در آن هنگام شنيدم كه هالو خطاب به آن بزرگوار مىگفت: «سيدى و مولاى! خوش آمدى! لطف فرموديد به خانه ى اين حقير تشريف آورديد!!» هالو تا انتهاى كوچه او را بدرقه كرد و بازگشت. در هاله اى از تعجّب و حيرت پرسيدم: «هالو! او كه بود؟!» پاسخ داد: »واى بر تو! مولاى خود را نشناختى؟! او حجت بن الحسن عليه السلام بود كه در آخرين روز عمرم لطف فرموده، به ديدارم آمده بود. .... و اما از تو مىخواهم كه فردا صبح به ابتداى بازار بروى و حمالها و كشيكچىها را با خود به اين خانه بياورى! در اين خانه باز خواهد بود و وقتى به آن وارد مىشويد، من از دنيا رفته ام. كفنم را به همراه ۸ تومان پول آماده كرده ام و در گوشه ى اتاق گذاشته ام. آن را بردار و با كمك ديگران بدنم را غسل بده و كفن كُن و در قبرستان تخت فولاد به خاك بسپار!!».
.... صبح جمعه، غريبانه جنازه ى او را برداشتيم و پس از غسل و كفن، در گوشه اى از قبرستان تخت فولاد به خاك سپرديم. وقتى خاكها را روى بدن مطهرش ريختند غرق اشك و آه فرياد زدم: «مردم! هيچ كدام از شما او را نشناختيد! او يكى از اولياى خدا و امام زمان عليه السلام بود».
آن گاه به سراغ همسفران مكه ام رفتم و همه را جمع كرده، به خانه ى آيت اللّه روضاتى رضوان اللّه تعالى عليه بردم و خطاب به آن جناب گفتم: «آقا! همه ى همسفرانم شاهدند كه در طول سفر حج از آنها جدا شدم.... عاقبت امام زمان عليه السلام مرا نجات داد و كسى كه به دستور حضرت، اموال و اثاثيه ام را به من بازگرداند و مرا به مسجدالحرام و از آنجا دوباره به كربلا رسانيد، هالو بود».
آيت اللّه سيّد محمّد باقر چهارسوقى، به محض شنيدن اين كلام، سراسيمه و گريان به سوى تخت فولاد حركت كرد و موجى از مردم نيز به همراه او روان شدند. به سرعت خود را به قبر هالو رسانيد و بر روى قبر او انداخت و گريه ها كرد. وقتى از روى قبر برخاست، رو به جمعيت كرد و فرمود: «مردم اصفهان! در همين جا به شما وصيت مىكنم كه وقتى من مُردم، مرا در اين جا در كنار قبر هالو دفن كنيد! مىخواهم وقتى امام زمان عليه السلام به زيارت قبر هالو تشريف مىآورند، از روى قبر من عبور كنند و نگاهى هم به من بيندازند».
آرى، صاحب كتاب شريف روضات الجنات، معروف به آيت اللّه چهارسوقى، همواره در طول حيات پربركت خويش، با اشاره به گوشه اى دورافتاده از قبرستان تخت فولاد، تأكيد اكيد و توصيه ى شديد مىفرمود كه مرا در اين زمين دفن نماييد و چون از علّت آن مىپرسيدند، مىفرمود: «اين جا مدفن يكى از اولياى مكرم الهى است و من مىخواهم كه در جوار او دفن شوم.».
یتیم بود
فقیر بود
کارگری کرد
حقوق کم داشت
ساده_زیست بود
در دوره ای بنابر شرایط زندگی تحصیل را رها کرد و...
ولی
معلم شد و درس_زندگی داد
عقاید را محکم کرد و به جنگ حرف ها و عقاید پلید وناپاک رفت
نخست وزیر شد و ساده زیست بود دنبال اشرافیت نرفت و حقوق هارا کنترل کرد
رئیس_جمهور شد و محبوب_دلها❤️ شد و سمت_اشرافیت_نرفت
به دیگران کمک کرد
قانع بود
دنبال آرمان ها بود
و...
انسان! بود...
روحت شاد مرد_خدا!
روزگار مردانی مانند تو را نیاز دارد تا آبرو مندانه بگذرد....
شهید_محمد_علی_رجایی
رئیس جمهوری اسلامی ایران
__🍃💐🍃_____
#بِسْمِ رَبَّ أَلعِشْق
#بنام_او
#بياد_او
#برای_او
.
#زاهد_ی_گفتا_چه_داری_آرزو_گفتم_حرم...
#معنی_صد_نکته_را_در_یک_سخن_پیچیده_ام...
.
❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
.
#شیرین_ترین_لذت_زندگی_اينه_كه:
.
.
بعد اون همه دعا و انتظار...
خودتو ببینی وسط بین الحرمین...
اونم چییی...با "بعضیااااا"
یه سلام بدی و پای برهنه...
پا به پاش...
شونه به شونه ش...
راه بیفتی تو خیابون بهشت...
بری سمت حرم ماه عشق علیه السلام...
آسمون چشا که ابری شد و بارون گرفت...
بگی آقااا...خییییلییی مردی...
باورم نمیشد همچین روزی رو ببینم...
دمممت گررم...
یه زیارتنامه مشترک....
اذن زیارت ارباب و یاعلییی...
سر بزیر راهی بشی سمت حرم حضرت عشق علیه السلام...
هر قدم حالت منقلب تر بشه و چشات بارونی تر...
زیر لب زمزمه کنی:
.
#از_حرم_تا_قتلگهه_زینب_صدا_میزد_حسین…
#دست_و_پا_میزد_حسین_زینب_صدا_میزد_حسین
.
حالت با این یه بیت اونقده قشنگ بشه که پاهات سست شن و توون حرکت نداشته باشن...
همونجا وسط بین الحرمین زانو بزنی و بشی روضه خون...
"اوشون" هم بشه مستمعت...
بخونی و باهم اشک بریزید...
یهو تو این حال خوشت یادت میفته که...
چقققد حسرت این لحظه رو میخوردی...
یادت میاد شب میلادش چطور با التماس و اشک و آه بهش گفتی:
.
#ليلی_بی_سر_من_دلم_یه_حاجتی_داره…
#کربلا_میخواد_دلم_ولی_آقا_دو_نفره…
.
اون وقته كه يكی باید بیاد جلو اشکاتو بگیره…
تا مثه حرم امام رضا(ع) که قربونش برم…
سیل بین الحرمینو نبره...
اونجاست که سر به سجده میذاری و میگی:
خدایااااا… نوکرتتتتتتتتم....شکررررررت...
#روش_انتقاد_کردن_صحیح
اگر میخواهید از همسرتان یا از افراد دیگر انتقاد کنید ، آن را در بین دو عبارت مثبت قرار دهید.
به این صورت
✅ جمله مثبت + جمله منفی + جمله مثبت
مثال:
👈 تو مرد سخت کوشی هستی ، اگر چه ما را به تفریح و بیرون نمی بری ، اما به نیازهای منزل حساسی.
👈 تو خیلی مهربونی ، اگر چه به خاطر تذکرهای زیادت ناراحت میشوم ، ولی می دونم دوستم داری.
👈 تو آشپز بی نظیری هستی ، اگر چه برنجت امروز شور شده ، اما خورشتت معرکه هست.
👈 تو خیلی برای بچه ها زحمت میکشی ، هرچند که دائما در درس دادن اونها در خانه داد میزنی که من رو عصبانی میکنه ، اما می دونم که تو در مورد بچه ها ، مسئولیت پذیرترین زنی هستی که من می شناسم.
قرار دادن جمله منفی در بین دو جمله مثبت از شدت اثر تخریبی آن کم کرده و با اشاره به نکات مثبت ، فرد احساس می کند فقط نکات منفی دیده نشده ، رعایت انصاف شده و به همین دلیل انگیزه بیشتری برای تغییر و بهبود شرایط خواهد داشت.
#شوهرانه
برای کشتن یک زن نیازی نیست فریاد بزنی , ترکش کنی
برای کشتن یک زن کافیست
وقتی برای تو پیرهن زیبا می پوشد
فراموش کنی بگویی :
" چه زیبا شده ای بانو "
و اگر فقط چندبار دیگر به همین راحتی از نگاه تو بیفتد تمام او می شکند
زن ها نیاز شدید به توجه مرد زندگیشون دارن
لطفا زیبایی هاش رو ببینش و بهش توجه کن و تحسینش کن
#آقایون_بدانند
♀ پای حرفای همسرتون بشینید، براشون وقت بزارید، هرچند بی منطق حرف بزنن.
♀ بانوی زندگی شما وقتی دلشکسته بشه بی منطق میشه. نزارین حرفاشون تو گلوشون بمونه.
❤️🍃❤️
#مردان_بدانند
🍃 قهر کردن زیادی شما اصلا خوب نیست
💔 اینکه قهر میکنید و منتظر میشینید تا همسرتون بیاد آشتی کنه اصلا کار پسندیده ای نیست.
💔 اگر میبینید خانمتون قهر میکنه، این جزیی از زنه.
❣اون قهر میکنه که خودشو برای شما لوس کنه
❣قهر میکنه که شما بهش محبت کنید
📳 قهر کردن زیادی
💔 دور از شأن یک آقاست
💔 دور از مردونگی شماست
❣ اگر رفتاری از همسرتون شما رو اذیت کرده راهش این نیست که قهر کنید
❣ درستش اینه که با لحنی خوش ناراحتی تون رو بهش بگید تا تأثیر گذار باشه
❣ با قهر کردن، تند حرف زدن، نیش و کنایه به هیچ نتیجه ی مثبتی نمیرسید
❣ فقط ممکنه که رفتار خانم بدتر از قبل هم بشه چون رفتار شما ترک هایی روی قلبش به جا گذاشته
❣️ یکی از دلایل #دعوا
🚺🚹یکی از دلایل بحث و دعوا توی خانواده اینه که ما از هر کسی بیشتر از توانش #توقع داریم
برای اینکه بعد از یه اتفاق غرغر نکنیم باید قبلش به اندازه طرف مقابلمون ازش توقع داشته باشیم.
🌹وقتی بیش از توان و سرمایه مالی و بدنی و فکری از همسر یا بچه هامون توقع داشته باشیم و برآورده نشه
هم خود ما احساس مهم نبودن بهمون دست میده
و هم با انتقال این حس به اونها و غرغر کردن ما حس بی عرضگی به اونها دست میده
و فکر میکنن که نمیتونن برای ما مفید باشن و بی انگیزه می شن.
#به_اندازه_توانش_ازش_بخواه
#تلنگر
#همسرداری