eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
10هزار عکس
6.7هزار ویدیو
638 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
زائر ِ مشهد شدن اینبار دست در دسٺـ یار میچسبــد°•😋°• توے دستٺ یڪے ڪه نہ اینبار دو بلیط قطار میچسبد°•✌️°• چند رڪعٺ نماز شڪر و بعد یڪ سلام دوتایے شیرین°•😍°• این نماز و قنوٺِ با اخلاص این سلام قرار میچسبد°•💚°•
آیا ظهور نزدیک است؟؟؟.mp3
1.69M
#سخنرانی 💠آیا ظهور نزدیک است؟؟؟ 💠حجت الاسلام عالی •┈••🌿🌹🌿✾🌿🌹🌿••┈•
تخم شربتی را دریابید. تخم شربتی سرفه را رفع میکند و روده را تنظیم میکند. بزرگسالان را لاغر و کودکان را چاق میکند! 💜ویتامین C تخم شربتی 7برابر ویتامین C پرتقال است و ضدسرطان وسرماخوردگی است! 💙آهن تخم شربتی 2تا 3 برابر آهن اسفناج است که کمخونی ناشی از فقر آهن را از بین میبرد! 💗امگا 3 تخم شربتی 7برابر امگا 3 ماهی است که هوش کودک را زیاد میکند! ❤️تخم شربتی 5 برابر لوبیا پروتئین دارد که بنیه بدنی کودک را تقویت میکند! کلسیم تخم شربتی 5 برابر کلسیم شیرست که به رشد قد کودک کمک میکند! 💛پتاسیم تخم شربتی 2 برابر پتاسیم موز است که به استخوان و دندان کودک کمک میکند! 💚تخم شربتی 8 برابر بروکلی منیزیم دارد که ریه های کودکان را از آلودگی هوا پاک میکند و استخوان سازست! 💙تخم شربتی 3 برابر بذر کتان سلنیوم دارد که قدرت باروری مادران را زیاد و از بیماریهای قلبی و عروقی در کودکان پیشگیری میکند! 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 مشروبات الکلی و نتایج مصرف آن در جوامع غربی و اثراتی که بر انسان دارد...
6.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #سخنرانی مذهبی جوان هایی که بـد شروع کردن اما خـوب تمام کردن... 🎤 استاد #دارستانی 🖥 ببینید و نشر دهید📡
°🌸°❀° ⭕️ کلی و مبهم حرف نزنید ❌ یکی از اشتباهات رایج زوجین این است که زن یا شوهر درخواست های خود از یکدیگر را بطور کلی و مبهم مطرح می نماید و چون منظورشان درست منتقل نمی شود، باعث ایجاد سوء تفاهم می شود. 🔻به عنوان مثال به درخواست مبهم زن توجه کنید: زن به مرد می گوید: به من محبت بیشتری کن. مرد هم پاسخ خواهد داد: چقدر دیگه بهت محبت کنم، تمام زندگیم که ریختم به پای شما...... 🔻یا این درخواست مبهم مرد را ببینید: مرد به زن می گوید: من در خانه به آرامش بیشتری نیاز دارم. زن هم فوراً پاسخ می دهد: صبح تا شب که بیرون هستی، وقتی هم که می آیی می خواهی ما ساکت باشیم و هیچی نگیم. 👈برای اینکه بتوانید منظورتان را بطور صحیحی به دیگری منتقل کنید بهتر است 👈درخواستتان را روشن و واضح بیان کنید.👉 مثلا زن بجای آنکه به مرد بگوید: بیشتر به من توجه کن، بیشتر دوستم داشته باش و بیشتر به من محبت کن، دقیقاً منظور خود را روشن کند و بگوید: ✅ موقع خواب و موقع آمدن به خانه من را در آغوش بگیر. ✅ روزی یک یا دو بار به من بگو دوستت دارم. ✅ پس از شام به مدت حدود نیم ساعت با من صحبت بکن. ✅ وقتی در جمع دیگران و در مهمانی هستیم، سه تا چهار بار بیا کنارم بنشین و با من چند دقیقه آرام حرف بزن تا همه بدانند که به من توجه می کنی.
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍂🌺🍂 🌺 💠 محبوب و » از چه ویژگی هایی دارند؟ 👰اصل اول: احساس خوب به خود داشتن زنان محبوب و جذاب، به خودشان احساس خوبی دارند. در مرحله ی اول، زنان باید احساسات منفی را که به خودشان دارند بشناسند. احساسات منفی در عمق ضمیر ناخودآگاه یک زن، دفن و موجب می شود که او، احساس کند نمی تواند رابطه ی خوبی با همسر و جنس مخالف داشته باشد. 💞اصل دوم: در اولویت بودن احساسات دومین ویژگی زنان جذاب این است که احساسات خود را در اولویت قرار می دهند و به این ترتیب قدرت اثرگذاری زیادی بر مردان دارند. رقت و لطافت از امتیازات روحی زن و از مواهب دستگاه آفرینش برای اوست. 😃اصل سوم: روبودن نکته ی مهم دیگر این است که زنان محبوب، خنده رو هستند. همه ی مردان دوست دارند بتوانند یک زن را بخندانند. هر مردی وقتی بتواند زنی را بخنداند، احساس می کند فرد فوق العاده ای است و هرگاه نتواند، احساس بدی پیدا می کند. یک اصل در این نکته نهفته است و آن این که زنان جذاب «خیلی جدی» نیستند.👌 💑اصل چهارم: از نکته ی مهم دیگر این که مردان، زنی را دوست دارند که از محبت های آن ها لذت ببرد. تشکر کردن از یک مرد، این احساس را در وی ایجاد می کند که مفید واقع شده و همسرش از محبت او لذت برده است. 🍃زنانی که مراتب تشکر و سپاس خود را ابراز می دارند، موفقیت دیگری را در رابطه ی زناشویی خود کسب کرده و زمینه ی دریافت محبت بیش تر را در خود تقویت می کنند. 👂اصل پنجم: شنوا داشتن زنانی که در رابطه با همسر و حتی دیگر زنان، جذاب و دوست داشتنی به نظر می رسند، زنانی هستند که گوش شنوا دارند. 😍اصل ششم: ظاهری نکته ی جالب توجه دیگر آراستگی و رسیدگی به ظاهر در برابر همسر است. جمله ی اثرگذار: ✅«مردان آن قدر بصری هستند که درک آن برای بسیاری از زنان مشکل است؛ به همین دلیل اغلب فیلم های مبتذل و تبلیغات تجاری، هماهنگ با طبیعت مردان ساخته می شود.👉 🌺 🍂🌺🍂 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
✍️امام رضا علیه السلام: 💖آقایان! مطابق میل خانمتان لباس بپوشید،؛ در خانه نیز آراسته و دل ربا باشید؛ هوش و حواس همسرتان را ماهرانه به خود جلب کنید؛ با این کار غدد جنسی او را نسبت به خود فعال کنید و عفت او را نسبت به دیگران فزونی می بخشید. 📚مکارم الاخلاق ،ص۸٠
اگر این مرد را پیدا کنم، به او پیشنهاد ازدواج می‌دهم! در بنی‌اسرائیل زنی زناکار بود، که هرکس با دیدن جمال او، به گناه آلوده می‌شد! درب خانه‌اش به روی همه باز بود، در اطاقی نزدیک در، مشرف به بیرون نشسته بود و از این طریق مردان و جوانان را به دام می‌کشید، هرکس به نزد او می‌آمد، باید ده دینار برای انجام حاجتش به او می‌داد! عابدی از آنجا می‌گذشت، ناگهان چشمش به جمال خیره کننده زن افتاد، پول نداشت، پارچه‌ای نزدش بود فروخت، پولش را برای زن آورد و در کنار او نشست، وقتی چشم به او دوخت، آه از نهادش برآمد که‌ای وای بر من که مولایم ناظر به وضع من است، من و عمل حرام، من و مخالفت با حق! با این عمل تمام خوبی‌هایم از بین خواهد رفت! رنگ از صورت عابد پرید، زن پرسید این چه وضعی است. گفت: از خداوند می‌ترسم، زن گفت: وای بر تو! بسیاری از مردم آرزو دارند به اینجایی که تو آمدی بیایند. گفت: ای زن! من از خدا می‌ترسم، مال را به تو حلال کردم مرا رها کن بروم، از نزد زن خارج شد در حالی که بر خویش تأسف و حسرت می‌خورد و سخت می‌گریست! زن را در دل ترسی شدید عارض شد و گفت: این مرد اولین گناهی بود که می‌خواست مرتکب شود، این گونه به وحشت افتاد؛ من سال‌هاست غرق در گناهم، همان خدایی که از عذابش او ترسید، خدای من هم هست، باید ترس من خیلی شدیدتر از او باشد؛ در همان حال توبه کرد و در را بست و جامه کهنه‌ای پوشید و روی به عبادت آورد و پیش خود گفت: خدا اگر این مرد را پیدا کنم، به او پیشنهاد ازدواج می‌دهم، شاید با من ازدواج کند! و من از این طریق با معالم دین و معارف حق آشنا شوم و برای عبادتم کمک باشد. بار و بنه خویش را برداشت و به قریه عابد رسید، از حال او پرسید، محلّش را نشان دادند؛ نزد عابد آمد و داستان ملاقات آن روز خود را با آن مرد الهی گفت، عابد فریادی زد و از دنیا رفت، زن شدیداً ناراحت شد. پرسید از نزدیکان او کسی هست که نیاز به ازدواج داشته باشد؟ گفتند: برادری دارد که مرد خداست ولی از شدت تنگدستی قادر به ازدواج نیست، زن حاضر شد با او ازدواج کند و خداوند بزرگ به آن مرد شایسته و زن بازگشته به حق پنج فرزند عطا کرد که همه از تبلیغ کنندگان دین خدا شدند!! برگرفته از کتاب عرفان اسلامی، ج 13، نوشته استاد حسین انصاریان
داستانى عجيب از برزخ مردگان چند سال قبل در يكى از شهرهاى ايران مرد شريف و با ايمانى زندگى مى كرد. فرزند اكبر و ارشد او همانند پدر بزرگوارش از پاكى و تقوا برخوردار بود. پدر و پسر از نظر مالى ضعيف بودند و هر دو در يك خانه متوسّطى زندگى مى كردند. براى آن كه آبرو و احترامشان محفوظ باشد و به مردم اظهار احتياج نكنند تا جائى كه ممكن بود در مصارف مالى صرفه جويى مى نمودند. از جمله موارد صرفه جويى آنها اين بود كه آب لوله كشى شهر را فقط براى نوشيدن و تهيّه غذا مصرف مى نمودند و براى شستشوى لباس، پركردن حوض و مشروب ساختن چند درختى كه در منزل داشتند از آب چاه استفاده مى كردند. روى چاه، اطاق كوچكى ساخته بودند كه چاه را از فضولات خارج مصون دارد، به علاوه براى كسى كه مى خواهد از چاه آب بكشد سرپناه باشد تا درزمستان و تابستان او را از سرما و گرما و برف و باران محافظت نمايد. اين پدر و پسر براى كشيدن آب از چاه كارگر نمى آوردند و خودشان به طور تناوب اين وظيفه را انجام مى دادند. روزى پدر و پسر با هم گفتگو كردند كه كاهگل سقف اطاقك روى چاه تبله كرده و ممكن است ناگهان از سقف جدا شود يا در چاه بريزد يا بر سر كسى كه از چاه آب مى كشد فرود آيد و بايد آن را تعمير كنيم و چون براى آوردن بنّا و كارگر تمكّن مالى نداشتند با هم قرار گذاشتند در يكى از روزهاى تعطيل با كمك يكديگر كاهگل تبله شده را از سقف جدا كنند، آنگاه گل ساخته سقف را تعمير نمايند. روز موعود فرا رسيد، سر چاه را با تخته و گليم پوشاندند، كاهگل ها را از سقف كندند و در صحن خانه گل ساختند، پدر به جاى بنّا داخل اتاقك ايستاد و پسر به جاى كارگر به پدر گل مى داد تا كار تعمير سقف پايان پذيرفت. ساعت آخر روز، پدر متوجّه شد كه انگشترش در انگشت نيست، تصوّر كرد موقع شستن دست كنار حوض جا گذاشته است، آمد با دقّت گشت ولى آن را نيافت. دو روز هر نقطه اى را كه احتمال مى داد انگشتر آن جا باشد جستجو نمود و نيافت. از گم شدن انگشتر سخت متأثّر شد و از اين كه آن را بيابد مأيوس گرديد تا مدّتى با اهل خانه از گم شدن انگشتر، سخن مى گفت و افسوس مى خورد. پس از گذشت چندين سال از تعمير سقف و گم شدن انگشتر آن پدر بزرگوار بر اثر سكته قلبى از دنيا رفت. پسر با ايمان گفت: مدّتى از مرگ پدرم گذشته بود، شبى او را در خواب ديدم، مى دانستم مرده، نزديك من آمد، پس از سلام و عليك به من گفت،: فرزندم! من به فلانى پانصد تومان بدهكارم، مرا نجات بده و از گرفتارى خلاصم كن. پسر بيدار شد، اين خواب را با بى تفاوتى تلقّى نمود و اقدامى نكرد. پس از چندى دوباره به خواب پسر آمد و خواسته خود را تكرار نمود و از پسر گله كرد كه چرا به گفته ام ترتيب اثرى ندادى. پسر كه در عالم رؤيا مى دانست پدرش مرده است به او گفت: براى آن كه مطمئن شوم اين تو هستى كه با من سخن مى گوئى، يك علامت براى من بگو. پدر گفت: ياد دارى چند سال قبل سقف اتاقك روى چاه را كاهگل كرديم پس از آن انگشترم مفقود شد و هر قدر تفحّص كرديم نيافتيم؟ گفت: آرى، به ياد دارم، گفت: پس از آن كه آدمى مى ميرد بسيارى از مسائل ناشناخته و مجهول براى او روشن مى شود، من بعد از مرگ فهميدم انگشترم لاى كاهگل هاى سقف اتاقك مانده است، چون موقع كار ماله در دست چپم بود و كاهگل را به دست راست مى گرفتم، در يكى از دفعات كه به من گل دادى وقتى خواستم آن را با ماله از كف دستم جدا كنم و به سقف بزنم انگشترم با فشار لب ماله از انگشتم بيرون آمده و با گل ها، آن را به سقف زده ام و در آن موقع متوجّه خارج شدن انگشتر نشده بودم، براى آن كه مطمئن شوى اين منم كه با تو سخن مى گويم هر چه زودتر كاهگل ها را از سقف جدا كن و آنها را نرم كن انگشترم را مى يابى! پسر بدون اين كه خواب را براى كسى بگويد صبح همان شب در اوّلين فرصت اقدام نمود، مى گويد: روى چاه را پوشانده، كاهگل ها را از سقف جدا كردم، در حياط منزل روى هم انباشتم، سپس آنها را نرم كرده و انگشتر را يافتم! مبلغى كه پدرم در خواب گفته بود آماده نمودم به بازار آمدم و نزد مردى كه پدرم گفته بود رفتم، پس از سلام و احوال پرسى سؤال كردم، آيا شما از مرحوم پدرم طلبى داريد؟ صاحب مغازه گفت: براى چه مى پرسى؟ گفتم: مى خواهم بدانم، صاحب مغازه گفت: پانصد تومان طلب دارم، سؤال كردم: پدر من چگونه به شما مقروض شد؟ جواب داد: روزى به حجره من آمد و پانصد تومان از من قرض خواست، من مبلغ را به او دادم بدون آن كه از وى سفته و يا لااقل يادداشتى بگيرم، رفت، طولى نكشيد كه بر اثر سكته قلبى از دنيا رفت! پسر گفت: چرا براى وصول طلبت مراجعه نكردى؟ جواب داد: سندى در دست نداشتم و شايسته نديدم مراجعه كنم؛ زيرا ممكن بود گفته ام مورد قبول واقع نشود. پسر متوفى مبلغ را به صاحب مغازه داد و جريان امر را براى او نقل كرد! برگرفته از کتاب دیار عاشقان نوشته استاد حسین انصاریان
ﮔﺎﻫﯽ ﺧﺪﺍ... ﺑﺎ ﺩﺳﺖِ ﺗﻮ... ﺩﺳﺖِ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ...! ﺑﺎ ﺯﺑﺎﻥ ﺗﻮ، ﮔﺮﻩ ﮐﺎﺭ ﺑﻨﺪﻩ ﺍﯼ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﺪ...! ﺑﺎ ﺍﻧﻔﺎﻕ ﺗﻮ، ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺍﯼ ﺭﺍ ﺳﯿﺮ ﻭ ﻋﺮﯾﺎﻧﯽ ﺭﺍ ﻣﯿﭙﻮﺷﺎﻧﺪ...! ﺑﺎ ﻗﺪﻡ ﺗﻮ، ﻣﺸﮑﻠﯽ ﺭﺍ ﺣﻞ ﻣﯿﮑﻨﺪ...! ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺳﺘﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﯾﺎﺭﯼ ﻣﯿﮕﯿﺮﯼ، ﺑﺪﺍﻥ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺩﺳﺖِ ﺩﯾﮕﺮ ﺗﻮ، ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺧﺪﺍﺳﺖ ... پس دستانت را ببوس ... ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌
🌺فعالیت مغز در #استراحت: 🔶🔸مغزیک مرددرحالت استراحت70%از فعالیتش کاسته می شود 🔹🔷ولی زن درهمان حال90% فعالیت مغزی دارد 🔺زن یک رادارسیاراست که مرتب اطلاعات رادریافت کرده وتجزیه تحلیل میکند