#سی_سال_استغفار_برای_یک_الحمدالله
🔰میگویند یکی از عرفا به نام «سری سقطی» میگفت: من سی سال است که استغفار میکنم به خاطر یک «الحمدلله» که گفتهام، به خاطر یک شکری که خدا را کردهام
❓گفتند: چطور؟
✔️ گفت: من در بغداد دکاندار بودم (این داستان را هم سعدی به شعر درآورده است.) یک وقت خبر رسید که فلان بازار بغداد را حریقی پیدا شد و سوخت. دکان من هم در آن بازار بود. به سرعت رفتم ببینم دکان من سوخته است یا نه؟ یک کسی به من گفت: آتش به دکان تو سرایت نکرده است.
🖇گفتم: « #الحمدلله» بعد با خودم فکر کردم که آیا تنها تو در دنیا بودی؟ بالاخره آتــ🔥ـش چهار تا دکان را سوزانده، دکان تو نسوخته، یعنی دکان دیگری سوخته: «الحمدلله» معنایش این است که «الحمدلله» آتش دکان مرا نسوزاند. دکان او را سوزاند.
📌پس من راضی شدم به اینکه دکان او سوخته بشود و دکان من سوخته نشود.😔
⚠️ بعد به خودم گفتم: «اولاتهتم المسلمین سری؟» تو غصه مسلمین در دلت نیست؟ (اشاره است به حدیث پیغمبر(ص): «من اصبح ولایهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم» هر کس که صبح کند و همّش خدمت به مسلمانان نباشد، او مسلمان نیست 📘اصول كافی ، ج 3 ، باب 258 ، ص 239 ، حديث 5 ، و📕 سفينه البحار ، ج 2 ص . 723)
🔻و من سی سال است که دارم استغفار آن الحمدلله را میکنم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📗 فلسفه اخلاق، شهید مرتضی مطهری (ره)، ص 18 و 19.
✿✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿
هـر شــ🌙ــب
🍃🍂داستــــانهـــای
پنـــــدآمــــــوز🍃🍂
┄┅═✼✿✵✿✵✿✼═┅┄
پیرمردی در دامنه کوههای دمشق هیزم جمع میکرد و میفروخت تا مایحتاج زندگی را برطرف کند
روزی حضرت سلیمان پیرمرد را در حال جمع آوری هیزم دید، تصمیم گرفت تغییری در زندگی پیرمرد به وجود بیاورد
او یک نگین قیمتی به پیرمرد داد که بفروشد تا شاید زندگیش بهبود یابد
پیرمرد تشکری کرد و بسوی خانه روان شد وقتی به خانه رسید نگین قیمتی را به همسرش نشان داد
همسرش بسیار خوشحال شد و نگین را در نمکدانی گذاشت اما ساعتی بعد به کلی فراموش کرد که نگین را کجا گذاشته
زن همسایه که به نمک احتیاج پیدا کرده بود به خانه آنها رفت و زن نمکدان را به او داد
اما وقتی زن همسایه به خانهاش رفت و چشمش به نگین افتاد نگین را نزد خود مخفی کرد
پیرمرد از اینکه نگین گم شده بود بسیار مأیوس شد و از دست همسرش بسیار ناراحت و عصبانی، و زن پیرمرد هم گریه میکرد که چرا نگین را گم کردهام
چند روز بعد پیرمرد به طرف کوه رفت آنجا دوباره با حضرت سلیمان روبرو شد و جریان گم شدن نگین را گفت
حضرت سلیمان نگین دیگری به او داد و گفت احتیاط کن که این را هم گم نکنی
پیرمرد تشکر کرد و خوشحال به خانه رفت، در میانه راه نگین را از جیب خود بیرون آورد و بالای سنگی گذاشت و خودش چند قدم دورتر نشست تا نگین را خوب ببیند و لذت ببرد
در این وقت ناگهان پرندهای نگین را به منقار گرفت و پرواز کرد و رفت
پیرمرد هرچه دوید و هیاهو کرد فایده نداشت، تصمیم گرفت چند روز از خانه بیرون نرود
بعد از چند روز همسرش گفت برای خوراک چیزی نداریم تا کی در خانه مینشینی؟
پیرمرد دوباره به طرف کوه رفت و هیزم جمع آوری کرد که باز هم صدای حضرت سلیمان را شنید و دید که حضرت ایستاده و با حیرت بسوی او مینگرد
پیرمرد باز قصه نگین را تعریف کرد
که پرنده آن را ربود
حضرت سلیمان به او گفت: میدانم که تو به من دروغ نمیگویی، ایرادی ندارد
بیا این نگین از هر دو نگین قبلی گرانبهاتر است بگیر و مراقب باش که این را گم نکنی و حتماً آن را بفروش تا شاید در حال و روزت تغییری بوجود آید
پیرمرد قول داد که آن را به قیمت خوب بفروشد، پشته هیزم خود را گرفت و بسوی خانه حرکت کرد
در مسیر خانه پیرمرد رودخانهای بود
هنگامی که به رودخانه رسید خواست تا کمی استراحت کند و نفس تازه کند
نگین را از جیب خود بیرون آورد که در آب بشوید، ناگهان نگین از دستش سُر خورد به دریا افتاد اما هر چه کوشش کرد و در آب غواصی کرد چیزی بدستش نیامد
با ناراحتی و عجز تمام به خانه برگشت و دیگر از ترس حضرت سلیمان به کوه نمیرفت
همسرش به او اطمینان داد که صاحب نگین هر کسی که هست تو را بسیار دوست دارد
اگر دوباره او را دیدی تمام قصه را برایش بگو من مطمئن هستم به تو چیزی نمیگوید
پیرمرد با ترس به طرف کوه رفت
پشته هیزم را جمع آوری و به طرف خانه روان شد که ناگهان تخت حضرت سلیمان را دید، پشته هیزم را به زمین گذاشت و دوید و فرار کرد
حضرت سلیمان خواست تا مانعش شود اما فرستاده خدا جبرئیل آمد و به او گفت:
ای سلیمان خداوند میگوید که تو چه کسی هستی که میخواهی حالت بنده مرا تغییر دهی و مرا فراموش کردهای
حضرت سلیمان با سرعت به سجده رفت و از اشتباه خود معذرت خواست
خداوند به واسطه جبرئیل به حضرت سلیمان گفت: تو حال بندهٔ مرا نتوانستی تغییر دهی، حال ببین من چگونه اینکار را انجام میدهم
پیرمرد که با سرعت بسوی قریه روان بود
با مرد ماهیگیری روبرو شد!
ماهیگیر به او گفت ای پیرمرد من امروز ماهی بسیاری گرفتهام بیا چند ماهی به تو بدهم
پیرمرد ماهیها را گرفت و برایش دعای خیر کرد
همسرش وقتی شکم ماهیها را پاره کرد، در شکم یکی از ماهیها نگین را یافت و به شوهرش مژده داد که نگین پیدا شده است
شوهر با خوشحالی به او گفت تو ماهی را نمک بزن من به کوه میروم تا هیزم بیاورم
هنگامی که زن نام نمک را شنید
ماجرای نگین اول نیز به یادش آمد که در نمکدان پنهان کرده بود سریع به خانه همسایه رفت و ماجرا را برای او تعریف کرد
وقتی که زن همسایه صحبتهای زن را شنید ملتمسانه عذرخواهی کرد و نگینش را آورد و گفت:
نگینت را بگیر من خطا کردم خواهش میکنم به شوهرم چیزی نگو چون او شخص پاک نفسی است اگر خبردار شود مرا از خانه بیرون خواهد کرد
از آن طرف پیرمرد در جنگل که بالای درختی رفته بود تا شاخه خشک شدهای را قطع کند
ناگهان چشمش به نگین قیمتی در آشیانه پرنده افتاد با خوشحالی نگین را گرفت و به خانه آمد
فردای آن روز پیرمرد به بازار رفت
و هر سه نگین را به قیمت بالایی فروخت
حضرت سلیمان علیهالسلام که تمام ماجرا را به چشم میدید، یقین یافت که بنده حالت بنده را نمیتواند تغییر دهد مگر آنکه خداوند بخواهد.
〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰
✴️ سه شنبه 👈23 مهر 98
👈15 اکتبر 2019 👈16 صفر 1441
🕌مناسبت های دینی و اسلامی.
📛صدقه صبحگاهی رفع نحوست میکند.
✅برای شروع بنایی و عمارت ساختن نیک است.
✅ در این روز زیاد صدقه بدهید.
📛از امور ازدواجی پرهیز گردد.
👶برای زایمان مناسب و نوزاد امروز حالش خوب است.
🤕بیمار امروز نیزشفا می یابد ان شاءالله.
✈️ مسافرت همراه صدقه باشد.
🔭 احکام نجوم.
🔘 شروع به ساخت و ساز.
🔘و امور زناشویی نیک است.
💑 امشب
مباشرت برای صحت جسم نیک است ولی نسبت به تاثیر ان بر فرزند روایتی ندارد.
💇💇♂ اصلاح سر و صورت
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) خوب نیست و باعث حزن و اندوه است .
💉💉حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن.
🔴 #خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری خوب و موجب فرح و نشاط گردد.
✂️ناخن گرفتن
سه شنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و در روایتی گوید باید برهلاکت خود بترسد .
👕👚دوخت و دوز.
سه شنبه برای بریدن،و دوختن #لباس_نو روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید.
( به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد)
✅ وقت #استخاره در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن)
😴😴تعبیر خواب
تعبیر خوابی که شب چهار شنبه دیده شود طبق ایه 17 سوره مبارکه اسراء است...
و کم اهلکنا من القرون من بعد نوح و کفی بربک بذنوب عباده خبیرا بصیرا...
و مفهوم ان این است که کاری که باعث ازردگی و موجب حزن و اندوه او باشد ظاهر شود ولی عاقبت بخیر باشد. ان شاءالله.و صدقه بدهد تا رفع بلا شود. و شما مطلب خود را قیاس کنید.
❇️️ ذکر روز سه شنبه : یا ارحم الراحمین ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۹۰۳ مرتبه #یاقابض که موجب رسیدن به آرزوها میگردد .
💠 ️روز سه شنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_سجاد_علیه_السلام و #امام_باقر_علیه_السلام و #امام_صادق_علیه_السلام سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸ززندگیتون مهدوی🌸
😭حیوانات وتسبیح خداوند متعال😭
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام
قَالَ: مَا مِنْ طَیْرٍ یُصَادُ فِی بَرٍّ وَ لَا بَحْرٍ وَ لَا یُصَادُ شَیْ ءٌ مِنَ الْوُحُوشِ إِلَّا بِتَضْیِیعِهِ التَّسْبِیحَ
از امام صادق علیه السلام روایت شده:
هیچ پرنده و حیوانی در خشکی و دریا صید نمیشود،
مگر بخاطر اینکه در آن لحظه تسبیح خداوند متعال را ضایع کرده و انجام نداده.
تفسیر القمّیّ: ۴۵۹📝✏️📒📚
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🔔🔔🔔اصول کفر🔔🔔🔔
از امام صادق علیه السلام روایت شده:
اصول کفر سه چیز است:
حرص و تکبر و حسد.
اما حرص:
وقتی حضرت آدم علیه السلام نهی شد از خوردن از آن درخت ولی حرص اورا وادار به خوردن کرد.
اما تکبر:
ابلیس وقتی امر شد که بر آدم سجده کند،تکبر کرد.
اما حسد:
وقتیکه یکی از پسران حضرت آدم علیه السلام به دیگری حسادت کرد و اورا به قتل رساند(هابیل و قابیل ).
بحار ج69 ص104📝✏️📒📚
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر چقدر که میتوانی صبور باش
آرام و صبور...
نه اینکه غصهها را رج به رج، ردیف به ردیف، بچینی توی دلت و دم نزنی و غمـباد بگیری و آنـوقت بگویی که صبورم...!
"صبور باش" یعنی:
آنقدر فیــتیلهی چراغِ توکلت را بالا بکشی، که نور آرامش حضورش
تمام دلت را روشن کند...
تمام دلت را به امید فردا که نه،
به امنیت همین لحظه
به شیرینی همین الان
روشنِ روشن کند...
بگذار گریههایت که تمام شد،
آفتاب مهربانیاش بتابد به گوشه گوشهی دل و جانت...
آرام بگیر که خدا همیشه به موقع و سر وقت از راه میرسد
🍃🌸دلت به لبخند خدا آرام🌸🍃
🌸🍃🍂🍃🌸
پشت کوله پشتی هر مرد و زن
این نوشته دیده می شد اکثرا
تک تک گام و قدم را ای پدر
نذر کردم نا بیایی از سفر
#سه_شنبه_های_جمکرانی
17.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️" چشم دل باز کن که جان بینی
آنچه نادیدنی ست آن بینی"
» حکایتی دیدنی در پیاده روی اربعین حسینی...
#اربعین_مهدوی
🏴 #برسد_دست_اربعینی_ها
حرم
⚫️●⚫️●⚫️●⚫️●⚫️●⚫️●⚫️●⚫️ #فرازی_از_تاریخ⏳ #وقایع_بعد_از_شهادت_امام_حسین(ع) 📜 ⚡️⚡️ #قــیاممــختا
⚫️●⚫️●⚫️●⚫️●⚫️●⚫️●⚫️●⚫️
#فرازی_از_تاریخ⏳
#وقایع_بعد_از_شهادت_امام_حسین(ع) 📜
⚡️⚡️ #قــیاممــختار⚡️
📌انتقام_از_قاتلان
👿نام مجرم : عمر_بن_سعد
🔥جرم:فرماندهی کل لشکر یزید
🗡نحوه مجازات: باضربات شمشیر و جدا کردن سر از بدن
—----------------------------------------------
👹نام مجرم:حفص بن عمر بن سعد
🔥جرم: همکاری با عمر بن سعد که پدرش بود
🗡نحوه مجازات :جدا کردن سر
—-------------------------------------
👺مجرم:شمر بن ذی الجوشن
🔥جرم فرمانده پیاده نظام وجنایات متعدد
🗡نحوه مجازات: کشته شدن در درگیری و جداشدن سر
—-------------------------------
👿مجرم:سنان بن انس
🔥جرم:بریدن راس امام حسین(ع)
🗡نحوه مجازات :قطع انگشتان و بریدن دست پا وانداختن در دیگ
—------------------------------—
👹مجرم:خولی بن یزید
🔥جرم:حامل سر امام و جنایات متعدد
🗡نحوه مجازات :انداخته شدن در آتش
—------------------------------------
👿مجرم:بجدل بن سلیم کلبی
🔥جرم:بریدن انگشت امام
🗡نحوه مجازات:قطع انگشتان و قطع دست وپا
—---------------------------------
👿مجرم:حرمله بن کاهل اسدی
🔥جرم: تیر انداز کربلا و جنایات متعدد
🗡 نحوه مجازات:قطع دست وپا وانداختن در آتش
—------------------------------------
👹مجرم:حکیم بن طفیل
🔥جرم:قاتل حضرت عباس(ع)
🗡نحوه مجازات:میخ زدن به دست پا و تیر باران کردن
—-------------------------------
👺مجرم:مرة بن منقذ
🔥جرم:قاتل حضرت علی اکبر(ع)
🗡نحوه مجازات:قطع دست و فلجی تا آخر عمر
#انتقام_از_قاتلان_ادامه_دارد...
📗ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبه الله، شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، محقق ابراهیم، محمد ابوالفضل، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، قم، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.
📕ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر -دار بیروت، ۱۹۶۵م.
📒ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الإصابة فی تمییز الصحابة، تحقیق عادل احمد عبد الموجود و علی محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیة، ط الأولی، ۱۴۱۵ق.
و......
⚫️●⚫️●⚫️●⚫️●⚫️●⚫️●⚫️●⚫️