eitaa logo
حرم
2.8هزار دنبال‌کننده
10.3هزار عکس
7هزار ویدیو
679 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
┏◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚┓ ☆اَلابِذِکرِالله‌تَطمَئِنَّ‌القُلوب ☆☆رمان بلند امنیتی-بصیرتی-عاشقانه ☆ ☆☆قسمت ۲۶۵ و ۲۶۶ _واقعا؟؟! نمیتوانم جواب بدهم و تنها چند بار سر تکان میدهم.خدا را هزاران بار شکر میکنم.میدانستم مرا از یاد نمیبرد.چند ساعت مانده به دادگاه.سوار ماشین میشوم.همگی هستند و مینا هم اضافه شده.خانم موسوی دستم را در میان مهر دستانش گرفته و دلگرمم میکند. دادگاه شکل رسمی به خود میگیرد.اتهامم را بازگو میکنند.برادر محسن از دادگاه اجازه میگیرد و میگوید: _با اجازه‌ی شما.برای اثبات بیگناهی خانم توللے.یک شاهد میخواد شهادت بده. این نفر به اثبات رسیده از مهره‌های سازمان بوده و اگر اجازه بدید حرف بزنه. قاضی اجازه میدهد.مینا با ترس برمیخیزد. _مَ...من به این خانم دستور دادم بره خونه‌ی یه پاسدار و از طریق خانواده‌ش برام اطلاعات بگیره.این اطلاعات به من میرسید و بَ..براساس انتظارات سازمان من طرح میریختم.اون عملیات به دلیل لو دادن شکست خورد.بعد هم میدونستم مقصرش این خانمه.دستور دادم پیداش کنن.دستگیرش کردن.میخواستم بکشمش. چون خیانت کرده بود به سازمان.من راضی نبودم به عراق بیاد.و ترجیح دادم بمیره اما شوهرش نگذاشت. بعدم که اومد و برای کارا نظافت و اینا ازش استفاده کردیم. حق ورود به مکانهای دیگه رو نداشت.چیز زیادی از فعالیتها نمیدونه چون نباید میدونست. قاضی چند سوالی از او میپرسد و او هم جواب میدهد.بعد که مینشیند قاضے برای گرفتن تصمیم کمی وقت میدهد.دلم آشفته است...مدام صلوات میفرستم و از خدا کمک میخواهم.بالاخره قاضی می‌آید. میگوید: _رای دادگاه بنا بر شواهد و مدارک موجود اینست که خانم رویا توللے بنا بر... گوشهایم هیچ چیز را نمیشنود. در میان جملات بلندش تنها دنبال یک کلمه میگردم.. _...ایشان بنابر ادله‌های ذکر شده آزاد هستند و در این تاریخ رای دادگاه برای ایشان عفو و بیگناهی‌ست. اشک از چشمانم سرازیر میشود.خانم موسوی خودش را در آغوشم پرت میکند. _خدایا شکرت.رویا جان راحت شدیم! زبانم بند آمده و نمیتوانم چیزی بگویم.هنوز باورم نمیشود!دادگاه که تمام میشود از اتاق بیرون می‌آییم.مامور دستبند را از دستم برمیدارد.به زندان میروم.خورده وسایلم را برمیدارم.از چند نفری خداحافظی میکنم و بیرون می‌آیم.بوی وطن تنم را مست خود میکند.حال حس پروانه‌ای را دارم که از کمند پیله رها گشته.آزاد و رها... از گناه و سایه‌ی شوم سازمان. بی‌‌مقصد قدم برمیدارم.نمیدانم کجا بروم. بدون پول و شناسنامه هم که هیچکس به من جا نمیدهد.درست وضعیتم مثل اولین باری شده که از زندان پهلوی بیرون آمده‌ام...صدای ماشینی را از پشت سرم میشنوم.برمیگردم.برادر محسن است. ماشین را متوقف میکند و صدایم میزند: _خانم توللی؟ _سلام...بله؟ من من کنان سلام میدهد. _می..میخواستم بگم ماشینی نیست.سوار شید تا..تا جایی برسونمتون. حس معذب بودن میکنم _نه متشکر! خودم میرم.همینجوری شرمنده‌تونم دیگه زحمت نمیدم. _این چه حرفیه؟ اینجا ماشین زیاد رد نمیشه. تا خیابون اصلی هم خیلی راهه. در حد یه تاکسی قابل بدونید. _خواهش میکنم. لطف دارین. نگاهی دوباره به اطراف می‌اندازم.درست میگوید ماشینی نیست.سوار میشوم. پیکان سبز رنگش یک جای سالم ندارد!انگار با این ماشین به جبهه میرفته است!سکوت سنگینی میانمان حاکم شده.هیچ جایی نمیشناسم که بروم!به خیابان اصلی میرسیم و برادر محسن میگوید: _کجا برم؟ _نِ..نمیدونم. _آشنایی؟ قومی؟ خویشی؟ _نه!من خیلی وقته تهران آشنایی ندارم. همه‌ی فامیلامون بیشتر فرانسه و انگلیس زندگی میکنن. رابطه‌ای هم باهاشون ندارم.قبلا که با سازمان بودم خودشون تعیین میکردن کجا بریمو بیایم. جایے رو نَ..ندارم. چشمهایش خیابان را میپاید.نمیتوانم چیزی بگویم اما خوش ندارم مرا بدبخت بداند. _شما منو سر چهارراه بعدی پیاده کنین. _کجا میخواین برین؟ از سوالش تعجب میکنم. _میرم یه جایی... _یه خانم تنها اونم بدون هیچ قوم و خویشی صلاح نیست سرگردون کوچه ها باشه. ازحرفش خوشم نمی‌آید!هرکار باشد خودم انجام میدهم نیاز به دلسوزی بیش از این نیست! _سرگرون نیستم.اقوام شوهرم توی روستاهای اطراف تهران زندگی میکنن میرم اونجا. _ دادگاه گفت فعلا از تهران خارج نشین کلافه شده ام!سوار ماشین غریبه میشدم بهتر از این بود که بخواهم جواب پس بدهم! _شما منو سر همین چهار راه پیاده کنین! لااله‌الاالله را آهسته از زبانش میشنوم.سر چهار راه می‌ایستد.تشکر میکنم و میخواهم پیاده شوم که صدایم میزند: _خانم توللی.بنده جایی رو میشناسم.یه پیرزن تنها هستن که نیاز به یه همدم دارن. ثواب میکنین چند صباحی پیش ایشون‌بمونین. اینجوری ایشونم خوشحال میشن هم شما تا تکلیفتون روشن بشه میتونین اونجا باشید. مطمئن باشین مشکلی نیست.مورد اعتماد هستن. ☆ادامه دارد..... ☆☆نویسنده؛ مبینا رفعتی(آیه) ☆ ┗◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛┛
🌑🕌💎 این موقعیت را از دست ندهید دوستان و سروران گرامی! سایت الکفیل، برای زیارت حضرت سیّدالشهدا علیه السلام و حضرت اباالفضل العباس علیه السلام در هر روز از دهه اول محرّم، ثبت نام می کند. توصیه می شود از ثبت نام در این سایت غافل نباشید. توصیه می شود این زیارت، به نیابت از مولایمان حضرت صاحب الزمان علیه السلام انجام شود و پاداش این کار بزرگ را به هرکس که در نظر دارید، هدیه نمایید. http://alkafeel.net/zyara/ توجه: از طرف سایت، یک نفر زیارت می کند و نماز می خواند و سپس برای کسانی که ثبت نام کرده اند، اتمام زیارت اعلام می شود. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
😥🌸گریه بر سیدالشهدا علیه السلام روح را برای قبول حق آماده می کند مرحوم آیت الله تولایی خراسانی در سخنرانی خود در مسجد ملک تهران در سال 1383 قمری می فرمود: عقيده قطعى من اين است که گريه بر امام حسين علیه السلام قلب را صاف مي ‌كند، پاك مي‌ كند، براى قبول حق و حقيقت مستعد مي ‌كند. عقيده من اينست گريه بر امام حسين علیه السلام نمك طعام روح ماست. (سخنرانی های مسجد ملک، ماه رمضان 1383 قمری، مجلس دوم) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
😢🤝گریه بر سیدالشهدا علیه السلام، نصرت آن حضرت است مرحوم آیت الله تولایی خراسانی در سخنرانی خود در مسجد ملک تهران در سال 1383 قمری می فرمود: امام زمان علیه السلام مي‌گويد: يا جدّاه! آنقدر گريه كنم، آنقدر شب و روز براى تو اشك می ریزم كه اگر اشكم خشك شود، به جاى اشك، خون از چشم‌ها جارى كنم. يا جدّاه! نبودم كربلا شما را ياري كنم، ولى حالا در عوض آن، گريه مي ‌كنم. معلوم مي‌شود گريه نِعمَ ‏البدل است. گريه بر امام حسين علیه السلام نصرت بر امام حسین علیه السلام است. من عقيده ‌ام اينست روضه ‌اى كه گريه بر امام حسين ندارد، آن روضه نمك ندارد. عبادتى كه توسّل به سيّدالشّهدا علیه السلام ندارد، آن عبادت جوهر ندارد. (سخنرانی های مسجد ملک، ماه رمضان 1383 قمری، مجلس پانزدهم) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
😫😫😫 روز دوم ماه محرّم، روز رسیدن کاروان سیدالشهدا علیه السلام به سرزمین کربلا به نقل مرحوم شیخ مفید در الارشاد، و مرحوم ابن شهرآشوب  در المناقب، و سید بن طاووس در اللهوف، حضرت سیدالشهدا علیه السلام  و قافله ایشان در روز دوم محرم سال 61 هجری به سرزمین کربلا رسیدند. (الإرشاد، ج‏2، ص‏84/ المناقب، ج 4، ص‏97/ بحارالأنوار، ج44،ص383/ اللهوف، ص‏80-81) مرحوم سید بن طاووس در اللهوف می نویسد: إِنَّ الْحُسَيْنَ علیه السلام ... بَلَغَ كَرْبَلَاءَ وَ كَانَ ذَلِكَ فِي الْيَوْمِ الثَّانِي مِنَ الْمُحَرَّمِ، فَلَمَّا وَصَلَهَا قَالَ: مَا اسْمُ هَذِهِ الْأَرْضِ؟ فَقِيلَ: كَرْبَلَاءُ، فَقَالَ‏علیه السلام: اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاءِ. ثُمَّ قَالَ: هَذَا مَوْضِعُ كَرْبٍ وَ بَلَاءٍ، اِنْزِلُوا، هَاهُنَا مَحَطُّ رِحَالِنَا وَ مَسْفَكُ دِمَائِنَا، وَ هُنَا مَحَلُّ قُبُورِنَا، بِهَذَا حَدَّثَنِي جَدِّي رَسُولُ اللهِ صلّی الله علیه وآله. (اللهوف، ص‏80-81) حسين بن علی عليه السّلام روز دوّم محرّم به سرزمين كربلا رسيد. فرمود: نام اين منطقه چيست؟ عرض شد: كربلا، فرمود: بار الها من از کرب(اندوه) و بلا به تو پناه می برم. سپس فرمود: اينجا سرزمين اندوه و بلاست، فرود آييد كه اين جا، جاى فرود آمدن کاروان و ريخته شدن خون هاى ماست، و مدفن ما  همین جاست، و جدّم رسول خدا صلّی الله علیه وآله به همين موضوع به من خبر داده است. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
10.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عنایت سیدالشهدا علیه السلام به تاجر هندی- حجةالاسلام هاشمی نژاد ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سن رؤسای جمهور در زمان آغاز به کار
⚠️ سهم الغیب هایی است که حسابش دست خداوند است مرحوم آیت الله تولایی خراسانی در سخنرانی خود در مسجد جامع زاهدان، در ماه رمضان سال1390قمری می فرمود: یک سهم الغیب هایی است که ما نمی توانیم حسابش را بکنیم. یک وقت می بینی یک جوان ژیگول فکلی تحت انجذاب واقع می شود و در دستگاه امام زمان علیه السلام وارد می شود، امّا من ریشویی که شصت هفتاد سال عمرم است، محروم می شوم. حساب های اینها را کسی نمی داند. محمد حنفیه برادر امام حسین علیه السلام است. فرزند علی بن ابی طالب علیه السلام است، بعد از حسنین علیهماالسلام هم محبوب ترین اولاد امیرالمؤمنین علیه السلام است و امیرالمؤمنین او را خیلی دوست دارد، و سفارش او را به امام حسن علیه السلام کرده است. وی در جنگ ها هم کمک عجیبی برای امیرالمؤمنین علیه السلام بوده است. غرض آن که وی شخصیت خیلی مهمی بوده است. اما خدا سعادت نصرت سیدالشهدا علیه السلام و کشته شدنش در رکاب ایشان را نصیب او نکرد و این سعادت را به او نداد. موفق نشد و به کربلا نیامد. حالا روی این اصل که امام حسین علیه السلام فرمودند بمان، تو چشم من باش، عین من باش، یا جهات دیگر. هر چه بود، ایشان جزو شهدای کربلا نشد. جزو اصحاب امام حسین علیه السلام نشد، ولی یک پسر ترک، غلام ترکی بایستی جزو اصحاب امام حسین علیه السلام بشود و جزو کسانی بشود که تا دامنه قیامت بزرگان حتی ائمه علیهم السلام بروند در مقابل قبر آنها و سلام کنند و بگویند: السلام علیکم یا انصار دین الله، السلام علیکم یا انصار رسول الله. جناب ابن عباس، حبر امت است، پسر عموی امیرالمؤمنین سلام الله علیه است. شاگرد ایشان است و تفسیر قرآن را نزد امیرالمؤمنین علیه السلام خوانده است. شخصیت مهمی است که شیعه و سنی قبولش دارند. اما او نباید به سعادت نصرت امام حسین علیه السلام و شهادت کربلا موفق شود. نباید موفق بشود. اما جون، غلام سیاه ابوذر غفاری از اصحاب سیدالشهدا علیه السلام می شود. یا آن پسر نصرانی، وهب نصرانی باید موفق بشود و جزو اصحاب سیدالشهدا علیه السلام بشود. اینها را کسی نمی تواند حسابش را بکند. حساب اینها دست خود خداست. (سخنرانی ‌های مسجد جامع زاهدان، منابر روزهای ماه رمضان 1390 قمری) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
👥🗣😥هرگاه به یاد حسین بن علی علیه السلام افتادی، بگو: ... عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ ثُوَيْرٍ قَالَ: كُنْتُ أَنَا وَ يُونُسُ بْنُ ظَبْيَانَ وَ الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ وَ أَبُو سَلَمَةَ السَّرَّاجُ جُلُوساً عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَیهِ السَّلامُ ، وَ كَانَ الْمُتَكَلِّمُ مِنَّا يُونُسَ وَ كَانَ أَكْبَرَنَا سِنّاً. فَقَالَ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ، إِنِّي كَثِيراً مَا أَذْكُرُ الْحُسَيْنَ عَلَیهِ السَّلامُ ، فَأَيَّ شَيْ‏ءٍ أَقُولُ؟ فَقَالَ: قُلْ: «صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ» تُعِيدُ ذَلِکَ ثَلَاثاً، فَإِنَّ السَّلَامَ يَصِلُ إِلَيْهِ مِنْ قَرِيبٍ وَ مِنْ بَعِيد. (الکافی، ج 4، ص575) حسین بن ثُوَیر نقل می کند: من ، یونس بن ظَبیان ، مُفَضَّل بن عمر و ابو سَلَمَۀ نزد حضرت صادق علیه السلام نشسته بودیم. در بین ما یونس که مسن تر از همه ما بود سخن می گفت. عرض کرد: فدایت شوم، من زیاد به یاد حسین بن علی علیه السلام هستم ، در این حالت چه بگویم؟ فرمود: سه بار بگو: «صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ» ، همانا سلام از دور و نزدیک به حسین بن علی علیه السلام می رسد. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»