eitaa logo
حرم
2.7هزار دنبال‌کننده
10.2هزار عکس
6.9هزار ویدیو
672 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
1574770351_.mp3
2.49M
🎙 دلیل احترام به نام مبارک امام زمان(عج) 🔸 حجت‌الاسلام‌ # احمدی_اصفهانی
1574770869_.mp3
1.4M
🎙پول دوستی یک جوان 🔺حجت الاسلام #مومنی
1574844960_نیا.mp3
1.75M
🎙روایتی از امام علی(ع) و غلامشان 🔺حجت الاسلام #فاطمی_نیا
🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸 #خدایا_شڪرت 🌸 وقتے میگن باهرنفس شڪرخدا ڪنید دلیلیش اینه : 🔹بینے انسان در ڪسرے از ثانیه، هنگام عبور هوا از داخل حفره هایش آنرا 75% مرطوب ڪرده و به دماے مناسب براے بدن (37 درجه سانتیگراد) میرساند، و فرق نمیڪند ڪه هواے بیرون بسیار سرد باشد یا گرم ! 🔹اگر بینے این خاصیت رو نداشت ،در عرض چند دقیقه باعث عفونت شش‌ها میشد پس خدایا هر لحظه هزار بار شڪرت...
🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸 ⚠️ ✂️گاهی از من "مذهبی"؛ تنها یک تیپ مذهبی باقی می ماند؛ 🔎گاهی من "مذهبی" آنقدر درگیر پست ها و متن هایم در صفحات مجازی می شوم؛ که از خواندن روزانه چند خط قرآن یا کتب روایی،غافل میشوم؛ 🖇و در پایان روز،میبینم که حتی یک دهم وقتی که در فضای مجازی بودیم،در فضای قرآن و حدیث نفس نکشیدم.... 📱آنقدر که آنلاین بودم و اولین نفر پست های دیگران را تائید کردم؛ به فکر نماز اول وقت نبودم... 🔎آنقدر درگیر جذب حداکثری شدم که فراموش کردم "اخلاص" و "عبودیت" رمز برکت در کارهایمان است... ❌آنقدر که به فکر آبروی خود، و برانگیختن تشویق دیگران و تائید کردن هایشان بودم، به فکر رضایت نبودم ... 🍃💐ظــهور نزدیــک است💐🍃 🌸 🍃🌸 🌸🍃🌸
#پاک_کردن_لامپ_برق 🔆 هر گاه لامپ منزل شما کثیف شد و خواستید آنرا پاک کنید یک پوست پیاز به آن بمالید بدین صورت لامپ تمیز می شود.
توصیه مهم به خانوما ! تا اینترنت قطعه و بیکارین از فرصت استفاده کنید و خونه تکونی عید رو انجام بدین ! ممکنه دیگه فرصت بهتر از این پیدا نشه 😂 #لبخند🙃
👈 کودکی در مکتب وحی 🌴امام حسن علیه السلام در هفت سالگی در مجلس رسول خدا شرکت می کرد، آیات قرآنی را می شنید و حفظ می کرد. وقتی محضر مادرش می آمد آنچه را که حفظ کرده بود بیان می نمود. امیرالمؤمنین علیه السلام به منزل که می آمد، فاطمه علیه السلام آیه تازه ای از قرآن را برای علی علیه السلام می خواند. 🌴امیرالمؤمنین می فرمود: فاطمه جان! این آیه را از کجا یاد گرفته ای تو که در مجلس پیامبر (صلی الله علیه و آله) نبودی؟ می فرمود: پسرت حسن در مجلس بابایش یاد می گیرد و برایم می گوید. 🌴روزی علی علیه السلام در گوشه منزل پنهان شد امام حسن علیه السلام مانند روزهای گذشته محضر مادرش فاطمه آمد، تا آنچه را که از آیات قرآنی شنیده بیان کند. زبانش به لکنت افتاد، نتوانست سخن بگوید، فاطمه علیه السلام از این پیشامد تعجب کرد! 🌴امام حسن عرض کرد: مادر جان! تعجب نکن! حتماً شخص بزرگواری سخنانم را می شنود، گوش دادن او مرا از سخن گفتن بازداشته است. ناگاه علی علیه السلام بیرون آمد و فرزند عزیزش حسن را بغل گرفت و بوسید. 📚 بحار ج 43، ص 338
🔴 💠 گاهی دیده می‌شود زن و شوهرها در اماکن و در منظر دیگران دستان یکدیگر را گرفته و یا تماس بدنی غیر متعارف دارند. 💠 یقینا در جامعه افرادی هستند که مجردند و در حال حاضر به دلایلی توانایی و یا شرایط ندارند و دیدن این حرکات از طرف زن و شوهرها میل و خواسته آنها را کرده و افکارشان را می‌کند. 💠 همانطور که ما آدمها خوردن غذا در مقابل فرد و یا نوازش فرزندمان در مقابل کودک را عملی غیر منصفانه و ناپسند می‌دانیم باید نسبت به دیگر انسانها نیز حساس باشیم و ناخواسته به آنها نکنیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رئیس جمهور: از تاریخ سهمیه بندی بنزین خودم هم خبر نداشتم @haram110 🤪🤪🤪🤪🤪🤪🤪🤪🤪🤪🤪🤪🤪
✿‍✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿‍ هـر شــ🌙ــب 🍃🍂داستــــان‌هـــای                    پنـــــدآمــــــوز🍃🍂 ┄┅═✼✿‍✵✿‍✵✿‍✼═┅┄ پیر مردی تصمیم گرفت تا با پسر و عروس و نوهٔ چهارساله خود زندگی کند. دستان پیر مرد می‌لرزید و چشمانش خوب نمی‌دید و به سختی می‌توانست راه برود. هنگام خوردن شام غذایش را روی میز ریخت و لیوانی را بر زمین انداخت و شکست. پسر و عروس از این کثیف کاری پیرمرد ناراحت شدند، باید درباره پدربزرگ کاری بکنیم وگرنه تمام خانه را به هم می‌ریزد. آنها یک میز کوچک در گوشه اطاق قرار دادند و پدربزرگ مجبور شد به تنهایی آنجا غذا بخورد بعد از این که یک بشقاب از دست پدر بزرگ افتاد و شکست دیگر مجبور بود غذایش را درکاسه چوبی بخورد هر وقت هم خانواده او را سرزنش می‌کردند پدربزرگ فقط اشک می‌ریخت و هیچ نمی‌گفت یک روز عصر قبل از شام پدر متوجه پسر چهار ساله خود شد که داشت با چند تکه چوب بازی می‌کرد. پدر رو به او کرد و گفت: پسرم داری چی درست می‌کنی؟ پسر با شیرین زبانی گفت: دارم برای تو و مامان کاسه‌های چوبی درست می‌کنم که وقتی پیر شدید در آنها غذا بخورید! یادمان بماند که زمین گرد است! ‌〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰
✨﷽✨ 🔖داستان واقعی پدر آیت‌الله سیستانی(ره) ✍حکایت شنیدنی خانمی که امام زمان عج در تشییع جنازه ش حاضر شدند سمش سید علی بود، سید علی سیستانی، پدر همین آیت‌الله سیستانی خودمان، ساکن مشهدالرّضا، با تقوا و پرهیزکار، نیت کرده بود چهل بار در چهل مسجد بصورت سیار زیارت عاشورا بخواند تا مولایش را ببیند،ختم زیارت را شروع کرد، گذشت و گذشت، هفته ی سی و نهم رسید، او اما به مرادِ دلش نه... آخرهای زیارتِ هفته ی سی و نهم یا چهلم بود، حین زیارت متوجه نوری شد در یکی از خانه های اطراف مسجد، نوری نه از جنسِ این نورهایی که ما می شناسیم،بلند شد و از مسجد بیرون آمد، ردِّ نور را گرفت، رسید به خانه ای که درب آن باز بود،يا الله یا الله گفت و داخل شد، جنازه ای وسط اطاق روبه قبله خوابانده بودند،همین که وارد اطاق شد امام زمانش را دید، در بین آنهایی که اطراف میت ایستاده بودند، چشم در چشم شدند با حضرت، آقا با اشاره ی دست حالی اش کردند که صدایش را در نیاورد،که امام زمانش را دیده است... رفت سمت مولا، ایستاد کنارشان ،شانه به شانه، سلام و احوال پرسی کردند، آقا آرام در گوشش گفتند: «لازم نیست برای دیدن ما خودتان را به زحمت بیاندازید، مثل این خانم باشید، ما خودمان به دیدارتان می آییم، این خانم (اشاره کردند به جنازه ای که وسط اطاق بود) هفت سال در دوران کشف حجاب رضا خان از خانه بیرون نیامد تا یادگار مادرم فاطمه ی زهرا سلام الله علیها روی سَرش بماند...» نگاهم کرد و لرزیدم خجالت می کشم از او بگوئید عاشقت گفته: نگاهِ محشری داری... 📚روایتی داستان گونه از تشرف آیت الله سید علی سیستانی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌