جمله هایی که والدین هرگز نباید به فرزندانشان بگویند...
1)خودت را جمع کن، مرد باش. خودت یک چیزی روی زخمت بگذار!
صرف نظر از نیت خوب شما، اینکه به کودکان گفته شود احساساتشان را برای خودشان نگه دارند، برای رشد آنها خطرناک است. چرا که به کودکان شما میآموزد که احساسات آنها نباید به زبان آورده شود و این باعث بروز مشکلاتی مانند اضطراب و افسردگی در آینده میشود.
2) این رفتارِ یک خانم نیست، دخترها از این کارها نمیکنند!
درست مانند مثال قبل که انتظارات جنسیتی برای بچهها ایجاد میکند، این جمله نیز باعث خجالت دختربچههایی میشود که نمیتوانند رفتار زنانه داشته باشند.
نه تنها باعث احساس ناامنی و ناتوانی کودکان در درک صحیح خودشان میشود، بلکه بیعدالتی را که در جامعه وجود دارد و به مردان امتیازات ویژهای میدهد نیز، تقویت میکند.
#سیاست_های_همسرداری
👌"اهمـیت درک متقابل زوجین!"👌
👍 «درک متقابل»
یعنی اینکه وقتی
شب از سر کار میام
خونه، متوجه باشم و
درک کنم که خانومم تو
خونه بیکـــــــار نبــــوده!!!
👈 آشپزی کردن،
تمیز کردن خونه،
شستن لباسها و ظروف،
سر و کله زدن با بچههــا و...
فوق العاده کارهای سختی هستند
و اگه من جای زنم باشم، نمیتوانم
از پس نصف این کارها بر بیام،
پس برخورد لایق با این
زحمات با همسرم
میکنــــم.
👍 «درک متقابل» یعنی اینکه وقتی شب
شوهرم از سر کار میــــاد خونه،
متوجه باشم و درک کنم که
از صبح تا شب کلــــــی
درگیری با این مشتری
و اون ارباب رجوع
و اون مغازهدار
داشتــــه.
👈 توی
ترافیک
بوده، بدهیها
و فشارهای مالی
و تلاش برای کسب
روزی و کارهای بانکــــی
داشته و کلی حرفهای مثبت
و منفی شنیده و... اگه من جای شوهرم
بودم، نصف این کارها رو نمیتونستم تحمل
کنم، پس برخورد لایق با شوهرم می کنــــــــم.
#هر_دو_بدونیم
👈 اغلــب
دعواهــا، قهــرا
بيخــودى پيـش ميــان
یعنـی دو طرف بیحوصلـهان
خستهان. بعضی وقتا جاى بعضی
از حرفا نيسـت. بعضـی وقتـا
بعضــى شـوخيـا بیـش
از حــد فاصلـه
ميندازه!
بيـن آدمـا. مهـم اينه بعد ايـن اتفاقات
یکی بياد حرف بزنه، يكی پا پيـش
بذاره تا اون يكـی رو بخندونـه
دوباره، مهـم اينه بدونيــم
هيچكدوم بد نيستيم،
دشـــمـــــن
نيـستيم! هيچـكـدوم
هيـچوقــت اولــش فکــر
نمیكرديـم كـه طـولانیتريـن
دوستــــیهامــــون رو، ســـــــر
كوچيـکترين مسـائل از دست بديـم!
🍃❤️
🔰اخلاق الهى
📖 ابراهيم بن عباس مىگويد:
🔸هرگز حضرت امام رضا عليه السلام را نديدم كه با سخنش به كسى جفا كند
🔹و هرگز نديدم كه سخن كسى را پيش از آنكه به پايان آورد قطع نمايد
🔸و احدى را از نياز و حاجتى كه قدرت بر ادايش داشت ردّ نساخت
🔹و هرگز پايش را در برابر همنشينى دراز نكرد
🔸و هرگز احدى از غلامان و خدمتكارانش را ناسزا نگفت
🔹و هرگز نديدم كه آب دهان بيرون بيندازد
🔸و هرگز نديدم بخندد بلكه خندهاش تبسم بود .
🔹هرگاه به خلوت مىنشست و سفرۀ غذايش را در برابرش مىنهادند، غلامان و حتى دربانان و كارگزاران را براى خوردن غذا با او بر سفرهاش مىنشاندند،
🔸در شب كم خواب بود و بسيار شبزندهدار، اكثر شبهايش را از سر شب تا صبح بيدار بود،
🔹بسيار روزه مىگرفت و روزۀ اول و وسط و آخر ماه از او فوت نمىشد
🔸صدقه و كار نيك پنهانى او بسيار بود و بيشتر صدقه و كار نيكش در شبهاى تاريك بود.
📚عیون اخبارالرضا/ج۲/ص۱۸۴/ب۴۴/ح۷
📚بحارالانوار/ج۴۹/ص۹۱/ب۷/ح۴
🐝زنبور روی گل می نشیند
و مگس اینهمه گل را رها کرده و روی زشتی می نشیند
🔸مثل زنبور باشید و خوبی های مردم را ببینید،
🔹بعضی ها مثل مگس می مانند و فقط دنبال عیب و بدی مردم می گردند.
💠پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: ...
قسم به خدایی که جز او خدایی نیست،
خداوند مومن را پس از توبه و استغفار عذاب نمی کند مگر به دو چیز:✅✅
🔺سوظن به خدا، و غیبت مردم...
غیبت واقعا گرفتاری می آورد.
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
مرحوم حبیبالله چایچیان (حسان) درباره ماجرای سرودن شعر
«آمدم ای شاه پناهم بده» میگوید:
مادرم در آخرین لحظاتی که خدمتشان رسیدم، همیشه آن حال و هوای ارادت به چهارده معصوم را داشت و در همان حال که سکته کرده بود، دکتر را خبر کردیم.
دکتر مشغول گرفتن نوار شد و وقتی خواست برود، متأسفانه مادرم سکته دیگری کرد
من به دکتر آن را اعلام کردم
دکتر خطاب به من گفت: فردی که این گونه سکته کند، کمتر زنده خواهد ماند!
به هر حال دکتر راهی شد و من خدمت مادر برگشتم و به ایشان عرض کردم
شما آرزویتان چیست؟
مادرم گفت: آرزوی من این است که یک بار دیگر حضرت رضا علیهالسلام را زیارت کنم
و این نکته را هم بگویم که راه رفتن ایشان خیلی سخت بود و حال خوبی نداشت و من دو بازوی مادر را میگرفتم تا بتواند یواش یواش حرکت کند.
با هواپیما به سمت مشهد رفتیم
نمیدانم در ایام تولد حضرت رضا علیهالسلام بود یا شهادت، حرم خیلی شلوغ بود
وارد شدن به حرم هم یقیناً مشکل
و حتی برای مادرم غیر ممکن بود،
گفتم مادرجان! از همین جا سلام بدهی، زیارتت قبول است. گفت: «ما قدیمیها تا ضریح را نبوسیم، به دلمان نمیچسبد»
گفتم: دل چسبیاش به این است که حضرت جواب بدهد.
هر چه کردم دیدم مادر قبول نمیکند
خلاصه بازوی مادر را گرفته بودم و همین طور به سمت ضریح حرکت میکردیم
در همین حال دیدم که حال شعر برایم فراهم شد، من تمام توجهام را به شعر و الهامی که عنایت شده بود دادم، دیدم زبان حال مادرم است نه زبان حال من!
و شعر تا «تخلص» رسید.
وقتی شعر به «تخلص» رسید دیدم مادرم با آن ازدحام که آدم سالم نمیتوانست برود، خودش را به ضریح رسانده بود و داشت ضریح را میبوسید و من هم ضریح را بوسیدم و این شعر در حقیقت زبان حال مادرم در آخرین لحظات عمرش است...
⤵️ شعر کامل به شرح زیر است:
آمدم ای شاه پناهم بده
خط امانی ز گناهم بده
ای حرمت ملجأ درماندگان
دور مران از در و راهم بده
ای گل بیخار گلستان عشق
قرب مکانی چو گیاهم بده
لایق وصل تو که من نیستم
اذن به یک لحظه نگاهم بده
ای که حریمت مَثل کهرباست
شوق و سبکخیزی کاهم بده
تا که ز عشق تو گدازم چو شمع
گرمی جانسوز به آهم بده
لشکر شیطان به کمین منند
بیکسم ای شاه پناهم بده
از صف مژگان نگهی کن به من
با نظری یار و سپاهم بده
در شب اول که به قبرم نهند
نور بدان شام سیاهم بده
ای که عطابخش همه عالمی
جمله حاجات مرا هم بده
آن چه صلاح است برای «حسان»
از تو اگر هم که نخواهم بده
〰️❁🍃❁🌸❁🍃❁〰️
11.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جوانان #مجرد #شهوات خود را چگونه کنترل کنند؟
#حکیم_ضیایی
#پرسش_پاسخ
#حجاب
#چادر
🔴چه جوری مثل الماس💎 بدرخشم⁉️
💢میدونی فرق الماس با زغال سنگ چیه❓
🌾☘🌾☘🌾☘🌾☘🌾☘🌾
بانوجان
طعنه ها و فشارهای اطرافیان، دلسردت نکنه!
گرماي هوا و سختی های چادر خسته و ناامیدت نکنه ریحانه!
اصلاً میدونی الماس چیه؟ و چطور بوجود میاد؟
بقول زمین شناسا الماس، دونه ی تبلور کربنه.... و تشکیل نمیشه مگر اونکه کربن، فشار زیادی تحمل کنه و بسیار گرم بشه...
با تحمل این فشارها میدونی چی میشه؟
کربن تبديل میشه به یکی از گرون قیمت ترین، سخت ترین و مقاوم ترین سنگها
پس بدون
سختی و فشار جزء خاصیت های الماس شدنه مهربانو
وگرنه
اگه کربن فشار رو تحمل نکنه میدونی تبدیل به چی میشه؟ زغال سنگ...
انتخاب با خودمونه
🍀🌹السلام علیک یا علی بن موسی ایهاالرضا یابن رسول الله صلوات الله علیهما وآلهما🌹🍀
من دست خالی آمدم ، دست من و دامان تو
سرتا به پا درد و غمم، درد من و درمان تو
تو هر چه خوبی من بدم ، بیهوده بر هر در زدم
آخر به این در آمدم ،باشم کنار خوان تو
من از هر دررانده ام ، من رانده ی وامانده ام
یا خوانده یا نا خوانده ام ،اکنون منم مهمان تو
پای من از ره خسته شد، بال و پرم بشکسته شد
هر در به رویم بسته شد، جز درگه احسان تو
گفتم منم در می زنم ،گفتی به تو سر می زنم
من هم مکرر می زنم ،کو عهد و کو پیمان تو؟
سوی تو رو آورده ام، ای خم سبو آورده ام
من آبرو آورده ام، کو لطف بی پایان تو؟
حال من گوشه نشین، با گوشه ی چشمی ببین
جز سایه ی پر مهرتان، جایی ندارم جان تو
من خدمتی ننموده ام، دانم بسی آلوده ام
اما به عمری بوده ام، چون خار در بستان تو
شاعر"علی انسانی
13.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا