هدایت شده از حرم
🍀
نه پول را خیلی عزیز بدانید
و نه بی ارزش
پول خدمتکار خوبی است
ولی رئیس بسیار بدی است
نه بواسطه پولداری حس ارباب بودن بهتان دست بدهد
نه بخاطر پول بنده کسی جز خدا باش
پول فقط یک وسیله است
پول شخصیت نمی اورد
چه بسیارافرادی که نه سواد داشتند نه پول
اما در دل مردم جا داشته و درهر مجلسی آنها را بالای محفل می نشاندند
پول امروزدست تو
و فردا با دیگریست
بخاطرچیزی که مال دنیاست ارزش خودتان را پایین نیاورید
هدایت شده از حرم
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
#فن_بیان
#دلایل کارتان را توضیح بدهید
♦️برای اجتناب از #سوءتفاهم سعی کنید با همسرتان بیشتر صحبت کنید. هرگز احساسات و عقایدتان را پنهان نکنید
🤔مثلا :
در پاسخ به پیشنهاد همسر برای رفتن به مهمانی ، بهتر است به جای گفتن
« نه ، نمیتوانم بروم »
به همسرتان بگویید : « امروز خیلی خستهام ، خیابانها شلوغ است و ترافیک برایمان بسیار آزاردهنده است و...»
♦️بیان دلایل و توضیح مشخص در مورد تصمیمگیریها باعث میشود حتی اگر با همسرتان مخالفت کنید ، کمتر #تنش به وجود آورید و همسرتان را سریعتر #متقاعد کنید!
👌بیان نکردن دلایل تصمیمتان، شما را در معرض چندین اتهام قرار میدهد که آتش فتنه آن بسیار بسیار بزرگتر است. و تا مدت زیادی درگیر این آتش خواهید بود!
هدایت شده از حرم
💢 #آقای_خونه!
✍️وقتی خانمت گلایهای میکنه، قصدش جنگیدن با شما نیست؛ که همه تلاشت رو میکنی شکستش بدی!
اون فقط داره درد دل میکنه؛ هیچ منطقی تو حرفاش نیس، حرفاش بهم ربط ندارن، چون فقط داره تخلیه انرژی و روانی میشه. اون میخواد با حرف زدنش از شما انرژی مثبت، تایید و آرامش بگیره.
پس سعی نکن ازش بِبَری، اون وقت ازش میبازی! چون برای مبارزه نیومده، برای همدردی اومده. به حرفاش گوش بده و وقتی مثلا میگه چن وقته بیرون نرفتیم براش تعداد دفعاتی که بردیش بیرون رو مثال نزن...!
بگو راس میگی! حق با توئه! همین یه جمله آرومش میکنه؛ اون وقت این ارامش دوباره به خودتون هدیه میشه. پس آرامبخش خونه باش نه قدرتمند....
هدایت شده از حرم
🍀
ما مهربان نیستیم، ما مهرطلب هستیم.
ما جلوی آدمها تعریفشان را می کنیم ولی پشت سرشان همه جور حرف می زنیم!
ما وقتی به کسی می رسیم برای اینکه خودمان را خوب جلوه بدهیم همه چیز را تحمل می کنیم اما حاضر نمی شیم درد و رنجِ ایستادن پای حق خودمان و آنچه را که درست است بپذیریم!
برای همین دروغ می گوییم، تعارف می کنیم، سازش می کنیم، پنهان می کنیم و غرق در فریب و تزویر و تظاهر و تعارف می شویم، تا به همه بگوییم خانمها أقایان من خوبم!
هدایت شده از حرم
#دلنوشنه💔
باکسی نباش که هر لحظه مجبور باشی #خودت را به هر اجباری لای لحظه هایش جا بدهی...
با کسی باش که لحظه هایش را روی مدار #ِتو تنظیم کند..
با کسی که #مشغله هایش را بخاطر تو #دوست داشته باشد... که تو را بخواهد.. که #اولویت اولش باشی... !
#ارزشِ تو خیلی بالاتر از #یدک بودن است..
جنس #اعلا باش.. جنس اعلا که یدک نمی شود!!!
یاد بگیر که هر ماندنی #ارزشش را ندارد..!
یاد بگیر گاهی #تنها بودن، #ترجیحِ #خودت باشد...!
خیلی وقت ها #غرور واقعا چیزِ خوبیست...!
هدایت شده از حرم
⇩⇩⇩ داسـتـــ📚ــــان⇩⇩⇩
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
فرزند علامه جعفری میگوید:
با توجه به اینکه سالها علامه در نجف تحصیل کرده بود در هیأت عزاداری نجفیهای مقیم تهران شرکت میکرد.
این هیات مدّاح بسیار خوبی داشت به نام هوشنگ ترجمان که استاد دانشگاه نیز بود و از لحاظ هنر شعری تبحر داشت و شعرهایی که در هیأت میخواند خودش میسرود.
علامه جعفری به ایشان خیلی علاقه داشت و در این هیأت با شور و علاقه خاصی حضور مییافت و من و برادر بزرگم دکتر غلامرضا جعفری را هم با خودش همراه میبرد.
این هیات در دهه اول محرم بعد از ساعت ۱۲ نیمه شب شروع میشد و ما در این ایام تا نزدیکیهای اذان صبح به همراه پدر در هیأت بودیم.
برادرم دکتر غلامرضا جعفری که در آخرین ساعات عمر علامه جعفری نزد ایشان در بیمارستان بود نقل میکند:
چون علامه دچار سکته مغزی شده بود و قدرت تکلّم نداشت در آخرین لحظههای عمرشان با ایما و اشاره از من میخواستند که چیزی را برایشان بیاورم،
ولی من هر چه تلاش میکردم نمیفهمیدم که ایشان چه خواستهای دارند!
یک پارچه سبزی بود که یکی از دوستان علامه چند ماه قبل از کربلا آورده بود و به ضریح مطهر امام حسین علیهالسلام متبرک شده بود.
من متوجه شدم که علامه آن پارچه را میخواهند.
به سرعت از بیمارستان خارج شدم تا آن پارچه را بیاورم، رفت و برگشت حدود یک ساعت طول کشید و من وقتی به بیمارستان رسیدم ایشان تمام کرده بودند و دکترها پارچه سفیدی را به سرش کشیده بودند.
از اینکه نتوانسته بودم این خواسته استاد را به موقع اجابت کنم خیلی متاثر شدم
پارچه سفید را کنار زدم و پارچه متبرک شده را روی صورت علامه گذاشتم
در کمال تعجب مشاهد کردم که ایشان چشمانشان را باز کرده و لبخندی زدند و برای ابد چشمان مبارک را بستند.
🍃اَلسَّلامُ عَلَیک یا اَباعَبداللهِ الْحُسَيْنِ🍃
〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰
هدایت شده از حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الهـی
هر آنڪه دست نیاز بہ سوی تو بلند کرد
امیـد دارد ڪه امیـد تویی
عشـق تویی، مهـربان و بخشنـده تویی
خودت آرزوهایی ڪه
از قلبش گذشـت را برآورده فرما
نگـران فـردایت نبـاش
مـا اولیـن بارسـت ڪه
بنـدگی میکنیـم
ولی او قـرنهاست ڪه
خـدایی میکند
🌙شبتـون خـدایـی🌟
هدایت شده از حرم
🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃
هر روز معرفی یکی از 30 نفر از ملعون ترین و خبیث ترین نفراتی که در واقعه کربلا بیشترین ظلم را به امام حسین علیه السلام و یاران و اهل بیتش وارد کردند👇👇
#عمرو_بن_حجاج لعنت الله علیه
جنایاتش:
در اولین روزهای نهضت حسینی، او همراه چند نفر دیگر چون: شبث بن ربعی، حجار بن ابجر و ...، نامه ای برای امام حسین علیه السلام نوشت، و آن حضرت را به کوفه دعوت کرد!
عمرو بن حجّاج مسئول محاصره نهر فرات بود. وى به همراه پانصد سرباز كه تحت امرش بودند، از رسيدن آب به خيمه هاى امام حسين عليه السلام جلوگيرى كرد.
همين فرد بى حيا و پست، با گستاخى تمام به سبط رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم رو كرد و گفت:
اى حسين! اين آب فرات است كه از آن سگها، الاغ ها و خوک ها آب مى نوشند،
سوگند به خدا تو از آن جرعه اى هم نمى نوشى تا اين كه در آتش دوزخ از حميم آن بنوشى.
در روز عاشورا (دهم محرم)، این مرد خبیث (عمرو بن حجاج) را می بینم که فرمانده جناح راست لشگر عمر بن سعد در کربلا بود، بر امام حسین علیه السلام و یارانش حمله کرد و به سپاهش گفت:
ای اهل کوفه، از فرمان امیر (عبیدالله بن زیاد) بیرون نروید و از جماعت جدا نشوید؛ و در کشتن امام حسین علیه السلام سپاهش را تشویق کرد و گفت:
در کشتن آن که از دین خدا بیرون رفت (حسین بن علی)، شک به خود راه ندهید.
بعضی مقاتل او را به عنوان یکی از قاتلین جناب مسلم بن عوسجه می دانند.
آن زمان که سپاهش از طرف رود فرات به سپاه امام علیه السلام حمله کرد و جنگ سختی شد و در آن حمله و بحبوحه و گرد و غبار زیاد حضرت مسلم بن عوسجه شهید شد؛ یاران عمرو بن حجاج فریاد زدند که ما مسلم بن عوسجه را کشتیم.
سرنوشت او:
زمانی که مختار به خون خواهی امام حسین علیه السلام و یارانش قیام کرد، عمرو بن حجاج می دانست با پرونده سیاهی که دارد کمترین مجازاتش مرگ است و آن قدر ترسیده بود که خانه خود را رها و از راه واقصه و شرافه توانست از دست مأموران مختار فرار کند.
به نقل از ابومخنف که گفت:
هیچ کس از او خبر نداشت معلوم نیست که آسمان او را ربود یا زمین او را فرو برد.
در بعضی نقل ها چون ارشاد، اعلام انوری و احقاق الحق آمده که:
مأموران مختار او را در بیابانی پیدا کردند که از شدت تشنگی، از رمق افتاده هلاک شده بود، او را گرفته و سپس سرش را از بدن جدا کردند و نزد مختار بردند.
بر #عمرو_بن_حجاج تا قیامت لعنت
📚نفسالمهموم
📚ترجمه کامل ابن اثیر
📚تاریخ طبری
📚منتهیالامال
📚ابصار العین
📚موسوعه الامام الحسین به نقل از: عمادالدین طبری، نفس المهموم، کامل بهائی، لهوف، ارشاد و بسیاری منابع دیگر
✨یا علی✨
4_5773995758902576489.mp3
5.69M
🎙 حجت الاسلام یوسفی
🎵 ماجرای تشرف علامه میرجهانی خدمت امام زمان علیه السلام
◾️ 🌿 ◾️ 🌿 ◾️ 🌿 ◾️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#منبر_تصویری
سخنران: حجت الاسلام #دارستانی
یکی ازدلایل ندیدن امام زمان(ع)...
مداحی_آنلاین_باید_قلبم_برا_تو_حرم_باشه_بنی_فاطمه.mp3
4.62M
⏯ #زمینه #جاماندگان #اربعین
🍃باید قلبم برا تو حرم باشه
🍃دائم بساط روضه تو علم باشه
🎤 #سید_مجید_بنی_فاطمه
👌بسیار دلنشین
کانال نوای ملکوتی استادموذن .mp3
2.35M
🔳 #شهادت_امام_سجاد(ع)
🌴خطبه امام سجاد(ع)
🌴مفتضح شد یزید ملعون
🎤حاج #سلیم_موذن_زاده
⏯ #قرائت_متن_خطبه
👌بسیار دلنشین
مداحی_آنلاین_روضه_امام_سجاد_امیر_کرمانشاهی.mp3
4.55M
🔳 #شهادت_امام_سجاد (ع)
🌴روضه امام سجاد علیه السلام
🌴امام باقر اومد امام زین العابدین غسل بده
🎤 #امیر_کرمانشاهی
⏯ #روضه
👌بسیار دلنشین
مداحی آنلاین - سرها بر سر نی ها در سفر بود - میثم مطیعی.mp3
9.4M
🔳 #شهادت_امام_سجاد(ع)
🌴سرها بر سر نی ها در سفر بود
🌴از تب جان تو مولا شعله ور بود
🎤 #میثم_مطیعی
⏯ #زمینه
👌بسیار دلنشین
4_5940331256637032256.mp3
8.73M
🔳 #شهادت_امام_سجاد(ع)
🌴عمریه میبارم از داغ حسین
🌴غمی کهنه دارم از داغ حسین
🎤 #حمید_علیمی
⏯ #زمینه
👌بسیار دلنشین
"رمان #پلاک_پنهان
#قسمت_هفده
بعد از اینکه کرایه را حساب کرد ،وارد دانشگاه شد،اوضاع دانشگاه بدجور آشفته بود،
گروهایی که غیر مستقیم در حال تبلیغ نامزدها بودند،و گروهایی که لباس هایشان را با رنگ های خاص ست کرده بودند، از کنار همه گذشت و وارد دفتر شد ،با سلام و احوالپرسی با چندتا از دوستان وارد اتاقش شد ،که بشیری را دید،با تعجب به بشیری خیره شد!!
بشیری سلامی کرد،سمانه جواب سلام او را داد و منتظر دلیل ورود بدون اجازه اش به اتاق کارش بود!
ــ آقای سهرابی گفتن این بسته های برگه A4 رو بزارم تو اتاقتون چون امروز زیاد لازمتون میشه
ــ خیلی ممنون،اما من نیازی به برگه A4نداشتم،لطفا از این به بعد هم نبودم وارد اتاق نشید.
بشیری بدون هیچ حرفی از اتاق خارج شد،سمانه نگاهی به بسته هایA4انداخت،نمی دانست چرا اصال حس خوبی به بشیری نداشت،سیستم را روشن کرد و مشغول کارهایش شد.
با تمام شدن کارهایش از دانشگاه خارج شد ،محسن با او هماهنگ کرده بود که او به دنبالش می آید، با دیدن ماشین محسن به طرف ماشین رفت و سوار شد:
ــ به به سلام خان داداش
ــ سلام و درود بر آجی بزرگوار
تا می خواست جواب دهد ،زینب از پشت دستانش را دور گردن سمانه پیچاند و جیغ کنان سلام کرد،سمانه که شوکه شده بود،بلند خندید و زینب را از پشت سرش کشید و روی پاهایش نشاند:
ــ سلام عزیزم،قربونت برم چقدر دلتنگت بودم
بوسه ای بر روی گونه اش کاشت که زینب سریع با بوسه ای بر روی پیشانی
اش جبران کرد.
ــ چه خوب شد زینبو اوردی،خستگی از تنم رفت
ــ دختر باباست دیگه،منم با اینکه گیرم،این چند روزم میدونم که خونه بیا نیستم یه چند ساعت مرخصی گرفتم کارمو سپردم به یاسین اومدم خونه.
ــ ببخشید اذیتت کردم
ــ نه بابا این چه حرفیه مامان گفت شام بیایم دورهم باشیم،بعد ثریا گفت دانشگاهی بیام دنبالت ،زینب هم گفت میاد.
ــ سمانه دوباره بوسه ای بر موهای زینبی که آرام خیره به بیرون بود،زد.
با رسیدن به خانه ،سمانه همراه زینب وارد خانه شدند ،بعد از احوالپرسی ، به کمک ثریا و فرحناز خانم رفت،سفره را پهن کردند و در کنار هم شام خوشمزه ای با دستپخت ثریا خوردند.
یاسین به محسن زنگ زده بود و از او خواست خودش را به محل کاربرساند،بعد خداحافظی ثریا و یاسین،زینب قبول نکرد که آن ها را همراهی کند و اصرار داشت که امشب را کنار سمانه بماند و سمانه مطمئن بود که امشب خواب نخواهد داشت.
ادامه دارد...
نویسنده : #فاطمه_امیری
"رمان #پلاک_پنهان
#قسمت_هجده
سمانه پتو را روی زینب کشید و کالفه گفت:
ــ زینب عمه بخواب دیر وقته
گوشیش را نشان زینب داد و گفت:
ــ نگا عمه ساعت۳ شبه من باید سه ساعت دیگه بیدار بشم
نگاهی به زینب انداخت متفکر به گوشی خیره شده بود:
ــزینب ،عمه به چی خیره شدی؟؟
ــ عمه این آقا مرد بدیه؟؟
سمانه به عکس زمینه گوشی اش که عکس مقام معظم رهبری بود،نگاهی انداخت
ــ نه عمه اتفاقا مرد خیلی خوب و مهربونیه،چرا پرسیدی؟
ــ آخه ،اون روز که رفته بودم پیش خاله صغری،یواشکی رفتم تو اتاق عمو کمیل
ــ خب
ــ بعد دیدم عمو داره تو لپ تاب یه فیلم از این آقا میبینه که داره حرف میزنه،بعد منو دید زود خاموشش کرد
ابروان سمانه از تعجب بالا رفتند!!
ــ عمه چیزی به عمو نگو،من قول دادم که چیزی نگم.
ــ باشه عمه ،بخواب دیگه
سمانه دیگر کلافه شده بود،باور نمی کرد کمیل در جمع ضد رهبری صحبت می کرد و مخفیانه سخنرانی های رهبر را گوش می داد.
نفس عمیقی کشید و به زینب که آرام خوابیده بود نگاهی انداخت و لبخندی زد و زیر لب گفت:
ــ فضول خانم ،چقدم سر قولش مونده
لبخندی زد و چشمانش را بست و سعی کرد تا اذان صبح کمی استراحت کند.
*
ــ حواست باشه،دعوایی چیزی شد دخالت نکن
ــ چشم مامان،الان اجازه میدید برم
ــ برو به سلامت مادر
ــ راستی مامان ،من شب میرم خونه خاله سمیه،کار داریم به خاطر وضعیت پای صغری،میرم پیشش کارارو باهم انجام بدیم،بی زحمت به بابایی بگو رفتید رای بدید
لب تاپ و وسایلمو برسونید خونه خاله
ــ باشه عزیزم،جواب تلفنمو بده اگه زنگ زدم
ــ چشم عزیزم
سمانه بوسه ای بر گونه ی مادرش گذاشت و با برداشتن کیف و دوربینش از خانه خارج شد.
با صدای گوشی دوربینش را کناری گذاشت؛
ــ جانم رویا
ــ کجایی سمانه
ــ بیرون
ــ میگم آقایون نیستن،سیستم خراب شده،جان من بیا درستش کن کارامون موندن
ــ باشه عزیزم الان میام
در عرض ربع ساعت خودش را به دانشگاه رساند ،با دیدن رویا کنار دفتر با لبخند به طرفش رفت:
ــ اوضاع انتخابات چطوره؟
سمانه ناراحت سری تکون داد و گفت:
ــ اوضاع به نفع ما نیست ،ولی خداروشکر شهر آرومه
ــ خداروشکر،بیا ببین این سیستم چشه؟؟ فک کنم ویندوز پریده
ــ من یه چیزی از اتاقم بردارم بیام
ــ باشه
سمانه سریع به سمت اتاقش رفت وسایلش را روی میز گذاشت و سریع چندcd برداشت و به اتاق رویا رفت
کار سیستم نیم ساعتی طول کشید اما خداروشکر درست شد.
ــ بفرمایید اینم سیستم شما
ــ دستت دردنکنه عزیزم ،لطف کردی
ــ کاری نکردم خواهر جان ،من برم دیگه
به سمت اتاقش رفت که آقای سهرابی را دید،با تعجب به سهرابی که مضطرب بود
نگاهی کرد و در دل گفت"مگه رویا نگفت آقایون نیستن"
ــ سلام آقای سهرابی
ــ س.. سلام خانم حسینی،با اجازه من اومدم یه چیزیو بردارم و برم
ــ بله بفرمایید
سمانه خسته از روز پرکار و پر دردسری که داشت از تاکسی پیاده شد،گوشیش را بیرون آورد و پیامی برای مادرش فرستاد تا نگران نشود ،مسیر کوتاه تا خانه ی خاله اش را طی کرد، دکمه آیفون را فشرد که بعد از چند ثانیه بعد با صدای مهربان خاله اش لبخند خسته ای بر لبانش نشست.بعد از اینکه در باز شد وارد خانه شد ،طبق عادت همیشگی،سمیه خانم کنار در ورودی منتظر خواهرزاده اش مانده بود،
ــ سلام خاله جان
ــ سلام عزیزم،خسته نباشی عزیزم
سمانه بوسه ای بر روی گونه خاله اش گذاشت و گفت:
ــ ممنون عزیزم
ــ بیا داخل
سمانه وارد خانه شد که با کمیل روبه رو شد سلامی زیر لب گفت ،که کمیل هم
جوابش را داد.
ــ سمانه خاله میگفتی،کمیل میومد دنبالت ،تو این اوضاع خطرناکه تنها بیای
ــ نه خاله جان نمیخواستم مزاحم کار آقا کمیل بشم،با اجازه من برم پیش صغری
ــ برو خاله جان،استراحت کن ،برا شام مژگان و خواهرش میان سمانه سری تکان داد و از پله ها رفت.
ادامه دارد...
نویسنده : #فاطمه_امیری
🔺💢🔷 سه دلیل برتری حضرت عقیله بنیهاشم زینب کبری «صلواتاللهعلیها» بر حضرت مریم سلام الله علیها...👇
1⃣ معمولا نامگذاری انسانها توسط بستگان اتفاق میافتد حتی زمانی که به نحوه نامگذاری انبیاء هم توجه کنید عمدتا اینگونه است.
نام حضرت مریم سلام الله علیها را حضرت زکریا علیه السلام بر ایشان گذاشت.
وَإِنِّي سَمَّيْتُهَا مَرْيَمَ
🌷﴿سورة آل عمران ٣٦﴾
👈 اما حضرات معصومین و اهلبیت عصمت و طهارت «صلواتاللهعلیهم» از این قاعده مستثنی هستند و خدای منان برای ایشان نام گذاری کرده و نام حضرت زینب سلام الله علیها نیز به انتخاب الهی بوده
📚 وفیات الائمه ص 431
📚 فاطمه زهرا سلام الله علیها شادمانی دل پیامبر صلی الله علیه و آله ص 919
2⃣ حضرت زینب «صلواتاللهعلیها» از اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله محسوب میشود، همان اهل بیتی که برگزیده هستند و از هرگونه رجس و پلیدی به دور هستند.
🌴إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّـهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا
🌷﴿سورة الأحزاب ٣٣﴾
در زیارت حضرت علی اکبر سلاماللهعلیه هم داریم :
تو و خاندانت از اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله می باشید.
🌴صَلی اللهُ عَلیكَ وَ عَلی عِترَتَكَ وَ أَهل بَیتِكَ وَ آبائِكَ وَ أَبنائِكَ وَ أُمَّتهاتِكَ الأَخیارِ الأَبرارِ الَّذینَ أَذهَبَ اللهُ عَنهُمُ الرِّجسَ وَ طَهَّرَهُم تَطهیراً.
❌ما طبق روایات از مقایسه با اهل بیت «صلواتاللهعلیهم» نهی شده ایم و نباید احدی را با ایشان مقایسه کنیم.
🔺قَالَ الامیرالمومنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه:
نَحْنُ أَهْلَ الْبَيْتِ لَا يُقَاسُ بِنَا أَحَد
📚عيون أخبارالرضا عليهالسلام، ج2، ص: 66
3⃣ قال رسول الله «صلیاللهعلیهوآله»؛
علماء أمّتي أفضل من أنبياء بني إسرائيل
🔺حضرت محمد «صلیاللهعلیهوآله» میفرماید؛
علمای امت من از انبیاء بنیاسرائیل برتر هستند.
📚رياض الأبرار، ج2، ص: 465
📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج35، ص: 305
📚كتاب المزار(للمفيد)، المقدمة، ص: 6
✔️حضرت عقیله بنیهاشم زینب کبری صلواتاللهعلیها یکی از علمای امت پیامبر_اکرم «صلیاللهعلیهوآله» است،
ایشان عالمه غیرمعلمه و صاحب علم لدنی هستند.
🌴قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْن سلاماللهعلیه:
وَ أَنْتِ بِحَمْدِ اللَّهِ عَالِمَةٌ غَيْرُ مُعَلَّمَةٍ فَهِمَةٌ غَيْرُ مُفَهَّمَةٍ
🔺حضرت امام سجاد سلاماللهعلیه:
[اى زينب سلام الله علیها]
تو، بحمداللّه، عالمى هستى كه نزد كسى تعليم نديدى و دانايى هستى كه نزد كسى نياموختى.
📚الإحتجاج (طبرسي)، ج2، ص: 305
📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج45، ص: 164
📚سفينة البحار، ج3، ص: 496
🌟ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است 🌟
الهی بِحَقِ السّیدة زِینَب ْسَلٰام ُاَللّهْ عَلَیْها َّعَجّل لِوَلیکَ الغَریبِ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻
‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️
ید الله فـــــوق ایدیهم
#علـــــی یــــــد الله است..
بمیرد دشمن حیــــــدر
#علــــــی ولــــــی الله است..
#عزای_حیوانات
📸 چرا نگهداری از کبوتر راعبی در منازل، بما سفارش شده است؟!
➖ اتَّخِذُوا الْحَمَامَ الرَّاعِبِيَّةَ فِي بُيُوتِكُمْ فَإِنَّهَا تَلْعَنُ قَتَلَةَ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ.
📚 الکافی، ط_الاسلامیه، ۶ _ ۵۴٧
📓 کامل الزیارات، باب ٣٠، به سه سند
✅ الحمام الراعبي كأنه الذي في رجليه ريش و راعب أرض ينسب إليها الحمام الراعبي.
📚الوافي، ٢٠ _ ٨۵۶
#برعمروعمری_زاده_وعمری_دوست_تاصبح_محشر_لعنت_لعنت_لعنت
✴️ پنجشنبه 👈 11 شهریور / سنبله 1400
👈 24 محرم 1443 👈 2 سپتامبر2021
🕋 مناسب های دینی و اسلامی .
🎇 امور دینی و اسلامی .
📛 روز مناسبی برای امور زیر نیست :
📛 سفر .
📛 و ملاقات خوب نیست .
🤒 مریض امروز زود خوب می شود .
👶 زایمان خوب نیست .
🚘 مسافرت : خوب نیست و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد .
👩❤️👩 مباشرت و مجامعت :
👩❤️👩 امروز : مباشرت امروز هنگام زوال ظهر خوب و شیطان نزدیک چنین فرزندی نگردد تا پیر شود .ان شاءالله
🔭احکام نجوم .
🌗 امروز قمر در برج سر طان و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است :
✳️ خط نوشتن .
✳️ استحمام .
✳️ خرید و فروش املاک .
✳️ امور کشاورزی و زراعی .
✳️ و بذر افشانی نیک است .
📛 ولی برای امور ازدواجی.
📛 و بنایی و خشت بنا نهادن خوب نیست .
💑 امشب : امشب (شبِ جمعه) ، فرزند چنین شبی سخنوری توانا و کلامش بجا و موثر واقع خواهد شد . ان شاء الله
💇♂💇 اصلاح سر و صورت :
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت)
در این روز ماه قمری ، باعث اصلاح امور است .
💉💉حجامت فصد خون دادن .
#خون_دادن یا #حجامت و فصد موجب دفع صفرا است .
🙄 تعبیر خواب خوابی که (شب جمعه) دیده شود تعبیرش طبق ایه ی 25 سوره مبارکه " فرقان " است .
و یوم تشقق السماء بالغمام و نزل الملائکه تنزیلا ...
و مفهوم آن این است که خواب بیننده را امری ناخوش و خصومت و گفت و گوی ناشایسته ببیند صدقه بدهد تا رفع بلا شود . ان شاءالله و شما مطلب خود را دراین مضامین قیاس کنید .
💅 ناخن گرفتن:
🔵 پنجشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز خیلی خوبیست و موجب رفع درد چشم، صحت جسم و شفای درد است.
👕👚 دوخت و دوز:
پنجشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز خوبیست و باعث میشود ، شخص، عالم و اهل دانش و علم گردد .
✴️️ وقت استخاره :
در روز پنجشنبه از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت ۱۲ ظهر تا عشاء آخر ( وقت خوابیدن)
❇️️ ذکر روز پنجشنبه نیز: لا اله الا الله الملک الحق المبین
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۳۰۸ مرتبه #یارزاق موجب رزق فراوان میگردد .
💠 ️روز پنجشنبه طبق روایات متعلق است به #امام_حسن_عسکری_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸 زندگیتون مهدوی 🌸