فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پـروردگارا!
با اولین قدم هایم
بر جاده های صبح،
نامت را عاشقانه زمزمه می ڪنم.
ڪوله بار تمنایم خالی است
و موج ســـخاوت تو، همچنان جـاری.
نمی ایستم از حرڪت
تا باران مهربانی ات نایستد.
سپاس و ستایش از آن توست ڪه
با چنـگ خورشید
در پرده شب زده ای،
و صبح را …
چون جلوه جبـروت خویش ،
بر عـالم گسترده ای☘
💞بسم الله الرحمن الرحیم💞
💝الهی به امیـد تو💝
💫
وقتی میدانید یک نفر دوستتان دارد
وقتی میدانید حضورتان مهم است
حتی در حد چند ثانیه...
وقتی میدانید اگر بی خبرش بگذارید
خود خوری میکند...
وقتی همه ی این ها را بهتر از خودش میدانید
پس چرا یکهو غیبتان میزند؟!
چرا میروید و دیگر خبری ازتان نمیشود؟!
پیش خودتان چه فکری میکنید؟!
لابد میگویید مشکل خودش است
میخواست دوست نداشته باشد...!!
اینطور که نمیشود جانم! مثل این میماند که
تو با هزار امید و آرزو پیش دکتر بروی
بعد دکتر بگوید من کار دارم
میخواستی مریض نشوی...!
میبینی...؟!
همین قدر درد دارد :))
#تلنگر_عاشقانه
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹🌹
🌹
#مرز_شرک_کجاست؟
عَنْ أبِي عَبْدِ اللهِ عَلَيْهِ السَّلامُ قالَ : اُمِرَ النّاسُ بِمَعْرِفَتِنا وَ الرَّدِّ إلَينا وَ التَّسْليمِ لَنا ثُمَّ قالَ وَ إنْ صامُوا وَ صَلُّوا وَ شَهِدُوا أنْ لا إله إلّا اللهُ وَ جَعَلُوا فِي إنْفُسِهِمْ أنْ لا يَرُدُّوا إلَيْنا کانُوا بِذلِک مُشْرِکينَ .
امام صادق علیه السلام فرمود:
مردم مأمورند تا ما را بشناسند و به سوی ما بازگردند و تسليم ما باشند . سپس فرمود و در غير اين صورت اگر به سوی ما باز نگردند و از ما اخذ نکنند ، هر چند که روزه بدارند و نماز بخوانند و به يگانگی خداوند اقرار نمايند ، در شمار مشرکين خواهند بود .
🌱الکافی ، کتاب ایمان و الکفر ، باب الشرک، ح ۵
#دلنوشته
✍يا صاحب الزمان
آقاي مـن !
مــولاي مـن !
از قـديــم گفته انـد :
" خلايـــق هــرچه لايــق "بي راه نگفـته اند .
اقرار مـــي ڪنيم هنوز ليـــاقت حضور در
محـــضر شما را پيدا نڪرده ايــــم
ڪه اگرغيـــر از اين بـــود هم اينـــک در زمان
ظهـور و در حـــضور شما به سرمي برديـــم .
از ماســت ڪه برماســــت "
آري، ما مـــستحق بلــــاي غيبـــتيـم ؛
سزاوار چنــيـن سرنوشــتي هستـــيم ؛
تــو را نخواســته ايم ؛ به بي امامـــي
"عـادت "کرده ايم ؛ هنــوز باورمان نـشــده
💥تا نيايي گره از ڪـار بشر وا نــشــود
【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】
❖═▩•🍃🍒🍃•▩═❖
#حکایت #پانصد_مثقال_طلا
✅زنی نزد قاضی شکایت کرد که پانصد مثقال طلا از شوهرم طلب دارم و او طلبم را به من نمیدهد قاضی شوهر را احضار کرد. سپس از زن پرسید: آیا شاهدی داری؟
زن گفت آری ، آن دو مرد #شاهد هستند. قاضی از گواهان پرسید گواهی دهید که این زن پانصد مثقال از شوهرش طلب دارد
شاهدان گفتند باید این زن نقاب صورت خود را عقب بزند ببینیم آیا او همان زن است. چـون زن این سخن را شنید، برخود لرزید. شوهرش فریاد برآورد شما چه گفتید؟
برای پانصد مثقال #طلا ، همسر من چهرهاش را به شما نشان دهد؟ هرگز! هرگز! من پانصد مثقال
را خواهم دادو رضایت نمیدهم که چهره همسرم درحضــور دو مــرد بیگانه نمایان شود. وقتی زن غیرت شوهـرش را دیــد از شکایت چشم پوشید و آن مبلغ را به شوهرش بخشید
چه خوب بود که آن مرد با غیرت ، جامعه امروز را هــم میدیــد که چگونه رخ و ســاق به همگان نشان میدهند و شوهــران و پدران و برادرانشان نیز هــم #عقیده آنهایند و در کنارشــان به رفتار آنان مباهات می کنند