ‏ نگه مى ‏دارند نماز مگذار، مگر آنكه سگ‏ شكارى باشد، همانا فرشتگان به خانه ‏اى كه سگ‏ در آن باشد و خانه ‏اى كه در آن صورت و تمثال باشد قدم نمي گذارند. عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله:‏ إِنَّ جَبْرَئِيلَ علیه السلام أَتَانِي فَقَالَ: إِنَّا مَعْشَرَ الْمَلَائِكَةِ لَا نَدْخُلُ بَيْتاً فِيهِ كَلْبٌ وَ لَا تِمْثَالُ جَسَدٍ وَ لَا إِنَاءٌ يُبَالُ فِيهِ. (الخصال، ج‏1، ص138) ☄ محمد بن مروان از حضرت صادق علیه السلام نقل مى‏كند كه پيامبر خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: جبرئيل نزد من آمد و گفت: ما فرشتگان به خانه ‏اى كه در آن سگ‏ و يا مجسمه جسدى باشد، وارد نمى‏ شويم. عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِذَا مَسَّ ثَوْبَكَ الْكَلْبُ فَإِنْ كَانَ يَابِساً فَانْضِحْهُ وَ إِنْ كَانَ رَطْباً فَاغْسِلْهُ. (الكافي، ج‏3، ص60) 💥 حضرت صادق علیه السلام فرمود: اگر جامه ‏ات با بدن سگ تماس پيدا كند، وارسى كن: اگر خشك بود، همان قسمت را زير آب فرو كن تا خيس شود، و اگر تر بود، آن را بشوى. عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنِ الْكَلْبِ يُصِيبُ شَيْئاً مِنْ جَسَدِ الرَّجُلِ؟ قَالَ: يَغْسِلُ الْمَكَانَ الَّذِي أَصَابَهُ. (الكافي، ج‏3، ص60) 🔥 محمد بن مسلم گفت: به حضرت صادق علیه السلام گفتم: اگر سگ دهانش را به بدن كسى بمالد، تكليف او چيست؟ ابو عبد اللَّه گفت: جاى دهانش را بشويد. قالَ امیرُالمؤمنین علیه السلام: تَنَزَّهُوا عَنْ قُرْبِ الْكِلَابِ، فَمَنْ أَصَابَهُ كَلْبٌ جَافٌّ فَلْيَنْضَحْ ثَوْبَهُ بِالْمَاءِ، وَ إِنْ كَانَ الْكَلْبُ رَطْباً فَلْيَغْسِلْه‏. (تحف العقول، ص115-116) ☄ امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: از نزديك شدن به سگ ها خوددارى نماييد؛ زيرا هر كس به سگ‏ كه تر نيست برخورد نمايد لازم است بر جامه ‏اش آب بپاشد و اگر آن سگ‏ تر است بايد جامه خود را بشويد. عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ‏: ثَمَنُ الْكَلْبِ الَّذِي لَيْسَ بِكَلْبِ الصَّيْدِ سُحْتٌ، وَ ثَمَنُ الْخَمْرِ سُحْتٌ. (من لا يحضره الفقيه، ج‏3، ص171-172) 🔥 حضرت صادق علیه السلام فرمود: اجرت چند چیز حرام است: اجرت سگ‏ غير شكارى، و اجرت مشروبات الكلى. عَنِ النَّبِيِّ ص أَنَّهُ قَالَ‏ يَا عَلِيُّ! أُوصِيكَ بِوَصِيَّةٍ فَاحْفَظْهَا فَلَنْ تَزَالَ بِخَيْرٍ مَا حَفِظْتَ وَصِيَّتِي: يَا عَلِيُّ! مِنَ السُّحْتِ ثَمَنُ الْمَيْتَةِ وَ ثَمَنُ الْكَلْبِ وَ ثَمَنُ الْخَمْرِ. (مكارم الأخلاق، ص438) ☄ رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: ای علی! به تو وصیّتی می کنم که آن را عمل کن، که تا وقتی که به آن عمل کنی، در مسیر خیر خواهی بود. ای علی! بعضی از چيزهاى حرام عبارتند از: بهای فروش مردار و سگ‏ و شراب.‏ ❄️❄️ کانال جذاب حرم ❄️ @haram110
*روی_سخنــــم_باشمـاست* 🌹 *اگر از همسرم ناراحت شدم چه کنم؟* 🔹گاهی اوقات زن یا شوهر نیاز خودش را مطرح نمی‌کند و به همسرش نمی‌گوید که چه رفتارها و گفتارهایی ناراحتش می‌کند همسر او هم متقابلاً چون نمی‌داند که این رفتار یا گفتار موجب ناراحتی و آزردگی خانم یا آقا می‌شود، آن را مکرراً انجام می‌دهد. فرد مقابل هم که شدیداً از دست او عصبانی شده و در ذهنِ خود رأی صادر می‌کند و برچسب بی‌توجهی یا بی‌عاطفه‌بودن به او می‌زند و احساس فداکاری نیز می‌کند به‌این‌دلیل که آزرده می‌شود، ولی صحبتی نمی‌کند. 👈 او در خیال خود به حفظ رابطه‌شان کمک می‌کند؛ اما درحقیقت به رابطۀ زناشویی‌شان و همسر خود خیانت بزرگی کرده است. او در ذهن خود این فرضیه را مطرح می‌کند که «او باید بداند که من چه خواسته‌ای دارم» یا اینکه «او می‌داند که من از فلان کارش ناراحت می‌شوم» و البته سخت در اشتباه است گاهی افراد با گفتن درستِ خواسته‌هایشان می‌توانند کمک بزرگی به خود و همسرشان کنند و نیازی نیست که آزردگی‌ها و ناکامی‌هایشان را درون خود بریزند، چون این غصه ها، روی هم تلنبار می‌شود و ناگهان موجب انفجار و واکنش شدیدی می‌شود ♡••࿐ •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•
🙏🏼 نماز شب دوازدهم ماه رمضان قال امیرالمؤمنین علیه السلام: مَنْ صَلَّى لَيْلَةَ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ ثَمَانَ رَكَعَاتٍ، يَقْرَأُ فِي كُلِّ رَكْعَةٍ الْحَمْدَ مَرَّةً وَ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ ثَلَاثِينَ مَرَّةً، أَعْطَاهُ اللَّهُ تَعَالَى ثَوَابَ الشَّاكِرِينَ، وَ كَانَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مِنَ الْفَائِزِين‏. (بحارالأنوار، ج97، ص383 به نقل از اربعین شهید) امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: هرکس در شب دوازدهم ماه رمضان 8 رکعت نماز بخواند، در هر رکعت یک حمد و سی بار سوره قدر، خداوند ثواب شکرکنندگان را به او اعطا می کند و این فرد در روز قیامت از رستگاران خواهد بود. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🙏🏼 دعای شب دوازدهم ماه رمضان منقول از رسول خدا صلّی الله علیه و آله دعای پیامبر صلّی الله علیه وآله در شب دوازدهم ماه رمضان عبارت است از: اللَّهُمَّ أَنْتَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ،وَ أَنْتَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ، لَكَ الْحَمْدُ حَمْداً يَبْقَى وَ لَا يَفْنَى، وَ لَكَ الشُّكْرُ شُكْراً يَبْقَى وَ لَا يَفْنَى، وَ أَنْتَ الْحَكِيمُ الْعَلِيمُ. أَسْأَلُكَ بِنُورِ وَجْهِكَ الْأَكْرَمِ، وَ بِجَلَالِكَ الَّذِي لَا يُرَامُ، وَ بِعِزِّكَ الَّذِي لَا يُقْهَرُ، أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَنْ تَغْفِرَ لِي وَ تَرْحَمَنِي، إنَّكَ أَنْتَ الْأَجَلُّ الْأَعْظَمُ. (بحارالأنوار، ج98، ص77 به نقل از البلدالامین) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
❤ خروس❤ من كه به اين قشنگي ام  با پر و بال رنگي ام يكه خروس جنگي ام قوقولي قو قو   ببين ببين تاج سرم ببين ببين بال و پرم اين قد و بالا را برم قوقولي قو قو   منم خروس خوش صدا هميشه بانگ من به پا  ببين مرا ببين مرا قوقولي قو قو دهم هميشه آب و دان به مرغ و جوجه ها نشان منم خروس مهربان قوقولي قو قو
4_5935748844359780441.mp3
11.11M
مخصوص نوجوانان 👉 مخصوص معلمین مدارس 👉 🔻در پاسخ به این سوال که : از کجا بدانیم احادیثی که به دست ما رسیده است از اهل بیت علیهم السلام رسیده و دروغین و جعلی نیست! قسمت : 7 کتابت قرآن و حدیث مخالفان کتابت و مراجعه لطفا برسانید به دست آنکه میشناسید
4_5985302845581167581.mp3
10.21M
✦‍ 9️⃣3️⃣ 🎤 💢 خداوند به عزّت و جلالش سوگند یاد می‌کند، که فریاد دادخواهی یک مظلوم را حتماً اجابت نموده و او را یاری کند! ⚠️ هشدار؛ ظلم، همان عدم رعایت انصاف در حق دیگران است، و از تک تک ما، دور نیست!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 در ماه مبارک رمضان این را مرتکب نشوید! ♻️رعایت برخی پرهیزات تغذیه‌ای در تمام طول سال به‌ویژه در ایام روزه‌داری ماه مبارک رمضان ضروری است؛ استاد خیراندیش به‌صورت مصداقی و به اهم این پرهیزات غذایی اشاره کرده است.
حرم
"رمان #شکسته_هایم_بعدتو #قسمت_بیست_و_یکم آیه نگاهش را به قاب عکس سید مهدی دوخت: _اون روز قول داده
"رمان _من خوب نیستم، چون فکر میکردی بهترین بنده ی خدا هستم اومدی سراغم؟ ارمیا: چون دیدم بندهی مخلص خدایی اومدم؛ چون دیدم نجیب و پاکی، دیدم نمازت قشنگه، دیدم سید مهدی هرچی داره از تو داره! آیه: اون هرچی داشت از خودش وخداش بود؛ سید مهدی بود که منو دنبال خودش میکشید که به بهشت برسم! ارمیا: تو اینجوری میگی من چی بگم؟ منو ته جهنمم راه نمیدن! آیه: هرکس خودش میدونه اهل بهشته یا جهنم! فقط کافیه با خودش رو راست باشه، نسخههای اصلی رو نگاه کنه و خودش رو ببینه، نه اینکه بدتر از خودش رو پیدا کنه و بگه ببین من از این بهترم پس من باید برم بهشت؛ جهنم هیچوقت سیر نمیشه، هیچوقت پر نمیشه، اگه یه کم خودمون رو با پیامبر و ائمه مقایسه کنیم میبینیم هیچی نداریم! ارمیا: وای بر من... وای بر من و دست خالی من! آیه آه کشید و چای سرد شده اش را نوشید... ****************** دو هفته ی بعد که وضعیت دست ارمیا بهتر شد، عازم مشهد شدند، دو ماشین بودند... محمد، سایه، ارمیا، آیه و زینب به همراه محمد بودند و صدرا، رها، مهدی، یوسف و مسیح هم با صدرا همراه شدند. راه طولانی بود و گاه راننده ها عوض میشدند. آیه بیشتر خود را با زینب مشغول میکرد و تا مجبور نبود وارد صحبت نمیشد. ارمیا میدانست که آیه به این سرعت روی خوش نشانش نخواهد داد. آخر او کجا و سید مهدی کجا؟! شاید خواستن آیه از ابتدا هم اشتباه بود و لقمه ی بزرگتر از دهانش برداشته بود. کار دل است دیگر،کاری نمیشود کرد؛ این خواسته ی سید مهدی بود دیگر، نبود؟ به مشهد که رسیدند باران میبارید. ارمیا گفت: _من یه رفیقی دارم که هر بار میام اول بهش سر میزنم، اگه خیلی خسته نیستید بریم من ببینمش بعد بریم یه هتلی جایی پیدا کنیم! محمد خندید و گفت: _دلت خوشه داداش، ما هتل بریم؟ پولمون کجا بود آخه؟ هرچی در میاریم این آیه از ما میگیره، مسافرخونه هم پیدا کنیم هنر کردیم! آیه اعتراض کرد: _چی میگی برای خودت، من با پولای تو چکار دارم؟! سایه: ای خدا... ما هرچی جمع میکنیم باهاش یک کاری انجام بدیم، میای میگی دختر جهاز میخواد، فلانی عمل میخواد، اون یکی سقف خونه ش ریخته؛ دیگه پولی واسه ما میمونه؟ محمد: همینو بگو، همه ش چشمش به اون دو زار پول ماست! ارمیا: حالا زن منو اذیت نکن، تو خودت دست به خیرت زیاده و خبرتو دارم؛ بریم پیش حاجی؟ محمد: خانوما نظرتون؟ سایه: اگه زیاد طول نکشه بریم! مقابل شیرینی فروشی بزرگی ایستاد و ارمیا پیاده شد. با صدرا هم صحبت کرد و وارد شیرینی فروشی شد. به سمت دختری که پشت صندوق نشسته بود رفت: _ببخشید خانم، حاج یوسفی هستن؟ ادامه دارد... نویسنده:
حرم
"رمان #شکسته_هایم_بعدتو #قسمت_بیست_و_دو _من خوب نیستم، چون فکر میکردی بهترین بنده ی خدا هستم اوم
"رمان ***************** چادرش را محکمتر گرفت و سر به زیر به دشنام زنها و مردهایی که دوره اش کرده بودند، گوش میداد. چشمان اشکی زهرای کوچکش، دلش را میلرزاند. محمدصادقش غیرتی شده بود و صورتش به کبودی میزد. "آرام باش مرد خانه؛ اینها ناعادلانه قضاوتم میکنند برادر... تو که خواهرت را خوب میشناسی جانکم... رگ نزن! خواهرت عادت کرده که قضاوتش کنند..." زن همسایه فریاد میزد: _معلوم نیست کجا بوده که این وقت صبح برگشته خونه، آی ایه الناس... این دختر تا تو این محله باشه بچه ها و شوهرای ما امنیت ندارن؛ زندگی ما رو به خطر میندازه! "چه میگویی زن؟ من که تا صبح کار کرده و خسته به خانه بازگشته ام چه کار به تو و بچه ها و شوهرت دارم؟" زن همسایه همچنان داد میزد: _این چادر رو انداخته سرشو فکر میکنه با ظاهرسازی کسی نمیفهمه چکاره ست! "مگر چه کاره ام؟ من فقط از دست حرفهای شما مجبورم مخفیانه کار کنم؛ کاش بودی سید! کاش بودی بیبی! این چه موقع کربلا رفتن بود آخر؟" زن همسایه حق به جانب گفت: _خودم دیدم از ماشین حاج یوسفی پیاده شد؛ بیچاره زن حاج یوسفی! چه خونه خراب کنی افتاده وسط زندگیش! صدای پچ پچ ها بلند شد. هر لحظه جمعیت بیشتر میشد. "خدایا... ریختن آبروی مومن گناه نیست؟" محمد صادق فریاد زد: _خواهرم برای حاج یوسفی کار می کنه توی قنادی حاجی کار میکنه یکی از زنان پوزخند زد و گفت: _چه کاریه که دیشب رفته و صبح برگشته؟ کار قنادی هم باشه باید صبح بره، نه صبح بیاد! "گناه من چه بود که به خاطر دانشگاهم شبها به قنادی میرفتم و کیکهای سفارشی را میپختم و برای فردایش آماده میکردم؟ دانشجو بودن گناه است؟! گناه است که کار میکنم و پول حلال درمی آورم؟" جنجال بالا گرفته بود. دیروز روز میلاد پیامبر بود و شیرینی های قنادی به فروش رفته بود. برای امروز هم که جمعه بود سفارش کیک عروسی داشتند. تمام شب تا صبح را مشغول پختن و تزیین بود. جان در پاهایش نمانده بود؛ صدای حاج یوسفی آمد: _اینجا چه خبره؟ پچ پچ ها تغییر جهت داد: _خودش اومد... بیچاره زنش؛ انگارخبرایی بینشون هست که خودشو فوری رسونده به دختره! "حرف را که میزنی، خوب است قبلش فکر کنی؛ آبروی مردم که بازیچه ی زبانت نیست! " حاج یوسفی خود را به میان معرکه رساند. نگاهش به دختر خسته ی مقابلش بود. "وای از حرفهای مفت این مردم... وای از بی آبرو کردن های مردم آبرودار... وای از قهر خدا که دامن گیرتان شود! مگر با شما چه کرده است؟ چه کرده که اینگونه چوب حراج به آبرویش زده اید؟" حاج یوسف نگاه شرمنده اش را به دخترک دوخت: _شرمنده ام بابا! شرمنده که باعث شدم بیفتی وسط این معرکه! اگر اصرار نمیکرد دخترک خسته را به خانه برساند این اتفاق نمی افتاد؛ شاید هم دیر و زود داشت، اما سوخت و سوز نداشت... یکی از مردان رو یه حاج یوسفی کرد و گفت: _از شما انتظار نداشتیم حاجی، شما که مرد خدا هستید چرا؟ حاج یوسفی ابرو در هم کشید و رو به مرد کرد: _چی رو از من انتظار نداشتید؟ مرد: همین که با این دختره... َحاج یوسفی حرفش را برید: _حرفی که میخوای بزنی رو اول مزمزه کن مومن! مومن گفتنش کنایه بود دیگر... آخر مومن که بی آبرو نمیکند مومنی را! بعد رو به دخترک کرد: _شما بفرمایید تو خونه، سید و بی بی بیان بفهمن چیشده شرمنده شون میشم دخترم! زنی از پشت سر گفت: _چه جلوی ما "بابا و دخترم" میگه، میخوان بگن هیچ خبری بینشون نیست! حاج یوسفی به عقب برگشت و رو به زن توپید: ادامه دارد... نویسنده: