فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌐 کلیپ جالبی در مورد استغاثه و تبرک
در پاسخ به شبهات اهل سنت👌
᯽┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈
@haram110
⚠️❤️اگر مالی داشتی، به والدین خود رسیدگی کن
حضرت عسکری علیه السلام از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل می کند که فرمود: روزی پير مردى گريه كنان دست پسرش را گرفته نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله آمد و به حضرت عرض کرد: اى رسول خدا! اين پسر من است كه در كوچكى او را غذا دادهام، و تمام خواسته هايش را بر آورده ام، و با مال و ثروتم به او كمك كرده ام تا اين كه قوى و ثروتمند گرديد. در راه پرورش او جان و مالم را فدا كرده ام، امّا هم اکنون از ضعف و پيرى به جايى رسيده ام كه مشاهده مى فرمايید! در مقابل اين همه زحمت، اين پسر هيچ گونه كمك مالی به من نمى كند تا جانم در بدنم باقی بماند! پس رسول خدا صلى الله عليه و آله رو به جوان كرد و فرمود: چه مى گويى؟ جوان گفت: من مالى بيشتر از خرج و مخارج خود و عيالم ندارم تا به او كمك كنم. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به پير مرد گفت: چه مى گويى؟ گفت: دروغ مى گويد، انبارهايى پر از گندم، جو، خرما، كشمش و كيسه هاى زيادى پر از طلا و نقره دارد. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به پسر گفت: جوابت چيست؟ پسر گفت: ذره اى از آن چيزهايى را كه او ادعا مى كند، من ندارم. در اين جا پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: از خدا بترس اى جوان و نسبت به پدر مهربانت كه اين همه به تو نيكى و احسان كرده، نيكى و احسان كن، تا خدا نيز به تو احسان كند! جوان گفت من چيزى ندارم. رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: ما خرج اين ماه پدرت را مى دهيم، اما از ماه بعد خودت خرجش را بده. سپس به اسامه فرمود: به اين پير مرد صد درهم براى خرج يك ماه خود و خانواده اش عطا كن. اسامه نيز داد. بعد از يك ماه پير مرد همراه پسرش نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمدند و باز پسر گفت : چيزى ندارم. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: تو ثروت زيادى دارى و ليكن امروز را به شب مى رسانى در حالى كه فقير و ذليل شده اى به طورى كه از پدرت فقيرتر خواهى شد و چيزى در بساطت نخواهد ماند. پسر برگشت و رفت. پس ناگهان ديد همسايه هایی که در کنار انبارهايش زندگی می کنند، جمع شده اند و مى گويند: انبارهايت را هر چه زودتر خالى كن كه از بوى گندش بسيار ناراحتيم. سراغ انبارهايش رفت و با كمال تعجب ديد كه همه گندم ها، جوها، خرماها و كشمش ها گنديده اند و فاسد و تباه گشته اند. همسايه ها او را تحت فشار قرار دادند تا هر چه زودتر آن ها را خالى كند. جوان نيز كارگران بسيارى را با مزد زياد اجير كرد و همه كالاهاى فاسد شده را به منطقه اى دور از شهر منتقل نمود. به دنبال آن، جوان سراغ كيسه هاى طلا و نقره رفت تا مزد كارگران را بدهد که ناگهان ديد همه آن طلاها و نقره ها به سنگ هايى بى ارزش تبديل شده اند. كارگران وقتى چنين ديدند وی را رها نكردند، تا اين كه مجبور شد تمام خانه و لوازمش را از قبيل فرش و لباس و خانه را فروخت، و مزد كارگران را پرداخت کرد و از آن همه دارايى، چيزى برايش باقى نماند و محتاج و فقير گشت به گونه ای که قوت روزش را نداشت. آن جوان پس از اندك زمانى مريض و لاغر شد. بعد از اين حادثه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: اى كسانى كه نافرمان پدر و مادرانتان هستيد! از اين پيشامد درس عبرت بگيريد و بدانيد كه همان طور كه در دنيا اموالش تباه گشت، همان طور هم، به جای درجاتی که در بهشت برای او آماده شده بود، درکاتی از دوزخ برایش فراهم شده است. (تفسیر الامام العسکری علیه السلام، ص421-422/ بحارالانوار، ج17، ص272)
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
💠مولا علی علیهالسّلام:
الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی إِلَيْهِ مَصَائِرُ الْخَلْقِ وَ عَوَاقِبُ الاَمْرِ
حمد و سپاس مخصوص خداوندى است که سرانجام مخلوقات و عواقب امور به او منتهى مىگردد.
📚نهجالبلاغه خطبهٔ ۱۸۲
«اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
🔷ارواح قابله/
تعجّب نکنید، زمینه سازی مخالفت با قرآن و ترویج تورات، از قبل از سقیفه انجام گرفته و عمَر (لعنة اللّه علیه) که خود را طرفدار کتاب اللّه نشان میداد، حامل تورات گشته، مقدّمات ورود فرهنگ یهود را به جامعۀ اسلامی فراهم کرده بود!
عمر بن خطاب ترجمهٔ تورات را نزد پیامبر صلّی اللّه علیه و آله آورد و برای ایشان خواند!
در همین هنگام که او مشغول خواندن بود، پیامبر چنان در خشم شدند که آثار آن در چهرهٔ ایشان نمودار شد!
آنگاه فرمودند: آیا عقل ندارید و نابخردانه خود را به چاه میافکنید؟! من برای شما به جای تورات، کتابی پاکیزه و روشن آوردم، به خدا سوگند اگر موسی زنده بود، جز از من پیروی نمیکرد؛
حاصل این که عمَر، مبلّغ تورات گشته، پیامبر خدا را ناراحت نمود، پس سیاست شیطانی یهود در مورد کنار زدن ثقلین (کتاب اللّه و عترت رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله) از جامعۀ اسلامی جامهٔ عمل پوشید، مردم دیگر نه سنّت صحیحهای داشتند و نه از معارف قرآن میتوانستند استفاده نمایند!!!
📒آفاق الولايه فی فقه الامامه ج۱ ص۲۷۹
دروس و مباحث آیت اللّه سیّد محمود بحرالعلوم میردامادی؛
💠رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله:
ای اباذر، روز قیامت منکر حقّ علی (علیه السّلام) و منکر ولایت او آورده میشود، در حالی که کر و لال و کور است و در ظلمات روز قیامت بر زمین میخورد و ندا سر میدهد: واحسرتاه، بر کوتاهی که در حضور خدا داشتم، و طوقی از آتش بر گردنش افکنده میشود و آن طوق سیصد راه دارد که بر هر راهی شیطانی است که بر صورت او آب دهان میاندازد، و از دل قبرش با ترشرویی به سوی آتش برده میشود!
📚بحارالانوار ج۷ ص۲۱۱
«اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
💠امام حسين علیهالسّلام:
مَنْ قَبِلَ عَطَاءَکَ فَقَدْ اَعَانَکَ عَلَى الْكَرَمِ
آن كس كه هديه و عطای تو را بپذيرد، تو را در بزرگوارى و کرامت كمک كرده است.
📚بحارالانوار ج۶۸ ص۳۵۷
«اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
🌺☀️🌺☀️🌺☀️🌺☀️
☀️🌺☀️🌺☀️🌺
🌺☀️🌺☀️
☀️🌺
دعای رفع ظلم و ستم
دعای رفع ظلم، دعایی است عظیم الشأن که حضرت جوادالائمه علیه السلام نقل فرموده اند. این دعا در میان مجموعه ای از ادعیه، از جانب خداوند متعال به جناب جبرئیل، و از جناب جبرئیل به رسول خدا صلّی الله علیه وآله، و از رسول خدا صلّی الله علیه وآله به یک یک ائمه صلوات الله علیهم اجمعین و سپس به دست حضرت جواد علیه السلام رسیده است.
توصیه می شود به نیّت رفع ظلم و ستم از جهان، برقراری عدالت و قسط جهانی، گسترش اخلاق و خوبی ها در سرتاسر گیتی، و اجرای دین در تمام ابعاد آن که توسط حضرت مهدی علیه السلام به ثمر خواهد نشست، این دعا خوانده شود. دعای شریف رفع ظلم چنین است:
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ،
اللَّهُمَّ إِنَّ ظُلْمَ عِبَادِكَ قَدْ تَمَكَّنَ فِي بِلَادِكَ حَتَّى أَمَاتَ الْعَدْلَ، وَ قَطَعَ السُّبُلَ، وَ مَحَقَ الْحَقَّ، وَ أَبْطَلَ الصِّدْقَ، وَ أَخْفَى الْبِرَّ، وَ أَظْهَرَ الشَّرَّ، وَ أَهْمَلَ التَّقْوَى، وَ أَزَالَ الْهُدَى، وَ أَزَاحَ الْخَيْرَ، وَ أَثْبَتَ الضَّيْرَ، وَ أَنْمَى الْفَسَادَ، وَ قَوَّى العباد [الْعِنَادَ]، وَ بَسَطَ الْجَوْرَ، وَ عَدَى الطَّوْرَ.
اللَّهُمَّ يَا رَبِّ لَا يَكْشِفُ ذَلِكَ إِلَّا سُلْطَانُكَ، وَ لَا يُجِيرُ مِنْهُ إِلَّا امْتِنَانُكَ.
اللَّهُمَّ رَبِّ فَابْتُرِ الظُّلْمَ، وَ بُتَّ حِبَالَ الْغَشْمِ، وَ أَخْمِلْ [أَخْمِدْ] سُوقَ الْمُنْكَرِ، وَ أَعِزَّ مَنْ عَنْهُ زُجِرَ]یَنْزَجِرُ[، وَ احْصُدْ شَأْفَةَ أَهْلِ الْجَوْرِ، وَ أَلْبِسْهُمُ الْحَوْرَ بَعْدَ الْكَوْرِ، وَ عَجِّلْ لَهُمُ الْبَتَاتَ، وَ أَنْزِلْ عَلَيْهِمُ الْمَثُلَاتِ، وَ أَمِتْ حَيَاةَ الْمُنْكَرَاتِ، لِيُؤْمَنَ الْمَخُوفُ، وَ يَسْكُنَ الْمَلْهُوفُ، وَ يَشْبَعَ الْجَائِعُ، وَ يَحْفَظَ الضَّائِعُ، وَ يُؤْوَى الطَّرِيدُ، وَ يَعُودَ الشَّرِيدُ، وَ يُغْنَى الفَقیرُ، وَ يُجَارَ الْمُسْتَجِيرُ، وَ يُوَقَّرَ الْكَبِيرُ، وَ يُرْحَمَ الصَّغِيرُ، وَ يُعَزَّ الْمَظْلُومُ، وَ يُذَلَّ الظَّلُومُ، وَ تُفَرَّجَ الْغَمَّاءُ، وَ تَسْكُنَ الدَّهْمَاءُ، وَ يَمُوتَ الِاخْتِلَافُ، وَ يَحْيَا الِايتِلَافُ، وَ يَعْلُوَ الْعِلْمُ، وَ يَشْمَلَ السِّلْمُ، وَ تَجْمُلَ النِّيَّاتُ، وَ يُجْمَعَ الشَّتَاتُ، وَ يَقْوَى الْإِيمَانُ، وَ يُتْلَى الْقُرْآنُ، إِنَّكَ أَنْتَ الدَّيَّانُ الْمُنْعِمُ الْمَنَّانُ.» (بحارالأنوار، ج94، ص119 به نقل از البلدالامین / مهج الدعوات، ص258-259)
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🤔🤭🤮 هیچ ستمی را توجیه نکنیم
عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَال:َ مَنْ عَذَرَ ظَالِماً بِظُلْمِهِ سَلَّطَ اللَّهُ عَلَيْهِ مَنْ يَظْلِمُه،ُ فَإِنْ دَعَا لَمْ يَسْتَجِبْ لَهُ وَ لَمْ يَأْجُرْهُ اللَّهُ عَلَى ظُلَامَتِهِ. (الكافي؛ ج2؛ ص334)
حضوت صادق علیه السّلام فرمود: هر کس برای ظلمِ ستمگری، عذر بتراشد [و آن را توجیه کند] ؛ خداوند کسی را بر او چیره می سازد که بر او ستم کند؛ پس اگر خدا را [برای دفع آن ظلم] بخواند، او را اجابت نخواهد کرد و در عوضِ [صبر بر] آن ستم، به او پاداش نخواهد داد.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🌎🌺🍃
🌺
❇️ تقویم نجومی
💠 جمعه
🔸 ۴ آبان/ عقرب ۱۴۰۳
🔸 ۲۱ ربیع الثانی ۱۴۴۶
🔸 ۲۵ اکتبر ۲۰۲۴
🌎🔭👀
🌓 امروز قمر در «اسد» است.
💠 روز مناسبی است برای:
تعهد گرفتن از رقیب
خرید حیوان
آغاز درمان
امور حفاری
جابجایی
امور عبادی
⛔️ ممنوعات
امور زیربنایی و اساسی
امور مربوط به حرز
🌎🔭👀
🚘 مسافرت
خوف حادثه دارد.
👶 زایمان
مناسب نیست.
👩❤️👨 انعقاد نطفه
🔹 امشب (شب جمعه، پس از فضلیت نماز عشاء)
فرزند خطیبی توانا و گفتاری دلربا دارد و از یاران امام زمان علیهالسلام گردد.
🔹 امروز (بعد از فضیلت نماز عصر)
فرزند دانشمندی با شهرت جهانی گردد.
🌎🔭👀
💇♀💇♂ اصلاح سر و صورت
باعث دولت میشود.
🩸حجامت،فصد،زالوانداختن،خوندادن
خوب نیست
💅 ناخن گرفتن
روز خیلی خوبیست.
موجب رفع درد چشم، صحت جسم و شفای درد است.
👕 بریدن پارچه
روز خوبیست.
شخص، عالم و اهل دانش و علم گردد.
🌎🔭👀
😴 تعبیر خواب
رویایی که امشب (#شب_جمعه) دیده شود، تعبیرش در آیه ۲۸ سوره مبارکه قصص است.
﴿﷽ قَالَ ذلِکَ بَینی وَ بَینِکَ﴾
فرد مهمی نزد خواب بیننده بیاید.
مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.
📿 وقت استخاره
از اذان صبح تا طلوع آفتاب
از زوال ظهر تا ساعت ۱۶
📿 ذکر روز جمعه
«اَللّٰهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُمْ»
۱۰۰ مرتبه
📿 ذکر بعد از نماز صبح
۲۵۶ مرتبه «یا نور» موجب عزیز شدن در چشم خلایق میگردد.
☀️ ️روز جمعه متعلق است به:
💞 حجةابنالحسنالعسکری عجل الله تعالی فرجه الشریف
اعمال نیک خود را به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌎🔭👀
⏳ مدت زمان اعتبار این تقویم
از اذان مغرب آغاز و اذان مغرب روز جمعه پایان مییابد.
📚 تقویم همسران
💞 سلامتی و تعجیل در امر فرج #امام_زمان علیهالسلام صلوات
«اَللّٰهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُمْ»
🌺
🌎🌺🍃
حرم
✿❀بِسْـمِـ الرَّبِ الشُّہَــداءِ وَالصِّدیـقین ✿❀ ✿رمان واقعی #زندگینامه_شهیدایوب_بلندی ✿❀قسمت ۴۴
✿❀بِسْـمِـ الرَّبِ الشُّہَــداءِ وَالصِّدیـقین ✿❀
✿رمان واقعی #زندگینامه_شهیدایوب_بلندی
✿❀قسمت ۴۵
درگیر مراسم محسن بودم و نمی توانستم بروم تبریز..
التماس هم فایده نداشت، رفت اتاق عمل
بین عمل مسئول بیهوشی سهل انگاری کرد و به #عصب_پایش چند ساعت خون نرسید.
#تومور را خارج کردند، ولی عصب پایش مرد.
بعد از آن ایوب دیگر با #عصا راه می رفت.
پایی که #حس نداشت چند باری باعث شد سکندری بخورد و زمین بیفتد.
شنیده بودم وقتی عصب حسی عضوی از بین می رود، احساس آدم مثل خواب رفتگی است.
آن عضو گز گز می کند....
سنگینی می کند و آدم احساس سوزش می کند....
#اعصاب_ضعیف ایوب این یکی را نمی توانست تحمل کند
نیمه های شب بود، با صدای ایوب چشم باز کردم.
بالای سرم ایستاده بود.
پرسید:
_ "تبر را کجا گذاشته ای؟"
از جایم پریدم:
_ "تبر را میخواهی چه کار؟"
انگشتش را گذاشت روی بینی و آرام گفت:
_"هیسسسس...کاری ندارم....می خواهم پایم را قطع کنم. درد می کند، می سوزد. هم تو راحت می شوی هم من. این پا دیگر پا بشو نیست."
#حالش خوب نبود، #نباید #عصبانیش می کردم....
یادم آمد تبر در صندوق عقب ماشین است.
+ راست می گویی، ولی امشب دیر وقت است، فردا صبح زود می برمت #دکتر، برایت قطع کند.
سرش را تکان داد و از اتاق رفت بیرون، چند دقیقه بعد برگشت.
پایش را گذاشت لبه میز تحریر
چاقوی آشپزخانه را بالا برد و کوبید روی پایش
ادامه دارد...
✿❀
✿❀بِسْـمِـ الرَّبِ الشُّہَــداءِ وَالصِّدیـقین ✿❀
✿رمان واقعی #زندگینامه_شهیدایوب_بلندی
✿❀قسمت ۴۶
از صدای جیغم محمدحسین و هدی از خواب پریدند.
با هر ضربه ی ایوب تکه های پوست و قطره های خون به اطراف می پاشید.
اگر محمدحسین به خودش نیامده بود و مثل من و هدی از دیدن این صحنه کپ کرده بود، ایوب خودش پایش را قطع می کرد.
محمد پتو را انداخت روی پای ایوب، چاقو را از دستش کشید.
ایوب را بغل کرد و رساندش بیمارستان...
سحر شده بود که برگشتند.
سر تا پای محمدحسین خونی بود.
ایوب را روی تخت خواباند،
هنوز گیج بود.
گاهی صورتش از #درد توی هم می رفت و دستش را نزدیک پایش می برد.
پایی که حالا غیر از #بخیه های_عمل و جراحی، پر از بخیه های ریز و درشتی بود که جای ضربات چاقو بود.
من دلش را نداشتم، ولی دکتر سفارش کرده بود که به پایش #روغن بمالیم.
هدی می نشست جلوی پای ایوب،
دستش را روغنی می کرد و روی پای او می کشید.
دلم ریش می شد وقتی می دیدم،
برآمدگی های زخم و بخیه از زیر دست های ظریف و کوچک هدی رد می شود...
و او چقدر #بامحبت این کار را انجام می دهد.
زهرا آمده بود خانه ما، ایوب برایش حرف می زد....
از #راحت_شدن_محسن می گفت، از #جنس_دردهای محسن که خودش یک #عمر بود تحملشان می کرد. از #مرگ که دیر یا زود سراغ همه مان می آید.
توی اتاق بودم که صدای خنده ی ایوب بلند شد...
و بعد بوی اسفند،...
ایوب وسط حرف هایش مزه پرانی کرده بود و زده بود زیر خنده
زهرا چند بار به در چوبی زد و اسفند را دور سر ایوب چرخاند:
_"بیا ببین شهلا، بالاخره بعد از کلی وقت خنده ی داداش ایوب را دیدیم. هزاااار ماشاالله، چقدر هم قشنگ میخنده.
چند وقتی میشد که ایوب درست و حسابی نخندیده بود.
دردهای عجیب و غریبی که تحمل می کرد، آن قدر به او #فشار آورده بود که شده بود عین استخوانی که رویش پوست کشیده اند.
مشکلات تازه هم که پیش می آمد می شد قوز بالای قوز...
ادامه دارد...
✿❀