#تاریخی
♨️سوال:
🔰چرا به امام حسین الوِتْرَ المَوْتُورِ می گویند؟
✍️پاسخ:
✅يكي از اوصافي كه براي امام حسين(ع) در بعضي از زيارتنامهها ذكر شده "الوتر الموتور" است. در بین معانی ای که برای وتر و موتور آمده است، این معنا مناسب تر است که وتر به معناي فرد و "موتور" به معناي كسي كه افرادي از او كشته شده باشد، يعني اي حسين يگانهاي كه ياران تو كشته شدهاند.(1) زيرا حضرت در مقام شهادت، مانندي ندارد. از آغاز دنيا تا كنون مثل او، كسي مظلومانه چنين به قتل نرسيده و اين همه مصيبت نديده است.
🔹همچنين همه افراد او در كر بلا كشته شدند، حتي طفل شيرخواره او، پس همه اصحاب و يارانش در كر بلا روز عاشورا كشته شدند، از اين رو حضرت "موتور" است. (2)
🔹ممكن است گفته شود "الوتر الموتور" به معناي فرد و تنهاي بيهمتا و به زبان فارسي خودماني "دُردانه" است و به ويژگي خاص سيدالشهدا(ع) اشاره دارد. (3)
📚منبع:
1. لسان العرب، ج 5، ص 273؛ كتاب العين، ج 8، ص 132.
2. شرح زيارت عاشورا.
3. فروغ شهادت، ص 389.
#عاشورا_دو
⁉️ هدف سیدالشهدا علیه السلام از #خروج چه بود؟؟
✅ إنّی ما خَرَجتُ اَشِراً و لا بَطِراً و لا مُفسِداً و لا ظالِماً، اِنَّما خَرَجتُ لِطَلَبِ الاصلاحِ فی اُمَّهِ جَدّی، اُریدُ اَن آمُرَ بِالمَعرُوفِ و اَنهی عَنِ المنکَرِ وَ اَسیرَ بِسیرهِ جَدّی وَ اَبی عَلیَّ بن اَبی طالبٍ.
〰〰〰〰〰〰〰
برای یافتن پاسخ به این سوال،
بهترین و دقیقترین جواب ، جستجو در منابع تاریخی و روایی و یافتن پاسخ از لسان مبارک خود آن حضرت است؛
☑️ با پیگیری دقیق این مباحث درخواهید یافت، علت خروج آن حضرت #ترک_بیعت با #یزید لع بوده است؛
چرا که فرمان صریح یزید این بود:
یا بیعت یا سر آن حضرت!
و به هیچ عنوان خروج حضرتش برخلاف برخی ادعاها -بر خلاف حق الهی خویش- به جهت تشکیل حکومت نبوده و #قیام بالسیف #نفرمودهاند.
_______
هنگامی که امام حسین علیه السلام از مدینه خارج شد، راه اصلی را در پیش گرفت.
به ایشان گفتند:
اگر از راه دیگری بروید بهتر است؛ همانطور که ابن زبیر رفت.
حضرت فرمودند:
💠 نه به خدا سوگند، از آن دست نخواهم کشید مگر آنکه خداوند به ارادهء دیگری حکم کند.
سپس این آیه را تلاوت فرمود:
📖(موسی) از آن(شهر) خارج شد در حالیکه #مراقب و #ترسان بود و گفت: خدایا مرا از قوم ستمگر نجات بخش.
وقتی به مکه وارد شد، این آیه را خواند:
📖 و چون رو به جانب شهر مدین آورد، گفت: امید است که پروردگارم مرا به راه مستقیم هدایت فرماید.
〰〰〰〰〰〰
امام خبردار شد که #یزید ، عمرو بن عاص را با افرادی پیاده و سواره تجهیز نموده و به او فرمان دستگیری امام را داده است؛
👈👈حتی اگر امام ابا کند، او از جنگ با امام خودداری نخواهد کرد. و همچنین ۳۰ مرد از اشرار بنی امیه را در میان حاجیان پنهان ساخت تا امام حسین علیه السلام را در هر حالی که هست،
بکشند، حتی اگر به پردههای کعبه دست آویخته باشند؛
لذا امام حسین علیه السلام چنین فرمود:
💠 به خدا قسم اگر به فاصله یک وجب در خارج کعبه کشته شوم،
بهتر است از آنکه در داخل مسجد به قتل برسم.
👈👈 به خدا سوگند اگر در لانهء جنبندهای از این جنبدگان باشم، مرا بیرون میکشند تا خواستهشان را عملی سازند. به خدا، آنچنان بر من تعدی کنند که یهودیان در روز شنبه تعدی کردند.
(تاریخ طبری ۲۷۶/۴-بحارالانوار ۹۹/۴۵- منتخب طریحی۱۲۴/۲ - مقتل خوارزمی ۲۱۸/۱ و...)
👈👈پس امام به این علت از مکه به قصد عراق خارج شد؛ به ویژه که نامههای اهل کوفه به ایشان رسید؛
چون ایشان عازم رفتن گردیدند، ایستادند و خطبهای با این مضمون ایراد فرمودند:
💠 حمد از آن خداست و آنچه خدا بخواهد بشود، و قوتی نیست مگر بوسیلهء خداوند،
و درود خدا بر رسولش باد. مرگ برای فرزند آدم مانند گردنبندی است چون گردنبند زینتی دختران جوان؛
مرا شوقی است به اسلاف و نیاکانم چون اشتیاق یعقوب بر یوسف، برای من قتلگاهی اختیار شده است که آن را ملاقات خواهم کرد.
پارههای تنم را میبینم که گرگان بیابانهای کربلا و نوامیس پاره پارهاش میکنند و شکمهای گرسنه و انبانهای خشکیدهء خود را از من سیر میکنند. از آنچه قلم تقدیر برای آن روز نوشته ، چارهای نیست.
خداوند از رضایت ما اهل بیت خشنود است. بر بلای او صابریم و به ما پاداش صابران را عطا میکند. پارهء تن رسول الله از او دور نخواهد شد، بلکه همگی در بهشت اعلی نزد دادگر خواهند آمد. به آنها چشمانش شاد و وعدهاش تحقق میپذیرد. پس هر که در راه ما خون خود را ایثار نماید و خود را آماده کرده تا به لقای خدا برسد، رخت سفر با ما بربندد که من فردا صبح رهسپار خواهم شد. انشاءاللهتعالی.
〰〰〰〰〰〰
✔️ادامه دارد....
.
🔷 آجرک الله یعنی چه؟
این روزها زیاد تو روضه ها میشنویم آجرک الله یا صاحب الزمان....
خب یعنی چی؟
👈 آجرک الله» یعنی خدا تو را اجر و پاداش خیر دهد.
این عبارت غالباً برای تعزیت و تسلیت گفتن به افراد مصیبت دیده و عزادار به کار میرود، چنانکه در روایتی از زراره بن اوفی نقل شده است: «پیامبر اسلام(ص) مردی را که فرزندش فوت کرده بود تعزیت داده و فرمود، آجَرَکَ اللَّهُ وَ أَعْظَمَ لَکَ الْأَجْر؛ یعنی خداوند تو را اجر خیر دهد و پاداش بزرگی به تو عنایت فرماید».
آجرک الله یا صاحب الزمان فی مصیبت جدک الحسین علیه السلام
و آنگاه که امام زمان عجل الله خود را نوحه خوان همیشگی وگریه کن هر شب و روز مصیبت های جد بزرگوارشان میداند و گریه کردن بر او را تا انجا که به جای اشک ، خون از دیده ببارد ،وظیفه خود میداند.
از آن واقعه قرن ها میگذرد اما شعله عشق حسینی هم چنان در دلها فروزان است .
چرا که به فرموده پیامبر صلی الله علیه واله
" از شهادت حسین علیه السلام حرارتی در قلبهای مومنان است که هرگز به سردی نمی گراید".
بیایید هر روز به امام زمانمون این مصیبت بزرگ رو تسلیت بگیم.
#آجرک_الله_یاصاحب_الزمان
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🏴🥀الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🥀🏴
🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃
هر روز معرفی یکی از 30 نفر از ملعون ترین و خبیث ترین نفراتی که در واقعه کربلا بیشترین ظلم را به امام حسین علیه السلام و یاران و اهل بیتش وارد کردند👇👇
#مالک_بن_یسر لعنت الله علیه
او در قبیله «کنده» بود و نامش به گونه های مختلفی چون: مالک بن نسر، نسیر کندی، مالک بن نسر بدی [کندی] و مالک بن بشیر دیده شده است.
جنایاتش:
روز دهم محرم (عاشورا) آخرین لحظات حیات امام حسین علیه السلام که هر کدام از سپاه کوفه از سویی به آن حضرت حمله می کردند، این ملعون (مالک بن نسیر) با عجله آمد و امام حسین علیه السلام را دشنام داد و با شمشیر بر سر حضرتش زد و امام حسین علیه السلام «برنس» یا «قلنوه» بر سر داشت (این همان کلاه بلندی است که در جنگها بر سر می گذارند) کلاه پاره شد و شمشیر به سر مبارک اصابت کرد، خون جاری و کلاه پر از خون شد.
سیدالشهداء علیه السلام، او را نفرین کرد و فرمودند:
به دست راست خود نخوری و نیاشامی و خداوند تو را با ستمکاران محشور کند.
حضرت آن کلاه را انداخت و با دستمالی زخم سر را بست و کلاه دیگری بر سر گذاشت و عمامه بست مالک خبیث آمد و آن کلاه را (که گفته اند از خز بوده) با خود به سرقت برد.
وقتی به منزل رفت و آن کلاه را از خون می شست، زنش به او گفت:
در خانه من جامه پسر دختر پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم را که دزدیده ای آورده ای؟ بیرون بر!
دوستانش می گفتند:
این مرد همیشه فقیر و بیچاره بود تا مرد!
سرنوشت او:
سرانجام این جانی خبیث، سال 66 ه ق، زمانی که مختار ثقفی به خون خواهی شهیدان کربلا و حسین بن علی علیه السلام قیام کرد، به دستور مختار دستگیر شد.
مختار مأمورانی را به دنبال او و دیگر قتله کربلا فرستاد و مأموران، او (مالک بن نسیر) و عبدالله بن اسید جهنی و حمل بن مالک محاربی را، در منطقه قادسیه دستگیر کردند و هنگام شب نزد مختار به کوفه آوردند.
مختار بر سر آنان فریاد زد:
ای دشمنان خدا و قرآن و پیامبر و خاندان وی، حسین بن علی علیه السلام کجاست؟
آنها گفتند:
خدا تو را رحمت کند، ما را بر خلاف رضایت مان به جنگ او فرستادند، بر ما منت گذار و ما را مکش.
مختار گفت:
چرا شما امام حسین علیه السلام را کشتید؟
سپس به مالک بن نسیر گفت:
آیا تو برنس (کلاه جنگی) آن امام را برداشتی؟
عبدالله بن کامل که از فرماندهان مختار که آنجا حاضر بود گفت:
آری، او بود.
مختار دستور داد تا دست و پای او را بریدند و گفت:
او را به این حال بگذارید آن قدر به خود بپیچد تا هلاک شود؛ آنها چنین کردند.
آن قدر از دست و پایش خون رفت و به خود پیچید تا مرد و به آتش دوزخ واصل شد.
بر مالک بن یسر تا قیامت لعنت
✨یا علی✨
🌎🥀🍂
🥀
❇️ تقویم نجومی
🗓 دوشنبه
🔹۱۸ تیر / سرطان ۱۴۰۳
🔹 ۲ محرم ۱۴۴۶
🔹 ۸ ژوئیه ۲۰۲۴
💠 مناسبتهای دینی
♻️ روز امر به معروف و نهی از منکر
🌴 ورود امام حسین علیهالسلام به کربلا
✉️ ارسال نامۀ امام حسین علیهالسلام به مردم کوفه
🌓 امروز قمر در «برج اسد» است.
✔️ مناسب برای امور زیر است:
بنایی
خرید و فروش
امور زراعی
جابجایی
پیش خرید
عقد قرارداد
رفتن به خانه نو
آغاز معالجه
مهاجرت
خرید حیوان
نوشتن عهدنامه
نامه نگاری
افتتاح کسب و کار
امور مربوط به حرز
🌎🔭👀
🚘 مسافرت
کراهت دارد.
👶 زایمان
نوزاد شایسته تربیت شود و خوشقدم باشد.
👩❤️👨 انعقاد نطفه
🔹 امشب (شب دوشنبه)
فرزند حافظ قرآن گردد.
🌎🔭👀
💇♂ اصلاح سر و صورت
باعث حاجت روایی میشود.
🩸 حجامت، خوندادن
خوب نیست.
🔵 ناخن گرفتن
روز مناسب و دارای برکات خوبی است از جمله قاری و حافظ قرآن گردد.
👕 بریدن پارچه
روز بسیار مناسب و موجب برکت میشود.
🌎🔭👀
😴 تعبیر خواب
رویایی که امشب (شب دوشنبه) دیده شود تعبیرش طبق آیه ۲ سوره مبارکه بقره است.
﴿﷽ الم ذلک الکتاب لاریب فیه﴾
خواب بیننده بر چیزی اطلاع یابد که قبلا نمیدانست و یا خبری در قالب نامه یا حکمی به وی برسد که باعث خوشحالی وی گردد. ان شاءالله
مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.
📿 وقت استخاره
از طلوع فجر تا طلوع آفتاب
از ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲
از ساعت ۱۶ تا عشای آخر(وقت خوابیدن)
📿 ذکر روز دوشنبه
«یا قاضی الحاجات» ۱۰۰ مرتبه
📿 ذکر بعد از نماز صبح
۱۲۹ مرتبه «یا لطیف»، موجب یافتن مال کثیر میگردد.
☀️ ️روز دوشنبه متعلق است به:
💞 #امام_حسن علیهالسلام
💞 #امام_حسین علیهالسلام
اعمال نیک خود را به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌎🔭👀
⏳ مدت زمان اعتبار این تقویم
از اذان مغرب آغاز و اذان مغرب روز دوشنبه پایان مییابد.
🥀
🌎🥀🍂
حرم
┏◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚┓ ☆اَلابِذِکرِاللهتَطمَئِنَّالقُلوب ☆☆رمان بلند امنیتی-بصیرتی-عاشقانه ☆ #کا
┏◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚┓
☆اَلابِذِکرِاللهتَطمَئِنَّالقُلوب
☆☆رمان بلند امنیتی-بصیرتی-عاشقانه
☆ #کابوس_رویایی
☆☆قسمت ۲۶۳ و ۲۶۴
روزبهروز به موعد دادگاه نزدیک میشود و دستمان به جایی بند نیست.اسمم را در سالن جار میزنند.بازپرس دم در ایستاده و میگوید:
_دو نفر میخوان تو رو ببینن.
_کین؟
_حالا میبینیشون... آشنا هستن.خیلی اصرار کردن.ده روزی میشہ دنبال ملاقاتت هستن.
در اتاق را باز میکنم.با دیدن عفت خانم و شانههای افتادهی بابا اسماعیل دلم میلرزد.
دستم را به دیوار میگیرم.خیلی خجالت میکشم.عفت خانم گریهاش میگیرد و با صدای بلند میگرید.کمی همان دم در میایستم که بابا اسماعیل با بغض میگوید:
_بیا دخترم.. بیا بشین.
از دخترم گفتنش دلم میگیرد.عرق شرم بر پیشانیام مینشیند.آخر چطور مقابلشان بنشینم وقتی میدانستم پسرشان چه است و چه میکند؟اشکهایم را با کنج چادر پاک میکنم.عفت خانم با گریہ میپرسد:
_چی میگن اینا؟ عروس با تو ام؟
لب میگزم و سرم را به پایین میاندازم.
بابا اسماعیل میگوید:
_پیمان رفته قاطی منافقا؟چطور میشه؟ اونکه بیرون اومده بود و توی سپاه کار میکرد.خودم دیدمش لباس پاسدار تنش بود!
نمیدانم چه بگویم؟
_یه چیزی بگو بابا؟ تو خبر داشتی نه؟
تنها میتوانم سر تکان دهم.عفت خانم دلش گُر میگیرد و میگوید:
_چه خاکی تو سرمون شد. دیدی مش اسماعیل ذلیل شدیم تو آبادی؟
این بار قطره اشکی از چشمان سرخ بابا اسماعیل پایین میچکد.
_عمرمو گذاشتم پای این بچه! دو سال شیرهی وجودمو به حلقش ریختم.طلاها مو فروختم که بره تهران درس بخونه و کسی بشه برای خودش! نگو که..!
دوباره گریه میکند.عفت خانم فین فین کنان ادامه میدهد:
_چقدر یادمه میبردمش جلسههای قرآن.اینا همش از همنشین بده! مار غاشیه به جونش افتاد از راه به درش کرد.
بابا اسماعیل رو به من میپرسد:
_کجان؟ پری کجاست؟ خبر داری ازش؟
نمیدانم این خبر سنگین را چطور بدهم.زبانم حرکت نمیکند.سوالشان را تکرار میکنند.
_پِ..پیمان تو عملیات بود. کشته شد!پَ..پری هم.. پری هم...برگشت عراق.
این بار صدای گریهی بابا اسماعیل را به وضوح میشنوم.عفت خانم چادرش را روی سرش میکشد.صدای دلنشین و حزین بابا اسماعیل گوشم را به خود میخواند:
_از مرگش گریه نمیکنم... دلم میسوزه پارهی تنم با توشهی خوبی اون دنیا نرفت.
ای وای...!
دلم تکهتکه میشود.نمیفهمم کی و چطور اما وقتے زمان ملاقات تمام میشود خوشحال میشوم از زیر این بار شرم بیرون آمدم.بابا اسماعیل در آخر رو به من میگوید:
_یه آقایب بهمون گفت تو تقصیری نداشتی.بابا... من تو رو مقصر نمیدونم. سرافکندم پیشت وقتے وصف حالتو شنیدم. سرافکندم از تربیت بچم.بگذر ازش دخترم.سختی زیادی کشیدی ولی رحم کن.
_این چه حرفیه بابا اسماعیل؟من کی باشم که شما شرمندهاش باشین؟ من شرمندم اگه چیزی نگفتم بخدا همش...
سر تکان میدهد.
_میدونم..میدونم...
دلم میخواهد کاش در حصار آغوش پدرانهاش محو شوم.بیهوا بطرفش میروم و دستش را میبوسم.
_این چه کاریه بابا؟ شرمندم میکنی!
_متشکرم از محبتتون.
ازشان جدا میشوم.باورم نمیشود سبکبار شوم! تنها یکروز، به روز دادگاه مانده.پتو را چندبار تا میکنم.مینشینم به این فکر میکنم اگر ادلهای نباشد چندسال حبس خواهم داشت؟بیاشتها بودم و کمخوراکتر هم شدم! شب سجادهام را در دل شب پهن میکنم.عجیب این درد و دل دلم را آرام میکند. انگار میگوید:
" بندهی من تو نگران نباشم من هستم... همه چیز را درست میکنم."
برای نماز صبح که بلند میشوم مامور صدایم میزند.برادر محسن را میبینم. دستش را در جیب فرو کرده و زمین را مینگرد.امیدوارم بعد از چند روز دست خالی نیامده باشد.سرش را با شرم بلند میکند:
_مینا میخواد باهاتون حرف بزنه.
از تعجب شنیدهام را باور ندارم
_چی؟ کی؟
_مینا میخواد باهاتون حرف بزنه.
_چی میخواد بگه؟
_من خبر ندارم. اصرار داره تنها با خودتون صحبت کنه.
باشهای میگویم و برای دیدن مینا در را هل میدهم.کنجکاوم بدانم مینا این وقت روز چه میخواهد بگوید؟ روی صندلی نشسته.مامور گوشهای میایستد.پشت میز که مینشینم متوجه حضورم میشود و سر بالا میآورد.
_چیزی شده؟
_ها؟
انگار بدجور در عالم هپروت سیر میکند.
_چیزی میخواستی بگی؟
مِن مِن کنان به حرف میآید:
_مَ..من میخوام شه..شهادت بدم.تو تقصیری نداشتی!من خِ..خیلے اذیتت کردم.توی قرارگاهم من گفتم ت..تو اون کارا رو انجام بدی...
از شدت حیرت میپرسم:
_شهادت؟؟؟؟
_آره..نپرس چرا! همینو فقط میگم.
مامور زن میپرسد:
_خب حرفت تموم شد؟
او هم سر تکان میدهد.میخواهد برخیزد که میپرسم:
_مینا؟ چرا یهو همچین تصمیمی گرفتی؟
_گفتم که!..نپرس!بذار به حساب یه خواب
و بعد سریع از اتاق میرود.برادر محسن وارد میشود و میپرسد:
_خب چی میخواست بگه؟
_میگفت میخواد توی دادگاه شهادت بده من بیگناهم!
☆ادامه دارد.....
☆☆نویسنده؛ مبینا رفعتی(آیه)
☆
┗◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛┛
┏◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚┓
☆اَلابِذِکرِاللهتَطمَئِنَّالقُلوب
☆☆رمان بلند امنیتی-بصیرتی-عاشقانه
☆ #کابوس_رویایی
☆☆قسمت ۲۶۵ و ۲۶۶
_واقعا؟؟!
نمیتوانم جواب بدهم و تنها چند بار سر تکان میدهم.خدا را هزاران بار شکر میکنم.میدانستم مرا از یاد نمیبرد.چند ساعت مانده به دادگاه.سوار ماشین میشوم.همگی هستند و مینا هم اضافه شده.خانم موسوی دستم را در میان مهر دستانش گرفته و دلگرمم میکند.
دادگاه شکل رسمی به خود میگیرد.اتهامم را بازگو میکنند.برادر محسن از دادگاه اجازه میگیرد و میگوید:
_با اجازهی شما.برای اثبات بیگناهی خانم توللے.یک شاهد میخواد شهادت بده. این نفر به اثبات رسیده از مهرههای سازمان بوده و اگر اجازه بدید حرف بزنه.
قاضی اجازه میدهد.مینا با ترس برمیخیزد.
_مَ...من به این خانم دستور دادم بره خونهی یه پاسدار و از طریق خانوادهش برام اطلاعات بگیره.این اطلاعات به من میرسید و بَ..براساس انتظارات سازمان من طرح میریختم.اون عملیات به دلیل لو دادن شکست خورد.بعد هم میدونستم مقصرش این خانمه.دستور دادم پیداش کنن.دستگیرش کردن.میخواستم بکشمش. چون خیانت کرده بود به سازمان.من راضی نبودم به عراق بیاد.و ترجیح دادم بمیره اما شوهرش نگذاشت.
بعدم که اومد و برای کارا نظافت و اینا ازش استفاده کردیم. حق ورود به مکانهای دیگه رو نداشت.چیز زیادی از فعالیتها نمیدونه چون نباید میدونست.
قاضی چند سوالی از او میپرسد و او هم جواب میدهد.بعد که مینشیند قاضے برای گرفتن تصمیم کمی وقت میدهد.دلم آشفته است...مدام صلوات میفرستم و از خدا کمک میخواهم.بالاخره قاضی میآید. میگوید:
_رای دادگاه بنا بر شواهد و مدارک موجود اینست که خانم رویا توللے بنا بر...
گوشهایم هیچ چیز را نمیشنود. در میان جملات بلندش تنها دنبال یک کلمه میگردم..
_...ایشان بنابر ادلههای ذکر شده آزاد هستند و در این تاریخ رای دادگاه برای ایشان عفو و بیگناهیست.
اشک از چشمانم سرازیر میشود.خانم موسوی خودش را در آغوشم پرت میکند.
_خدایا شکرت.رویا جان راحت شدیم!
زبانم بند آمده و نمیتوانم چیزی بگویم.هنوز باورم نمیشود!دادگاه که تمام میشود از اتاق بیرون میآییم.مامور دستبند را از دستم برمیدارد.به زندان میروم.خورده وسایلم را برمیدارم.از چند نفری خداحافظی میکنم و بیرون میآیم.بوی وطن تنم را مست خود میکند.حال حس پروانهای را دارم که از کمند پیله رها گشته.آزاد و رها... از گناه و سایهی شوم سازمان.
بیمقصد قدم برمیدارم.نمیدانم کجا بروم.
بدون پول و شناسنامه هم که هیچکس به من جا نمیدهد.درست وضعیتم مثل اولین باری شده که از زندان پهلوی بیرون آمدهام...صدای ماشینی را از پشت سرم میشنوم.برمیگردم.برادر محسن است.
ماشین را متوقف میکند و صدایم میزند:
_خانم توللی؟
_سلام...بله؟
من من کنان سلام میدهد.
_می..میخواستم بگم ماشینی نیست.سوار شید تا..تا جایی برسونمتون.
حس معذب بودن میکنم
_نه متشکر! خودم میرم.همینجوری شرمندهتونم دیگه زحمت نمیدم.
_این چه حرفیه؟ اینجا ماشین زیاد رد نمیشه. تا خیابون اصلی هم خیلی راهه. در حد یه تاکسی قابل بدونید.
_خواهش میکنم. لطف دارین.
نگاهی دوباره به اطراف میاندازم.درست میگوید ماشینی نیست.سوار میشوم. پیکان سبز رنگش یک جای سالم ندارد!انگار با این ماشین به جبهه میرفته است!سکوت سنگینی میانمان حاکم شده.هیچ جایی نمیشناسم که بروم!به خیابان اصلی میرسیم و برادر محسن میگوید:
_کجا برم؟
_نِ..نمیدونم.
_آشنایی؟ قومی؟ خویشی؟
_نه!من خیلی وقته تهران آشنایی ندارم.
همهی فامیلامون بیشتر فرانسه و انگلیس زندگی میکنن. رابطهای هم باهاشون ندارم.قبلا که با سازمان بودم خودشون تعیین میکردن کجا بریمو بیایم.
جایے رو نَ..ندارم.
چشمهایش خیابان را میپاید.نمیتوانم چیزی بگویم اما خوش ندارم مرا بدبخت بداند.
_شما منو سر چهارراه بعدی پیاده کنین.
_کجا میخواین برین؟
از سوالش تعجب میکنم.
_میرم یه جایی...
_یه خانم تنها اونم بدون هیچ قوم و خویشی صلاح نیست سرگردون کوچه ها باشه.
ازحرفش خوشم نمیآید!هرکار باشد خودم انجام میدهم نیاز به دلسوزی بیش از این نیست!
_سرگرون نیستم.اقوام شوهرم توی روستاهای اطراف تهران زندگی میکنن میرم اونجا.
_ دادگاه گفت فعلا از تهران خارج نشین
کلافه شده ام!سوار ماشین غریبه میشدم بهتر از این بود که بخواهم جواب پس بدهم!
_شما منو سر همین چهار راه پیاده کنین!
لاالهالاالله را آهسته از زبانش میشنوم.سر چهار راه میایستد.تشکر میکنم و میخواهم پیاده شوم که صدایم میزند:
_خانم توللی.بنده جایی رو میشناسم.یه پیرزن تنها هستن که نیاز به یه همدم دارن. ثواب میکنین چند صباحی پیش ایشونبمونین. اینجوری ایشونم خوشحال میشن هم شما تا تکلیفتون روشن بشه میتونین اونجا باشید. مطمئن باشین مشکلی نیست.مورد اعتماد هستن.
☆ادامه دارد.....
☆☆نویسنده؛ مبینا رفعتی(آیه)
☆
┗◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛┛
🌑🕌💎 این موقعیت را از دست ندهید
دوستان و سروران گرامی!
سایت الکفیل، برای زیارت حضرت سیّدالشهدا علیه السلام و حضرت اباالفضل العباس علیه السلام در هر روز از دهه اول محرّم، ثبت نام می کند. توصیه می شود از ثبت نام در این سایت غافل نباشید.
توصیه می شود این زیارت، به نیابت از مولایمان حضرت صاحب الزمان علیه السلام انجام شود و پاداش این کار بزرگ را به هرکس که در نظر دارید، هدیه نمایید.
http://alkafeel.net/zyara/
توجه: از طرف سایت، یک نفر زیارت می کند و نماز می خواند و سپس برای کسانی که ثبت نام کرده اند، اتمام زیارت اعلام می شود.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
😥🌸گریه بر سیدالشهدا علیه السلام روح را برای قبول حق آماده می کند
مرحوم آیت الله تولایی خراسانی در سخنرانی خود در مسجد ملک تهران در سال 1383 قمری می فرمود:
عقيده قطعى من اين است که گريه بر امام حسين علیه السلام قلب را صاف مي كند، پاك مي كند، براى قبول حق و حقيقت مستعد مي كند. عقيده من اينست گريه بر امام حسين علیه السلام نمك طعام روح ماست.
(سخنرانی های مسجد ملک، ماه رمضان 1383 قمری، مجلس دوم)
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
😢🤝گریه بر سیدالشهدا علیه السلام، نصرت آن حضرت است
مرحوم آیت الله تولایی خراسانی در سخنرانی خود در مسجد ملک تهران در سال 1383 قمری می فرمود:
امام زمان علیه السلام ميگويد: يا جدّاه! آنقدر گريه كنم، آنقدر شب و روز براى تو اشك می ریزم كه اگر اشكم خشك شود، به جاى اشك، خون از چشمها جارى كنم. يا جدّاه! نبودم كربلا شما را ياري كنم، ولى حالا در عوض آن، گريه مي كنم. معلوم ميشود گريه نِعمَ البدل است. گريه بر امام حسين علیه السلام نصرت بر امام حسین علیه السلام است. من عقيده ام اينست روضه اى كه گريه بر امام حسين ندارد، آن روضه نمك ندارد. عبادتى كه توسّل به سيّدالشّهدا علیه السلام ندارد، آن عبادت جوهر ندارد.
(سخنرانی های مسجد ملک، ماه رمضان 1383 قمری، مجلس پانزدهم)
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
😫😫😫 روز دوم ماه محرّم، روز رسیدن کاروان سیدالشهدا علیه السلام به سرزمین کربلا
به نقل مرحوم شیخ مفید در الارشاد، و مرحوم ابن شهرآشوب در المناقب، و سید بن طاووس در اللهوف، حضرت سیدالشهدا علیه السلام و قافله ایشان در روز دوم محرم سال 61 هجری به سرزمین کربلا رسیدند. (الإرشاد، ج2، ص84/ المناقب، ج 4، ص97/ بحارالأنوار، ج44،ص383/ اللهوف، ص80-81)
مرحوم سید بن طاووس در اللهوف می نویسد:
إِنَّ الْحُسَيْنَ علیه السلام ... بَلَغَ كَرْبَلَاءَ وَ كَانَ ذَلِكَ فِي الْيَوْمِ الثَّانِي مِنَ الْمُحَرَّمِ، فَلَمَّا وَصَلَهَا قَالَ: مَا اسْمُ هَذِهِ الْأَرْضِ؟ فَقِيلَ: كَرْبَلَاءُ، فَقَالَعلیه السلام: اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاءِ. ثُمَّ قَالَ: هَذَا مَوْضِعُ كَرْبٍ وَ بَلَاءٍ، اِنْزِلُوا، هَاهُنَا مَحَطُّ رِحَالِنَا وَ مَسْفَكُ دِمَائِنَا، وَ هُنَا مَحَلُّ قُبُورِنَا، بِهَذَا حَدَّثَنِي جَدِّي رَسُولُ اللهِ صلّی الله علیه وآله. (اللهوف، ص80-81)
حسين بن علی عليه السّلام روز دوّم محرّم به سرزمين كربلا رسيد. فرمود: نام اين منطقه چيست؟ عرض شد: كربلا، فرمود: بار الها من از کرب(اندوه) و بلا به تو پناه می برم. سپس فرمود: اينجا سرزمين اندوه و بلاست، فرود آييد كه اين جا، جاى فرود آمدن کاروان و ريخته شدن خون هاى ماست، و مدفن ما همین جاست، و جدّم رسول خدا صلّی الله علیه وآله به همين موضوع به من خبر داده است.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عنایت سیدالشهدا علیه السلام به تاجر هندی- حجةالاسلام هاشمی نژاد
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
⚠️ سهم الغیب هایی است که حسابش دست خداوند است
مرحوم آیت الله تولایی خراسانی در سخنرانی خود در مسجد جامع زاهدان، در ماه رمضان سال1390قمری می فرمود:
یک سهم الغیب هایی است که ما نمی توانیم حسابش را بکنیم. یک وقت می بینی یک جوان ژیگول فکلی تحت انجذاب واقع می شود و در دستگاه امام زمان علیه السلام وارد می شود، امّا من ریشویی که شصت هفتاد سال عمرم است، محروم می شوم. حساب های اینها را کسی نمی داند.
محمد حنفیه برادر امام حسین علیه السلام است. فرزند علی بن ابی طالب علیه السلام است، بعد از حسنین علیهماالسلام هم محبوب ترین اولاد امیرالمؤمنین علیه السلام است و امیرالمؤمنین او را خیلی دوست دارد، و سفارش او را به امام حسن علیه السلام کرده است. وی در جنگ ها هم کمک عجیبی برای امیرالمؤمنین علیه السلام بوده است. غرض آن که وی شخصیت خیلی مهمی بوده است. اما خدا سعادت نصرت سیدالشهدا علیه السلام و کشته شدنش در رکاب ایشان را نصیب او نکرد و این سعادت را به او نداد. موفق نشد و به کربلا نیامد. حالا روی این اصل که امام حسین علیه السلام فرمودند بمان، تو چشم من باش، عین من باش، یا جهات دیگر. هر چه بود، ایشان جزو شهدای کربلا نشد. جزو اصحاب امام حسین علیه السلام نشد، ولی یک پسر ترک، غلام ترکی بایستی جزو اصحاب امام حسین علیه السلام بشود و جزو کسانی بشود که تا دامنه قیامت بزرگان حتی ائمه علیهم السلام بروند در مقابل قبر آنها و سلام کنند و بگویند: السلام علیکم یا انصار دین الله، السلام علیکم یا انصار رسول الله.
جناب ابن عباس، حبر امت است، پسر عموی امیرالمؤمنین سلام الله علیه است. شاگرد ایشان است و تفسیر قرآن را نزد امیرالمؤمنین علیه السلام خوانده است. شخصیت مهمی است که شیعه و سنی قبولش دارند. اما او نباید به سعادت نصرت امام حسین علیه السلام و شهادت کربلا موفق شود. نباید موفق بشود. اما جون، غلام سیاه ابوذر غفاری از اصحاب سیدالشهدا علیه السلام می شود. یا آن پسر نصرانی، وهب نصرانی باید موفق بشود و جزو اصحاب سیدالشهدا علیه السلام بشود. اینها را کسی نمی تواند حسابش را بکند. حساب اینها دست خود خداست.
(سخنرانی های مسجد جامع زاهدان، منابر روزهای ماه رمضان 1390 قمری)
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
👥🗣😥هرگاه به یاد حسین بن علی علیه السلام افتادی، بگو: ...
عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ ثُوَيْرٍ قَالَ: كُنْتُ أَنَا وَ يُونُسُ بْنُ ظَبْيَانَ وَ الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ وَ أَبُو سَلَمَةَ السَّرَّاجُ جُلُوساً عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَیهِ السَّلامُ ، وَ كَانَ الْمُتَكَلِّمُ مِنَّا يُونُسَ وَ كَانَ أَكْبَرَنَا سِنّاً. فَقَالَ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ، إِنِّي كَثِيراً مَا أَذْكُرُ الْحُسَيْنَ عَلَیهِ السَّلامُ ، فَأَيَّ شَيْءٍ أَقُولُ؟ فَقَالَ: قُلْ: «صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ» تُعِيدُ ذَلِکَ ثَلَاثاً، فَإِنَّ السَّلَامَ يَصِلُ إِلَيْهِ مِنْ قَرِيبٍ وَ مِنْ بَعِيد. (الکافی، ج 4، ص575)
حسین بن ثُوَیر نقل می کند: من ، یونس بن ظَبیان ، مُفَضَّل بن عمر و ابو سَلَمَۀ نزد حضرت صادق علیه السلام نشسته بودیم. در بین ما یونس که مسن تر از همه ما بود سخن می گفت. عرض کرد: فدایت شوم، من زیاد به یاد حسین بن علی علیه السلام هستم ، در این حالت چه بگویم؟ فرمود: سه بار بگو: «صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ» ، همانا سلام از دور و نزدیک به حسین بن علی علیه السلام می رسد.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🙏👌نمازهای روز دوشنبه
حضرت عسکری علیه السلام فرمود: هرکس روز دوشنبه ده رکعت نماز بخواند، در هر رکعت، یک بار سوره حمد و ده بار سوره توحید، خداوند در روز قیامت برای او از آن نماز نوری قرار می دهد که از آن نور، موقف (قیامت) روشن می شود به گونه ای که همه کسانی که خداوند خلق کرده است، در آن روز به واسطه آن نماز به او غبطه می خورند. (جمال الأسبوع، ص41)
رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: هرکس روز دوشنبه، وقتی روز بلند شد، چهار رکعت نماز بخواند، در رکعت اول سوره حمد و آیةالکرسی، در رکعت دوم سوره حمد و سوره توحید، در رکعت سوم سوره حمد و سوره فلق و در رکعت چهارم سوره حمد و سوره ناس، و بعد از نماز ده بار استغفار کند، خداوند همه گناهانش را می آمرزد و به او قصری در بهشت فردوس عطا می کند که ویژگی آنچنانی دارد که در روایت بیان شده است. (جمال الاسبوع، ص68)
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
هدایت شده از حرم
مداحی_آنلاین_نازلی_رقیه_حسین_ستوده.mp3
3.39M
هدایت شده از حرم
4_5911406627583428693.mp3
3.43M
🔳 #شور #شب_سوم #محرم
🌴دیشب خواب بابامو دیدم دوباره
🌴نور بهشتی دیدم بر چهره داره
🎤 #حمید_علیمی
👌 #پیشنهاد_ویژه
❌ شبهه 1️⃣
💥 اسراف دانستن إطعام و خرج هیأت💥
🚫می گویند : «اینهمه غذا و نذری میپزن، اسراف نیست؟ بهتره پولشو بدن فقیر ؟!! چند بار کربلا میرن؟ یک بار برن بسّه! دفعه بعدپولشو بدن به جوونایی که نمی تونن ازدواج کنن ؟!»
اما پاسخ🍃
شبهه ای انداخته اند تا مردم را در انجام کار خیر دچار شک و دو دلی کنند؛ و لی از کثرت احادیث و روایاتی که در مورد صرف مال در راه اهل بیت و ثواب های بی شمار آن آمده غافل بودند،
ازجمله :
الف 🖊«هیچ چیز نزد خداوند ، محبوب تر از اختصاص دادن مال برای امام معصوم نیست. و به درستی که خداوند آن مبلغی را که در راه امام معصوم صرف شده ، در بهشت برای پرداخت کننده ی آن ، همچون کوه احد قرار دهد»
(کافی / ج2 / ص488)
ب🖊 «یک درهم که با آن به امام و حجّت خدا احسان شود ، از دو میلیون درهم سایر خرج های نیک بهتر است. »
(کافی / ج2 / ص489)
وهمچنین به طور خاصّ، احادیثی که در خصوص ثواب خرج کردن مال ، برای امام حسین (علیه السلام)، ذکر شده :
ج 🖊در حدیث مفصّلی که گفتگوی حضرت موسی با خدای متعال است و در آن میان صحبت از صفات نیک مردم آخر الزّمان می شود ، آمده :
« ... خداوند به موسی کلیم الله، می فرماید : من به ده خصلت ، امّت محّمدرا بر سایر امتّ های گذشته ، فضیلت و برتری دادم.
حضرت موسی پرسید : آن ده صفت چیست؟
جواب رسید: نماز ، روزه ، زکات ، حج ، جهاد ، نماز جمعه ، نماز جماعت ، قرآن ، علم و عاشورا !
موسیِ نبی سؤال کرد : عاشورا چیست ؟
ندا رسید : گریستن و خود را به گریه واداشتن و مرثیه خواندن و عزاداری کردن بر حسین فرزند محّمد مصطفی (صلی الله علیه و آله). ای موسی! نیست کسی که برای او ( امام حسین )بگرید یا تباکی کند مگر آن که بهشت بر او واجب گردد. و هر کس مال خود را در راه او صرف کند ، از اطعام غذا یا خرج پول ، هر یک دینار او را در این دنیا هفتاد برابر برکت می دهم. و در آخرت همه ی گناهان او را می آمرزم و جای او در بهشت است ... !
📚(مستدرک الوسائل / ج 10 / ص319)
🔅🔅🔅
#شبهه 2️⃣
❌مخالفت با دسته های خیابانی و ایستگاه های صلواتی💥
(( : اگر این ایستگاه صلواتی ها رو نزنن انقدر خیابون شلوغ نمیشه!
:باز شروع شد؛این دسته ها رو که درمیارن، راه بندون میشه ! ))
✅ پاسخ شبهه:
اولا آیا تمام ازدحام های شهرمان مربوط به دسته و عزاداری "امام حسین" است؟
چه بسیار اتّفاقاتی که در مملکت ما باعث ترافیک و راه بندان می شود : عروس کِشان ها، راه پیمایی و مانور های نظامی، خرید های فصلی ( به خصوص آخر سال )، تصادف های جادّه ای و خیابانی - که به طور معمول هر روز شاهد آن هستیم - و ... ده ها معضل دیگر اجتماعی که هیچ کس زبان به اعتراض نمی گشاید، چون این امور را لازمه زندگی اجتماعی می پندارند.
در حالیکه واضح و مبرهن است : عزاداری بر هر امری ارجحیّت و اولویت دارد. تقریبا عموم ملّت، شأن و منزلت عزای حسینی و جایگاه والای آن را نزد خدای متعال می دانند. (چرا که از اعظم شعائر و شاهرگ دین است)
❇️پس ما ملّت حسینی باید اهتمام به این أمر داشته باشیم و تمام اقشار جامعه ، "همراهی" یا لا اقل "صبر و حوصله" داشته باشند. رانندگان بزرگوار همیاری و حرمت داری نمایند؛ و حدّاقل با نراندن ماشین و موتور در میان دسته های عزا ( که در نهایت منجر به بسته شدن مسیرها می گردد )، درهای خیر و رحمت را در دنیا و آخرت بروی خود باز بگذارند، این کمترین وظیفه ی یک شهروند است.
⚠️اما ... صبوری و حوصله ی افرادی که لحظه ای معطّلی پشت هیئت را تاب نمی آورند، در ترافیک های سنگین و گاهی اوقات تا یک شبانه روزه ی مسیر شمال ، حیرت آور است !! که حتّی ازشدت ترافیک وازدحام ، گاهی مجبور به برگشتن به منزل شده و سفر خود را بدون هیچ ناراحتی عقب انداخته اند . و یا شب را در وسط بیابان اتراق نموده اند تا مسیر باز شود !!!
🔻مگر در طول سال چند عاشورا داریم ؟! مگر کلّ ایام عاشورا و بیرون آمدن دسته جات عزا چند روز است ؟!
✅ثانیا چقدر شایسته و به جاست که آن ایّام را - که در کلّ سال چند روزی بیش نیست - به احترام حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، صاحب عزای اصلی ، کار روزمرّه خود را تعطیل کنند و با شرکت در دسته و هیئت ، سعادت دنیا و آخرت را برای خود کسب کنند.
✅البته اجر اخروی این دسته از افراد را نیز ولی نعمت مان، حضرت سلطان علی بن موسی الرضا (صلوات الله علیه )تعیین نموده اند که:
« هر کس روز عاشورا، کار روز مره اش را تعطیل کند ، خداوند حوائج دنیا و آخرتش را برآورده سازد.
و هر کس روز عاشورا را روز سوگواری و اندوه و گریه خود قرار دهد ، خدای عزّوجل روز قیامت را روز شادی و سرور او قرار دهد و در بهشت چشمش به ما روشن شود !
و هر کس روز عاشورا را روز برکت نامد و در آن روز برای خانه اش چیزی ذخیره کند [ کار روز مره را تعطیل نکند ]، خدا آن را برایش برکت ندهد و در روز قیامت با یزید و عبیدالله بن زیاد و عمرسعد (لعنهم الله) محشور گردد و تا درک اسفل دوزخ برود ».